این «با رسالت زندگی کردن» و «تمرکز بر روی رسالت زندگی»، یکی از وجوه اخلاقی برجسته زاکربرگه و فیلم بخوبی از پسش براومده:
فیلم به گوشه ای از چالشهای فیسبوک میپردازه و بر محور بررسی اتهامات وارده بر زاکربرگ پیش میره؛ اتهامات برادران وینکل وایس مبنی بر اینکه مارک ایده اونا رو دزدیده و فیسبوکو راه انداخته. اما مارک خونسرد برخورد میکرد، وقتش رو صرف نگرانی درباره شکایت برادران وینکل وایس نمیکرد تا خلاقیتش کور نشه. کارشو پیش می برد چون مدعی بود ایده دزدی نکرده. یعنی درگیر نمیشه و میگذره
او فقط با سختکوشی، برنامه مینویسه حتی در یک سکانس، میشنویم که 36 ساعت پشت سر هم برنامه نوشته.
تمرکز زاکربرگ بر رسالت خودش باعث میشه حتی دانشکده رو نیمه کاره رها کنه و تمام وقت بچسبه به توسعه فیسبوک.
تمرکز حتی باعث میشه چندان به تأثیرات و تبعات کاری که می کنه توجهی نداشته باشه مثلا شیطنت کنه و اطلاعات دانشگاه رو هک کنه و نظرات دیگران براش اهمیتی بیش از حد نداشته باشه.
البته فیلم، خشک و خودخواه و تا حدی بیرحم و بیخیال نشونش میده که به نظر میاد نخواسته
اسطورهسازی کنه ازش
یک جا نوشته:
من واقعا تلاش کردم و با رسالت شرکت زندگی کردم و همه چیز دیگر را در زندگی به شدت ساده نگه داشتم.
در یک ویدئوی زنده فیسبوک در 19 اکتبر 2016 به همون پیرهن معروفش اشاره میکنه و میگه:
فرقی نمیکند بخواهم به محل کار بروم یا تعطیلات آخر هفته را بگذرانم. همان پیرهن خاکستری را میپوشم. زیرا واقعا تمایل ندارم وقت زیادی را صرف فکر کردن درباره پوششم کنم.😌
حالا رسالت مارک زاکربرگ چی بوده:
به تعبیر خودش، ایده «جهان باز و متصل»
یعنی جهانی که افراد، آزادانه به اطلاعات همدیگر دسترسی داشته باشند و بدون محدودیت فیزیکی، جغرافیایی، طبقاتی، جنسیتی و فرهنگی با یکدیگر در ارتباط و تعامل باشند.
خب با این ایده، ارتباطات رو دگرگون کرد که من فکر میکنم فراهم کردن بستری که تأمین کننده نیاز به گفتگو و داشتن ارتباط، به عنوان یک نیاز اساسی بشره، میتونه کاملا اخلاقی و قابل تحسین قلمداد بشه. هر چند بعضی از آن سواستفاده کنند.
به همین بهانه، مقایسه کنیم ارتباطات را در دوران شبکههای اجتماعی با دوران قبل آن🔰
در آن دوران، ارتباطات محدودتر و بر پایه منابع محلی شکل میگرفت، کانال آن تلفنی و نامه و حضوری بود. منابع اطلاعاتی آنها کنترل شده تر و کمتر بود. حریم خصوصی بیشتر بود.
اما در عصر شبکههای اجتماعی، ارتباطات گسترده و سریع شکل می گیره. کانال آن به صورت اینترنتی است. اطلاعات بیشتری از افراد در دسترسه و متعاقبا حریم خصوصی بیشتر در معرض خدشه قرار گرفته.
در عین حال، بسیاری از افراد، ارتباط حضوری رو فدا کردند به خاطر نابلدی یا اضطراب اجتماعی یا در دسترس نبودن افراد در زمان و مکان موردنیاز، فاصله جغرافیایی و حساسیت به حریم خصوصی.
انسان چیزی در ارتباط حضوری بدست میاره که در ارتباط اینترنتی بدست نمیاره؛ [نگاه، احساس، بغل، بوسه، لمس، لبخند، زبان بدن، شهود.] و همین یکی از دلایل تنهایی آدمها در عصر شبکههای اجتماعی است.
با این حساب، دوران شبکههای اجتماعی بهتر شد برای بشر یا دوران قبل آن بهتر بود؟ 🤔
زاکربرگ در آغاز فیلم، دوست دخترش اریکا رو با ناشیگری و البته تمرکز کاری از دست میده
و در پایان فیلم تلاش میکنه بهش ریکویست بده تا دوباره ارتباط بگیره.
دقیقا بعد اون، این نوشته روی صفحه فیلم در کنار چهره مغموم مارک ظاهر میشه که «مارک زاکربرگ جوانترین میلیاردر در جهان است»
اشارهٔ این پایان بندی قابل تأمل، به بحث خلأ انسان در شبکههای اجتماعی بسیار نزدیکه.
پیشوایمان علی در غررالحکم فرمود:
همه خردمندان مکلفند که
بدیها و نقاط سوء خود را
در چهار حیطه بشمرند
و در ذهن خود یا روی کاغذ فهرست کنند:
دین، نظر، اخلاق، آداب.
سپس بکوشند آنها را برطرف نمایند.
@ethicscafe
دوستان و همراهان عزیز، شبتون به خیر🌿
دست تک تک شما رو میبوسم اگر کافه اخلاق، رو در گروههایی که عضو هستید، بازنشر کنید تا اعضای بیشتری در دنیای اخلاق کاربردی قدم بگذارند.🤝
به امید بالاتر رفتن سطح آگاهی و پایبندی اخلاقی در جامعه 🙏
آیا به دنبال ساختن یک زندگی ارزشمند هستید؟
آیا میخواهید روی اخلاق خود کار کنید و در بهتر شدن دنیا سهم داشته باشید؟
👈 به کانال «کافه اخلاق» بپیوندید!
▫️اینجا هر روز مهمان ما هستید به صرف چند فنجان محبت. کنارش فکر میکنیم، روایت نقل میکنیم، خبر میذاریم، کتاب میخونیم، فیلم بررسی میکنیم، آهنگ تحلیل میکنیم،....
بفرمایید روی لینک زیر بزنید و تشریف بیاورید
👇🏻🔰
https://eitaa.com/ethicscafe
https://eitaa.com/ethicscafe
☕•┈┈کافه اخلاق؛ نگاهی تازه به اخلاق┈┈•☕