eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
137 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
756 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. از «بشار مكارى» نقل شده که گفته است: در كوفه خدمت حضرت امام جعفر صادق (عليه‌السلام) مشرف شدم. آنجناب مشغول خوردن خرما بودند. فرمودند: بشار، بيا جلو بخور. عرض كردم: بر شما گوارا باد. در بين راه كه مى‌آمدم منظره‌اى ديدم كه مرا سخت ناراحت كرد، اكنون گريه گلويم را گرفته نمى‌توانم چيزى بخورم. فرمودند: به حقى كه مرا بر تو است سوگند مى‌دهم پيش بيا و ميل كن. نزديك رفته شروع به خوردن كردم. پرسيدند: در راه چه دیده‌ای که اینگونه آشفته شده‌ای؟ عرض كردم: يكى از مأمورين را ديدم كه با تازيانه بر سر زنى مى‌زد و او را با خود مى كشاند و آن زن با حالتى بسیار تأثيرانگيز فرياد مى‌زد و از مردم کمک می‌خواست ولی هيچكس به فريادش نرسيد. پرسيدند: برای چه اينطور او را مى‌زند!؟ عرض ‍ كردم: من از مردم شنيدم آن زن در بين راه پايش لغزيده و به زمين خورده است در آنحال گفته «خدا لعنت کند کسانی که به فاطمه عليها السلام ظلم کردند». حضرت امام صادق (عليه‌السلام) با شنيدن اين موضوع شروع به گريه كرد. آنقدر اشك ريخت كه دستمال و محاسن مبارك و سينه‌ایشان تر شد. سپس از جا برخاستند و فرمودند: بشار بلندشو تا با هم به مسجد سهله برويم و براى نجات يافتن اين زن دعا كنيم. وقتی حرکت کردیم، امام (علیه‌السلام) يكى از اصحاب خود را نيز فرستادند تا برود و از آن زن خبرى بياورد. وارد مسجد شديم، هر يك دو ركعت نماز خوانديم حضرت امام صادق (علیه‌السلام) دست‌هاى خود را بلند كرده دعائى خواندند و به سجده رفتند. ناگهان سر از سجده برداشته فرمودند: حركت كن برويم او را آزاد كردند. در بين راه با مردى كه او را براى خبرگرفتن فرستاده بودند برخورد كرديم. آنجناب جريان را پرسيدند گفت: او زنی از فقراء است ولی آزادش كردند. امام (علیه‌السلام) پرسیدند: چه شد که آزادش کردند؟ گفت: وقتی رسیدم و... توانستم خود را به داخل دارالحکومه برسانم من در آنجا بودم دربانى او را به داخل آورد. امیر از او پرسيد چه كرده‌اى؟ گفت: بود من به زمين خوردم، گفتم (لعنت خدا بر کسانیکه به فاطمه ظلم کردند). امیر دويست درهم به او داد و تقاضا كرد او را حلال كند و از جرمش بگذرد ولى آن زن قبول نكرد و آزادش كردند. حضرت فرمودند: دويست درهم را نگرفت!؟ عرض كرد: آرى، با اينكه به خدا سوگند بسیار به آن احتياج دارد. حضرت از داخل كيسه‌اى هفت دينار خارج نموده به «بشار مكارى» دادند و فرمودند: اين هفت دينار را برايش ببر و سلام مرا به او برسان. بشار گفته است: به در خانه آن زن رفتم، سلام حضرت را به او رساندم. پرسيد شما را به خدا قسم حضرت صادق مرا سلام رسانيده!؟ جواب داديم: بله با شنيدن «پیغام سلام امام» حالت ضعف به او دست داد و بر زمین نشست. ايستادم تا حالش بهتر شد و دينارها را به او دادم. گفت: از حضرت بخواهيد آمرزش كنيز خود را از خداوند بخواهد. پس از بازگشت جريان را به عرض امام (عليه‌السلام) رساندم، آنجناب حرف‌های مرا گوش داد و در حالى كه مى‌گريست برايش دعا مى كرد. 📡ا https://b2n.ir/u88270 از 👇 📚آگاه شویم،حسن امیدوار،ج۳ از 👇 📚بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۲۵ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۰سورۀهود 🌷 وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ 🌷ترجمه 👇 و اگر پس از سختى و محنتى كه به انسان رسیده، نعمتى به او بچشانیم (چنان مغرور مى‌شود كه) مى‌گوید: همانا گرفتارى‌ها از من دور شد (و دیگر به سراغم نخواهد آمد)، بى‌گمان او شادمان و فخرفروش است. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/z26825 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. شيخ صدوق در کتاب «علل الشرایع» نقل کرده است: على بن ابراهيم از پدرش نقل کرده كه «ابن ابى عُمِير» به بزازى اشتغال داشت و مرد ثروتمندى بود و تا پانصدهزار درهم سرمايه داشت. او ده هزار درهم از مردى طلبكار بود، پس از چندى ورشکست شد و طوری سرمايه‌اش را از دست داد که فقير گرديد. شخصى كه به او بدهكار بود و نمی‌توانست بدهی خود را به او برگرداند، وقتی وضع «ابن ابى عُمِير» را چنان دید، خانه مسكونى خود را به ده هزار درهم فروخت و پول آنرا براى ابن ابى عمير به در خانه اش آورد. در زد، ابن ابى عمير بيرون آمد. و... گفت: طلبت را آورده‌ام و پول‌ها را به او داد. «ابن ابى عُمِير» پرسيد: از كجا آورده‌ای؟ ارث به تو رسيده يا كسى به تو بخشيده؟ گفت: هيچ كدام نبوده، دیدم وضع مالی تو مناسب نیست، خانه‌ام را براى پرداخت قرض خود فروختم. ابن ابى عمير گفت: «ذريح محاربى» از حضرت امام صادق (عليه‌السلام) نقل کرد برای من كه آنجناب فرموده‌اند: نباید کسی بخاطر بدهی از خانه‌اش اخراج شود. اين پول‌ها را ببر. به خدا سوگند، با اينكه اكنون حتی به يك درهم از آن نیازمندم، ولی به این پول دست نمی‌زنم. 📡ا https://b2n.ir/k69112 از 👇 📚آگاه شویم، حسن امیدوار، ج۳ از 👇 📚 تتمة المنتهى (۲۱۷) ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۱سورۀهود 🌷 إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ 🌷ترجمه 👇 مگر كسانى‌كه (در سایۀ ایمان واقعى) اهل صبر و عمل صالح هستند، (و نه با رفتن نعمت مأیوس و نه با آمدن آن فخرفروشى نمى كنند) براى آنان مغفرت و پاداشى بزرگ خواهد بود. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/t19320 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. «عبدالرحمن بن سیابۀ كوفی»، جوانی نورس بود كه پدرش از دنیا رفت. مرگ پدر از یك طرف، فقر و بیكاری از طرف دیگر روح حساس او را رنج می‌داد و... روزی در خانه نشسته بود كه كسی در خانه را زد. در را باز کرد، یكی از دوستان پدرش بود. به او تسلیت گفت و دلداری داد و... سپس پرسید: آیا از پدرت سرمایه‌ای باقی مانده است؟ گفت: نه! بعد از اندکی گفتگو، کیسه‌ای را به ابن سبابه داد و گفت: این هزار درهم را بگیر، سرمایه كنی و از منافع آن‌ها خرج كن. این را گفت و از دم در برگشت و رفت. عبد الرحمن، خوشحال و خرم، نزد مادرش رفت و كیسۀ پول را به او نشان داد و جریان را نقل كرد و... همان روز، طبق توصیۀ دوست پدرش به فكر كاسبی افتاد. نگذاشت به فردا بكشد. تا شب دكانی برای خود در نظر گرفت و آن پول را تبدیل به كالا كرد و مشغول كار و كسب شد. طولی نكشید كه كارش رونق گرفت و درآمدش بالا رفت. حساب كرد دید گذشته از اینكه با این سرمایه زندگی خود را اداره كرده، در این مدت کوتاه، مبلغ زیادی نیز بر سرمایه افزوده شده است. تصمیم گرفت به حج برود. با مادرش مشورت كرد. مادر گفت: اول برو پیش همان دوست پدرت و هزار درهم او را كه سرمایۀ بركت زندگی ما شده به او بده، بعد برو به مكه. عبدالرحمن نزد آن مرد رفت و بعد از تشکر بسیار، كیسه‌ای که هزار درهم در آن بود را در مقابل او گذاشت و گفت: پولتان را آورده‌ام. آن مرد فکر كرد كه مقدار پول، كم بوده است و عبد الرحمن پس از چندی عین پول را به او برگردانده است، گفت: اگر این مبلغ كم است، مبلغی دیگر بیفزایم؟! عبدالرحمن گفت: نه، كم نیست، بسیار پول پُربركتی بود و... چون من اكنون خودم دارای سرمایه هستم و به این مبلغ نیازمند نیستم و الآن عازم سفر حجّ هستم. لذا، آمدم تا ضمن تشكر از لطف شما، پول‌تان را برگردانم و... عبدالرحمن با دوست پدرش خداحفظی کرد و از آن خانه خارج شد و بار سفر حج بست. پس از انجام مراسم حج، به مدینه رفت، همراه جمعیت به محضر امام صادق (علیه‌السلام) رفت. جمعیت انبوهی در خانۀ حضرت گرد آمده بودند. عبدالرحمن كه جوانی نورس بود، رفت پشت سر همه نشست و شاهد رفت و آمدها و سؤال و جواب‌هایی كه از امام (علیه‌السلام) می‌شد بود. همینكه مجلس كمی خلوت شد، امام صادق (علیه‌السلام) با اشاره، او را نزدیك طلبیدند و پرسیدند: شما كاری دارید؟ گفت: من عبدالرحمن پسر «سیابۀ كوفی بجلی» هستم. فرمودند: احوال پدرت چطور است؟ گفت: پدرم به رحمت خدا رفت. فرمودند: ...خدا او را رحمت كند. آیا از پدرت ارثی هم برای شما باقی ماند؟ گفت: خیر، هیچ چیز از او باقی نماند. پرسیدند: پس چطور توانستی به حج بروی؟ عبدالرحمن، ماجرا را بصورت کامل برای امام (علیه‌السلام) تعریف کرد: همینكه سخن عبدالرحمن به اینجا رسید، امام (علیه‌السلام) سخنش را قطع کردند و فرمود: بگو هزار درهم دوست پدرت را چه كردی؟ گفت: با راهنمائی مادرم، قبل از حركت به خودش برگرداندم. فرمودند: احسنت. حالا میل داری تو را نصیحت كنم؟! گفت: قربانت گردم، البته! فرمودند: بر تو باد به راستی و درستی. آدم راست و درست شریك مال مردم است. 📡ا https://b2n.ir/y22736 از 👇 📚داستان راستان،شهید مطهری، ج۲ از 👇 📚سفینة البحار، ج۲، مادۀ «عبد» ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۱سورۀهود 🌷 إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ 🌷ترجمه 👇 مگر كسانى‌كه (در سایۀ ایمان واقعى) اهل صبر و عمل صالح هستند، (و نه با رفتن نعمت مأیوس و نه با آمدن آن فخرفروشى نمى كنند) براى آنان مغفرت و پاداشى بزرگ خواهد بود. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/t19320 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. «عبدالملك بن اَعیَن»، برادر «زرارة بن اعین»، با آنكه از راویان حدیث بود، به «نجوم احكامی» [یعنی: تأثیر اوضاع ستارگان بر زندگی افراد انسان] اعتقاد داشت. كتاب‌های زیادی در این مورد جمع كرده بود و برای هرکاری به آن‌ها مراجعه می‌كرد. هر تصمیمی كه می‌خواست بگیرد و هر كاری كه می‌خواست بكند، اول به سراغ كتاب‌های نجومی می‌رفت و به محاسبه می‌پرداخت تا ببیند اوضاع ستارگان چه حكم می‌كند و... کم کم، این كار برایش عادت شده و نوعی وابستگی و وسواس در او ایجاد كرده بود به طوری كه در همه كارها به نجوم مراجعه می‌كرد. اما احساس می‌كرد كه این روش امور زندگی او را فلج كرده است و روز به روز بر وابستگی و وسواسش افزوده می‌شود و اگر این وضع ادامه پیدا كند و به سعد و نحس روزها و ساعت‌ها و طالع نیك و بد و امثال این‌ها ترتیب اثر بدهد، نظم زندگی‌اش به كلی بهم می‌خورد. اما آنقدر وابسته شده بود که در خود توان بی‌اعتنایی و ترک آن را نمی‌دید و همیشه به احوال مردمی كه بی‌اعتنا به این امور، به خدا توكل می‌كنند و دنبال كار خود می‌روند و هیچ درباره این چیزها فكر نمی‌كنند، بدون آنکه بد آنان را بخواهد، قبطه می‌خورد. ت اینکه روزی حال خود را با امام صادق (علیه‌السلام) در میان گذاشت. عرض كرد: من به این علم مبتلا شده‌ام و دست و پایم بسته شده و نمی‌توانم از آن دست بردارم! امام صادق (علیه‌السلام) با تعجب از او پرسیدند: تو به این چیزها معتقدی و به آن‌ها عمل می‌كنی؟! گفت: بلی یا ابن رسول اللّه! . فرمودند: من به تو فرمان می دهم که بروی و تمام آن كتاب‌ها را آتش بزنی. چون واقعاً معتقد به ولایت حضرت امام صادق (علیه‌السلام) بود، فرمان امام به قلبش نیرو بخشید، همان لحظه رفت و تمام آن‌ها را آتش زد و خود را راحت كرد. 📡ا https://b2n.ir/z28529 از 👇 📚داستان راستان،شهید مطهری، ج۲ از👇 📚وسائل‌الشیعه، ج۲، ص ۱۸۱ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۲سورۀهود 🌷 فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَ ضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَآءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَآ أَنتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَىْئٍ وَكِيلٌ 🌷ترجمه 👇 پس شاید تو (به خاطر عدم پذیرش مردم، ابلاغِ) بعض از آنچه را كه به تو وحى مى‌شود واگذارى و (شاید) به خاطر آن (حرف‌ها) كه مى گویند: «چرا گنجى بر او نازل نشده، یا فرشته‌اى با او نیامده!؟»، سینه‌ات تنگ شده باشد. (مبادا چنین باشد، كه) تو فقط هشدار دهنده‌اى و خداوند بر هر چیزى ناظر و نگهبان است. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/n83402 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. اَسَلامُ عَلَیْکِ یٰا اُم‌ُالشُّهَداء در ۱,۱۳۷مین سالروز وفات حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) با تمام وجود به مقام والای مادران و همسران شهدا ادای احترام می‌کنیم و خداوند را به فرزندان ام‌لبنین قسم می‌دهیم که به ما توفیق ادای تکلیف در برابر ایثار و صبر مادران و پدران و همسران و فرزندان و خواهران و برادران شهدا مرحمت بفرماید 👈@etedalhamrah یا لینک،
. وقتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به شهادت رسیدند، چهار فرزند خردسال داشتند؛ دو پسر، به نام‌های «حسن» و «حسین» و دو دختر، به نام‌های «زینب» و «ام‌کلثوم». آن‌ها خیلی کوچک بودند و باید کسی از آنان مراقبت می‌کرد. لذا، بعد از مدتی، حضرت علی (علیه‌السلام)، تصمیم می‌گیرند ازدواج کنند. به همین جهت، برادرشان عقیل، «فاطمه» دختر حِزام از قبیله بنی کلاب را [که بسیار علاقمند به اهل‌بیت علیهم‌السلام و از خانواده‌ای مشهور به شجاعت و دلیری بود] به آن حضرت معرفی کرد و... همسر جدید امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، اسمش «فاطمه» بود. اما وقتی زندگی در خانه امام علی را آغاز کرد، با خودش فکر کرد ممکن است فرزندان حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، اگر اسم «فاطمه» را بشنوند، یاد مادر خودشان بیافتند و دلتنگ مادرشان بشوند. لذا، از امیرالمؤمنین علیه‌السلام و دیگران خواست که او را «فاطمه» صدا نکنند. و... به همین دلیل، چند سال بعد، وقتی خداوند چهار پسر به او داد، ایشان را «ام‌البنین» [یعنی، «مادر پسران»] صدا می‌کردند. پسر بزرگ او، «حضرت ابالفضل العباس علیه‌السلام» بود و سه پسر دیگرش «عبدلله»، «عثمان» و «جعفر» نام داشتند. ام‌البنین، فرزندان حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را خیلی دوست داشت و بسیار به آن‌ها احترام می‌گذاشت. به پسرهای خودش هم همیشه می‌گفت به حسن و حسین و خواهرانشان احترام بگذارند. و حتی اصرار داشت که هر وقت فرزندان حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد، می‌گفت «آقای‌من حسین» یا «آقای‌من حسن» یا «بانوی‌من زینب» و «بانوی‌من کلثوم» و... به خاطر همین، پسرانِ خودش هم که با فرزندان حضرت فاطمه برادر و خواهر بودند، با وجود اینکه خیلی با هم صمیمی بودند، اما به جای اینکه مثلا آن‌ها را «خواهر» یا «بردار» صدا بزنند، مثل مادرشان، آنان را «آقای‌من!» و «بانوی‌من» صدا می‌کردند و... به هر حال هر چهار پسر ام‌البنین روز عاشورا در یاری امام زمان‌شان، حضرت امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند. ولی خود ام‌البنین [[که شاید بخاطر کهولت سنش نتوانسته بود همراه امام حسین علیه‌السلام برود]] در مدینه به انتظار بازگشت حضرت نشسته بود و... چند روز بعد از واقعه‌ی کربلا، کاروانی که از مدینه رد می‌شد، خبر واقعه دردناک روزعاشورا و... را به شهر مدینه رساند. افراد خانواده امام حسین (علیه‌السلام) همه رفتند که خبر بگیرند. ام‌البنین نیز وقتی شنید، فوری خود را به آن کاروان رساند و اولین سوالش از «حال حسین بن علی» بود. یکی از اهل کاروان پرسید این زن کیست؟ گفتند: همسر حضرت امام علی (علیه‌السلام) است که چهار پسرش همراه حسین (علیه‌السلام) بوده‌اند. گفت: خانم متأسفانه پسرت «جعفر» شهید شده. ام‌البنین گفت: «حسین چه شد؟» گفت: پسرت «عثمان» هم شهید شده! حضرت باز تکرار کرد: «حسین کجاست؟» حضرت ام‌البنین که انگار متوجه شهادت پسرانش نشده باشد، با صدای بلندتری گفت: «حسین کجاست؟» پاسخ داد: فرزندت «عبدالله» هم شهید شده. باز ام‌البنین پرسید: «از حسین چه خبر دارید؟» خبر شهادت پسر بزرگش، قمر بنی‌هاشم، حضرت ابالفضل (علیه‌السلام) را نیز به او داد ولی ایشان، بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، باز هم نگرانی‌اش در مورد امام حسین (علیه‌السلام) را ابراز کرد و... تا اینکه یکی از اهل کاروان گفت: «حسین هم شهید شده.» ام‌البنین دیگر نتوانست روی پا بایستد و بر زمین نشست و حسین، حسین گویان شروع به گریه کرد. بله ام‌البنین ارزشِ کیمیای محبت اهلبیت (علیهم‌السلام) را فهمیده بود و به فرزندانش منتقل کرده بود و... 