∞♥∞
#پای_درس_دل 🍃
اگر بھ «امامزمان» توكل كنيم و بھ ايشون قول بدهيم از عھده گناه نكردن برمىآييم
گاهى اوقات كھ در كارى موفق نمیشويم و خسته میشويم
چون #توكل بھ امام زمان نداريم.
+ #اگربھمولاتوكلكنيمشيطونكيلوييچند؟!
#آيتاللهجاودان
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/2678128666C1841f45cfb
•.🤍•.
در مسیرِ آرزوها
آرزویمـ وصݪ توست
باقے سوداے دݪ را
چشمـ پوشے میکنمـ...
〖🌿〗#تـوُ
〖🧶〗#ازعشق_تا_شہادٺ
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/2678128666C1841f45cfb
∞♥∞
#پای_درس_دل 🍃
پروردگارا♥️ !
و چھ کنیم کھ #روح ما
بھ آن "وسعتی" برسد؛
کھ از یك سلام و یك علیك!
و یا از یك بارك الله و یك فحش،
طوفان نگیرد..؟!
+چھکنیم؟! :)
#استادعلیصفاییحائرۍ
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/2678128666C1841f45cfb
♥️🍃
﷽
¤وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ
□و در رفتارت میانه روی اختیار کن و سخن آرام گو ...
• آیه 19 سوره لقمان •
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
༺✾➣♡➣✾༺
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
•🌤🌱•
صبحاسټوآهدوروبـرمراگرفتہاسټ
باراناشڪچشمتـرمراگرفتہاسټ
اربابجانسلام،ببیندوریازشما
آتشحوالےجگـرمراگرفتہاسټ...💔
#صلےاللہعلیڪیااباعبدلله🍃
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part4 شماره رو گرفت و مشغول قدم زدن توی خیابون شد جمع
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part5
بالش رو زیر سرش مرتب کردم و پتو رو تا زیر گلوش بالا کشیدم
تلویزیون رو روشن کردم و صداش رو تنظیم کردم
بالاخره تموم شد!
حالا میتونستم یکم بشینم!
یعنی از امروز کار من همین بود؟
اینهمه کار اصلا فرصتی برای فکر کردن باقی نمیگذاشت که بفهمم الان کجام و برای بعد از این چطور باید پیش برم...
حوصله ام از این پیرزن و این خونه و خودم سر رفته بود
گوشیم رو برداشتم و از اتاقش بیرون زدم
روی ایوون ایستادم و شماره شراره رو گرفتم
طولی نکشید که جواب داد
مثل همیشه:
_سلام خوشگل خانوم
اوضاع قلابت چطوره؟
هنوز خالیه؟!
_باید ببینمت حضوری توضیحات بدم
_قرار شد گزارش تحویل بدی
منم گزارشت رو خوندم
_کار واجب دارم باید ببینمت تو گزارش که نمیشه اینهمه توضیحات نوشت
کارم اینجا خیلی سنگینه اصلا فرصت نمیکنم فکر کنم ببینم...
با تک سرفه ای حرفم رو قطع کرد:
خیلی خب باشه چند روزی صبر کن یه قرار میذاریم همو میبینیم
فعلا شبت بخیر
موفق باشی...
مهلت خداحافظی هم نداد!
فوری قطع کرد
دختره ی...
حرصم رو با یک نفس عمیق خوردم و برگشتم داخل
باید یه فکر اساسی میکردم
آدمهای قبلی راحت الحلقوم بودن
با یه پشت چشم و دو قطره اشک همه چیز حل میشد اما اینبار انگار قضیه فرق داشت
بیخود نیست که چنین مبلغ سنگینی رو گردن گرفتن
کارشون سخت بوده که منو فرستادن وگرنه بیتا یا ساحل رو میفرستادن
بقول شراره فقط جذاب ترین پرستوی سیستم میتونه گره های بزرگ رو باز کنه و قفل های بی کلید رو بشکنه...
باید به خودم مسلط باشم
باید اعتماد به نفسم رو حفظ کنم
ظاهر و رفتار من هیچ ایرادی نداشت و منطقا باید دل پسره میرفت
حالا که نرفته باید علتش رو بفهمم
تاجایی که به من اطلاعات دادن طرف مجرده
از طرفی...
