eitaa logo
اصرار
398 دنبال‌کننده
811 عکس
900 ویدیو
4 فایل
به چه زنده ایم؟ آدم ها، جا و زمان ها دگرگون می شوند. خبر آنکه چیزی شروع و چیزی تمام شد. چه باید کرد؟ تن دهیم یا اصرار کنیم؟ چاره چیست؟ مگر آنکه اصرار 📍اصرار در ایتا و تلگرام Esrar3@ 📍اینستاگرام Esrar3.insta@ ✅ برای ارتباط با ما @Esrar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
رودیم و اشهد گفتن ما بر لب دریاست ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها «محمدمهدی سیار» @Esrar3
‌شبیه حاج قاسم بودی، اسماعیل ما بودی تو را قابیلیان کشتند تو هابیل ما بودی سراپای وجودت عطر قرآن داشت اسماعیل! شهادت را کدامین آیه از تنزیل ما بودی؟ سلام الله، بازوی رشید مردم غزه! شما بازوی برحق خدا، سجیل ما بودی فلسطینی چه فرقی می‌کند با قوم ایرانی تو ای یوسف‌ترین ای ایلیا از ایل ما بودی بخوان قرآن بخوان، بی سر بخوان این بار اسماعیل! که صوت عرشی و بارانی ترتیل ما بودی «علیرضا قزوه» @Esrar3
در غزه صدای مرد و زن اسماعیل در سوریه، لبنان و یمن اسماعیل برخاسته است باز ایران غیور صد حنجره فریاد وطن اسماعیل «رسول شریفی» @Esrar3
از غصه و اندوه سرم می‌سوزد دلسوخته ام که باورم می‌سوزد مهمان مرا در وسط خانه زدند از شرم تمام پیکرم می‌سوزد «راضیه جبه داری» @Esrar3
دلم خون است و لبریز از داغ پریشانی که ابراهیم در آتش که اسماعیل قربانی «محمد رسولی» @Esrar3
به راهِ وصلِ تو اینگونه ساده باید رفت به تیغِ عشق چنین سرنهاده باید رفت به شوقِ دیدنِ لبخندِ حضرتِ دلدار به قلبِ عاشق و رویی گشاده باید رفت اگر چه نیمه یِ شب در شکوهِ بیداری میانِ عرصه‌ی حق، ایستاده باید رفت به سوی ساحت عاشق رُبایِ حضرت عشق شتابناک، شبیه بُراده باید رفت عجب تجارتِ نابیست، مرگ در ره عشق چنین زرنگ پیِ استفاده باید رفت پیِ چشیدنِ مرگی که زندگی بخش است عنانِ زندگی از دست داده باید رفت به میهمانیِ حق، چون هنیهّ یِ عاشق به شوق با همه یِ خانواده باید رفت «احمد رفیعی وردنجانی» @Esrar3
بدرود آمد لحظه تحویل اسماعیل آه‌ای شهید فتنه قابیل اسماعیل چون حاج قاسم آرزویت را بغل کردی حک گشت داغت بر دل این ایل اسماعیل یک لحظه دور از آتش میدان ندیدیمت یک لحظه ایثارت نشد تعطیل اسماعیل جاری شود از خون تو صد رود بعد از این خفته ست در خون تو صد سجّیل اسماعیل از برکت خونت به هم پیوند خواهد خورد خاک فرات و آسمان نیل اسماعیل پرواز تو دل‌های ما را مطمئن‌تر کرد‌ا ی خونبهایت محو اسرائیل اسماعیل رفتی ولی برگشتنت را زود میبینیم بدرود اسماعیل اسماعیل اسماعیل «محمود یوسفی» @Esrar3
تا شهادت نامه ات از نزد حق ممهور شد وعده صادق دمید و طالعت منصور شد اجر مردان خدا جام طهور سر به مهر لایق تقدیر حق بودی قدح مقدور شد «شهلا کلبعلی» @Esrar3
