eitaa logo
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
14.6هزار ویدیو
118 فایل
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ @soada_ir @rahe_enqelab @khamenei_ir @ansomarg1402 @taammogh @hosin159 کپی‌حلال😍 تندخوانی سی جز قرآن👇 @qooran30 ارتباط با مدیر👇 @Shahr_e_yar ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/17050879870754
مشاهده در ایتا
دانلود
آه... سه‌ساله‌دخترت‌افتاده‌ازنفس،‌بابا! دگرمراببرازکنج‌این‌قفس،بابا! به‌جزتوکه‌آمده‌ای،امشبی‌به‌دیدارم نزدسری‌به‌یتیم‌تو،هیچ‌کس،بابا!😭💔 🏴🥀 ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
خدا: 💔 ...😔 با هق هق و بدون صدا بغض من شکست در شهرِ بی‌هوایِ شما بغض من شکست از دوری حرم ، شب و روزم به گریه رفت هرکس که گفت کرببلا بغض من شکست... ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
رقیه جان تو المثل شد بابایے اند عالم فداے بابایے تــــــــــو اربابم حسین حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا... ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
مروری بر امروز استوری مذهبی 🍃🍃 ممنونم از همراهی شما عزیزان ❤️❤️ در پناه خداوند 🦋 شبی پر از حال حسینی داشته باشید ..... 🏴🏴 التماس دعا ..... 🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🍃 سلام حضرت باران، مهدی جان تو آن زلال ترین آب حیاتی و ما عطشناکان ملتهب... تو آن دلرباترین بهاری و ما درختان بی برگ و بار خزان زده... تو آن ناب ترین حس رویشی و ما زمین های خشک ترک خورده..‌ تو تمام برکتی و ما قحطی زدگان در صحرا... تو تمام خوبی هایی... تمام دلخوشی هایی..‌. کاش بازمی آمدی و زندگی را از نو یادمان می دادی.. ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
⚘﷽⚘ 🖇آقامونه.....😍 صبحدمی که برکنم،دیده به روشناییت بر در آسمان زنم،حلقهٔ آشناییت پرده اگر برافکنی،وه که چه فتنه‌ها رود چون پس پرده می‌رود اینهمه دلرباییت ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 نمایی از تابلو کاشی کاری منقش به تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی بر دیوار یک منزل مسکونی واقع در کرمان ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
سکوت در مقابل برخی حرف ها چقدر زیباست... وقتی قرار است پاسخ را خداوند بدهد... ‍‌ ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
بی‌بی خاتون سلام‌الله‌علیها ³¹⁵ سَرَت‌را‌تا‌دَر‌آغوشَم‌نَگیرَم‌ڪه‌نِمے‌میرَم چِهِل‌مَنزِل‌اَگَر‌جان‌ڪَنده‌اَم‌این‌آرزو‌دارَم حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا... ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●🍂 تو ڪجا گوشہ نشینِ سر صحرا شده اے 🥀همہ جا ریخٺ بهم تا ڪه تو پیدا شده اے ●🍂چقدر زجر تو را با لگد و سیلے زد.! 🥀عمّہ جان گریہ نڪن پیر شدے،تا شده اے ! 😭😭😭 💔 ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
4_6012700609466074246.mp3
13.38M
فایل_صوتی حضرت رقیه (س) حجةالاسلام والمسلمین علوی تهرانی ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
❁﷽❁ با دســٺ ڪوچڪش گـره ها باز مےڪند طفل ایسٺ ڪه اعجاز مےڪند بال و پرش شڪسته ولے او بدون بال با ذڪر نام پــرواز مےڪند 🥀 🍂 ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ باتو رفاقتم همه جوره سوده:) 🎙کربلایی محمدحسین پویانفر 🖤 ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
‏فروکردن حرف حساب تو مغز یه آدم بی منطق یه چیز درست تو همین مایه ها هست! ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿♥️ [وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبَّكَ فَترْضيٰ..] و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد تا راضی شوی♥️:) ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_و_یکم یه حس خاصی بهم دست داد نمیدونم دلیلش چی بود.