صدای ویبره گوشیم بلند شد
برش داشتم
پیام از آقای سلطانی؛ همون امین نوه ی این پیرزن...
بازش کردم:
سلام خانم کمیلی
خواستم بپرسم حال مادربزرگم خوبه؟
مشکلی پیش نیومد از پس کارها براومدید؟!
کوتاه نوشتم:
سلام ایشون خوبن همه چیز خوبه مشکلی هم نیست نگران نباشید
طولی نکشید که پیام بعدیش رسید:
_بسیارخوب خسته نباشید
من فردا یه سر به عزیزم میزنم یکمم خرید میکنم اگر کم و کسری توی خونه هست لیست تهیه کنید که بگیرم
شبتوت بخیر...
مردد بودم جواب شب بخیرش رو بدم یا نه!
اگرچه تا اینجا همه چیز طبیعی بود اما حس فعال من میگفت قلابم اشتباهی گیر کرده و ممکنه بعدها دچار مشکل بشیم...
اصلا نمیخواستم موضوع اینطوری منحرف بشه پس جوابی به پیامش ندادم و قرص های پیرزن رو دادم و بعد از خوابش به اتاق خودم رفتم
کنار تختش دکمه زنگی بود که هروقت از خواب بیدار میشد و چیزی میخواست فشارش میداد تا بقیه خبر بشن
تو طول شب چهار بار زنگ زد و آب خواست!
بار آخر دلم میخواست متکا بذارم روی صورتش و اون و خودم رو یکجا از این نکبت نجات بدم!
ولی خیلی خودم رو کنترل کردم!
نتونستم خوب بخوابم و صبح خواب آلود دوباره مشغول کار شدم
ولی باز تا اینجاش قابل تحمل بود اما سررسیدن نوه عزیز قوز بالا قوز اوضاع درهمم شد...
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
♥️🍃
•«لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ»•
من نمیبينمت
ولی تو من رو میبينی
و از حالم خبر داری....
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻چرا مأیوس میشیم؟
#تصویری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
∞♥∞
#هـرآیـہیـڪدرس🍃
░ اِنَّکَ ڪُنتَ بِنَا بَصیراً ░
بی تردید ؛ تـــو به حال ما بینایۍ :)🌸✨
#سورهطہآیہ ۳۵
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○🦋○
¤شوق حیات میدهد
مژدهٔ مَقدم شما
عرش و زمین و غیره در
سایهٔ پرچم شما¤
#یااباصالح♥️
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
༺✾➣♡➣✾༺
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
•🕌🌤•
هرڪہصبحشباسلامےبرحسیـن
آغازشد
حقبگوید↯
خوشبہحاݪشبیمہزهراشد..🌱
#صلےاللهعلیڪیااباعبداݪلهـ♥️
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part5 بالش رو زیر سرش مرتب کردم و پتو رو تا زیر گلوش
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part6
صدای در که بلند شد بی حوصله چادر روی سر انداختم و تا جلوی در رفتم
ناچار بودم باز ادای دخترای محجوب و سربه زیر رو در بیارم و همبن کلافه ترم میکرد
کارد میزدی خونم در نمی اومد ولی به روی نوه ی گرامی ماه طلعت خانوم لبخند پاشیدم:
سلام خیلی خوش اومدید بفرمایید...
شازده هم که به سفتی رفیقش نبود لبخندی مشابهش تحویلم داد:
سلام
خسته نباشید...
وارد شد و اول پاکتهای خریدش رو برد داخل آشپزخونه گذاشت
بعد هم توی ایوون کنار مادربزرگش نشست و مشغول حرف زدن شد
پیرزن مشاعر درستی نداشت ولی دکتر گفته بود باید باهاش حرف بزنن...
توی حیاط کنار حوض نشستم و مشغول بازی با اب شدم
یکمی هم شیطنت به خرج دادم تا ببینم حواس نوه تا چه حد به مادربزرگشه
حدسم درست از اب دراومد
امین بی نوا بند رو به آب داده بود
نگاه ها و بی حواسی هاش برام آشنا بود
نمیدونم قربانی چندمم بود
نسابش از دستم در رفته
فقط میدونم براب به دام انداختن این یکی هیچ تلاشی نکرده بودم!
منتظر بودم دهن شاه ماهی به قلابم گیر کنه و حالا کپور صید کرده بودم!
