eitaa logo
اسلام
223 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
899 ویدیو
100 فایل
الاسلام یعلوولایعلی علیه ارتباط با ادمین: @eslam_20 کانال فقط و فقط برای رضای خدا و اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ خیلی زود دیر می شود ♨️ 🔅 پیامبر اکرم (ص) فرمود: خدای متعال در آسمان هفتم فرشته‌ای را قرار داده است که «داعی» گفته می‌شود. 🍃 هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح می‌گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا. 💠 خدای متعال می‌فرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمان‌بردار کسی هستم که فرمان‌بردارم باشد و بخشنده کسانی هستم که بخشایش بخواهند. ماه ماه من، بنده بنده من و رحمت رحمت من است. هر کسی در این ماه من را بخواند او را اجابت می‌کنم و هرکس از من بخواهد به او می‌دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت می‌کنم. این ماه را رشته‌ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من می‌رسد. ✍️ عارف وارسته، مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب المراقبات، ذیل همین روایت میفرماید: لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبیح خود را بدهد؛ و حکمت او ما را مشرّف به این تکلیف کرده است. چه رسوایی بزرگی اگر بعد از این بخشش بزرگ، در تسبیح او کوتاهی و در فرمان‌برداری او سستی کنیم! 👌 قدر فرصت ماه رجب را بدانیم. فرصت ها مثل ابر، خیلی نامحسوس میگذرند. ناگهان دیر میشود🌹 @eslam20
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
ادب.MP3
11.77M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:ادب{جلسه 193}سمیرم
⁉️ مرکّب علما یا خون شهدا؟ 🔻 پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: يوزَنُ مِدادُ العُلَماءِ و دَمُ الشُّهَداءِ ، يَرجَحُ مِدادُ العُلَماءِ عَلى دَمِ الشُّهَداءِ 💎 مركّب علما و خون شهدا با هم وزن می‌شود و كفه مركّب علما بر خون شهدا سنگينى می‌كند. 📚 نهج الفصاحه، ح ۳۲۲۲ ‌ ‌ •┈┈••✾• @eslam20
✍️دیروز می توانست پایان زندگی من باشد. پس امروز که زنده ام لطفی از جانب خداوند است. در حقیقت دیدن هر روز، لطفی از جانب اوست. خدایا تو را شاکرم به خاطر امروزم که به من عطا فرمودی. رسول گرامی اسلام (صلي‌الله عليه و آله) می فرمایند: آدم شكرگزار چهار علامت دارد: 1️⃣ در وقت نعمت شاكر است 2️⃣ هنگام بلا صابر است 3️⃣ به قسمت خدا قانع است 4️⃣تنها خدا را ستايش می کند. https://eitaa.com/eslam20
مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا ۖ وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید، كسی نمی‌تواند جلو آن را بگیرد؛ و هر چه را امساك كند، كسی غیر از او قادر به فرستادن آن نیست؛ و او عزیز و حكیم است! ✍️ترجمه مکارم شیرازیhttps://eitaa.com/eslam20
🌷آیت الله مجتبی تهرانے(ره): در روایات آمده است ڪه اگر در حق کسانی که به شما بدی کردند ڪنید.. خداوند چندین برابر آن چیزی که خـواستیدرا برای‌خودتان‌مستجاب مـےڪند. https://eitaa.com/eslam20
» 🌹آیت‌الله مجتهدۍتهرانے(ره): چقدر خوب است که انسان طالب باشد یا کسی آدم را موعــظه ڪند. وقتی خدمت عالم بزرگ و نورانے می رسید موعظه کنید. » 🌹آیت‌الله مجتهدۍتهرانے(ره): چقدر خوب است که انسان طالب باشد یا کسی آدم را موعــظه ڪند. وقتی خدمت عالم بزرگ و نورانے می رسید موعظه کنید.
