می خواست برود سرکار، از پله های آپارتمان، تندتند پایین می آمد!
آنقدر عجله داشت که پلهها را دوتا یکی رد می کرد! جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم گفتم: آرام تر فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِکارت!
سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت
علیآقا! همین یک دقیقه یک دقیقه ها
شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می اندازد!
شهید محسن حججی🌷
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕘 ۹ امشب اینو استوری کن🌺
✊✊ #استوری الله اکبر به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#دهه_فجر💞
#ایران_قوی💪
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
امشب شهادت نامه عشاق امضا مي شود...
امروز روز پنجم است که در محاصره ایم...
آب را جیره بندی کرده ایم
نان را جیره بندی کرده ایم
عطش همه را هلاک کرده جز شهدا را
که حالا در کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند...
شهدا دیگر تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه...
به یاد شهید ابراهیم هادی و ٣۰۰ پرستوی عاشق کانال کمیل و حنظله
#سالگردشهادت
۲۲بهمن۶۱
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_موقت
🔊 کسانی که داعیه ولایتمداری در آخرالزمان دارند ببینند ...
❗️فقط اندکی تامل
#سیداحمدرضوی
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
از بـزرگـے پرسیدم
بـراـے بنده، استغـفار بهتر است یـا تسبیح؟
🌸گفت: اگـر ݪباســے تمیز باشد
عطر ۅ گݪابـــ زدن بـہ آن بهتر استــ
🔹ۅاگـر آن ݪباس تمیز نباشد
آب گـرم ۅ صابۅن آن را پاك خۅاهد ڪـرد
📿تسبیح| عطـر پاڪان است
🤲استغفـار| صابۅن گناهڪـار
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥راههای افزایش نشاط و شادابی در طول روز
🔸و راهکارهای درمان افسردگی ، بیحالی و کسلی
🚨مادران مشغول به شغل شریف خانه داری، حتما یکبار این کلیپ را ببینید و نکات آن را یادداشت برداری کنید😊👌
استاد #ضیائی
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
هدایت شده از 『سردِارانبـےادعــٰا』
برانداز واقعی تویی
ربع پهلوی و بقیه براندازا اداتم نمیتونن در بیارن
نازنین یار ♥️
پ.ن: دهه فجر گرامی باد
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
Salar Aghili 1_702535956.mp3
4.78M
ایران فدای اشک و خندهی تو
دل پر و تپندهی تو...
آهنگ زیبای سالار عقیلی تقدیم به شما.
🇮🇷 ۲۲ بهمن مبارک.
🇮🇷 پاینده باشی ایران.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید از حادثه می ترسیدیم
تو به ما جرات طوفان دادی
🌺
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
4_5877278418017454415.mp3
6.35M
°•🌱
#ماه_رجب
•° ماھ اومد
شاه اومد
گل پسر ثارالله اومد😍🎊
#مولودی🎼
#شادمانهولادتحضرتعلیاصغرعلیهالسلام 🎊
مبارک باد
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #اَللّهُ_اَكْبَـــــــــــر 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸 #اَللّهُ_اَكْبَـــــــــــر 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸 #اَللّهُ_اَكْبَـــــــــــر 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
چهل و سومین ســــالگـرد پیــــــروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایـران مبــــــــارک باد.🇮🇷
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
مثل آذر ماهِ کردستان نبودت سرد بود...
_شادی روح شهدا صلوات🌹
#سردار_دلها
🖇💌
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-گرشرمِوصآلت
نبُودقفلِزبانم..
گویمکهفراقتوچههاکردبهجانم..💔
#استوری
#امام_حسین
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
1_697208772.mp3
44.91M
#قرار_عاشقی
🤲🏻دعای ندبه
🎤با نوای: حاج میثم مطیعی
✨اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
🇮🇷 وعدهى ديدار ما راهپیمایی #٢٢بهمن ماه
🌹 تجدید_بیعت با آرمانهای بلند حضرت امام خمینی(ره) و شهدای والامقام و همچنین تجدید بیعت با حضرت امام خامنهای
#دهه_فجر
#طنز_جبهه😄😂
خاطره ای زیبا و خنده دار از جبهه و جنگ😃
نخونیش از دستت رفته!! 😄😉
👤بین ما یکی بود که چهرهی سیاهی داشت؛ اسمش عزیز بود.
توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب..
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش..
🏩با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.
پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛
اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود.
دوستم گفت: اینجا که نیست، بریم شاید اتاق بغلی باشه!
یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! 😅
گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! 🤭
یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! 😶
پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم: نه! کجاست
پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! 😳
رفتیم کنار تختش..
عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !
👤با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ ☹️🙄
یهو همه زدیم زیر خنده 😅😁
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد!
👤عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !!
بچه ها خندیدند. 😄
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
👤 وقتی ترکش به پام خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند.
توی همین گیر و دار یه سرباز موجی هیکلی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت میکشمت. 😱
چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمیکنم. حالا من هر چه نعره میزدم و کمک میخواستم ، کسی نمیاومد.
اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... 😕😭
بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😁
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂
👤عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم:
یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂😂
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات میفرستادند.
دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین.😅😅😅
دیگه لَشَم رو نجات دادنددیروزم همون موجیه اومددرب اتاقم یکم به چشمام نگا کرد من شناختمش ولی اون منو نشناخت
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 😂😂
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه، برید بیرون
همین که باخدافظی ازاتاق رفتیم بیرون یه لباس سفید وارد شدبلند گفت عراقی مزدور! میکشمت!!!عزیز دادزد بچه هابرگردید بگیرید خودشه😂😂😂
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi