هدایت شده از تدابیر طب ایرانی و مکمل
👧👶حدیث روزه کله گنجشکی:
"«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ وَ نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا».
امام صادق(علیه السلام) از پدرشان امام باقر(علیه السلام) نقل میکنند: ما از کودکان پنج ساله خود میخواهیم تا نماز بخوانند و شما(شیعیان) از کودکان هفت ساله خود بخواهید تا نماز بخوانند. و همینطور هنگامی که کودکان ما هفت ساله شدند، به آنان توصیه میکنیم که تا حد توان خود و تا نیمه روز و یا اندکی کمتر و بیشتر روزه بگیرند و هرگاه که تشنگی و گرسنگی به آنان فشار آورد، روزه خود را باز کنند، تا کودکان به گرفتن روزه کامل عادت کرده و توانشان افزایش یابد. شما(شیعیان) نیز فرزندان خود را از نه سالگی عادت دهید که اینگونه روزه بگیرند و هرگاه تشنگی آنها را بیتاب نمود، روزه خود را باز کنند.
#ماه_رمضان
#تربیت_دینی
🏝@azkhodam
هدایت شده از ۳۰جزء
تحدیر(تندخوانی)
استاد معتز آقائی
سلام علیکم
سی جزء تحدیر(تندخوانی)
استاد معتز آقائی
فاتحه برای پدر و مادر و برادر حقیر فراموش نشود.
ابومحمد
حسن کرباسفروشان
در پیام رسان ها
ایتا : tahdir30joz@
سروش : tahdir30joz@
تلگرام : tahdir30joz@
جزء ۱ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱ ماه رمضان
جزء ۲ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲ ماه رمضان
جزء ۳ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۳ ماه رمضان
جزء ۴ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۴ ماه رمضان
جزء ۵ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۵ ماه رمضان
جزء ۶ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۶ ماه رمضان
جزء ۷ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۷ ماه رمضان
جزء ۸ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۸ ماه رمضان
جزء ۹ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۹ ماه رمضان
جزء ۱۰ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۰ ماه رمضان
جزء ۱۱ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۱ ماه رمضان
جزء ۱۲ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۲ ماه رمضان
جزء ۱۳ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۳ ماه رمضان
جزء ۱۴ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۴ ماه رمضان
جزء ۱۵ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۵ ماه رمضان
جزء ۱۶ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۶ ماه رمضان
جزء ۱۷ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۷ ماه رمضان
جزء ۱۸ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۸ ماه رمضان
جزء ۱۹ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۱۹ ماه رمضان
جزء ۲۰ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۰ ماه رمضان
جزء ۲۱ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۱ ماه رمضان
جزء ۲۲ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۲ ماه رمضان
جزء ۲۳ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۳ ماه رمضان
جزء ۲۴ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۴ ماه رمضان
جزء ۲۵ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۵ ماه رمضان
جزء ۲۶ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۶ ماه رمضان
جزء ۲۷ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۷ ماه رمضان
جزء ۲۸ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز۲۸ ماه رمضان
جزء ۲۹ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۲۹ ماه رمضان
جزء ۳۰ تحدیر استاد معتز آقائی
دعای روز ۳۰ ماه رمضان
🌹کانال سی جزء تحدیر قرآن کریم استاد معتز آقائی🌹
یک ماهی هست که جناب همسر رفته اند سفر.حالا چه سفری که چنین طولانی و بی خبر ، بماند. مطلبی که این روزها مشغولش هستم جنس این غیبت است. اولین و بارزترین عوارض غیبت و فراق ، دلتنگی ست. از وظایفی که بر زمین مانده، تا خدماتی که چپ و راست می رسید و جایشان خالی ست ، تا الزام حضور پدر برای پسر در استخر ، فوتبال ، روضه ، هیات ، جلسه قرآن ، و حتی مهمانی .
اینها همه را منهای روح و انرژی و انبساطی کنید که فقط با حضور ایشان میسّر می شود.
یک ماه گذشته و شما تصور کنید چگونه گذشت.
این روزها به این فکر می کنم سال ۲۶۰ هجری قمری ، زمانی که برای اولین بار صاحب و ولی عصر ارواحنافداه از نظرها پنهان شدند ، شاید شیعیان دلتنگ و مغموم هم شدند. چه بسا کارهایی هم به زمین ماند، اصلا شاید تا مدتی هر چیزی مردم را یاد حضرت می انداخت و دل، بهانه می گرفت. رفته رفته غیبت و فقدان را پذیرفتند، کم کم باور کردند و بالاخره زندگی بدون ایشان برایمان شد عادت.
مثل این روزهای ما که به نبود عضو اصلی خانه، معنای زندگی و مایه آرامش مان عادت کردیم.گاهی خلال روزمرگی یاد لطف و محبتش گرم مان می کند .شاید قطره اشکی هم در فراقش بریزد اما همینقدر ساده و منطقی پذیرفته ایم که باید نباشد.
چطور نبود سایه پدرانه تان را عادت کردیم.چطور روزها را شب می کنیم بدون اینکه بی تاب شما باشیم! چطور در غیاب شما نفس می کشیم! چطور می توانیم بخندیم، بخوریم و بخوابیم! زمانی که شما بی تاب آمدن هستید! به مشکلات ما واقف و اگاهید و دغدغه ما ، آرامش را از شما گرفته.