محمد مرادی (چهله‌ی دشتی) خوش کرده جا خاکی سر پیمان، به تنهایی عمری‌ست دارد می‌دهد هی جان به تنهایی از روز اول تا خودش را دید تنها بود باریکه ای روباز و در زندان به تنهایی جمعند بر خاکش تمام فصل‌های سبز پاییز آبادی ولی ویران به تنهایی باران، تمام سرزمینش، روز و شب باران نخلی ست در سیلاب بی باران به تنهایی بوی بهار از شهرشان هرگز نمی‌آید اینجاست «غزه» فصل تابستان به تنهایی «والتین والزیتون» و «الرحمن» همه جمعند دارد چرا می‌سوزد اما «علّم القرآن» به تنهایی دود است و آتش سجدگاه کودکان شهر نوح‌اند در دریای بمباران، به تنهایی دستان داغ آشنا در دستهاشان نیست تنهاست تا کی این غریبستان به تنهایی او می‌کشد بردوش خود معنای انسان را تنهاترین تنهاترین انسان، به تنهایی @Esrar3
در سینه ام نم‌نم زده آوای باران اندوهگینم از غم پرواز یاران اما صبورم، چون که می‌دانم پس از این خون هنیة می‌شود آغاز طوفان «سمانه خلف زاده» @Esrar3
 گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرۀ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبلۀ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی زسفر می‌آید صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است می‌رسد جمعۀ موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»  «رضا نیکوکار» @Esrar3
هنیئاً یا «هنیّه» این شهادت «شهید قدس» گشتی با کرامت توئی هابیل و اسرائیل قابیل برفتی نزد فرزندان به تعجیل به راه قدس دادی هستِی و جان عزیزان و محبّان، نور چشمان عمل کردی به گفتارت شب و روز به راه قدس گردیدی تو پیروز هرآنچه داشتی ای مرد والا فدای قدس کردی بی محابا برفتی پیش «بدرالّدین و یاسین» برِ «فتحی شقاقی» یار دیرین «سلیمانی، ابومهدی وَ چمران» «سید عبّاس و مُغنیّه» وَ یاران شدی مهمان یاران شهیدت خدا بنموده جانا رو سفیدت چو مولایت حسین «هیهات ذلت» بُدی ورد زبانت با فصاحت هماره منتظر بر عهد و پیمان» «فَمِنهُم مَن قَضی» گشتی نمایان تو بودی حافظ و همراه قرآن « «صف اول» همیشه با شتابان رهِ این رهبر و آن پیر راحل طریق راه بودت در مقابل رهت راه «سلیمانی» ست ای مرد که این ره راه قرآنی ست ای مرد هنوز آن داغ «ابراهیم» بر دل شدی حرمان «اسماعیل» حاصل یقین خون تو پیروز است امروز نه اکنون، بلکه اندر شام و هر روز برون شد دست این شیطان اکبر زِ آستین همین شیطان اصغر همین غرب و همین روباه مکار کنند مسمار این صهیون غدار بسان «کربلا» گردیده «غزّه» هزار اصغر فدا گردیده «غزّه» هزاران بی گنه افتاده بر خاک به امر اِمریکا شیطان سفّاک زنان و کودکان غزّه اکنون شود کشته به دست قوم صهیون همین خون‌ها کند آزاد این قدس پس از صهیون شود آباد این قدس اگر چه بوده‌ای «مهمان» ایران شدی فرزند ما با فضل رحمان چو خونت ریخت اندر خاک تهران چو قاسم گشته‌ای فرزند ایران به خونخواهیت، ای مرد دلاور به پا برخاسته ایران، سراسر تو ایرانّی و ایران هم فلسطین چرا، چون هست معجون دین و آئین زِ قطره قطره خونت ای هماور بروید نخل‌های پر تناور اگرچه پرچمت افتاد ناگاه گرفته بیرقت یاران همراه زِ هریک قطره از خون شهیدان به پا خیزد هزاران مرد میدان بپیچد بیخ «طومار» ستمگر زِ آمریکا و این صهیون کافر بوَد نصرُ الهی پشت ایران وَ «یَنصُرکُم» شود از قول سبحان زِ خون این شهیدان سلحشور شود «غزّه» یقین پیروز و منصور «سید حسن شجاع» @Esrar3
