eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
137 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
756 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. میلاد امام اهل تقوا 💗 امیرالمؤمنین علیه‌السلام💗 و 🪴🪴 روز پدر 🪴🪴 مبارک‌باد عیادت امام‌ علی‌ علیه‌السلام از یک‌ جانباز 🔻قسمت اول🔻 پس از پایان جنگ و پیروزی سپاه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و... آن‌حضرت به همراه تعدادی از یاران‌شان وارد شهر بصره شدند و آنجا بود که به امام علی (علیه‌السلام) خبر دادند که یکی از اصحاب پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله، به نام [«ربیع» یا «علاء» بن زیاد] بیمار است و در منزلش در بصره بستری است. «ربیع» یا «علاء» بن زیاد» شخصی است که: ۱- از مسئولین و مقامات دوره حکومت عمر بوده. ۲- در جنگ‌های بسیاری شرکت داشته و از ناحیه چشم آسیب سختی دیده و بود ۳- مرد بسیار ثروتمندی بوده. ۴- علت بیماری او این بوده که در یکی از جنگ‌های قبل از خلافت امام علی علیه‌السلام از قسمت پیشانی، نزدیکِ چشمش آسیب‌دیده بود و عفونت بسیاری در محل زخم بوجود آمده بود و عفونت به چشمش رسیده بود و سال‌ها بود که سر درد داشت و گاهی درد سرش چنان شدت می‌گرفت که او را زمین‌گیر می‌کرد و... به هرحال امام المتقین (علیه‌السلام)، برای عیادت از او به منزلش رفتند و او را درحالی دیدند که بسیار درد می‌کشید. حضرت فرمودند: سرت خیلی درد می‌کند؟ ربیع بن زیاد گفت: این سردرد من را بیچاره کرده است. به‌قدری سرم درد می‌کند که حاضرم چشم خودم را بدهم تا سر دردم تمام شود. حضرت فرمودند: چشمت برای تو چقدر ارزش دارد؟ او که آدم ثروتمندی بود، گفت: اگر همه دنیا مال من باشد، حاضرم تمام دنیا را بدهم ولی چشمم را از دست ندهم. اما از شدت این سر درد، حاضرم این چشم را بدهم تا خدا این سردرد را از من بگیرد. 🔹 نعمت سلامتی را فراموش نکنیم 👈ادامه دارد👉 ✍️ برگرفته از👇 ا📡 https://b2n.ir/n43924 ا📡 https://b2n.ir/h08234 ا📡 https://b2n.ir/x23105 از 👇 📚 نهج‌البلاغه، خطبه۲۰۰ یا ۲۰۷ یا ۲۰۹، بنابر اختلاف شماره خطبه‌ها در نسخه‌های مختلف 🤲 پروردگارا 🤲 به حرمت عدالت علی(ع) بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
در روز میلاد امیرالمومنین علیه‌السلام و ، یاد کنیم‌ از 🪴🪴 که‌تاآخرِعمر داغِ‌غم را به‌دل داشتند ولی تسلیم شدن‌شان حسرت ابدی شد برای عزت‌شان در پیشگاه خدا، خدایا این اسطوره‌های‌مقاومت را با امیرالمومنین علیه‌السلام محشور فرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۲۹سورۀهود 🌷وَ يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ 🌷ترجمه 👇 (نوح ادامه داد كه) اى قوم من! از شما در برابر این دعوت، اجرتى درخواست نمى‌كنم، پاداش من تنها بر خداست و من كسانى را كه ایمان آورده‌اند (به خاطر خواست نابجاى شما) طرد نمى‌كنم، (چرا كه) آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (و از من شكایت خواهند نمود)، ولى من شما را قوم جاهلى مى‌بینم. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/h41691 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. میلاد امام اهل تقوا 💗 امیرالمؤمنین علیه‌السلام💗 و 🪴🪴 روز پدر 🪴🪴 مبارک‌باد عیادت امام‌علی‌علیه‌السلام ازیک‌جانباز 🔻قسمت دوم🔻 در ادامه ماجرای عیادت امام علی علیه‌السلام از «ربیع» یا «علاء» بن زیاد»، بعد از اینکه درد سر بیمار فروکش کرد و آرام شد، حضرت امیرالمؤمنین دیدند او خانه بسیار بزرگ و با عظمتی ‌دارد که خیلی بیش از نیازهای او و خانواده اوست، به او فرمودند: «این خانه‌ی با این وسعت به چه كار تو می‌آید؟ تو در آخرت به خانه‌ی وسیع محتاج‌تر هستی؟! پس از لحظه‌ای درنگ، افزودند: اگر بخواهی می‌توانی همین خانه‌ی وسیع دنیا را وسیله‌ای برای رسیدن به خانه‌ی وسیع آخرت نمایی. راهش این است كه در این خانه، [فقرا] را میهمان و از آن‌ها پذیرایی کنی، صله‌ی رحم نمایی، این خانه را وسیله‌ی آشكار نمودن حقوق مردم قرار دهی و آن را از انحصار در استفاده‌ی شخصی خارج کنی. پس از لحظاتی که حضور و سخنان امام (علیه‌السلام) به «ربیع» یا «علاء» آرامش داد، گفت: من از برادرم «عاصم» شكایت دارم. فرمودند: چه شكایتی؟ عرض کرد: برادرم لباس كهنه می‌پوشد، گوشه‌گیر و منزوی شده، تارك دنیا شده، همه چیز و همه كس [حتی خانواده‌اش] را رها كرده و... علی (علیه‌السلام) فرمودند: «عاصم» را حاضر كنید! افرادی را به دنبال عاصم فرستادند و بعد از ساعتی او را نزد امام (علیه‌السلام) آوردند. با دیدن ظاهر ژولیده‌ی «عاصم»، خطاب به او فرمودند: ای دشمن جان خود! شیطان عقل تو را دزدیده؟ چرا به خانواد‌ات رحم نكردی؟ آیا تو خیال می‌كنی، خدایی كه نعمت‌های پاكیزه‌ی دنیا را برای تو حلال کرده، از اینكه از آن‌ها بهره ببری، ناراضی می‌شود؟ تو در نزد خدا كوچك‌تر از این هستی [که چنین تصوری داشته باشی] «عاصم» که انتظار نداشت علی (علیه‌السلام) [که خودش در استفاده از نعمت‌های مادی، به حداقل‌ها اکتفا نموده و کم‌ترین استفاده را می‌نماید و...]، اینچنین از او ناراحت شود، عرض کرد: خود شما هم كه مثل من هستید، شما هم به خودتان سختی می‌دهید و بر خودتان سخت می‌گیرید، شما هم لباس نرم نمی‌پوشید و غذای لذیذ نمی‌خورید و... من همان كار را می‌كنم كه شما می‌كنید! امام (علیه‌السلام) فرمودند: من با تو فرق دارم. من در رأس حكومت هستم و خداوند بر پیشوایان عادل واجب كرده است كه طوری زندگی كنند كه مردم فقیر زندگی می‌كنند، تا سختی فقر، تهیدستان را آزار ندهد. بنابراین من وظیفه‌ای دارم و تو وظیفه‌ی دیگر. عاصم، بلافاصله آن لباس‌های کهنه را از تن بیرون آورد و... 👈 پایان 👉 ✍️ برگرفته از👇 ا📡 https://b2n.ir/h08234 ا📡 https://b2n.ir/n43924 ا📡 https://b2n.ir/x23105 از 👇 📚 نهج‌البلاغه، خطبه۲۰۰ یا ۲۰۷ یا ۲۰۹ 🤲 پروردگارا 🤲 به حرمت عدالت علی(ع) بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. وقتی كه به هارون الرشید خبر دادند كه صفوان «كاروانچی» كاروان شتر را یكجا فروخته است و بنابراین برای حمل خیمه و خرگاه خلیفه در سفر حج باید فكر دیگری كرد، سخت در شگفت ماند. در اندیشه فرو رفت كه فروختن تمام شتران، خصوصا که قرار است خلیفه به سفر حج برود و حمل و نقل وسائل و اسباب سفر حج را به او بسپارد، عادی نیست؛ بعید نیست فروختن شتران با موضوع حمل وسایل ما بستگی داشته باشد. صفوان را طلبید و به او گفت. شنیده‌ام كاروان شتر را یكجا فروخته‌ای. گفت: بلی یا امیرالمؤمنین! . پرسید: چرا؟ . گفت: پیر و ازكارمانده شده‌ام، خودم كه از عهده برنمی‌آیم، بچه‌ها هم در فكر نیستند، دیدم بهتر است كه بفروشم». هارون گفت: راستش را بگو چرا فروختی؟! گفت: همین بود كه به عرض رساندم. هارون گفت: اما من می‌دانم چرا فروخته‌ای. حتما موسی بن جعفر علیه‌السلام فهمیده كه می‌خواهیم حمل و نقل اسباب و اثاث‌مان را به تو بسپاریم و تو را از این كار منع كرده، او به تو دستورداده شتران را بفروشی؟! علت تصمیم ناگهانی تو این است؟! آنگاه با لحنی خشونت آمیز و آهنگی خشم آلود ادامه داد: صفوان! اگر سوابق و دوستی‌های قدیم نبود، دستور می‌دادم گردنت را بزنند. بله هارون درست حدس زده بود. صفوان هرچند از نزدیكان دستگاه خلیفه به شمار می‌رفت و سوابق زیادی در دستگاه خلافت خصوصاً با شخص خلیفه داشت، اما او از پیروان و شیعیان با اخلاص اهل بیت (علیهم‌السلام) بود. پس آنکه صفوان خود را برای حمل و نقل اسباب سفر حج آماده می‌کرد، روزی با امام موسی بن جعفر علیه السلام برخورد كرد، امام به او فرمودند: صفوان! همه چیز تو خوب است جز یك چیز. پرسید: آن یك چیز چیست یا ابن رسول اللّه؟ فرمودند: اینكه شترانت را به این مرد (هارون) كرایه می‌دهی! گفت: یا ابن رسول اللّه من برای سفر حرامی كرایه نمی‌دهم. هارون عازم حج است، شتران را برای سفر حج كرایه می‌دهم. بعلاوه خودم همراه نخواهم رفت، بعضی از كسان و کارگران خود را همراه می‌فرستم. فرمودند: صفوان! یك چیز از تو سؤال می‌كنم. گفت: بفرمایید یا ابن رسول اللّه. فرمودند: تو شتران خود را به او كرایه می‌دهی كه آخر كار كرایه بگیری. او شتران تو را خواهد برد و تو هم اجرت مقرر را از او طلبكار خواهی شد. این طور نیست؟ گفت: بله همینطور است. فرمودند: آیا آن وقت تو دوست نداری كه هارون لااقل این قدر زنده بماند كه طلب تو را بدهد؟ گفت: چرا یاابن رسول اللّه. فرمودند: هركس به هر عنوان، دوست داشته باشد ستمگران باقی بمانند، جزء آن‌ها محسوب خواهد شد، و معلوم است هركس جزء ستمگران محسوب گردد در آتش خواهد رفت. بعد از این جریان بود كه صفوان تصمیم گرفت یكجا كاروان شتر را بفروشد، هرچند خودش حدس می‌زد ممكن است این كار موجب خشم هارون شود و به قیمت جانش تمام شود. ✍️ برگرفته از 👇 📡ا https://b2n.ir/w78952 از 👇 📚داستان راستان،شهید مطهری،ج۲ از 👇 📚سفینة البحار، ج۲، ماده‌ی «ظلم» ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 .