_ مامان ، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو. میتونم بپرسم کجا تشریف میبرید؟ البته اگه فضولی نیستاااااا _ اختیار دارید حاج آقا. دارم تشریف میبرم مسجد راز و نیاز کنم دعا کنم یه عقلی به تو بده . وای کاش مسجدو نمیگفتم الان میفهمه مسخرش کردم ناراحت میشه یه وقت. امیرعلی_ مچکرم خواهر. مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید. بله طبق معمول خان داداش ما از مسخره شدن توسط دیگران ناراحت نشد. اوووووف البته خوبه ها. _ باشه. افتخار میدم که بدونی کجا تشریف میبرم . داریم با بر و بچ میریم دربند. امیرعلی_ خواهری دربند محیطش خوب نیست به خصوص برای چندتا دختر تنها. کاش هماهنگ میکردی باهم میرفتیم یه سری. _ امیر داداش اولا که ضد حال نزن. بعدشم دوستای من همه آشنان ؛ یاسی و شقایق و نجمه. الان بیا بریم. امیرعلی_ الان که نمیتونم قرار دارم. _ پس بابای امیرعلی_ حانیه _ تانیا هستم. امیرعلی_ خواهری مواظب خودت باش. این دل نگرانی های برادرانشو دوست داشتم ؛ اما ارزو به دلم موند یه بار تانیا صدام کنه. کلا تو فامیل همه حانیه صدام میکردن ، اسمی که ازش متنفر بودم.... ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
سوار 206 نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد کردم. نجمه_ اهم اهم. فکر کنم آهنگ از من مهمتره نه؟ _ اوهوم. اوهوم. حالا سلامممم. خووووووووفی؟؟؟؟؟ نجمه_ تو آهنگتو گوش کن. بعدش هم اگه دوست داشتی بگو این چندوقته کدوم..... بودی نه یه زنگی نه پیامی نه خبری ؟ زود تند سریع بتعریف. شروع کردم کل این دو سه هفته رو تعریف کردم البته به جز اون حس و حال و آرامش. به محض تموم شدن حرفام رسیدیم دم خونه خاله اینا و یاسی سوار شد و نجمه دیگه فرصت اظهار نظر نکرد و بعد هم دو تا کوچه پایین تر خونه شقایق اینا. . . . نجمه_ خوب نظرتون با قلیون چیه ؟ همزمان همه باهم _ صددرصد نجمه_ پس به سمت قهوه خونه رفتیم بالا و تو یه قهوه خونه نشستیم. از شانس ما صاحب قهوه خونه از اون پسرای لات بود و تخت کناریمون هم 4 تا پسر اومدن نشستن. شاید دخترایی بودیم که اصلا دین و حجاب و اینجور چیزا برامون مهم نبود ولی فوق العاده از رابطه با جنس مخالف بیزار بودیم فقط من یه بار تجربش کردم و اون یه بار هم به بدترین شکل با احساساتم بازی شد...... با صدای صاحب قهوه خونه برگشتم طرفش. صاحب قهوه خونه _ خوشگلا چی میل دارن؟ _ خوشگل که هستیم ولی به تو ربطی نداره. یکی از چهار تا پسری که کنارمون بودن _ ای جانم نگاه کن خانمی چه نازیم داره. روبه اون پسره گفتم _ شما یاد نگرفتی تو کار مردم دخالت نکنی؟ پسره_ ای جانم. خانم خوشگله بهت برخورد؟ _ خفه شو عوضی. پسره_ جوووون _ زهرمار یکی دیگه از دوستاش_ نوش جونمون اگه با دست شما قرار باشه نوش بشه. صاحب قهوه خونه_ اخ گفتی _ خفه شین عوضیا. پسره_ ای واااای خانمم عصبی شد. اومدم جوابشو بدم که با صدای مردونه کسی پشت سرم........