دلم خون است و لبریز است از داغ پریشانی که ابراهیم در آتش، که اسماعیل قربانی دوباره در همین جا، پیکری در بین تابوتی دوباره می‌شود تکرار آن صبح زمستانی کجایی حاج محمود این جماعت سخت دل‌تنگ‌اند بخوان یک بار دیگر نوحه‌ی قاسم سلیمانی به خونخواهی مهمان عزیزی آمدیم اینجا که خواهد ماند ردّ خون او در یاد مهمانی دریغ از ما که راحت بگذریم از خون مظلومش چنین مهمان‌نوازی نیست در قاموس ایرانی ببین تصویر وحدت را که در یک روز می‌ریزد برای یک هدف، خون فلسطینی و لبنانی فلسطین مرز اسلام است و قلبش غزه است امروز اگر جز این می‌اندیشی بگو از دین چه می‌دانی؟ به حکام خیانتکار سازشکار باید گفت خجالت می‌کشد اسلام از این رسم مسلمانی به تار عنکبوتی تکیه دادید ای تبهکاران امان از مستی دنیا، امان از سست پیمانی اگر غسل طهارت می‌کنید از آب زمزم هم بماند تا ابد ننگ خیانت روی پیشانی مسلمان‌ها مسیحی‌ها یهودی‌ها به پا خیزید که این خونخوار بی وجدان ندارد دین و ایمانی تقلا می‌کند در باتلاق خون و معلوم است پی نابودی خویش است این دیوانه‌ی جانی اگر می‌شد، تمام کودکان غزه را می‌کشت که این افعال برمی‌آید از این روح شیطانی هنیه رفت در ظاهر ولی باور کن اسراییل حماس است آنکه خواهد ماند، اما تو نمی‌مانی ز یاد نقشه‌ها هم نام نحست محو خواهد شد در آن طوفان پایانی، در آن پایان طوفانی الا ای قدس ای مرز شرف، والتین والزیتون به خاک تشنه‌ی تو می‌رسد آن روز بارانی فلسطین می‌شود آزاد، دیدم این بشارت را در آن مردی که می‌گوید اذان بر روی ویرانی شب آزادی‌ از خون شهیدان لاله می‌‌روید و خواهد شد در آن شب مسجد الاقصی چراغانی پس از عمری جهاد اینک بخواب آرام اسماعیل که برخیزد به خونخواهی‌ات اسماعیل قاآنی مبارک باد اسماعیل این‌سان رفتن از دنیا  که قامت بسته بر تابوت تو یار خراسانی هنیئا لک شهیدالله، شهید الحق، شهید القدس شهید راه آزادی، شهید زخم طولانی شهادت می‌دهم که مذهب سرخت شهادت بود تو هم از پیروان راه سالار شهیدانی حسین (ع) ای اسوه‌ی آزادگان ای جان مظلومان! تو را اینگونه خواهم خواند در این بیت پایانی پشیمان می‌شود آنکه برای تو نمی‌میرد چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی «محمد رسولی» @Esrar3