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۳۰سورۀهود 🌷 وَ يَاقَوْمِ مَن يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ 🌷ترجمه 👇 (نوح در جواب درخواست طرد مؤمنانِ تهى دست و گمنام گفت:) اى مردم! اگر من آنان را (از خود) برانم، چه كسى مرا در برابر خدا یارى خواهد كرد؟ چرا اندیشه نمى‌كنید؟ ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/z57179 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. #۷مین_گور_کودکان‌سرخ‌پوست در کانادا کشف‌شد در ادامۀافشای توسط مهاجمان وحشی‌اروپا به‌قارۀ آمریکا، #۷مین_گورجمعی با بقایای جسد ۵۴ کودک #۳_تا_۱۱ساله سرخ‌پوست در استان «ساسکاچوان» کانادا کشف‌شد. 📡مشروح خبر در https://www.bbc.com/news/world-us-canada-60395242 👈👈 🔻#۴نکتۀمهم🔻 👉👉 🔹 اول: در زمان جنایت، این‌کودکان‌را مفقود اعلان کرده و می‌گفتند [از مدرسه خارج شده و برنگشته] و و این تا پایان‌ عمر با غم فرزندان‌‌شان سوختند و با این غم‌بزرگ از دنیارفتند. حالا [احتمالاً برای سرخ‌پوستان] جنازه کودکان‌شان‌را از خاک‌ همان‌ مدرسه‌ها!!! بیرون می‌کشند. 😭😭😭ا😭😭😭 🔹 دوم: در آینده، هزاران گور جمعی دیگر از جنایات این کشف خواهد شد 🔹 سوم: حاکمانِ امروزِ قاره‌های اروپا و آمریکا ذره‌ای با وحشی‌هایی‌که با قتل‌عام‌سرخ‌پوستان قارۀآمریکا را اشغال کردند، فرق ندارند و هرجا مسلط شوند، همینطور جنایت خواهند کرد. 🔹 چهارم: در زمان خودمان، همین وحشی‌ها، #۲۰هزارکودک سوری و عراقی را و با بی‌شرمی اسمش را گذاشتند 😳😂🙈ا😳😂🙈 .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۳۱سورۀهود 🌷 وَ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِى خَزَآئِنُ اللَّهِ وَ لَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لَا أَقُولُ إِنِّى مَلَكٌ وَ لَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِى أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِى أَنفُسِهِمْ إِنِّى إِذاً لَّمِنَ الظَّلِمِينَ 🌷ترجمه 👇 (نوح گفت:) من به شما نه مى‌گویم كه گنجینه‌هاى الهى نزد من است و نه (مى‌گویم كه از پیش خود) غیب مى‌دانم و نه مى‌گویم كه من فرشته‌ام و نه مى‌گویم آن كسانى كه در پیشِ چشمِ شما خوار هستند، خداوند هرگز به آنان خیرى نخواهد رساند، (بلكه) خداوند به آنچه در دل آن‌هاست آگاه‌تر است. (اگر چیزى جز این بگویم) قطعاً از ستمكاران خواهم بود. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/f85190 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۳۰سورۀهود 🌷 وَ يَاقَوْمِ مَن يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ 🌷ترجمه 👇 (نوح در جواب درخواست طرد مؤمنانِ تهى دست و گمنام گفت:) اى مردم! اگر من آنان را (از خود) برانم، چه كسى مرا در برابر خدا یارى خواهد كرد؟ چرا اندیشه نمى‌كنید؟ ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/z57179 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ✅ حکایت : از «محمدبن عَجلان» نقل شده که گفته است: خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه يكى از شيعيان او وارد شد و سلام كرد و... حضرت از او پرسيدند: برادرانت كه از نزد آنها آمدى چگونه بودند؟ او در پاسخ، آنها را ستود و پاك و نيكو معرفى كرد. امام (عليه‌السلام) فرمود: عيادت ثروتمندان از فقرا چگونه بود؟ عرض كرد: بسيار ناچيز است. امام (عليه‌السلام) فرمودند: ديدار و احوالپرسى ثروتمندان از فقرا چگونه بود؟ عرض كرد: اندك است. حضرت فرمودند: دستگيرى ثروتمندان از فقرا چگونه بود؟ عرض كرد: شما از اخلاق و صفاتى سوال مى‌كنيد كه در بين مردم ما كمباب است. حضرت فرمود: پس چگونه آن‌ها خود را شيعه مى‌دانند؟ 📡ا https://b2n.ir/g53462 از 👇 📚اصول كافى ، باب «حق المومن على اخيه»، ح۱۰ ✅ حکایت : از «حماد بن عثمان» نقل شده که گفته است: نزد امام صادق (عليه‌السلام) بودم كه يكى ار شيعيان آن حضرت وارد شد. امام عليه السلام از او پرسیدند: چه شده است كه برادرت [برادر دینی] از تو شكايت دارد؟ گفت: از اينكه حقم را با جديت و پيگيرى از او مطالبه مى‌كنم شكايت دارد؟ امام صادق عليه السلام فرمود: گمان كرده‌اى وقتى اين گونه حقت را از او مطالبه مى‌كنى كار بدى نكرده‌اى؟ سپس افزودند: آيا كلام خداوند را نخوانده‌اى كه مى‌فرمايد: [«... يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» يعنى «از بدي حساب (روز قيامت) ترس دارند»] این ترس برای این نیست که «خداوند به آنها ستم كند!!، نه واللّه، بلكه از موشكافى و جديت در حساب مى‌ترسند. از اين رو آن را «بدى حساب» ناميده‌اند. 📡ا https://b2n.ir/g53462 از 👇 📚مستدرك الوسائل، ج۱۳، ص۴۰۵ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 .
