eitaa logo
اسلام
221 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
903 ویدیو
100 فایل
الاسلام یعلوولایعلی علیه ارتباط با ادمین: @eslam_20 کانال فقط و فقط برای رضای خدا و اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸امروز بیاید با خودمون و خدا شرط کنیم که با زبان‌مون فقط ثواب کنیم... ➕در حد توان‌مون: 📌قرآن بخونیم. 📌ذکر بگیم. (بخصوص صلوات و استغفار) 📌نسبت به دیگران با خوش زبانی رفتار کنیم. 📌غیبت نکنیم، دروغ نگوییم. https://eitaa.com/eslam20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله جوادی آملی: هر کس یک ساعت برای زحمت بکشد ده ساعت او را حفظ می کنند و به پیش می برند و قهرا پیدا می کند. https://eitaa.com/eslam20
✨﷽✨ ✍️(سه) ساعت در ماه مبارک رمضان وجود دارد که خیلی گرانبهاست،پس اگر تو بر آن ها محافظت کنی نهایتا این سه ساعت تا آخر ماه مبارک رمضان میشود (نود) ساعت!!!* که این سه ساعت عبارتند از: ۱:ساعت افطار، افطاری را زود حاضر کن و وقتی برای دعا بزار.چون برای روزه دار دعایی هست که مردود نمیشود پس برای خودت و عزیزانت و مردگان دعا کن ۲:ساعت دوم آخر شب است پس با خداوند خلوت کن که خداوند صدا میزند آیا درخواست کننده ای هست اجابتش کنم آیا استغفار کننده ای هست ببخشمش پس در آن زیاد استغفار کن ۳:واما ساعت سوم نشستن تو بعد نماز صبح در جایگاه نمازت تا وقت اشراق. این نود ساعت است پس بر بقیه اوقات مداومت کن بر ذکر و دوری ازغیبت....نماز های فرض و نافله را بجا بیار که فقط سی روز است و به سرعت میگذرد. سه دعا در سجودتان فراموش نشود 1- اللهم إنی أسألك حسن الخاتمة 2)اللهم ارزقني توبة نصوحه قبل الموت 3)اللهم يا مقلب القلوب ثبّت قلبي علي دينك اگر خواستى اين متن را منتشر كنى نيت خير كن تا شايد خداوند به وسيله اين بلايى از بلاياى دنيا و آخرت از تو دور گرداند. https://eitaa.com/eslam20
⚜️ ذکر صالحین ⚜️ ⚜️ استاد فاطمی نیا: 🌴 استادی داشتم كه از اولیاء خدا و بسيار مرد بزرگی بود، خدمت امام زمان عليه السلام رسیده بود. 🍃 ایشان می فرمود زمانی که قرار است خیری به انسان برسد، شيطان به هر طريق ممكن تلاش ميكند مانع رسيدن آن خير شود. 🌴 برای مثال شب قدر ميخواهی دعا كنی، سريع ظاهر ميشود و ميگويد برای چه دعا ميكنی!؟ مگر تا به حال دعاهايت مستجاب شده است!؟ 🍃 اينها وسوسه های شيطان است و نبايد به آن ترتيب اثر داده شود. 🌴 گفته شد کسی که دعا میکند دست خالی برنمیگردد و بالاخره چیزی در کاسه او میریزند. https://eitaa.com/eslam20
🌸 روزه مومنانه و امیدوارانه ✍️پیامبراکرم صلوات الله علیه: «ماه رمضان ، ماهى است كه خداوند ، روزه آن را بر شما واجب ساخت . پس هر كس آن را از روى ايمان و به اميد پاداش الهى روزه بدارد ، از گناهانش بيرون مى آيد ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است» 📚 تهذيب الأحكام ج ٤ ص ١٥٢ https://eitaa.com/eslam20
✍️ 🌿علامه حسن‌زاده : بخاطــر سنـگ و گِــل جـــــــــــــان و دل را از دســــت ندهیــــد. https://eitaa.com/eslam20
