eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
137 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
756 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. درس‌هایی از پیامبر(ص) 📝شدید با 🔰از همان ابتدایی که (ص) در مدینه شکل گرفت، دشمنان آن هم شروع به کار کردند. پیامبر(ص) در دوران حکومت خود، حداقل با سه گروه دشمن مواجه بود: 1️⃣دشمن اول، قبایل نیمه وحشی‌: که اطراف مدینه زندگی می‌کردند «و تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است.» 28/2/80 پیامبر «در هر کدام از آنها اگر نشانه‌ی صلاح و هدایت بود، بست ... و بر و پیمان خودش، بسیار پافشاری می‌کرد و پایدار بود.» 28/2/80 اما آنهایی که شریر و بودند، «پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند..» 2️⃣دشمن دوم، و اهل قریش: «پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکه حرکت نکرد. راه کاروانىِ آنها از نزدیکی مدینه عبور می‌کرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهم‌ترینِ این تعرّض‌ها در اوّلِ کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع این‌گونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمی‌کرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را که از آن احساس خطر می‌کردند، ریشه کن کنند. و جنگ‌های متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.» آخرین جنگ پیامبر(ص) با این دشمنان، بود و پس از آن، ماجرای پیش آمد و پیامبر(ص) با آنان پیمان صلح امضا کرد. اما سال هشتم بعثت، «که کفّار کرده بودند، پیغمبر رفت و مکه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود.» 3️⃣دشمن سوم، یهودی‌ها: «یعنی که علی‌العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمی‌داشتند... پیغمبر تا آن‌جایی که می‌توانست، با اینها مدارا کرد؛ اما بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آن‌جا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمان‌ها ماند. دسته‌ی دوم، بودند. اینها هم خیانت کردند لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. 🔰 دسته‌ی سوم بودند که پیغمبر امان و اجازه‌شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند!... بعد که قریش و هم‌پیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعه‌های بنی‌قریظه می‌خوانیم؛ راه بیفتیم به آن‌جا برویم؛ یعنی حتّی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد. بیست‌وپنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه‌ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگ‌تر بود و قابل اصلاح نبودند.» بنابراین در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر نکرد اما در مقابل نقض عهد آنان، ساکت نماند و پاسخ خیانت‌شان را با کامل داد. منبع از 👇👇 @Khattehezbollah 👇👇 «ایتا»، «تلگرام» و «سروش» ا👈 @etedalhamrah با حذف يا تغيير لينك
. 🇮🇷 انقلاب اسلامی 🇮🇷 🇮🇷 بر مبارک‌باد🇮🇷 جمعیت مشتاق در فرودگاه مهرآباد، برنامه‌های کمیته استقبال را به هم ریخت و كمیته استقبال مجبور شد امام را هر چه زودتر به بیرون از فرودگاه منتقل كند. طبق تصمیم کمیته استقبال، محسن رفیق كه تازه از زندان آزاد شده بود، رانندگی ماشین حامل امام را برعهده گرفت. وی نیز ماشین بلیزری را از شخصی به نام حاج علی مجمع الصنایع [از بازاریان تهران] به عنوان ماشین حامل امام از فرودگاه تا بهشت زهرا انتخاب كرد. كمیته استقبال از امام از پیش مقرر كرده بود تا آقایان آیت الله شهید مطهری و مهندس هاشم صباغیان برای هماهنگی مراسم استقبال در بلیزر همراه امام خمینی و رفیق دوست باشند. به همین جهت، صباغیان در صندلی عقب بلیزر نشست ولی امام كه نمی‌خواست به جز خودشان، حاج احمد آقا و راننده (رفیق دوست) كسی در آن ماشین باشد از آقای صباغیان خواستند كه از ماشین پیاده شوند. پس از آن، امام در صندلی جلوی ماشین و سید احمد آقا در صندلی عقب نشستند و ماشین به سمت بهشت زهرا به راه افتاد. اعضای تیم‌های حفاظت که كمیته استقبال تعیین کرده بودند به سرپرستی محمد بروجردی در مسیرها استقرار پیدا كردند و كنترل مسیرها را بر عهده داشتند. در بیرون از فرودگاه تا بهشت زهرا جمعیت زیادی منتظر ورود امام بودند و پیش بینی می‌شد به محض رؤیت امام برای ابراز علاقه و ارادت خود به سوی ماشین ایشان هجوم آورند. به همین دلیل چند ماشین دیگر پشت سر ماشین امام در حركت بودند كه حامل اعضای كمیته استقبال از امام بودند تا در صورت بروز هر گونه مشكلی به سرعت وارد عمل شوند. ولی ازدحام جمعیت در مسیرها به حدی بود كه در عمل هرگونه كنترلی را از آن‌ها سلب می‌كرد. ماشین حامل امام به محض اینكه از فرودگاه خارج شد انبوهی از مردم آن را احاطه كردند آنان در حالی كه با دیدن امام هیجان زده بودند و به منظور خوش آمد گویی به امام شعار «صل علی محمد، نائب مهدی آمد» و «ما همه سرباز توییم خمینی، گوش بفرمان توییم خمینی» و... سر می‌دادند، به مأموران حفاظتی اعتنایی نمی‌كردند. تیم حفاظت موتورهایی را تدارك دیده بودند تا در طول مسیر حركت امام از نزدیك شدن افراد به ماشین جلوگیری كنند. این موتورها در آن ازدحام جمعیت نتوانستند كارآیی مناسبی داشته باشند و این مردم بودند كه هدایت مسیرها را بر عهده داشتند. اكبر براتی از اعضای تیم حفاظت از امام در این زمینه می گوید: « بلیزر وارد خیابان شد. انبوه جمعیت دور تا دور ماشین را گرفتند. فقط می‌دانم یك لحظه بلیزر از زمین بلند شد. باور كردنی نبود. گفتم «خدایا به فریاد برس». دیگر حركت ماشین‌ها در اختیار خودمان نبود. این مردم بودند كه آن را جلو می‌بردند. به دوستانی كه همراه من بودند گفتم بچه‌ها اسكورت بی اسكورت. در این جمعیت اسكورت معنی نمی‌دهد. ازدحام جمعیت در مسیرهای ورود امام آن قدر زیاد بود كه ماشین حامل امام مجبور بود تغییر مسیر دهد. از جمله مسیرهای پیش بینی شده میدان انقلاب بود كه با توجه به این كه از قبل اعلام شده بود امام در دانشگاه تهران حضور می‌یابد و پایان تحصن روحانیون را اعلام می‌كند، جمعیت زیادی به امید دیدار امام در دانشگاه و میدان انقلاب تجمع كرده بودند. این ازدحام باعث شد تا ماشین حامل امام، مجبور به تغییر مسیر شد. این تغییر مسیر باعث شد تا ماشین‌های اسكورت كمیته استقبال كه با فاصله زیادی حركت می‌كردند و از ماشین امام دور افتاده بودند بلیزر را گم كنند. اكبر براتی كه در یكی از ماشین‌های اسكورت امام بود می‌گوید: «از میدان انقلاب تا ورود ماشین به بهشت زهرا ما هیچ اطلاعی از ماشین بلیزر حامل امام نداشتیم.» به این ترتیب ماشین حامل امام از طریق خیابان امیریه وارد خیابان ولی عصر شد و سپس از میدان راه آهن به خیابان شهید رجایی فعلی رسید و از آن طریق راهی بهشت زهرا شد. و... ماشین حامل امام در وردی بهشت زهرا خاموش شد و دیگر روشن نشد. خلبان یکی از هلی‌كوپترها كه برای امنیت استقبال کنندگان امام را همراهی می‌کرد، بعد از طولانی‌شدن مدت توقف، متوجه خراب شدن ماشین شده بود، و برای انتقال امام، در صد متری ماشین بر زمین نشست و امام باید به آن هلی‌كوپتر منتقل می‌شد اما به‌دلیل فشار جمعیت امكان پیاده شدن امام از ماشین وجود نداشت. ناگهان، چند تن از جوانان با فریادهای «یاعلی مدد» ماشین را حرکت دادند و در حالی كه امام نیز داخل ماشین بود تا نزدیكی هلی‌كوپتر بردند. ا https://b2n.ir/u55552 ✍ آری با امام بست و شروع شد و ملت ایستاده است تا پرچم عزّت و استقلال را به عجل الله فرجه برساند. 🙋‍♂ سلام‌بر ملت‌ایران 🙋‍♀ درود بر و 💗 صلوات بر والامقام 💗 درود بر سرافراز 💗 سلام بر و .