سلام‌بر علیهاالسلام صبر را مفهوم معنا زینب است کعبه غم‌های دنیا زینب است چون حسین است آفتاب شهر عشق ماهتاب عالم آرا زینب است 🏴 #۱۳۸۱مین سال وفات اسوه صبر و استقامت حضرت‌زینب‌کبری سلام‌الله‌علیها تسلیت باد .
. ✅ حکایت : از «زكرياى اَعُورا» نقل شده که گفته است: حضرت ابوالحسن، امام موسى بن جعفر (عليه‌السلام) را دیدم که در حال نماز خواندن بودند. در همان حال، پيرمرد سالخورده‌ای که در سمت جلو حضرت در کنار ایشان نشسته بود، خواست از جاى برخيزد. دنبال عصاىش می‌گشت ولی چون چشمانش بسیار ضعیف شده بود آن را پیدا نمی‌کرد. امام (عليه‌السلام) با آنكه درحال نماز بودند، نشستند و عصاى پيرمرد را برداشته به دستش دادند و دوباره ایستادند و به نماز ادامه دادند. 📡ا https://b2n.ir/d47220 از 👇 📚آگاه شویم، حسن امیدوار، ج۵ از 👇 📚منتهى الامال ، ج۲، ص۱۲۷ ✅ حکایت : امام كاظم(عليه‌السلام) در مزرعۀ خودشان مشغول كار و اصلاح زمین بودند. فعالیت زیاد، عرق امام را از تمام بدنش جاری ساخته بود. «علی بن ابی‌حمزه‌ی بطائنی» از آنجا ردّ می‌شد، وقتی حال امام(عليه‌السلام) را دید عرض كرد: قربانت گردم، چرا این كار را به عهده‌ی دیگران نمی‌گذارید؟ فرمودند: چرا به عهده‌ی دیگران بگذارم؟ افرادِ از من بهتر همیشه از این كارها می‌كرده‌اند. پرسید: مثلا چه كسانی؟ فرمودند: رسول خدا و امیرالمؤمنین و همه‌ی پدران و اجدادم (صلوات الله علیهم). سپس افزودند: اساسا كار و فعالیت در زمین [تولید]، روش پیغمبران و جانشینان پیغمبران و بندگان شایسته‌ی خداوند است. 📡ا https://b2n.ir/a36808 از 👇 📚داستان راستان،شهید مطهری، ج۱ از 👇 📚بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۶۶ 📚وسائل‌الشیعه، ج۲، ص۵۳۱ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 .
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۳۱سورۀهود 🌷 وَ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِى خَزَآئِنُ اللَّهِ وَ لَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لَا أَقُولُ إِنِّى مَلَكٌ وَ لَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِى أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِى أَنفُسِهِمْ إِنِّى إِذاً لَّمِنَ الظَّلِمِينَ 🌷ترجمه 👇 (نوح گفت:) من به شما نه مى‌گویم كه گنجینه‌هاى الهى نزد من است و نه (مى‌گویم كه از پیش خود) غیب مى‌دانم و نه مى‌گویم كه من فرشته‌ام و نه مى‌گویم آن كسانى كه در پیشِ چشمِ شما خوار هستند، خداوند هرگز به آنان خیرى نخواهد رساند، (بلكه) خداوند به آنچه در دل آن‌هاست آگاه‌تر است. (اگر چیزى جز این بگویم) قطعاً از ستمكاران خواهم بود. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/f85190 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۳۲سورۀهود 🌷 قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 🌷ترجمه 👇 (مخالفان) گفتند: اى نوح! تو واقعاً با ما جدال و جرّ و بحث زیادى نمودى، (اكنون دیگر بس است) اگر راست مى‌گویى، آنچه را (عذاب الهى) كه به ما وعده مى‌دهى بر ما بیاور!؟ ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/y67418 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ✅ حکایت : نقل شده است: روزی مردی سياه پوست و ژنده‌پوش در کناری نشسته بود و جمعی نیز آنطرف‌تر ایستاده بودند و بدون توجه به آن مرد گرم گفتگوهای خود بودند که دیدند حضرت امام موسی بن حعفر (عليه‌السلام) از راه رسیدند و نزد آن مرد سياه پوست رفتند، به او سلام كردند و کنارش نشستند و مدتى طولانى با او گفتگو كردند. کم کم، برخی از آن افراد نیز نزدیک شدند و... وقتی امام علیه‌السلام تصیم گرفتند از نزد او بروند فرمودند: اگر کار داشتی به من بگو حتما برایت انجام می‌دهم. در اين هنگام یکی از آن مردان که شاهد آن صحنه بود، گفت: يا بن رسول اللّه شما با آن منزلتى كه داريد، با حالتی نزد اين مرد فرود آمدید که هرکس نشناسد گمان می‌کند به او محتاج هستید! در حالى‌كه ما می‌دانیم که او به شما محتاج است!! امام (عليه‌السلام) فرمودند: او نیز بنده‌اى از بندگان خداست و مهم‌تر این‌كه مسلمان است و