eitaa logo
اسلام سیاسی | مومنی
2.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
534 فایل
https://eitaa.com/eslamesyasi 🔸 در خدمتم 👇 @momeni1366
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 الکوفی لا یوفی 🔹هدف ‎ از برهم زدن عراق، در روز عاشورا و حالا در آستانه ‎، فشار به ایران است تا ایران را مجاب کند با سیاست قبیله‌ای وی در عراق همراهی کند. به خیال خود با ممانعت از ورود ایرانی‌ها به اربعین، ایران کرنش نشان می‌دهد و در برابر زیاده‌خواهی‌های او کوتاه می‌آید! 1⃣ اولاً؛ سیاست کثیفی را اتخاذ کرده که می‌خواهد از اهرم اربعین علیه ایران استفاده کند. حرم‌های اهل بیت علیهم‌السلام متعلق به همه جهان اسلام است و نه مقتدی الصدر نه هیچ کس دیگری حق ندارد سایرین را از ورود به این اماکن باز دارد. 2⃣ ثانیاً؛ ما معتقدیم که خود حضرت اباعبدالله علیه‌السلام پاسخ این بی‌ادبی و گستاخی را خواهد داد. نه مقتدی که بنی امیه و بنی عباس هم در طول تاریخ نتوانستند جلوی اربعین را بگیرند. 3⃣ ثالثاً؛ جمهوری اسلامی اهل باج دادن به هیچ دولتی نیست و این شبه‌گروه‌ها که هیچ، دولت‌های آمریکا و انگلیس در چنددهه اخیر نتوانستند کاری از پیش ببرند. 🔹به نظر حقیر، مقتدی الصدر ناشی‌گری کرده و با این اقداماتش به انتحار سیاسی دست زده و تدبیرش نتیجه عکس خواهد داد. 🔸خوشبینانه‌اش این است که کار از دست مقتدی صدر خارج شده و حرکتی را شروع کرده که حالا نمی‌تواند کنترلش کند و بعثی‌ها و طرفداران سعودی آن را بدست گرفتند. که بازهم این حرکت کاملاً به ضرر اوست. هم در عراق و بین گروه‌های مختلف عراق و هم در ایران، او منفور شده. 🔹ظاهراً ضرب‌المثل ‎ همیشه مصادیقی دارد واین جماعت مفلوک تحت تاثیر عصبیت وتمامیت‌خواهی و قومیت‌گرایی، اهل نمک‌خوردن و نمکدان شکستن هستند. مگر موضع ایران چه بود؟ 🔸موضع ایران واضح است؛ خاک عراق نباید محل حضور آمریکا و سعودی و صهیونیست‌ها باشد؛ نباید محل تهدید ایران باشد و جریان صدر در سالهای اخیر نشان داده که تمامیت‌خواه است و حاضر است با سعودی سازش کند و حشدالشعبی را از بین ببرد و ...! ولی باید بداند که به این اهداف نخواهد رسید. ان‌شاءالله ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
(۳) از فرودگاه که بیرون آمدم، مستقیم به زیارت مرقد مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رفتم. راننده، ما را از کوچه پس کوچه های منتهی به حرم، برد. اینجا نجف است، شهر علی علیه السلام که البته باید همچون نگینی بدرخشد اما کوچه های کثیف و بی نظم و شلوغ آن، بدجوری حال انسان را میگیرد. واقعا که چقدر مولایمان، غریب است. راننده پسر جوانی بود که از حکومت عراق می نالید و مدام می‌گفت: عراق، لا نظام! حکومه، علی بابا(دزد). او به ایران هم سفر کرده بود و از نظم و تمیزی و امکانات ایران خیلی تعریف میکرد. درباره مقتدی صدر که از او پرسیدم، شروع کرد به تعریف کردن. از آیت الله سیستانی هم که پرسیدم، با شوق فراوانی از ایشان نیز تعریف کرد. از نظر او، مقتدی صدر چهره برتر سیاسی و آیت الله سیستانی چهره برتر دینی و مذهبی شیعیان است و این ذهنیت بسیاری از جوانان عراق است! نزدیکی های حرم پیاده شدم، ازدحام جمعیت بی‌سابقه بود. همه آمده بودند، زن و مرد، کوچک و بزرگ. از همه جای ایران و البته از همه جای دنیا. زیارت مختصری کردم و راهی صحن بزرگ حضرت فاطمه شدم. تقریبا ساعت ۲ بامداد بود. به طرف مقام صافی صفا رفتم. تا جایی که چشم کار میکرد، سیل عاشقان بود که در تکاپو و حرکت است. از پله برقی ها که پایین آمدم، مانده بودم به سمت موکب دارالعباده یزد بروم و آنجا اندکی استراحت کنم یا راهی کربلا شوم. چون مدت سفرم کوتاه است و صبح چهارشنبه باید برگردم، نیت کرده بودم تا هرچه سریع تر خود را به کربلا برسانم. به نیابت از شهدا پیاده روی را از همانجا شروع کردم. در همین فکرها بودم که جوانی عراقی دوید بین افکارم و پرسید: کربلا؟ کربلا؟ چهره جذابی داشت، چند بار پرسید: سلام شیخنا؟ کربلا؟ گفتم: و علیکم السلام، کم قیمه؟ بر سر قیمت به توافق رسیدیم و همراه با دو نفر دیگر به سمت کربلا حرکت کردیم. علی که حالا با او همسفر شده بودم، جوانی عراقی است که حوادث عراق را هم به خوبی دنبال می‌کند. تقریبا اکثر جوانان عراقی، عضو شبکه اجتماعی هستند. با علی درباره حوادث اخیر عراق و تحرکات صحبت کردم. علی می‌گفت که بعد از اربعین در عراق جنگ به راه می‌افتد، طرفداران مقتدی صدر در فیس بوک فراخوان داده اند و برای تجمع همگانی در حمایت از مقتدی، دعوت عمومی کرده اند. از شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس که پرسیدم، بغض راه گلویش را بست. ارادت عجیبی هم به آیت الله سیستانی داشت. علی، اهل العماره بود و شغلش، رانندگی بود. سنش زیر سی بود و چهار همسر و دو دختر داشت، رقیه ده ساله و جنات ۳ ساله. علی ما را در نزدیکی های کربلا پیاده کرد. شماره ام را به او دادم، گفتم: انشالله بخدمتک فی ایران...همدیگر را در آغوش گرفتیم و خداحافظی کردیم. ورودی کربلا مثل همیشه ازدحام بود. نزدیکی های کربلا دوباره پیاده روی را شروع کردم و مدتی بعد، گنبد و گلدسته های ارباب بی کفن بود که در چشمم تلألو میکرد. @eslamesyasi