🌻راه میانه
یکی از خطاهای فکری برخی مدافعان حجاب آن است که حجاب و بیحجابی را در دو سوی یک «طیف» نمیبینند. بلکه پیوسته بیحجابی را مستلزم برهنگی، بیحیایی، گناهان، روابط آزاد و فسادهای جنسی میدانند و تنها مستندشان آمارهایی است که از وضعیت سقوط جوامع غربی نقل میشود. در حالی که اینطور نیست. نمیتوان انتظار داشت که نقد و نقض سیاستها و فرهنگ حاکم بر کشورهای غربی میتواند ادعای ما را در دفاع از حجاب ثابت کند. چرا که نفی او مستلزم این نیست. جواب نقضی نباید داد، جواب حلی باید داد. افراد زیادی هستند که به هر دو نقد دارند و در جستجوی راه میانهای هستند. باید حجاب را بومی کرد. باید برای همین مخاطب امروز طرح کرد، نه از همان زاویهای که برای زنان غربی طرح میشود.
(الگوهای نوآورانه و زیبای حجاب که طراحان لباس دنبال میکنند، یکی از راههای میانه است.)
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📘مشق ارشاد، ص ۳۸۰
❁---❁---❁---❁------
@abdollahemadi
🌻اعتمادبنفس و خوشحالی
اعتمادبنفس، صرفا این نیست که شما به تواناییهای خودت ایمان داشته باشی. اعتمادبنفس این است که هر مقدار توان که داری، به قضاوت و حرف دیگران نسبت به آن کار نداشته باشی. خودت کار خودت را کنی و توجهت به خودت باشد. این حرف لزوما به معنای آن نیست که دیگران را به کتفت هم حساب نکنی و کاری به اطرافت نداشته باشی! بلکه به معنای آن است که دمبهدم نگران قضاوت شدن از جانب دیگران نباشی. بلکه تمام تمرکزت به خودت و کاری که باید انجام دهی باشد.
دو نفر را در نظر بگیرید که میروند جلوی جمع حرف بزنند؛ اولی نسبتا سواد و بیان خوبی دارد و استفاده از کلمات را بلد است اما از اینکه سخنرانیاش چجور از آب در میآید و دیگران چه نگاهی به او دارند، مضطرب است. دومی سواد خیلی خوبی ندارد و چندان به کلمات و جملاتی که بیان میکند مسلط نیست اما اصلا نگران این نیست که دیگران چنین فکری کنند که او سخنرانی بلد نیست. بلکه همان کلمات شکسته پکسته را بدون نگرانی به زبان میآورد. شما اگر در آن جمع باشید، درباره کدام یک از آنها میگویید که اعتمادبنفس دارد؟ قطعا اعتمادبنفس نفر دوم واضح و مشهود است. بارها برای ما مشابه چنین موقعیتهایی پیش آمده که کسانی را دیدهایم با توانایی های خوب ولی نمره خوبی به اعتمادبنفس آنها ندادهایم اما کسانی را دیدهایم با توانایی های متوسط یا کمتر ولی نمره اعتمادبنفس به آنها دادهایم. این نشان میدهد که اعتمادبنفس لزوما ربطی به توانایی داشتن یا نداشتن ندارد. بلکه به این ربط دارد که شما چقدر خودت هستی و چقدر نگران نگاه دیگران درباره خودت هستی.
کسانی که این نگرانی دائمی را همیشه با خود دارند که دیگران چه قضاوتی راجع به آنها و تیپشان و کارشان و حرفشان دارند، آدمهای خوشحالی نیستند. چون از چیزی نگرانند که در کنترل آنها نیست. نگرانیهایی که ما نتوانیم آنها را کنترل کنیم، قابلیت آن را دارند که همیشه حال ما را بد نگه دارند.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁------
📅 ۱۴۰۲/۴/۲۵
@abdollahemadi
معرفی کتاب مشق ارشاد.pdf
حجم:
1.1M
۱۱ صفحه مرور، به جای ۴۱۱ صفحه مطالعه 😊
مقاله «آموزش هدایتگری تأثیرگذار؛ معرفی محتوایی کتاب مشق ارشاد؛ تأثیرگذاری و متقاعدسازی در امر به معروف و نهی از منکر»، نوشته دکتر علی ملکوتی نیا، در نشریه مبلغان منتشر شد.
مبلغان، شماره ۲۹۱، محرمالحرام ۱۴۴۵
@abdollahemadi
🏴🏴🏴🏴 ٖؒ﷽🏴🏴🏴🏴
🧱 بفرمایید
اگر کسی در خانه باصفایش را باز کرد و با لبخند به شما تعارف کرد، احترام بگذارید و وارد شوید.
آقای مهربان جهان، در تکیهخانه اش را باز کرده و شما را دعوت کرده. با احترام وارد شوید.
🧱 ماه احترام
محرم همواژه احترام است؛ یک معنایش یعنی «یک زمان که برایش حرمت قائلند و احترام دارد.» اما سؤال: چرا محرم، احترام دارد؟
احترام گذاشتن مخصوص چیزهای باارزش است. ارزش محرم به چیست؟
ارزش این ماه، به آن است که یک کاروان از انسانهای شریف و عدالتخواه به سرپرستی نماینده خداوند، علیه شیطان قیام کردند، از جانگذشتگی کردند و خونشان به زمین ریخته شد؛ خون حسین، خون ابالفضل، خون علیاکبر... و خونهایی یکی از یکی سرختر،.. مظلومتر،.. حیفتر..
🧱 به احترام محرم،
آن فوتبالیست، بعد از زدن گل در ماه محرم، شادی نکرد و مچبند مشکیاش را بوسید،
آن طلافروش، سوم محرم به احترام رقیه، گوشواره نفروخت،
آن سینما، پرده خود را تعطیل کرد،
آن دختر، با صورت بیآرایش بیرون آمد و به دستهایش لاک مشکی زد،
آن مادر برای تولد فرزندش که در محرم افتاده بود، جشن نگرفت.
آن راننده، لیست موزیکهایش را نوحه کرد.
آن عرقخور، دهانش را شست تا بعد از محرم.
آن ولی دم، از قصاص قاتل عزیزش گذشت.
آن خمود، بانشاط و پرانرژی شد.
آن ترسو، شجاعت را تمرین کرد.
آن مهربان، مهربانتر شد.
آن کاهلنماز، نمازخوان شد.
شما به احترام محرم چه میکنید؟
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁------
📅 ۱۴۰۲/۴/۲۸
@abdollahemadi
وقتی امام حسین به کربلا رسید و به او گفتند اسم این مکان کربلاست، فرمود: خدایا از کرب و بلا به تو پناه میبرم.
از غم و غصه و بلایش به خدا پناه برد. گویی در برابر مصیبت سنگین پیش رویش احتیاج داشت در خود مقاومت و آرامش ایجاد کند.
به جرأت می توانم بگویم به عنوان یک مشاور که قویترین مسکن و مرهم غمها و گرفتاریها پناه بردن به خداست