به حكم قرآن برادر ماست و با او از يك پدريم و او آدم است و يك دين داريم كه اسلام است و شايد گردش‌های روزگار جای ما را با او عوض کند و ما را نيازمند او گرداند و پس از اينكه بر او باليديم، ما را در برابر خود متواضع نمايد. ✅ا https://b2n.ir/g44304 از 👇 📚قصه‌های تربیتی چهارده معصوم از 👇 📚تحف العقول ،آخرِ بخش مربوط به امام كاظم (عليه‌السلام) ✅ حکایت : از «عبدالمؤمن انصارى» نقل شده که گفته است: روزی وقتی که به محضر امام كاظم (عليه‌السلام) رسيدم، «محمد بن عبداللّه جعفرى» هم نزد آن حضرت نشسته بود، من با تبسم به محمد نگاه می‌کردم، امام (عليه‌السلام) كه مشاهده مى‌كرد فرمودند: او را دوست دارى؟ عرض كردم: بله ، البته بخاطر شما او را دوست دارم . امام (عليه‌السلام) فرمودند: او برادر توست و مومن برادر مادرى و پدرى مومن است اگر چه از يك پدر نباشند (همه، فرزند آدم و حوا هستند). سپس افزودند: ملعون است كسى كه به برادرش تهمت بزند. ملعون است كسى كه به برادرش خيانت كند. ملعون است كسى كه برادرش را پند و اندرز ندهد. ملعون است كسى كه از برادرش غيبت كند. 📡ا https://b2n.ir/g44304 از 👇 📚قصه‌های تربیتی چهارده معصوم از 👇 📚بحار، ج۷۵، ص۲۶۲ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 .
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۳۲سورۀهود 🌷 قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 🌷ترجمه 👇 (مخالفان) گفتند: اى نوح! تو واقعاً با ما جدال و جرّ و بحث زیادى نمودى، (اكنون دیگر بس است) اگر راست مى‌گویى، آنچه را (عذاب الهى) كه به ما وعده مى‌دهى بر ما بیاور!؟ ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/y67418 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. نقل شده است: شخصی که خود را از نوادگان عمربن خطاب [خلیفه دوم] معرفی کرده بود و در مدينه زندگى مى‌كرد [تحت تأثیر تبلیغات شوم قرار گرفته بود و] امام كاظم (عليه‌السلام) را آزار مى‌داد و هر گاه به او مى‌رسيد به آن حضرت و جدشان اميرالمومنين (عليه‌السلام) بدگوئى مى‌كرد. بعضى از ياران حضرت عرض كردند اجازه دهيد ما اين فاسق را مجازات کنیم [مجازات اهانت به معصوم، «اعدام» است] اما امام (عليه‌السلام) که می‌دانستند او را فریب داده‌اند، به شدت آنها را نهى كردند. روز بعد خود امام علیه‌السلام آدرس محل كار و مزرعه آن مرد را سوال كردند و به تنهائی به مزرعۀ او رفتند و در کنار مزعه از مركب خود پياده شدند و نزد او نشستند و با گشاده‌رويى با او صحبت كردند و خنديدند و... آنگاه از او سوال كردند: چقدر براى زراعت خود خرج كرده‌اى؟ گفت: صد دينار حضرت فرمودند: اميد دارى چقدر سود نصيب تو گردد؟ گفت: علم غيب ندارم!! حضرت فرمودند: گفتم: چقدر «اميد دارى» سود ببرى؟ گفت: اميداوارم دويست دينار سود ببرم . امام (عليه‌السلام) كيسه‌اى به او داد كه سيصد دينار در آن بود و فرمودند: محصول زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه اميد دارى نصيب مى‌كند. آن مرد امام را در آغوش گرفت و سر امام (عليه‌السلام) را بوسيد و از او خواست كه از خطايش در گذرد. امام (عليه‌السلام) لبخندى زدند و با او خداحافظی کردند و بازگشتند. روز بعد، وقتى امام (عليه‌السلام) به مسجد رفتند آن مرد نیز داخل مسجد بود، وقتى چشمش به امام (عليه‌السلام) افتاد، با صدای بلند این آیه قرآن را خواند: *اللّهُ اَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَه.* یعنی: خداوند داناتر است كه رسالتش را کجا قرار دهد. اصحاب آن حضرت پرسيدند قضيه چيست؟ امام (عليه‌السلام) فرمود: شما چيز ديگرى مى‌گفتید، حال شنيدید الان چه گفت؟ وقتى امام (عليه‌السلام) از مسجد بیرون رفتند و برخی از یاران‌شان نیز همراه ایشان بودند، به آن‌ها كه خواسته بودند اجازه بدهد آن مرد را مجازات کنند، فرمودند: كداميك بهتر بود آنچه شما مى‌خواستيد يا آنچه من انجام دادم؟ من با مبلغى او را اصلاح كردم و او را به دوست تبدیل كردم. 📡ا https://b2n.ir/g44304 از 👇 📚بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۰۲و۱۰۳ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 .