🏴 در ۱,۱۳۷ مین سال‌روز وفات حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) به روح بلندش صلوات می‌فرستیم و با تمام وجود به مقام والای مادران و همسران شهدا ادای احترام می‌کنیم. 📡 منابع را اینجا ببینید👇 https://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%86%DB%8C%D9%86 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۲سورۀهود 🌷 فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَ ضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَآءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَآ أَنتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَىْئٍ وَكِيلٌ 🌷ترجمه 👇 پس شاید تو (به خاطر عدم پذیرش مردم، ابلاغِ) بعض از آنچه را كه به تو وحى مى‌شود واگذارى و (شاید) به خاطر آن (حرف‌ها) كه مى گویند: «چرا گنجى بر او نازل نشده، یا فرشته‌اى با او نیامده!؟»، سینه‌ات تنگ شده باشد. (مبادا چنین باشد، كه) تو فقط هشدار دهنده‌اى و خداوند بر هر چیزى ناظر و نگهبان است. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/n83402 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. مراقب وجدان و دین‌مان باشیم 🔻زیرا🔻 نقشۀ برای‌ایران تحمیلِ‌مجدد این به‌ملت‌است و بعداز شکست پروژه‌های «» و «» و «» و «» با پروژه‌های 👈 «» و «» 👈 و «» و «» 👈 و «» و «» 👈 و «» و «» آمده‌اند
. 🔻مقدمه🔻 برخی از افراد، دارای روحیه عجیبی هستند و با تمام توان‌شان دنبال مالِ‌مفت می‌گردند و حتی گاهی برای به‌دست آوردن مالِ‌مفت، بیش از کار کردن، وقت می‌گذارند و بیش از کار کردن به خودشان زحمت می‌دهند. ولی مسیرِ درست را برای به‌دست آوردن رزق حلال دنبال نمی‌کنند و... این افراد دو دسته‌اند. برخی از آن‌ها، خطر خلاف کردن را به خود می‌خرند و... برخی دیگر، تمام وقت‌شان را برای فال و جادو و دعا و... صرف می‌کنند و... از ویژگی‌های این نوع افراد این است که چه موفق بشوند و مال‌مفت را به‌دست بیاورند و چه نتوانند و در فقر و فلاکت بمانند، به هرحال، خود را طلبکار همه می‌دانند و... 🔻به هرحال🔻 روزی یکی از همین افراد با هیجان و اضطراب خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید گفت: خیلی فقیر و تنگدستم، برای من دعا بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزق بدهد. امام فرمودند: هرگز دعا نمی‌كنم. گفت: چرا دعا نمی‌كنید؟! فرمودند: برای اینكه خداوند برای به‌دست آوردن رزق و توسعه دادن رزق، راهی معین كرده است. خداوند امر كرده كه رزق را [از راه درست] پی‌جویی كنید و [با دعا نیز از خدا] طلب نمایید. اما تو می‌خواهی در خانه‌ی خود بنشینی و [فقط] با دعا روزی را به خانه‌ی خود بكشانی! 📡ا https://b2n.ir/f82121 از 👇 📚داستان راستان،شهید مطهری،ج۱ از 👇 📚وسائل‌الشیعه، ج۲، ص۵۲۹ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۳سورۀهود 🌷 أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ 🌷ترجمه 👇 یا [نگرانی و ناراحتی تو برای این است که] مى‌گویند: اين (قرآن) را بدروغ (به خدا) نسبت مي‏‌دهد! بگو: اگر راست مى‌گویید، شما هم ده سوره مثل این افتراها [از پیشِ خود ساخته‌ها]، بیاورید و (براى این كار) غیر از خدا، هر كس را که می‌توانید، به یاری بخوانید. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/k63186 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah یا لینک
. از حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) نقل شده که فرموده‌اند: یك مرد مسلمان و یک خانواده مسیحی با هم همسایه شدند و بیشتر وقت‌هایی که با هم بودند، در مورد دین‌شان با هم حرف می‌زدند. مرد مسلمان {[كه روزگار جوانی را پشت سرگذاشته بود و فرزندانش را به خانه بخت فرستاده بود و با فوت همسرش، تنها زندگی می‌کرد و با پس‌اندازهای دوره جوانی روزگارش را می‌گذراند و... بیشتر وقت خود را در مسجد بود و به عبادت می‌گذراند]} ضمن گفتگوهایی که با همسایۀمسیحی خود داشت، آنقدر ویژگی‌های اسلام را خوب تعریف و توصیف كرد كه بعد از مدّت‌ها گفتگو، همسایه‌‌اش که فردی آگاه و اهل دلیل و انصاف بود کم کم به اسلام علاقمند شد و شبی در مقابل استدلال‌ها و زیبایی‌هایی که از دین اسلام شنید و... بالاخره مسلمان شد و... مرد تازه‌مسلمان به خانه خود رفت و... نیمه‌های شب بود كه با صدای آهسته و پی درپیِ زدن درِ خانه‌اش از خواب بیدار شد و متحیر و نگران پشت در آمد و پرسید: كیستی؟ گفت: همسایه‌ی مسلمان تو هستم. گفت: چه شده؟! اتفاقی افتاده؟! این وقت شب چكار داری؟ گفت: چیزی نیست! وضو بگیر و تا برویم مسجد برای نماز نافلۀشب! تازه مسلمان [که قبلا وضو گرفتن مسلمانان را دیده بود] برای اولین بار در عمرش وضو گرفت و به مسجد رفتند. با راهنمایی همسایۀمسلمانش و همراه با او به نماز ایستادند و] آنقدر نماز خواندند تا اذان صبح شد. نماز صبح را خواندند و با راهنمایی همسایۀمسلمان، مشغول دعا و تعقیبات نماز شدند تا هوا كاملا روشن شد. مرد تازه مسلمان حركت كرد كه برود به منزلش. رفیقش گفت: كجا می روی؟ گفت: برمی‌گردم خانه. نماز واجب صبح را كه خواندیم، دیگر كاری نداریم. همسایۀمسلمان گفت: كمی صبر كن تا تعقیبات نماز صبح را بخوانیم تا آفتاب بزند. گفت: بسیار خوب. باز کنار همسایۀ مسلمان خود نشست و به ذكر و دعا ادامه دادند تا خورشید طلوع کرد. تازه‌مسلمان‌ برخاست كه برود، رفیق مسلمانش قرآنی به او داد و گفت: فعلا مشغول قرآن خواندن شویم و من توصیه می‌كنم كه امروز نیت روزه كنی، خیلی ثواب دارد! تازه‌مسلمان‌ باز هم نشست و كم كم نزدیك ظهر شد که همسایۀمسلمان گفت: چیزی به ظهر نمانده، صبر کن تا نماز ظهر را در مسجد بخوانیم. نماز ظهر را خواندند و مرد تازه‌مسلمان خواست به خانه برگردد که همسایه‌اش به او گفت: کمی دیگر صبر كنیم، وقت [فضیلت] نماز عصر می‌رسد، آن را هم بخوانیم، خیلی ثواب دارد. بعد از خواندن نماز عصر گفت: ما که تا حالا مانده‌ایم و دیگر چیزی از روز نمانده و... بعد از نماز مغرب، تازه‌مسلمان حركت كرد كه برود افطار كند. رفیق مسلمانش گفت: صبر کن تا نماز عشاء را بخوانیم و... تازه مسلمان باز هم نشست و... تا «حدود یك ساعت از شب گذشته»، نماز عشاء را در وقت [فضیلت] خواندند. تازه‌مسلمان [که هم از کار و زندگی افتاده بود و هم، روزۀبدون سحریِ کلافه‌اش کرده بود و هم، از نماز و دعا و ذکر و قرائتِ بسیار، خیلی خسته شده بود] حركت كرد و به منزل خود رفت [و با افطار مختصری و توضیح بسیار برای همسر و فرزندانش که از نیمه شب کجا رفته و... از شدت خستگی به خواب فرو رفت...] نیمه‌های شب بود كه باز صدای کوبیدن در را شنید، پشت در آمد و پرسید: كیست؟ پاسخ شنید: «برادر مسلمان»، «دوست» و «همسایه‌ات» هستم، برویم مسجد. تازه‌مسلمان گفت: من همان شب گذشته که به منزل آمدم از دین تو خارج شدم. برو آدم بیكاری پیدا كن كه مثل خودت، هم زندگی‌اش تأمین باشد و نیاز به كار نداشته باشد، هم خانواده‌ای منتظرش نباشند. اما من چون آدم فقیر و عیالمندی هستم، هم، باید دنبال كار بروم و هم، نباید خانواده‌ام را شب تنها بگذارم. و.... امام صادق (علیه‌السلام) بعد از بیان این حكایت فرمودند: آن مرد عابد، با سختگیری بی‌جا، کسی را كه مسلمان كرده بود، خودش از اسلام بیرون كرد. پس متوجه باشید كه به مردم سخت نگیرید، طاقت و توانایی مردم را در نظر بگیرید. كاری كنید كه مردم به دین علاقمند شوند نه فراری. سپس امام (علیه‌السلام) افزودند: سختگیری و شدّت و عُنف، روش بنی‌امیه است و روش ما، نرمی و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دل‌هاست؟ ✍ با ویرایش از 👇 📡ا https://b2n.ir/f79978 📡ا https://b2n.ir/b44698 از 👇 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۶ (داستان راستان ج۱) از 👇 📚 وسائل، ج۲، ص۴۹۴ باب «استحباب الرفق علی المؤمنین»، حدیث۳و۹
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۳سورۀهود 🌷 أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ 🌷ترجمه 👇 یا [نگرانی و ناراحتی تو برای این است که] مى‌گویند: اين (قرآن) را بدروغ (به خدا) نسبت مي‏‌دهد! بگو: اگر راست مى‌گویید، شما هم ده سوره مثل این افتراها [از پیشِ خود ساخته‌ها]، بیاورید و (براى این كار) غیر از خدا، هر كس را که می‌توانید، به یاری بخوانید. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/k63186 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲
. ✅ حکایت : منصور دوانیقی هراز گاهی برای کنترل و تحت نظر داشتن حضرت امام صادق (علیه‌السلام) به بهانه‌های مختلف حضرت را از مدینه به عراق می‌طلبید و از نزدیک ارتباطات آن حضرت را تحت نظر قرار می‌داد. گاهی مدت زیادی، مانع بازگشت امام (علیه‌السلام) به مدینه می‌شد. در یكی از این اوقات كه امام (علیه‌السلام) در عراق بود یكی از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه كرد و عده‌ی زیادی را دعوت كرد و میهمانی مفصلی هم ترتیب داده بود. اعیان و اشراف و رجال همه حاضر بودند. امام صادق (علیه‌السلام) را هم به این مجلس فرا خوانده بودند و... سفره غذا پهن شد و میهمانان سر سفره نشستند و مشغول غذاخوردن شدند. در این بین یكی از میهمانان آب خواست. به جای آب، ظرفی از شراب به دستش دادند. همین که امام (علیه‌السلام) متوجه وجود شراب در مجلس شدند، وسط غذا خوردن فورا از جا بلند شدند و غذا را نیمه كاره گذاشتند و از مجلس بیرون رفت. خواستند امام را مجددا برگردانند، برنگشتند و فرمودند: از رسول خدا (صل الله علیه وآله) به ما رسیده که فرموده‌اند: هركس بر سر سفره‌ای بنشیند كه در آنجا شراب است لعنت [دوری از رحمت] خدا بر او است. 📡ا https://b2n.ir/t02733 از 👇 📚داستان راستان،شهید مطهری،ج۱ از 👇 📚بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۱۵ ✅ حکایت : از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که فرموده‌اند: سلمان فارسی، وقتی كه نصیب سالانه خویش را از بیت المال می‌گرفت، به اندازه یك سال مخارج خود - كه او را به سال دیگر برساند- ذخیره می‌كرد. به او گفتند: تو با اینهمه زهد و تقوا، در فكر ذخیره سال هستی؟! شاید همین امروز یا فردا بمیری و به آخر سال نرسی؟ گفت: شاید هم نمردم، چرا شما فقط فرض مردن را صحیح می‌دانید. یك فرض دیگر هم وجود دارد و آن اینكه زنده بمانم. و اگر زنده بمانم خرج دارم و حوائجی دارم. ای نادان‌ها! شما از این نكته غافلید كه نفس انسان اگر به مقدار لازم وسیله زندگی نداشته باشد در اطاعت حق كندی و كوتاهی می‌كند و نشاط و نیروی خود را در راه حق از دست می‌دهد و همین قدر كه به قدر لازم وسیله فراهم شد آرام می‌گیرد. ✍️بخشی از یک روایت طولانی برگرفته از 👇 📡ا https://b2n.ir/q05469 از 👇 📚داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول از 👇 📚تحف العقول، ص ۳۴۸- ۳۵۴ 📚كافی، ج۵، باب المعیشة، ص۶۵-۷۱ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 . .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۴سورۀهود 🌷 فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ 🌷ترجمه 👇 پس اگر از عُهده‌ى اجابت (درخواست) شما برنیامدند، بدانید آنچه نازل شده، فقط به علم خداست و [بدانید] كه معبودى جز او نیست، پس آیا (در این صورت) تسلیم مى‌شوید؟! ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/u09609 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲
. افشای دستور کار اوّلین نشست در سال ۱۹۵۴ [پس از ۶۸ سال] ✅ دستورکار👇این👇بوده باید از جامعۀانسانی کاملاً 📡 متن کامل این گزارش را در «اسلاید شِیْر» ببینید 👇👇 📡 https://b2n.ir/g21865 دلیل این‌جنایت☝️این است که و خونی و عاطفی در بین همۀانسان‌ها تا هنگام سرکوب ملت‌ها، افراد کمتری به فکر یاری دیگران باشند. 🔻 چیست؟🔻 👈«ماهیت» «اعضا» و «هدف» ۱_ بیلدربرگ، یکی از سازمان‌های که همه‌چیزش، صددرصد و است و بعد از فقط همین از آن درز کرده است. ۲_ آن عبارتند از: بزرگ‌ترین جهان. گردانندگان دنیا. بسیاری از در عرصه بین‌الملل. اکثر کشورهای غربی. کشورهای صنعتی. اکثرکشورهای ارواسیایی همۀسران اعضای جهان و.... ۳_ بیلدربرگ، جهت‌دادن‌به سیاست و اقتصاد و فرهنگِ‌جهان برای بر دنیاست. ✅متن‌کامل گزارش‌افشاشده👇 🔻بیشتر بدانید🔻 📡 https://b2n.ir/e48596 📡 https://b2n.ir/q24844 .