» 🌹آیت‌الله مجتهدۍتهرانے(ره): چقدر خوب است که انسان طالب باشد یا کسی آدم را موعــظه ڪند. وقتی خدمت عالم بزرگ و نورانے می رسید موعظه کنید. https://eitaa.com/eslam20
🚨 اتّفاق عجیب هنگام غسل دادن آیت‌الله بروجردی ✍️ آیت‌الله عبدالصاحب مرتضوى لنگرودى نقل می‌کند یکى از آقایان مورد اطمینان مى‌گفت: من از مقلدین آیت‌الله بروجردى بودم. وقتى که خبر فوت آقا به من رسید، مثل اینکه پدرى را از دست داده باشم خیلى ناراحت شدم، تصمیم گرفتم غسل و تکفین آقا را خودم به عهده بگیرم، لذا وقتى براى مراسم به بیت آقا رسیدم به اشخاص مربوط مراجعه کردم و گفتم: من مى‌خواهم آقا را غسل بدهم و آقا را تکفین کنم و این توفیق نصیب من شود. آنها نیز قبول کردند. ایشان گفت: من و یکى از دوستانم وارد حمام خانه آقا شدیم، آقا را خواستیم غسل بدهیم و هنوز آبى نریخته بودم و غسل را شروع نکرده بودیم، دیدم چشم آقا این طرف و آن طرف را نگاه مى‌کند و چشم‌هایش حرکت مى‌کنند. به خودم گفتم: آیا چشم‌هاى من اشتباه مى‌بیند؟! یا اینکه آقا زنده است؟ و در ضمن گاهى مى‌دیدم که تبسم مى‌کردند و لبخند مى‌زدند، همین طور مات و مبهوت بودم. خلاصه! پیش خود گفتم حتما من اشتباه مى‌بینم و حتما به چشم من اینچنین مى‌آید به هر حال به رفیقم گفتم: آب بریز! او آب مى‌ریخت و من غسل مى‌دادم. بعد از اینکه غسل آقا تمام شد، آقا را حرکت دادیم و جایى دیگر براى تکفین بردیم باز همین طور مى‌دیدم که چشمهاى آقا اطراف حمام را نگاه مى‌کند و گاهى تبسم مى‌فرمایند. در حالت بهت و حیرت بودم که رفیقم به من گفت: چه شده است؟ گفتم: من چیز عجیبى را مى‌بینم، نمى‌دانم درست است یا نه؟ گفت: چشم‌هاى ایشان و تبسم ایشان را مى‌گویید؟ گفتم: بله! پس من اشتباه نمى‌بینم و شما هم همین را مى‌بینید. ایشان وقتى جریان را براى بنده تعریف مى‌کردند، گفتند: چطور مى‌شود شخصى که روح در بدن ندارد، چشم‌هایش حرکت کند و تبسم نماید گفتم آقا! خدا مى‌خواسته به شما نشان بدهد که این عالم ربانى چقدر بزرگوار است و چشم برزخى شما را باز کرده است و آن عالم برزخ ایشان بوده است، نه عالم ظاهر ایشان و شما چشم و لبخند زدن برزخى ایشان را مى‌دیده‌اید، زیرا انسان به مجرد اینکه روح از بدنش خارج مى‌شود، در قالب مثالى مى‌رود و در واقع زنده است. 📙کتاب الگوی زعامت؛ سرگذشت‌های ویژه حضرت آیت‌الله بروجردی https://eitaa.com/eslam20
✍️عجیب است گاهی ما به کسی که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی: در صف اول نماز یا در حفظ قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم و علت آن بسیار واضح است و آن عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است. •{ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى }• 🔺بلکه شما زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایندتر است.https://eitaa.com/eslam20
✨ 🔴 اولین روز دیدن ✍️مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور وهیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می‌کرد فریاد زد: پدر نگاه کن، درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند و از پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می‌کنند. زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می‌بارد،‌ آب روی من چکید. زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی‌کنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می‌گردیم، امروز اولین روزی است که پسرم می تواند ببیند... https://eitaa.com/eslam20