. «طِرمّاح بن عدى» [که از شیفتگان اهلبیت علیهم‌السلام و از یاران حضرت علی علیه‌السلام و از شاعران توانای شیعه بوده است] به همراه چهار تن به نام «عمرو بن خالد»، «سعد»، «مجمع» و «نافع بن هلال» به شهر كوفه رفته بودند که آنجا خبر آمدن امام حسين (عليه‌السلام) به طرف کوفه را شنیدند. از کوفه به قصد رفتن به قبیله خودشان و رساندن خود به امام حسین علیه‌السلام حركت كردند و در توقفگاهی به نام «عذيب الهجانات» به امام حسين (عليه‌السلام) رسیدند. همراهان «طرماح» ضمن گفتگو، به امام (علیه‌السلام) گفتند: «طِرمّاح» در طول راه، به‌جاى «هدى» [آهنگ و اشعاری که براى راندن شتران می‌خوانند]، پی در پی، اين اشعار را تكرار مى‌كرد: شتر من! از زجر و فشارم ناراحت نباش و مرا حركت بده ... تا به مردى برسانى كه آقايى و كرامت در سرشت و نژاد اوست آقاست و آزاد مرد است و داراى سعه صدر كه خداوند او را براى انجام بهترين امور به اينجا رسانده است خدايا تا آخر دنيا نگهدارش باش و... امام (عليه‌السلام) در پاسخ به اشعار طِرمّاح، كه حاكى از اشتياق فراوان او به درك حضور امام (عليه‌السلام) بود فرمودند: اميدوارم اراده و خواست خدا درباره ما خير باشد، خواه كشته شويم يا پيروز گرديم. آنگاه امام (عليه‌السلام) از وضع کوفه از آنان پرسیدند. گفتند: ابن زیاد اکثر بزرگان و سران قبايل كوفه را با رشوه‌های سنگین خریده است اما سایر مردم، قلبشان با شماست ولی شمشيرشان بر عليه شماست!!. این☝️ نتیجه‌ی عدم هشیاری در مقابل دروغ‌هایی‌ست که دشمنان علیه راه و رهبر حق می‌سازند. به هرحال سپس همراهان طِرمّاح، جريان شهید شدن «قيس بن مسهر صيداوى» (فرستاده امام حسین علیه‌السلام) را به آن حضرت اطلاع دادند. امام (عليه‌السلام) با شنيدن اين خبر تأسف‌بار، آيه۲۳ سورۀاحزاب را خواندند که می‌فرماید: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهْ ... = گروهى از مؤمنان به پيمان خود (شهادت در راه خدا) وفا نمودند و گروه ديگر در انتظار [وفای بعهدشان] به سر مى‌برند و عهد و پيمان خويش را تغيير نداده‌اند. آنگاه امام (عليه‌السلام) چنين دعا نمودند: خدايا! بهشت را براى ما و آنان قرار بده و ما و آنان را در پايگاه رحمتت به بهترين پاداش‌های ذخيره شده‌ات برسان. پس از آن، «طِرمّاح » به امام عرض کرد: من بیرون شهر کوفه، جمعیت بزرگی را دیدم كه برای جنگ با شما آماده بودند. تو را به خدا سوگند كه از اين سفر برگرد. زيرا من مطمئن نيستم که حتى يك نفر از مردم كوفه به كمك شما بیاید و اگر تنها همان جمعیت بزرگی را كه من ديدم با شما بجنگند، برای شكست شما كافى است در صورتى كه هر روز و هر ساعت كه مى‌گذرد بر نيروى انسانى و تسليحات جنگى آنان افزوده مى‌شود. سپس «طِرمّاح »، به امام (علیه‌السلام) پيشنهاد كرد و گفت: شما همراه من به «احبا» كه محل سكونت قبيله ما (قبیلۀطَى) و دامنه كوه‌هاى سربه فلك كشيده است بیایید. اين منطقه آنچنان از امنيت برخوردار و از تعرض دشمن به دور است كه در طول تاريخ، قبيله ما در مقابل سلاطين (عسان) و همه حمله‌های افراد سفيد و سياه مقاومت نموده و به جهت وضع جغرافيايى ويژه‌اى كه دارد هيچ دشمنى به اين نقطه دست نيافته است. «طرماح» ادامه داد: اگر همراه من نمی‌آیید، ۱۰روز همین جا توقف كنيد، تمام افراد قبيلۀ طى، سواره و پياده به يارى شما خواهند شتافت و من خودم تعهد مى‌كنم كه ۲۰هزار نفر شمشير به دست و شجاع از قبيله‌ام را به يارى شما برانگيزم كه در پيشاپيش شما با دشمن بجنگند تا هدف و برنامه شما محقق گردد. امام علیه‌السلام در پاسخ به پيشنهاد «طِرمّاح» فرمودند: خدا به تو و به افراد قبيله‌ات جزاى خير بدهد. سپس افزودند: در ميان ما و مردم كوفه عهد و پيمانى بسته شده است و در اثر اين پيمان امكان برگشت براى ما نيست تا ببينم عاقبت كار چه می‌شود. طِرمّاح، وقتی تصميم قاطع امام علیه‌السلام را ديد، اجازه خواست تا وسائل و آذوقه‌اى را كه از کوفه براى خانواده‌اش تهيه كرده بود را به منزلش برساند و هرچه سريع‌تر براى يارى امام به آن‌حضرت ملحق شود. امام به او اجازه دادند و طِرمّاح با عجله به خانواده‌اش سر زد و بازگشت ولی قبل از رسيدن به كربلا از شهادت امام (عليه‌السلام) و يارانش مطلع گرديد و... ✍ برگرفته از👇 📡ا https://b2n.ir/e24118 از 👇 📚سخنان حسين بن على (ع ) از مدينه تا كربلا و 📡ا https://b2n.ir/g72223 از 👇 📚جزری، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۶۱ 