حالا اینو کجای دلم بگذارم؟!
نشستنش که طولانی شد حتی از نگاه بی حواس پیرزن هم میشد تعجب رو خوند
خودش هم حرفهاش ته کشیده بود و دلیلی برای موندن نداشت پس از جا بلند شد اما موقع رفتن حرفی زد که آه از نهادم بلند شد:
"از این به بعد هر روز بعد کار بهش سر میزنم
اینطوری بهتره آشنا ببینه حافظه ش هم تقویت میشه...
مامان تا قبل شما ازش مراقبت میکرد ولی زانو درد و کمردرد بیشتر از این اجازه نداد و بالاخره راضی شد که پرستار بگیریم
الانم خیالمون راحته که شما اینجایید و مراقبش هستید
فقط لطفا بیش از حد به خودتون فشار نیارید و اگرم چیزی احتیاج داشتید حتما به خودم بگید
هر کاری هر ساعتی از شبانه روز بود به خودم زنگ بزنید
شماره م رو که دارید
لبخندم رو خوردم و خجول سر تکون دادم:
بله...
به هر زحمتی بود از در بیرونش کردم و در رو بستم!
دلم میخواست تمان گلدونهای کنار حوض رو تو سرش خورد کنم که بفهمه با دسته کورا طرف نیست!
پیرزن هشتاد ساله من بعد تقویت حافظه میخواد چکار دیگه باید فکر کفن و دفن و مراسم ختم و هفتم و چهلم باشید براش!
تحمل کردن هر روزه ی امین و نگاه های خریدارش و سوالاتی که هر روز به روزرسانی میشد تا سر از زندگی شخصی من دربیاره که من رو مدام در خلق سناریو های دردناک به زحمت می انداخت، کار راحتی نبود
علی الخصوص وقتی که سوژه اصلی پا نمبداد و هیچ راهی برای وصل شدن بهش پیدا نمیکردم
بالاخره بعد از چند روز شراره بهم قرار ملاقات داد
آقا امین رو که حسابی پخته بود کشوندم خونه و خواهش کردم دو ساعتی پیش مادربزرگش بمونه تا من برای رسیدگی به پاره ای امور شخصی برم بیرون و برگردم!
اونهم با کمال میل پذیرفت...
نیم ساعت بعد من جلوی در آپارتمان بی نام و نشون شراره منتطر بودم که در باز بشه و بالاخرا باز شد
خودم رو با آسانسور به واحدش رسوندم و فوری وارد شدم
مثل همیشه آدم جدیدی روبروم میدیدم
همه چیز اعم از رنگ مو و لنز چشم و مدل آرایشش تغییر کرده بود
به نظر خودش هم وارد ماموریت جدیدی شده بود
کنجکاوی نکردم چون یادگرفته بودم اینجا کنجکاوی معنی نداره
راحت گفتم:
سلام...
با لبخند به مبل اشاره کرد: بشین...
چی میخوری؟
راستی چادرت کو هنگامه خانوم؟!
و بعد قهقهه زد:
هنگامه هم بهت میاد
اصلا همه اسمای دنیا بهت میاد
ناچارم اعتراف کنم تو از من خوشگلتری دختر!
الان که بی آرایش میبینمت باز یه سر و گردن از بقیه بچه ها بالاتری!
این ژن تو رو باید به تعداد بی نهایت حفظ کرد
نشستم:
یه نفس بکش
چادرم تو کیفمه
چیزی هم نمیخورم بیا بشین کارت دارم
خوشگلی ام از خودتونه!
زیاد حرف زدنم از عوارض پیریه...
قبلنا عادت نداشتی از دخترا تعریف کنی!
شایدم خودت میدونی چه لقمه گلوگیری واسم گرفتی و داری خرم میکنی؟!
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 چجوری نماز باتوجه بخونیم؟
#استوری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻سیاست، مهمترین مانع رشد معنویت
#تصویری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
∞♥∞
#هـرآیـہیـڪدرس🍃
░ وَ کَفی بِاللهِ حَسيباً ░
و کافی است که خدا حسابرس (اعمال بندگان) باشد:) ⏳🌸
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
من ریزه کاری های بارانم
در سرنوشتی خیس می مانم
دیگر درونم یخ نمی بندی
بهمن ترین ماه زمستانم!
👤#علیرضا_آذر
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7