. ✅ حکایت : از «ابوهارون» نقل شده که گفته است: من در مدينه همنشين امام صادق عليه السلام بودم. چند روزى گذشت و نتوانستم نزد او حاضر شوم. پس از چندى كه به خدمت او مشرف گشتم فرمودند: اى ابو هارون چند روزى بود كه تو را نمى‌ديدم! عرض كردم: سبب آن اين بود كه پسرى برايم متولد شده بود. امام عليه السلام فرمودند: خدا مبارك بگرداند چه نامى براى او انتخاب كردى؟ عرض كردم: محمد حضرت نام محمد را كه شنيدند سرشان را به طرف زمین خم کردند و مى‌گفتند: محمد، محمد، محمد، تا آنكه نزديك بود صورتشان به زمين برسد. سپس فرمودند: جانم، مادرم ، پدرم تمامى اهل زمين فداى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) باد. آنگاه فرمودند: حالا که نام «محمد» را برایش انتخاب کرده‌ای، اين پسر را دشنام نده و او را کتک نزن و با او بدى نكن و بدان كه خانه‌اى نيست كه در آن نام «محمد» باشد مگر آنكه آن خانه هر روز تطهير و تقدس مى‌شود. 📡ا https://b2n.ir/g53462 از 👇 📚 منتهى الامال ، ص۷۱۴ ✅ حکایت : از «فضل بن ابى قره» نقل شده که گفته است: به همراه چند نفر از شیعیان بر امام صادق عليه السلام وارد شديم در حالى كه ایشان بروى ديوارى مشغول كار بودند. عرض كرديم: خداوند ما را فداى شماگرداند اجازه دهيد مااين كار را براى شما انجام دهيم. امام عليه السلام فرمودند: نه، بگذاريد خود آن را انجام دهم زيرا من دوست دارم كه خداوند عزوجل مرا ببيند در حالى كه بادست‌هاى خودم كار مى‌كنيم و بازحمت دادن به خودم در طلب مال حلال هستم. آنگاه فرمودند: اميرالمومنين (عليه‌السلام) براى تحصيل حاجت خود تلاش مى‌كرد و دوست داشت كه خداوند او را ببيند كه برای طلب حلال خود را به زحمت انداخته است. 📡ا https://b2n.ir/g53462 از 👇 📚 محجة البيضاء، ج۳، ص۱۴۷ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۴سورۀهود 🌷 فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ 🌷ترجمه 👇 پس اگر [هرکس را به خواستید و] از عُهده ى اجابت (درخواست) شما برنیامدند، بدانید آنچه نازل شده، فقط به علم خداست و [بدانید] كه معبودى جز او نیست، پس آیا (در این صورت) تسلیم مى‌شوید؟! ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/u09609 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 . . .
. ✅ حکایت : از «عَمّارِ بن حَيّان» نقل شده که گفته است: به امام صادق عليه السلام گفتم «فرزندم اسماعيل به من نيكى مى‌كند.» حضرت فرمودند: من اسماعيل را دوست داشتم و با اين خبرى كه دادى او را بيشتر دوست مى‌دارم. آنگاه فرمودند: وقتى خواهر رضاعى [شیری] پيامبر صلى اللّه عليه و آله [که مادرش آن‌حضرت را شیر داده بود] به محضر ایشان آمد، چون نگاه آن حضرت به او افتاد از ديدنش خوشحال شدند و زير انداز خود را براى او پهن كردند و او را بر آن نشاندند، آنگاه با او شروع به صحبت كردند و با هم مى‌گفتند و مى‌خنديدند و... سپس مجلس آنها به پايان رسيد و از محضر آن حضرت مرخص شد. مدتى بعد، برادر رضاعى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) كه برادر همان خواهر رضاعى پیامبر بود به محضر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) شرفياب شد اما حضرت آن احترام ویژه و برخوردى را كه با خواهرش داشت با او نداشت. وقتی برادر رضاعی حضرت رفت، از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) پرسیدند: یا رسول اللّه! با خواهرتان برخوردى داشتى كه با برادرتان كه مرد است آن گونه ویژه برخورد نداشتید!؟ حضرت فرمودند: چون رفتار خواهر رضاعى‌ام نسبت به پدر و مادرش بهتر از رفتار برادرش است. یعنی: [من کسی را به پدر و مادرش خوش‌رفتار باشد دوست دارم] 📡ا https://b2n.ir/g53462 از 👇 📚محجة البيضاء، ج۳، ص۴۳۹ ✅ حکایت : از «ابراهيم بن شعيب» نقل شده که گفته است: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: پدرم پير و ضعيف شده است و ما براى قضا حاجت، او را به مستراح حمل مى‌كنيم. حضرت فرمودند: اگر مى‌توانى اين زحمت [حمل شدن تا محل مستراح] را هم از او بردارى، این‌کار را بكن. و به دهان او لقمه بگذار كه اين اعمال فرداى قيامت، براى تو در مقابل آتش سپر خواهد بود. 📡ا https://b2n.ir/g53462 از 👇 📚محجة البيضاء، ج۳، ص ۴۴۱ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 . .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروزو فردا👇 ۱۵سورۀهود 🌷 مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ 🌷ترجمه 👇 كسانى كه زندگانى دنیا و زیبایى هاى آن را بخواهند، ما در همین دنیا (نتیجه ى) اعمالشان را بطور كامل مى دهیم، و در آن هیچ كم و كاستى نخواهد بود. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/r97014 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