📚ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۹ 📚بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲ 📚ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۳ 📚ابومخنف، وقعة الطف، ص۱۷۴ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۹-۸۰ 📚طبری، تاریخ، ۵، ص۴۰۶ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۳۳و۳۴سورۀهود 🌷 قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللَّهُ إِن شَآءَ وَ مَآ أَنتُم بِمُعْجِزينَ 🌷ترجمه 👇 [حضرت نوح (علیه‌السلام) در پاسخ به کسانیکه گفتند: «اگر راست مى‌گویى، عذابى را كه به ما وعده مى‌دهى بر ما بیاور»، گفت:] همانا اگر خداوند اراده كند، آن را بر شما خواهد آورد و شما قدرت خنثى كردن (و مقاومت در برابر) آن را نخواهید داشت. 🌷 وَ لَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِى إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌷ترجمه 👇 و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد [بخاطر عدم لیاقت‌تان] شما را بي‌راه بگذارد، نصیحت من شما را سودى نمى‌بخشد. او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى‌شويد ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/t50554 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۳۳و۳۴سورۀهود 🌷 قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللَّهُ إِن شَآءَ وَ مَآ أَنتُم بِمُعْجِزينَ 🌷ترجمه 👇 [حضرت نوح (علیه‌السلام) در پاسخ به کسانیکه گفتند: «اگر راست مى‌گویى، عذابى را كه به ما وعده مى‌دهى بر ما بیاور»، گفت:] همانا اگر خداوند اراده كند، آن را بر شما خواهد آورد و شما قدرت خنثى كردن (و مقاومت در برابر) آن را نخواهید داشت. 🌷 وَ لَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِى إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌷ترجمه 👇 و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد [بخاطر عدم لیاقت‌تان] شما را بي‌راه بگذارد، نصیحت من شما را سودى نمى‌بخشد. او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى‌شويد ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/t50554 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. در جلد ۴۸ بحارالانوار نقل شده است: حضرت امام كاظم (عليه‌السلام) نوجوانی را فرستادند تا تخم مرغ بخرد. آن جوان در راه دید تعدادی از نوجوانان درحال قمار هستند او هم با آن‌ها مشغول بازی شد و یک عدد تخم مرغ برد و رفت يك عدد تخم مرغ دیگر خريد و آن‌ها را نزد امام (عليه‌السلام) برد. حضرت موسی بن جعفر (عليه‌السلام) تخم مرغ‌ها را از او گرفتند و پختند و خوردند، پس از آن شخصی که کار آن نوجوان را دیده بود، خدمت امام علیه‌السلام رسید و نوجوان را آنجا دید و از ظرف داخل سفره فهمید که امام علیه‌السلام تخم مرغ خورده‌اند و... به حضرت عرض كرد: این نوجوان یک عدد از تخم مرغ‌ها را در قمار برده است. امام (عليه‌السلام) بسيار ناراحت شدند. و به گوشه‌ای رفتند و بسیار تلاش می‌کردند تا غذایی را خورده بودند برگرداند. یکی از اهل منزل به امام گفت: چرا اینقدر خودتان را اذیت می‌کنید؟ شما که نمی‌دانستید آن تخم مرغ از قمار به‌دست آمده؟!! پس از آنکه تمام آنچه خورده بودند را کامل برگرداندند، فرمودند: اگر این غذای آلوده به‌حرام وارد خون من می‌شد، من دیگر [آن] موسی بن جعفر [که ولی‌الله است] نبودم. 📡ا https://b2n.ir/g44304 از 📚قصه‌های تربیتی چهارده معصوم از 👇 📚بحار الانوار، ج۴۸، ص۱۱۷ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. معمای ☝️ در بشر و کریم 🔻 بشر🔻 اخیراً نتیجۀ ۷۰سال تحقیق دانشمندان، اعلان شده و گفته‌اند: [پروازهای پرندگان] با [انجام عجیب] و [ بایکدیگر] نیازمند محاسبۀریاضی در #۱_ثانیه است👇 ا https://b2n.ir/f45608 🔻در کریم🔻 👇ا👇 📖 آیه۴۱سورۀنور🔻 ...وَالطَّيْرُ «صَافَّاتٍ» كُلٌّ«قَدْ عَلِمَ»... هریک از پرندگان هنگام«» ... وَاللَّهُ «عَلِيمٌ» بِمَا يَفْعَلُونَ و خدا به آنچه [درحال پروازجمعی] انجام‌می‌دهند (بسیارعالم) است 🔹در فراز اول این آیه☝️ عبارت«صٰافّاتٍ» احتمالاً به«پروازجمعی» اشاره نموده👇 اhttps://b2n.ir/d00241 و عبارت قَدْعَلِمَ با [قَدْ] را دارای نوعی معرفی فرموده 🔹 در فراز دوم به « پرندگان در پروازِ جمعی»، با لفظ = (بسیار عالم) بیان‌شده و این☝️ اشاره است به توان [ محاسبۀریاضی در #۱ثانیه] توسط پرندگان و آگاهی خدا از آن 👈 والله العالم 👉 .
