باغی انقلاب اینبار علیه حکم قطعی خدا
🔻از بنیاد سوروس تا VOA؛ صدای خاتمی را اینها بازتاب میدهند/ آقای خاتمی، لباس پیامبر برای شما زیادی گشاد است!
🔹اخیرا محمد خاتمی در مقدمهی مقالهای با عنوان «پژوهش اجتماعی جمعی از حقوقدانان، جامعهشناسان و حوزویان درباره مسئله حجاب» اظهاراتی را پیرامون حجاب بیان داشته است. وی در بخشی از این مقاله که توسط بلندگوهای جریان اصلاحات نیز به صورت گسترده بازنشر داده شد، گفته است: «حجاب (اجباری) برای حکومت تبدیل به امر هویتی شده و باید بپذیرد که بخش کثیری از جامعه، حجاب اجباری را نمیخواهد. از ده ماه پیش، زنان زیادی به حجاب اجباری تن نمیدهند. حکومت در صدد تصویب قوانین سختگیرانه برای حجاب است.»
🔹همچنین در بخش دیگری افزوده است که : «حکومت به دنبال تحقق اهداف و آرزوهایی است که کثیری از جامعه یا آنها را نمیخواهند و یا در اولویت آنها نیستند. پس باید شیوههای حکمرانی اصلاح و متناسب با تغییرات اجتماعی، فرهنگی باشد. مساله حجاب نیز یکی از مهمترین نمودهای این شکاف فزاینده است.»
🔹این نوشتهها دقیقا زمانی منتشر شدهاست که قوای سهگانه برای تصویب لایحه عفاف و حجاب اقدامات فوری و مهمی را برداشتهاند. هرچند نسبت به بندهای این لایحه ابهامات و نگرانیهایی وجود دارد، اما تقارن زمانی این دو اتفاق و تلاشهای خاتمی و رسانههای جریان اصلاحات، سوالاتی را برای مخاطب ایجاد میکند که باید نسبت به آنها پاسخ مناسبی داده شود.
🔹یکی از این سوالات مربوط به نقش دولت در عرصه حقوق شهروندی بوده که مشخصا مورد توجه محمد خاتمی قرار نگرفته است. دولت به مثابه نهادی که از دل جمهور تشکیل شده و رای و اعتماد بدنهی مردمی را در کنار خود احساس میکند، موظف است نسبت به ارزشهای اولیه تشکیل نظام اسلامی متعهد بوده و مطالبات خیل عظیمی از جامعه را پاسخ دهد.
🔹اینکه رفتار ناهنجار و ضد فرهنگ ایرانی اسلامی یک عده، عادیسازی شده و هیچ برخوردی نیز با ایشان صورت نگیرد، اساسا نه عقلانی است، نه از منطق مشخصی الگو میگیرد و نه اصلا بنابر ضوابط معین حکمرانی قابل توجیه است.
🔹خوب است به این هم اشاره کنیم که حجاب علاوه بر الزام قانونی، حکم شرعی هم بوده و اتخاذ موضع اینچنینی آن هم از یک روحانی ملبس به جامهی پیغمبر در نوع خود عجیب است. چرا که عملا این اقدام مخالفت با حکم خدا بوده و از دیدگاه خاتمی نه تنها یک مسئلهی هویتی نیست بلکه به تناسب زمان باید این حکم قطعی خداوند نیز تغییر پیدا کند!
🔹باید به این نکته اشاره کرد که این جنس موضعگیری حامیانه محمد خاتمی از معدودی هنجارشکن، در اثنای شورشهای ۱۴۰۱ نیز دیده شده و او در آن مقطع صریحا حمایت خود را از آشوبگران اعلام کردهبود: «جامعه با شعار زیبای زن زندگی آزادی حرکت خود را به سوی آینده بهتر نشان میدهد». اما با پایان یافتن قائله، وی از حرکات پاندولی متناقض خود استفاده کرده و موضعی متفاوت از گفتهی قبلی خود اتخاذ کرد: «اگر زندگی میخواهیم، زندگی در براندازی پیدا نمیشود؛ چرا که در آن صورت ایران روزگار خوبی نخواهد داشت و آشوب و ناآرامیهای سنگینی را در پی خواهد داشت.»
امام باقر(علیهالسلام) می فرماید:
«ظهور رخ نمی دهد مگر اینکه غربال شوید و از هم جدا شوید».
پناه میبریم به خدا از شر فتنه های آخرالزمان
در آخرالزمان حوادث به گونه ای رقم میخورد که همه امتحان میشوند
هرچه ایمان انسان قوی تر باشد، فتنه ها سخت تر و پیچیده تر میشود
اینقدر بالا و پایین میشویم تا خوب از بد جدا شود؛ تا سره از ناسره تفکیک شود.
دعای نجات غریق را هر روز بخوانید:
یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم در ذیل شرح حدیثی، توصیهی مرحوم آیتالله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند:
«مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب میداد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقهای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقهی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همهی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود»
بیانات در ۲ آبان ۸۹
خدایا
اول، رهبر
دوم، کشور
سوم، همسر
و خانواده را برای ما نگه دار
و از شر فتنه ها محفوظ بدار
به راستی چه اتفاقی باید بیفته تا به رگ غیرت بعضی ها بر بخوره...😔
شاید اصلا رگ غیرت ندارند؟!
#افساد_طلبان
شهید شیخ فضلالله نوری
سه ویژگی ممتاز داشت:
شریعت گرایی
موقعیت سنجی
دشمن شناسی
شیخ فضلالله در مقابل پیشنهادی که خواستند به سفارتی پناهنده شود، پرچم خارجیای که برایش فرستاده بودند را نشان داد و گفت:
این را فرستادهاند که من بالای خانهام بزنم و در امان باشم. اما رواست من پس از ۷۰ سال که محاسنم را برای اسلام سفید کردهام حالا بیایم و بروم زیر بیرق کفر؟
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری، کیفیت غسل و کفن و دفن
در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید!
▪️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید، نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