شعر کودکانه مبعث
گوشه غار حرا
هست مشغول نماز
می شود درهای عرش
سوی او آهسته باز
غار را پر می کند
ناگهان فرمان وحی
با طراوت می شود
قلبش از باران وحی
باز می گردد به شهر
بر لبش پیغام دوست
می رود تا پر کند
شهر را از نام دوست
آن شب ستاره تا صبح بارید
روشنتر از پیش مهتاب تابید
دنیا لباسی از نور پاشید
قلب ملائک از شوق جوشید
روزی زمین شد مانند گلشن
از نور شب شد چون روز روشن
آن نور و گلها آن شور و غوغا
آن شب برایم شد یک معما
تا صبح آن شب نوری به پا بود
سرچشمه نور غار حرا بود
زیرا در آن شب پیغمبر ما
از جانب حق شد رهبر ما
قناری آی قناری
عجب صدایی داری
بخون بخون برامون
ترانۀ بهاری
صلِّ علی محمد
صلوات بر محمد
قناری آی قناری
کوچیک و بزرگ نداره
صلوات بر پیغمبر
شادی و شور میاره
صل علی محمد
صلوات بر محمد
قناری آی قناری
وقتی میخوای بخوابی
یواشکی چی میگی
به من بده جوابی
صل علی محمد
صلوات بر محمد
یا محمد با کتاب آسمانی آمدی
یا محمد با پیام مهربانی آمدی
دین تو راه نجات از ظلمت است
یا محمد جان من قربان تو
شد چراغ راه من قرآن تو