. هارون الرشيد، امام كاظم (عليه‌السلام) را زندانى كرد ولی خیلی زود متوجه شد که زندانیان تحت‌تأثیر آن حضرت قرار گرفته‌ و ارادتمند او و هم عقیده‌ی او شده‌اند. لذا امام را به زندان انفرادی فرستادند. ولی خیلی زود گزارش‌هایی را دریافت کرد که زندانبان‌ها تحت‌تأثیر رفتار آن حضرت قرار گرفته و متمایل به او شده‌اند و... برای اینکه نفوذ و ابّهت معنوی امام (عليه‌السلام) را بشکند تصمیم گرفت یکی از زنان بدکاره را که از زیبایی خاصی برخوردار بود و علاوه بر زیبایی، بسیار هم زیرک و باهوش می‌نمود، همنشین امام موسی بن جعفر (عليه‌السلام) نماید . ماجرای را به مسئول زندان اطلاع داد و از او خواست سلول ویژه‌ای را آماده کند که بشود به صورت غیر محسوس، شبانه روز توسط چند نفر، امام (عليه‌السلام) را تحت نظر داشته باشد. رییس زندان نیز مکان مناسب را در نظر گرفت و افرادی را از بدسابقه‌ترین مأموران نسبت به اهلبیت (عليه‌السلام) انتخاب کرد و آنان را گماشت تا حتی لحظه‌ای درون سلول انفرادی امام از چشم‌شان پنهان نماند و... بعد از چند روز، آن زن را به عنوان خدمتکار به سلول انفرادی حضرت امام موسی بن جعفر (عليه‌السلام) فرستادند و از آن زن خواستند طوری رفتار کند كه آن حضرت به او تمايل پيدا كند و سپس بیاید و ماجرا را در بین مردم نقل نماید. تا هم منزلت ایشان در بين مردم كم شود و هم به این بهانه بتواند امام (عليه‌السلام) را بيشتر تحت فشار قرار دهد. با حضور آن زن، هر روز و هر ساعت از گماشته‌ها گزارش می‌گرفتند ولی گزارش‌هایی را که دریافت می‌کردند، حکایت از این داشت که «امام علیه‌السلام هیچ توجهی به آن زن ندارند و پی در پی مشغول نماز هستند» و... تا اینکه روزی به رییس زندان گزارش دادند، آن زن به شکل حیرت‌انگیزی تغییر رویه داده و پيوسته اشک می‌ریزد و در حال سجده به سر مى‌برد و پی در پی استغفار مى‌گوید و طلب آمرزش می‌کند: و... آن زن را احضار کرد، دید لحظه‌ای از ذکر استغفار لب نمی‌بندد و از خوف خدا اشک می‌ریزد و برخورد مى‌لرزد. به او گفتند: اين چه حالتى است كه پيدا كردى!؟ گفت: نمی‌دانم چه شد ولی وقتی عبد صالح [حضرت امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام)] را ديدم که هرچه کردم، هیچ اعتنایی به من نکرد و با اینكه هیچ گناهی نکرده چنان از خوف خدا برخورد می‌لرزد و پيوسته در اين حال به‌سر می‌برد. من متوجه شدم که وقتی او چنین است، وای بر من و... ✍ برگرفته از👇 📡ا https://b2n.ir/g44304 از 📚قصه‌های تربیتی چهارده معصوم از 👇 📚منتهى الامال، باب نهم، ص۷۸۲ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
اعتدال (عدالت‌پذیری)
. #حکایت هارون الرشيد، امام كاظم (عليه‌السلام) را زندانى كرد ولی خیلی زود متوج
. ✅ یک نکته در مورد این داستان: را شاید بشود با این مثال به ذهن نزدیک کرد: عده‌ای را در نظر بگیرید که در تَه چاه بسیار عمیقی گرفتار شده‌اند. اما بسیاری از آنان گویی چاه را مکان اصلی خود می‌پندارند و به فراخ‌کردن جای خود مشغول می‌شوند و بکلی از یاد می‌برند که جای‌شان تَه چاه نیست! اما انگشت‌شماری از آنان، بجای پرداختن به فراخ کردن جای‌شان، با تلاش بسیار، می‌کوشند که خود را به بالا برساند و از چاه خارج شوند. طبیعتاً این افرد☝️ هرچه بالاتر می‌آیند، نگرانی‌شان از سقوط بیشتر می‌شود. لذا، وقتی صداهایی را از بیرون چاه می‌شنوند، از سویی، و از سوی دیگر، در وجودشان بیشتر می‌شود. و هنگامی‌که افرادی را در بالای چاه می‌بینند، باز [برای رسیدن] و [از سقوط و نابود شدن] بیشتر می‌شود. آری و ما گرفتاران آن، و اولیاالله، همان‌هایی هستند که در حال بالا رفتن می‌باشند و طبیعی‌ست، با یادآوری امکان سقوط، بدن‌شان به لرزه بیفتد و اشک‌شان جاری گردد. اما این خوف را☝️☝️ افرادی که به تَه چاه عادت کرده‌اند، به‌هیچ‌وجه درک نخواهند کردند. .