این شب ها که از هزار شب عزیز تر است از خدای مهربان تو را می خواهیم.درک اندوه و درد تان را. و آرزوی همراهی شما ما را خواهد کُشت یا صاحب الزمان.
https://eitaa.com/etekaf_madari
استُپ✋
من از میانه ی این بازی "وسطی" سر رسیدم! تا سر خوردم وسط بازی، دیدیم"بقیه" دارند میدوند. خوشم آمد با آنها،دویدم،
رفتم،
برگشتم
رفتم
برگشتم
و ذوق کردم.
کم کم، همان زمان ها که داشت شانه ام به شانه ی "بقیه" میرسید، از این رفتن و آمدن ها ملول شدم!
داشتم به فکر میافتادم که اصلا اینجا کجاست و چه شد که من آمدم اینجا؟ آمده ام که چکار کنم؟
که یک توپ به سمتم آمد، از آن پرتابهای که جان میداد برای پاس گرفتن! اگر نمیگرفتمش، میسوختم!
حیف بود!
گرفتم!
و بایک جان تازه، با بقیه،مثل بقیه رفتم و آمدم!
.دیگر بازی خوش نمی گذشت اما به این تکرار عادت کرده بودم! چاره ای نبود! نمیدویدم، میسوختم!
وسط دویدن هایم، جدیدالورود ها ی دیگری هم از همان سرسره که من آمده بودم، سر خوردند وسط بازی! به دویدن من نگاه کردند و خوششان آمد با من
،دویدند،
رفتند،
برگشتند
رفتند
برگشتند و ذوق کردند!
درست همین الان، که پاهایم از دویدن خسته است، من به یک استپ نیاز دارم!
یک استپ مثل امشب
گاهی یک استپ از هزار بار رفتن و دویدن و نرسیدن بهتر است!
من نیاز دارم که امشب قرآن دستش رابگیرد کنار دهانش و توی گوشم زمزمه کند"ارجعی الی ربک!"
"آنا لله و انا الیه االراجعون"
دستی به نخی نامرئی، که من را به آسمانی دور وصل میکند بکشد و تازه متوجهش بشوم.
بعد یادم بیاورد که من را از بغل معشوقی کنده اند و تمام کار من در این دنیا این است که با هر چه در زمین میبینیم بالهایی بسازم برای پرواز به سمت معشوق!
#شب_قدر
دوستان امشب برای هم و برای صاحب مان دعا کنیم.
https://eitaa.com/etekaf_madari
[صورتش را پوشاند
و کیسهی نان را بر دوش گذاشت.
اشک از چشمهایش
جاری میشد.
میدانست بابا به آرزویش رسیده و حالا کنار مادر است،
اما این چیزی از داغ کم نمیکرد.
وارد خرابه شد.
کودکی که پدرش در نهروان کشته شده بود سویش دوید و گفت: امشب دیر آمدی! مژده بده! علی را کشتند.
حسن بن علی تکهای نان جو از کیسه درآورد و زیر لب فرمود:
خدایش رحمت کند.]
#یا_علی🖤
https://eitaa.com/etekaf_madari
هدایت شده از هجرت | موحد
مولا
چون یتیمانِ نمک پرورده کوفه،
کاسهای شیر آوردهام.
در را باز میکنید؟
باز میکنید،
میدانم...
باز میکنید و میفرمایید کاسه را قبول کنند،
شیرش را در ظرفی خالی کنند،
و جای آن،
-به رسم خودمان-
کاسه را پر کنند از نور، از عنایت، از دعا
و بازگردانند به من....
✍ هـجرتــــــ @hejrat_kon
پس غم های مان چه!؟!!
کل همّ و غمّ سینجلی بولایتک یا علی ُ یا علیُ
یا علی
https://eitaa.com/etekaf_madari
هدایت شده از هجرت | موحد
إِنَّ اللَّهَ
يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ
صَفًّا
كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ
به راستی که خدا
دوســـ❤️ـــت دارد كسانى را كه در راه او مبارزه و قتال میکنند،
صف در صف
- پشت به پشت
متحد و شکست ناپذیر-
چنانكه گويى بنايى مستحکم، ساخته شده از سرباند!...
@hejrat_kon
شاید
ما را میفرماید...
شاید
ماییم که بناست محبوب خدا باشیم...
@hejrat_kon
پینوشت:
قتال
فقط به معنی جنگ رودرو نیست؛
هر شکلی از مبارزه است برای قطع حیات دشمنی که قصد قطع حیات تو را دارد.
#قرآن #ترجمه_خودمونی #تفسیر #روز_قدس
#انا_علی_العهد
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸انتقال فرهنگ از طریق راهپیماییها🔸
بچهها را در راهپیمایی بیاورید. ما در شرایطی به این راهپیمایی میآییم که نه کسی به ما تیر میزند، نه تانکی روبهروی ماست. ملت فلسطین، در حالی به راهپیمایی میآید که جلویشان تانک است و به آنها تیراندازی میکنند. ممکن است اینجا نهایتاً بارانی باشد. اما بهسمت آنها تیر میآید! حالا ما بچه کوچکمان را در باران نیاوریم؟ باید بیاوریم! انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر در همین مراسمات است. یعنی شما با آوردن فرزندانتان در این راهپیماییها، یک کتاب از مطالب نسل گذشته را به امضای این بچه میرسانید و بچه رشد فرهنگی پیدا میکند.
https://eitaa.com/etekaf_madari