آقا جانم!
سالها دور تو گشتم
ماه رويت را نديدم
تا ببينم ماه رويت را كجا
دورت بگردم... ؟!
#یاایهاالعزیز 💙
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 مراقب باشید به حال بد عادت نکنید!
👈🏻 برای رفع حال بد باید اقدام فوری انجام داد
#حال_خوب #تصویری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
. ❌❌این صوت رو خانم شین الف برای اعضای کانال قلم فرستادن درباره فعالیت کانال و پیج شون حتما گوش بدید
برای کسانی که ویس رو گوش نکردن عرض میکنم
دوستان #ممکنه (ممکنه، قطعی نیست) که ما بزودی کانال قلم رو از دست بدیم بنابراین کسانی که میخوان ارتباطشون قطع نشه و اگر احیانا خانم الف داستان جدیدی رو شروع کردن بتونن بخونن حتما کانال ضحی رو دنبال کنن
👇🏻
💜 https://eitaa.com/joinchat/1365966931C6f6bcfaad8
اما کانال قلم رو هم ترک نکنید چون رمان شعله جای دیگه ارسال نمیشه و تا پایان توی همین کانال ارسال میشه
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part227 _من... من که گفتم دلم میخواد اسمش رو تو بذاری
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part228
_باشه پس... اگر میتونی کیک و نسکافه بگیر...
اخم کمرنگ و زیبایی صورتش رو پوشوند:
نسکافه آخه... نباید بخوری الان
لوس گفتم:
_دلم میخواد خب!
آهسته و با خنده گفت:
_خیلی خب حالا قیافه تو جمع کن!
یکی میبینه زشته
باشه برو بالا...
با شیطنت چشمکی زدم و مقابل نگاه مثلا معترض ولی خندانش وارد آسانسور شدم
ولی به محض زدن دکمه و سر بلند کردن و دیدن چهره خودم توی آینه آسانسور همه اتفاقات امشب و بعدش همه زندگیم مقابل چشمم جون گرفت
باز بغض کردم و سر به زیر انداختم
تا وقتی با امیر بودم خودم رو سرگرم میکردم اما همین که ازش جدا میشدم هجوم افکار حالم رو به هم میریخت
حساسبت روحیه ناشی از بارداری هم مزید بر علت شده بود...
بعد از خوردن صبحانه زود هنگام امیرعباس که دیگه واقعا خسته و خواب آلود بود همسن که سرش رو روی بالش گذاشت خوابش برد اما من چی...
مگه میتونستم به همین راحتی بخوابم؟!
حرفهای پیرمرد، احساسات متضاد درونم، سرگذشتم، آینده م، شراره و شیلا و سیستم، امیرعباس...
هر کدوم یه گوشه از مغزم رژه میرفتن و آرامش رو برام حروم کرده بودن...
هرچی غلت زدم و جابجا شدم و سرم رو توی بالش فرو کردم موفق نشدم خودم رو خواب کنم
نگاهم به پنجره ی پرده پوش اتاق افتاد
آفتاب کم کم طلوع میکرد و هوا تقریبا روشن شده بود
ناچار بلند شدم و کنارش ایستادم
پرده رو که کنار زدم تازه متوجه شدم بالکنه...
ولی همین که خواستم با ذوق بازش کنم و هوای تازه ای به سر و صورتم بخوره با دیدن تصویر روبروم خشک شدم
حرم کاملا از بالکن پیدا بود
شاید برای همه مسافرایی که به این هتل می اومدن ویو رو به حرم یک امتیاز محسوب میشد اما من دلم میخواست گریه کنم
دیگه طاقت دیدنش رو نداشتم
اونقدر ذهنم شلوغ بود و خسته شده بودم که طاقتم رو از دست دادم و همونجا روی زمین نشستم و شروع کردم به گریه کردن
مدام از خودم میپرسیدم مگه چه اتفاقی افتاده چرا گریه میکنی؟
و سعی میکردم خودم رو آروم کنم ولی موفق نمیشدم
پ.ن: ان شاالله پارت صبحِ دیروز و امروز که نرسید جمعه با ارسال دو پارت جبران میشه 🌸🙏
پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂
https://eitaa.com/nonvalghalam/28941
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
دوست دارم مرگ را چون وقت مرگم می رسد
کیف دارد
لحظه های
احتضارم با حسین❣
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💗🍃
# یاباب الحوائج
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
# کلام نور
پروردگارا از جانب خودت به ما رحمتی ببخش❣
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
♥️🍃
صاحبعصر..
دگرطاقتمانرفتبهباد،
تامحرمنشدهگربهصلاحاستبیا..!
#امام_زمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
4_5902049577472624411.mp3
6.2M
#محمود_عیدانیان
♥️
#سه_شنبه_هاے_جمکرانے
🍃
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
صبح زیباتون بخیر ❣
از درگاه خداوند متعال براتون بهترینا رو آرزومندم💐
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7