محمدصادق علیزاده نوشت: اوباما لیست کتاب‌هایی که قرار است در تابستان بخواند را منتشر‌کرده. توی این لیست یک رمان از یک مولف ایرانی هم به چشم می‌خورد. رمان «شهید» اثر کاوه اکبر. ✅توضیحات بیشتر را در عکس بخوانید. 🧷کاوه اکبر اعتیاد داشته و در دوران نقاهتش از مبارزه با اعتیاد نوشته. اکبر در مصاحبه‌ای با پاریس ریویو، شعر را به عنوان کمک کننده‌‌ای به هوشیاری‌اش ذکر می‌کند و می‌گوید: «در اوایل بهبودی، انگار از خواب بیدار می‌شدم و می‌پرسیدم چگونه تا یک ساعت بعد تصادفاً خود را نکشم؟ و شعر، بیشتر اوقات پاسخ آن بود». کتاب «شهید» ترکیب عناصر ویژه است. ترکیبی از «شعر و شهادت و جنسیت و پوچی و معنا و ایران و آمریکا». داستان کوروشِ پوچِ معتادِ دو جنسه‌ی جستجوگر معنای زندگیست. ایران و آمریکا را هم دارد.‌ با نویسنده‌ای که پایش لبه‌ی پرتگاه بوده اما شعر او را عقب می‌رانده و مهلتش می‌خریده. خلاصه آنکه در فهم رنج بشر، رواج این فهم که تمام راه ها به شعر و معنای زندگی ختم می‌شود تامل برانگیز است و وسعت اشتراک این انگاشت که رنج بشر از پی بی معنایی و پوچی‌ست تامل برانگیزتر.‌ از کجا تا کجا؟ از ایران تا آمریکا. @Esrar3
آسمانِ غزه این شب‌ها خجالت می‌کشد روزها از شرم، بی‌پروا خجالت می‌کشد بارها مهتاب با چشمانِ خود آهسته دید قصه‌گوی «بچه‌ی‌تنها»، خجالت می‌کشد رنگ در رخسارِ مادر نیست غیر از رنگِ‌خون اشک‌های مادر از بابا خجالت می‌کشد در فلسطین، ماه زندانی‌است پشتِ صخره‌ها شمع هم از ترسِ شب، گویا خجالت می‌کشد موج‌های خسته از طوفانِ شهرِ اَلخلیل از نگاهِ ساکتِ دریا، خجالت می‌کشد سایه‌های غزه هم از لای زیتون‌های سرخ باورش سخت است این، اما خجالت می‌کشد جای باران، شرم می‌بارد میانِ دشت‌ها بین صحراها، ولی "سینا" خجالت می‌کشد زندگی در قدس پنهانی‌است، غیر از جمعه‌ها جمعه‌ها هم، مسجدالاقصی خجالت می‌کشد در قنوتِ مردمانش، ربّنا یا ربّناست عشق در سجاده‌اش، یک‌جا خجالت می‌کشد آتشی برپاست در بَیت‌ُالمُقَدَّس، سال‌هاست من نمی‌دانم کسی، آیا خجالت می‌کشد؟ زخم‌های کهنه‌اش فرسنگ‌ها از یک‌طرف آن‌طرف‌تر، عالَمِ رسوا خجالت می‌کشد ما مسلمانیم، اما از مسلمانی چه سود؟! آن یهودی‌زاده هم، با ما خجالت می‌کشد شاه‌بیتِ این غزل اینست، نذرِ دیده کن «قدس می‌مانَد به‌جا»، دنیا خجالت می‌کشد «سید محمد جعفری» @Esrar3
اصرار
✳️وقتی میزبانیِ زائران چاره‌ و علاج یک ملت شود، می‌شود همین، همین که «انگور اجبار». ✳️رونق خانه به
55.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«کل خطوه نمشیها» آخرین مداحی خضر عباس با شاعری‌ محمد رسول حمیری برای اربعین ۱۴۴۶ است. بخوانید و برسانید ...👇 @Esrar3
اصرار
° 💢بگویید و برسانید... ❇️بگویید و برسانید مردمی که سال ها ظلم و جور ستمگران دست آن ها را از خواس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در عراق رسم است نام شاعر را در میانه‌ی مداحی بگویند و سر سلامتی‌اش ندایی سر دهند. نام شاعر شعرِ «کل خطوه نمشیها» که خضر عباس مداح آن بود، محمد رسول حمیری است. شاعری جوان که شعرهایش پس زمینه‌ی نواهای آیینی عراق شده است. به نظر میزبانی زائران حسینی سرمنشاء رخدادهای بزرگی در عراق شده است. ظهور شعرها و شاعران جوان خبر از نسلی نو و خوش آتیه‌‌ی شعر و شاعری در عراق می‌دهد. شاعرانی که قد و قامت شعرهایشان به بلندای اربعین رسیده است و در خاطر انبوه زائران امام، مُهر ماندگاری خوردند. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آوارهای ضاحیه را مشاهده می‌فرمایید.‌ پس زمینه هم موزیکی‌ست به نام «عُد لي حبيبي». ریتم و موسیقی همان «امشب در سر شوری دارم» ماست. تقریبا یکی‌ست؛ همان است، شعر متفاوت است. اشتباه نکنم کار مداح بحرینی‌ست. اخیرا در تفاوت میان لبنانی ها و فلسطینی‌ها متوجه شدم میزان استفاده‌ی لبنانی ها از موسیقی حین اشتراک گذاری مطالب به طور قابل توجهی از فلسطینی‌ها بیشتر است. موسیقی در لبنان همیشه نقطه‌ی ویژه ای بوده. قبلاً همینجا نقل کرده بودیم که شهید سید حسن نصرالله در آخرین سخنرانی اربعینی‌شان از موسیقی هم گفتند: «ما امروز فقط با خون نمی‌جنگیم، بلکه با عقل، سلاح، پهپادها و موشک‌های بالستیکی می‌جنگیم که پنهان و مخفی نگه داشته شده‌اند، برای روزی که شاید در پیش باشد. این دشمن باید کاملا بترسد و به‌خوبی واقعیت و ماهیت لبنان و تغییرات بزرگی را که در لبنان رخ داده است درک کند. لبنان دیگر آن کشور ضعیفی نیست که بتوانید با گروهان موسیقی‌تان آن بگیرید. بلکه ممکن است روزی برسد که ما با گروهان موسیقی‌مان شما را بگیریم! (خنده)». خلاصه که موسیقی هم نقطه‌ی خوبی برای شروع هم‌سخنی با لبنان است. استقبال می‌شود، چه از ریتم و آهنگ مناسب چه از شعر و فحوای بلندش... آخرین نمونه‌ی موفق «سلام یا مهدی‌»ست که یک بندش هم بر کفن شهید سید حسن نصرالله نقش بست؛ «لا خير في الحياة من دون هواك». @Esrar3
اصرار
🎵نماهنگ فلسطینیه 🗣گروه صول 🧷در آخر نماهنگ ذکر شده که این اثر در همین جنگ جاری ساخته شده. 1⃣اینجا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵فلسطینیه 🗣گروه صول ☑️ترجمه زیرنویس شد 💢این اثر در بحبوحه‌ی یک سالگی طوفان الاقصی تولید شده است. مهم است بدانید آنچه می‌شنوید یک سال پس از تمام کشتارها و نسل کشی این مردم اسطوره‌ای‌ست. @Esrar3
پس از سفر آقای قالیباف ... تیتر دو روزنامه‌ی فرهیختگان و تهران تایمز برگرفته از شعرهای خوانده شده توسط خوانندگان لبنانی جولیا بطرس و فیروزه @Esrar3
اصرار
° کربلا؛ میدان جزئی شدن مرگ است، گردش مرگ است از تنی در تن دیگر، از جزئی به جزء دیگر؛ از حکایت چشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه‌های آخرت تلفیق شعر و جنگ بود ای شهید معرکه! مردن برایت ننگ بود باید از آن لحظه‌ها افسانه‌ای می‌ساختی با تمام زخم‌هایت، گرچه فرصت تنگ بود گرچه آن‌ها خواستند اینگونه تحقیرت کنند چشم‌هایت باطل‌السحری بر این نیرنگ بود در پلان آخرت… نه! ابتدای قصه‌ات تیتراژ چشم تو زیباترین آهنگ بود چوبِ در دست تو را چوب خدا دیدیم ما بی‌صدا بر شیشه شب خورد؛ گویا سنگ بود ما رمیتَ اذ رمیتَ، چوب مأمور خداست صبغت الله که هرچه غیر از آن بی‌رنگ بود چفیه و تصویر قدس و عطر و تسبیح و خشاب در کنار تو نمایشگاه یک فرهنگ بود 💢شاعر محمد رسولی @Esrar3