🔆 ✍️ خدا جبران تمام نداشته‌های ماست 🔹مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفت‌وگوی جالبی بین آن‌ها در گرفت. 🔸آن‌ها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع «خدا» رسیدند، آرایشگر گفت: من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد. 🔹مشتری پرسید: چرا باور نمی‌کنی؟ 🔸آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شد؟ اگر خدا وجود داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی‌توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می‌دهد این چیزها وجود داشته باشد. 🔹مشتری لحظه‌ای فکر کرد اما جوابی نداد، چون نمی‌خواست جر و بحث کند. 🔸آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. 🔹به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به‌هم تابیده و ریش اصلاح‌نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود. 🔸مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می‌دانی چیست؟ به‌نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند. 🔹آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می‌زنی؟ من اینجا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم. 🔸مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ‌کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح‌نکرده پیدا نمی‌شد. 🔹آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی‌کنند. 🔸مشتری تأیید کرد: دقیقا! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی‌کنند و دنبالش نمی‌گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد. https://eitaa.com/eslam20
هدایت شده از اسلام
✨🌸🌸 روز اوّل ماه رمضان، گلاب بر سر و صورت خود بریزید. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال: مَنْ ضَرَبَ وَجْهَهُ بِكَفِّ مَاءِ وَرْدٍ أَمِنَ ذَلِكَ الْيَوْمَ مِنَ الْمَذَلَّةِ وَ الْفَقْرِ، وَ مَنْ وَضَعَ عَلَى رَأْسِهِ مِنْ مَاءِ وَرْدٍ أَمِنَ تِلْكَ السَّنَةَ مِنَ السِّرْسَامِ الْبِرْسَامِ، فَلَا تَدَعُوا مَا نُوصِيكُمْ بِه‏. 📚(بحارالأنوار، ج97، ص350 به نقل از اقبال الاعمال) حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس روز اول ماه رمضان، به اندازه کف دست، گلاب بر صورتش بریزد، از ذلّت و فقر ایمن خواهد بود، و هرکس گلاب بر سرش بریزد، آن سال از سرسام ایمن خواهد بود. پس آنچه به شما توصیه کردیم، رها نکنید. https://eitaa.com/eslam20
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
حکمت 226نهج البلاغه مسجدامام حسین ع.MP3
7.57M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:حکمت 226نهج البلاغه. طمع{جلسه 418}سمیرم https://eitaa.com/eslam20
✍️پیامبر گرامی اسلام صَلی الله عَلیه وَ آلهِ وَ سَلّم فرمودند: بهترین حالتی که بنده به خدا نزدیک‌ترین فاصله را پیدا کرده باشد زمانی است که در سجده گریه کند. 📚برگرفته از اصول کافی https://eitaa.com/eslam20
✨﷽✨ 🌼بكار قمى مى‌گويد : ✍️چهل بار به حج مشرف شدم . در آخرین سفر وقتى كه در مزدلفه بودم ، پولم تمام شد . به مكّه آمدم و در آنجا ماندم تا مردم برگشتند . با خودم گفتم به مدينه مى‌روم و قبر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله را زيارت مى‌كنم و آقايم ✅امام كاظم عليه السّلام✅ را ملاقات مى‌كنم . شايد در آن جا بتوانم كارى پيدا كنم و از پول آن ، مخارج سفر برگشتم به كوفه را تأمين نمايم . از مكّه خارج شدم تا اينكه به مدينه رسيدم و قبر رسول خدا-صلّى اللّٰه عليه و آله- را زيارت كردم و به اميد اينكه خدای متعال برایم کاری فراهم کند و گشايشى حاصل شود به جايى كه كارگرها در آنجا براى كار جمع می شدند ، رفتم . در اين هنگام شخصى آمد و كارگرها دور او را گرفتند . من نيز چنين كردم. برخى همراه او رفتند و من نيز دنبال او رفتم و گفتم : اى بندۀ خدا ! من غريب هستم و كسى را ندارم، به من هم كارى بده. گفت: از اهل كوفه هستى‌؟ گفتم: آرى. گفت: بيا، و مرا با خود به خانه‌اى بزرگ و نوساز برد. چند روزى در آنجا كار كردم و بر خلاف كارگران ديگر ، کار را اصلاً تعطيل نمى‌كردم. روزى به وكيل صاحب كار گفتم ، مرا سرپرست آنان كن تا از آنها كار بكشم . او هم چنين كرد. روزى بالاى نردبان بودم كه ديدم امام كاظم -عليه السّلام- به طرفم مى‌آيد . داخل شد و سر مبارکش را بلند كرد و فرمود : بكّار پایین بیا و پیش من بيا . من هم پايين آمدم و مرا به گوشه‌اى برد و فرمود : اينجا چه كار مى‌كنى‌؟ گفتم : فدايت شوم ! خرجى‌ام تمام شد ، در مكه ماندم تا اينكه مردم رفتند. سپس به مدينه آمدم و با خودم گفتم دنبال كار مى‌گردم . در حالى كه ايستاده بودم وكيل شما آمد و بعضى‌ها را براى كاربرد از او درخواست كردم مرا نيز ببرد . فرمود : امروز هم بمان . فردا كه شد وكيل آمد و کنار در نشست و كارگران را يك-يك صدا كرد و مزدشان را داد. آخرين نفر من بودم كه گفت : بيا نزديك. كيسه‌اى به من داد كه در آن پانزده دينار بود. گفت : اين خرجى تو تا كوفه است. فردا به سوى كوفه برو . گفتم : بله جانم به فداى تو ! و نتوانستم حرف او را رد كنم . سپس او رفت . کمی بعد برگشت و گفت : امام كاظم-عليه السّلام-مى‌فرمايد : فردا قبل از اينكه بروى، نزد من بيا. گفتم : به روى چشم. فردا نزد حضرت رفتم ، فرمود : همين الآن برو تا اينكه به برسى ، آنجا عده‌اى را مى‌يابى كه به سمت كوفه می روند . تو نيز با آنان همراه شو و اين نامه را بگير و به بده . بکار قمی می گوید : حرکت کردم به سمت فَيْد و در مسیر به كسى برخورد نكردم . هنگامى كه به فيد رسيدم ، ديدم عده‌اى براى رفتن به كوفه آماده مى‌شوند من هم شترى خريدم و به همراه آنها به كوفه رفتيم و شب وارد كوفه شديم. با خودم گفتم : شب به منزل مى‌روم و استراحت مى‌كنم و فردا صبح، نامه را به على بن ابى حمزه مى‌رسانم. وقتى كه به منزل آمدم، با خبر شدم كه دزدان چند روز قبل آمده‌اند و داخل مغازه ام شده‌اند . وقتى كه صبح شد نماز صبح را خواندم و نشستم و در فكر چيزهايى بودم كه از دكانم به سرقت رفته بود . ناگاهان در منزل به صدا درآمد . در را باز كردم، ديدم على بن ابى حمزه است . همدیگر را در آغوش گرفتیم و گفت : اى بكّار ! نامۀ مولايم را بياور ! گفتم : چشم ! خيال داشتم آن را نزد تو آورم . گفت: بياور . مى‌دانستم كه شب آمده‌اى . نامه را بيرون آوردم و به او دادم. نامه را گرفت و بوسيد و روى چشمش گذاشت و گريه كرد . گفتم : چرا گريه مى‌كنى‌؟ گفت : به خاطر دلتنگی و اشتياق ديدار آقايم گريه مى‌كنم . نامه را باز کرد و آن را خواند. سپس سرش را بلند كرد و گفت: اى بكّار! دزد به خانه‌ات آمده است‌؟! گفتم: بله. گفت: هر چه در دكان داشته‌اى برده است‌؟! گفتم : بله . گفت : خداوند عوض آن را به تو داده است. مولايم امام کاظم علیه السلام در این نامه به من دستور داده است هر چه از دكانت به سرقت رفته است را جبران كنم . سپس چهل دينار به من داد و من تمام چيزهايى را كه در دكان بود ، قيمت كردم و دیدم دقیقاً چهل دينار شد . سپس متن نامه را به من نشان داد ، ديدم حضرت در آن نوشته است : « اِدْفَعْ إِلَى بَكَّارٍ قِيمَةَ مَا ذَهَبَ مِنْ حَانُوتِهِ أَرْبَعِينَ دِينَاراً چهل دينار قيمت آنچه كه از مغازه «بكّار» دزد برده است ، به او پرداخت نما . » 📚منبع :الخرائج و الجرائح ، ج 1 ، ص 319 https://eitaa.com/eslam20