🌻 گاگُل
گاگٌلها موجوداتی هستند که هوش بسیار بالایی دارند اما به طرز تعجبآوری هوش خود را نادیده گرفته و خود را به خنگی میزنند و باری به هر جهت زندگی میکنند.
این کتاب که بالا عکسش را میبینید، به تازگی ترجمه شده با این موضوع که «نمیدانم دارم چه کار میکنم ولی بیخیال ولی به درک»!
این شعار ضداخلاقی و ضدانسانی فقط به مذاق دو گروه خوش میآید: 1-گاگٌلها یا گاگولها 2- کسانی که دوست دارند مثل گاگولها زندگی کنند.
«به درک» بعضی جاها کاربرد درمانی دارد اما نه جایی که یکی از مهمترین عناصر وجودت یعنی رفتارت را نادیده بگیری و آنرا مثل پایی که به خواب رفته در فضا ول کنی. گاگٌلها به رغم اینکه میخواهند خودشان باشند، با خود و رفتار خود متحد نیستند. چون رفتار خود را به یک سری حرکات غیراختیاری تقلیل میدهند؛
- حرکات عضلهای به نام زبان که نمیداند چه میگوید!
- ..عضلهای به نام چشم که نمیداند چه میبیند!
- ..مایعی به نام گوش که نمیداند چه میشنود!
- ..خونی به نام قلب که نمیداند چه میخواهد!
- ..استخوانی به نام پا که نمیداند کجا برود!
- ..پوستی به نام شکم که نمیداند چه میخورد!
- ..انسانی به نام هورمون که نمیداند کی برانگیخته میشود!
#میز_کتاب
❁---❁---❁---❁-------
📅 ۱۴۰۲/۳/۸
@abdollahemadi
گاگٌلها خودآگاهی دارند ولی چون دوست ندارند داشته باشند کمکم به نقطهای میرسند که انگار در کلهشان گچ شل ریختهاند؛ کاملا هنگ و وارفته. مثل همانها که قرآن نامشان را میگذارد غافلهایی که یَعمَهون.
آنها در عین آنکه اعتراف میکنند «نمیدانم دارم چه کار میکنم»، وقتی کسی به آنها بگوید چه کار کنند، طی یک مکانیزم متعارضی ادعای دانایی میکنند و مدعی آنند که خودشان میدانند چه کنند!
نسل پیشین گاگٌلها، گاگول نام داشت؛ آنها با صداقت اعتراف میکردند نمیتوانند بفهمند چه چیزی خوب است چه چیزی بد، عقلشان نمیرسد. اما نسل پیشرفته آنها تصمیمگرا شدهاند؛ تصمیمگرایی (decisionism) یعنی در هر وضعیتی خودمون مشخص میکنیم که چی درسته و چی غلط، درستی و نادرستی اخلاقی پیشاپیش مشخص نیست، تقریبا هیچکدام از دو طرفِ یک تصمیم بر دیگری ترجیح ندارد مثل انتخاب عکس پروفایل، انتخاب با ترک یک کار مساویست و همه چیز را قدرت انتخاب ما تعیین میکند. مهمترین چیزی که تصمیمگرا برایش مهم است این است که آزادی انتخابش حفظ شود تا خودش طبق خواست و سلیقه خودش انتخاب کند. چون هییچکس به قدر خودش نمیتواند بگوید چی برایش خوب است.
@abdollahemadi
🌻 انسان با تعهدهایش معنا میشود
بفرمایید روی پلکان اندیشه:
🔺پله اول:
تعهد در زبان عربی از باب تفعل است یعنی قبول عهد، پذیرش عهد. بر این اساس متعهد کسی است که عهدی رو پذیرفته باشه.
🔺پله دوم:
این پذیرش، با چی حس میشه؟ با حس الزام درونی به خود یا کسی برای انجام کاری. یعنی با خودش میبنده که حتما حتما باید فلان کارو انجام بده. کسی که تعهد نداره، در درون خودش، به هیچی و هیچکی الزام و حتم نداره.
🔺پله سوم:
آدمی که خودش- بدون جبر محیط- یک الزام رو برای خودش ایجاد میکنه، یعنی در دلش نسبت به اون کار، اراده قوی داره. بالا بره پایین بیاد اون کارو باید کنه.
🔺پله چهارم:
اراده، قوه حرکت و عمل انسان است. حرکت و عمل، جزء مهم و لاینفک انسان است. انسان که در حرکت نباشد و عاملیت نداشته باشد، گویی در مرحله مجسمه گلی مانده است.
🔺پله پنجم:
تعهد آدم گاهی برای خداست، گاهی برای خود، گاهی برای خانواده و فامیل، گاهی برای رفیق رفقا، گاهی برای شرکت و مشتری، گاهی برای استاد و دانشگاه، گاهی برای شهر یا کشور...
🔺پله ششم:
انسان عصر جدید، در درون خودش هیچ الزام و تعهدی به هیچکس نمیبیند و نمیخواهد ببیند؛ نه به خدا، نه به خانواده، نه به فامیل و دوست، نه به جامعه.. حتی به خودش هم که میخواهد تعهد داشته باشد، عملا ندارد و دچار تعلل است به جای تعهد
🔺پله هفتم:
اگر در درون خود، حس الزام و تعهد را به وجود بیاوریم که حتما در قبال خدا، خود و دیگران فلان کار را باید انجام دهیم و سمبَل نکنیم، آن وقت زندگیمان معنادار میشود؛ معنایش میشود همان تعهد و مسئولیت، و به همان زنده و دلخوشیم. زندگی بدون تعهد کاری، تعهد عاطفی، تعهد جنسی، تعهد مالی و تعهد اخلاقی چه معنایی جز سرگرمی دارد!
حالا به پشت بام رسیدید:😊
«انسان با تعهدهایش معنا میشود»
این حرف مرا به یادگار داشته باشید و همیشه سری به درون خود بزنید ببینید خود را به چی در قبال کی الزام کردهاید. اگر جوابی نیافتید، اشکالی ندارد! لااقل راز تهی بودن خود و پوچی زندگی را یافتهاید.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁-------
📅 ۱۴۰۲/۳/۱۱
@abdollahemadi
سلام بر دوستانی که علاقمند به نویسندگیاند
اگر یادداشت دیروزم رو خوندید،
به عنوان یک نمونه از تمرین نوشتنِ جملات نیمهتمام، این جملات رو کامل کنید:
من تعهد دادهام به خدا که..........
من تعهد دادهام به خودم که ...
من تعهد دادهام به پدرم....مادرم... همسرم...که..
و هر کسی که خواستید را میتوانید در جمله قرار دهید.
#نویسنده_شو
نویسنده نیز با تعهدش معنا میشود و ارزش نویسندگی را بهتر از هر چیز با تأمل در «تعهد نویسنده»، میشود درک کرد نه در بازار نشر.
نویسنده متعهد آن است که خودش را در قبال خوانندگان ملزم کرده تا آنها را آگاهتر، سالمتر و موفقتر گرداند و حس و حال خوب به دلشان ببخشد. همچنین در قبال جامعه تعهد دارد که فرهنگشان را به سهم خود ارتقا دهد و حتیالامکان آنرا برای آیندگان خوب نگه دارد.
#نویسنده_شو
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁-------
📅 ۱۴۰۲/۳/۱۲
@abdollahemadi
🌻 چالش گناه آزاد
جوان آزاداندیشی از من پرسید: اگر قرار بود خدا سه گناه رو برات آزاد کنه و میتونستی انجام بدی، چه گناهانی رو انتخاب میکردی؟
یا فرض کن قراره یکی از گناهان برای تو آزاد بشه و قانونش عوض بشه! ترجیح میدادی اون کدوم گناه باشه؟
(اگر این سؤالِ چالشیه، بقیه سؤالهای چالشی باید استعفا بدن و برن گاراژ! من که حسابی خودم رو به چالش کشیدم شما هم بچالشید.)
حالا که چی بشه؟ 🧐
این چالش میرساند که انسان شخصا به چه گناهانی اعتقاد دارد و به چه گناهانی ندارد.
همچنین میرساند که چه گناهانی در ذات و سرشت بشر عاقل قرار دارد؛ به طوری که حتی اگر شرع و دین هم نبود آن کار را نمیکند.
مثلا سرقت، شرابخواری، غیبت، قهر کردن،...
پیشفرض ما و علمای ما این است که الزامات و ممنوعیتهای دینی همان الزامات و ممنوعیتهای عقلی و اخلاقیاند و خدا نخواسته ما را بیخودی اذیت کند! اما از آنجایی که معمولا این سؤال چالشی بیپاسخ نمیماند، مرز بین حرام شرعی و ممنوع عقلی باز و بارز میشود. با بارز شدن واجب یا ممنوعیتی که صرفا شرعی ارزیابی میشود، جای آن است که مورد فکر و احیانا تجدیدنظر قرار گیرد یا تحلیل نویی از آن ارائه شود که عقل قبحش را بپذیرد. چرا که امام علی فرمایش کرده اگر خداوند سبحان، از حرامهاى خود نهى هم نمیکرد، باز لازم بود كه انسان خردمند از آنها دورى كند؛ لَو لَم يَنْهَ اللّه سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوَجَبَ أن يَجتَنِبَها العاقِل.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁-------
📅 ۱۴۰۲/۳/۱۶
@abdollahemadi
کافهـ اخـــلاق ◾
🌻 چالش گناه آزاد جوان آزاداندیشی از من پرسید: اگر قرار بود خدا سه گناه رو برات آزاد کنه و میتونستی
#نظر_وارده
اون گناهی که اگر آزاد بشه انجام میدم، همون نقطه ضعف اخلاقی منه که باید به فکر علاج و درمانش بود.