اصرار
دیدم مصطفی زعبی خبرنگار فلسطینی (از سرزمین های ۱۹۴۸) هم همین را گفته، گفته سیاست حزب الله در جنگ «جن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاصر حصارک، لا مفرُّ...! اما فلسطین شاعرش فریاد می‌زند «لا مفر». مفری نیست... جان من! مفر نداشتنت را به آغوش کش که این تنها راه رهایی تو خواهد بود @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌در شهر هیپ هاپ کلنی با اشتراک این کلیپ نوشت: «اجرای پسر شانزده ساله اصفهانی در میتینگ تهران که همه را شوکه کرد» تعدادی از نظرات: 🌕حاجی دمت گرم یعنی خداوکیلی بغضم گرفت از این همه حرف دل که فقط رپ می‌تونه بیانش کنه 🌖من میگم ۹۶ سالشه 🌗حاجی خیلی به دلم نشست. انگار حرفای دل همه رو میزد... 🌘بابا دو کلوم حرف حق 🌑من از رپ متنفرم ولی خدایی به دلم نشست چقدر خوب بود این پسر 🌒روزی ۱۰ بار گوشش میدم دست خوش داداش 🌒و منی که اهل افغانستانم ده بار گوش دادم ماشاالله پسر قوی ادامه بده 🌓خدایی من با رپ خوانی زیاد حال نمیکنم ولی با این رپ خونی این پسر حال کردم.‌ تمام درد آدمهای چه پیر چه جوانو توی چند دقیقه شعرش خالص کرد 🌔اهل رپ نیستم ولی به این بچه افتخار می‌کنم این بچه بیشتر از من فهمید دم نسل جدید گرم 🌕منی که از نسل ۱ با رپ بزرگ شدم، آفرین میگم بهت، الان سنم ۳۴ شده و می‌بینم بچه ۱۶ ساله حرفای دلش حرفای دلمه @Esrar3
اصرار
📌در شهر هیپ هاپ کلنی با اشتراک این کلیپ نوشت: «اجرای پسر شانزده ساله اصفهانی در میتینگ تهران که هم
🎼🎵 رپ کلامی‌ست که ملودی خودش را می‌آورد و ملودی‌ای‌ست که کلام خودش را می‌خواند. رپ آینه‌ای‌ست مستند، صدایی‌ست فریاد و رسانه‌ای ست حاشیه، از هر آنچه نیست. فارغ از تعارفات خیال و رویا، سنگ واقع به سینه می‌کوبد. رپ آزادی صراحت را عامیانه می‌جوید و جوشش گوشی‌ست که از زبان خود شنیده است. رپ رنج را در فریاد لفظ رکیک بر دیگری اش هوار می‌کند و با تمام آنچه خشونت و ناپسند نشان می‌شود، رنج است... که رنج حساس‌ترین احساس هاست. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢جویریه عدوان کودکی‌ست شاعر، و در حالی که یازده ساله است می‌گوید احساس می‌کنم مسئولیت رساندن حقیقت را به دوش می‌کشم 🔻شعر گفتنم وسیله‌ای برای ابراز و اظهار است. 🔻من و دیگر کودکان اثرگذارانی شده‌ایم که تلاش می‌کنیم حقیقت را برای جهان آشکار کنیم. 🔻به رغم ترس و خطرها اما حس می‌کنم مسئولیت رساندن حقیقت را برعهده دارم. 🔻زندگی در غزه به ستیز روزانه برای زنده ماندن شبیه‌تر است. 🔻با همه این‌ها تلاش می‌کنیم زنده بمانیم در حالیکه به امید چنگ زده‌ایم. 🔻شعرها صدایی می‌شوند برای آنکس که نمی‌تواند سخن بگوید. 🔻ما یک عدد در خبرهای جنگ نیستیم. ما انسانیم، رویا می‌پرورانیم، فکر می‌کنیم، احساس داریم و زندگی را دوست داریم. @Esrar3