eitaa logo
کافهـ اخـــلاق ◾
375 دنبال‌کننده
244 عکس
38 ویدیو
18 فایل
🌟بفرمایید کافه اخلاق🌟 زمینه کاری: اخلاق عملی و اخلاق کاربردی کافه‌دار: دکتر عبدالله عمادی؛ پژوهشگر اخلاق ادمین: @aemadii میزهای کافه اخلاق: #میز_قرآن #میز_جستار #میز_داستان #میز_فیلم #میز_گفتگو #میز_کتاب #میز_رویداد #میز_روایت #میز_موسیقی #میز_پوستر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻«واجب سیاسی» اغلب کسانی که در حیطه فرهنگ و تربیت کار می‌کنند، نسبت به موضع حکومت در خصوص کشف حجاب تعجب و سؤال دارند که چرا آن را به عنوان موضوع سیاسی می‌نگرد و با شهروندان از این زاویه برخورد می‌کند. موضع رهبری معظم در این مسأله به روشنی گویای این امر است؛ ایشان در تازه‌ترین اظهار خود در دیدار کارگزاران نظام، تعبیر جدیدی درباره حجاب به عنوان به کار بردند به عنوان «واجب سیاسی». واجب سیاسی بودن علاوه بر واجب شرعی، رویکردی است که نظام در این باره اتخاذ کرده و تلاش می‌کند شهروندان خود را نسبت به آن آگاه و توجیه کند. اما سؤالی که جای طرح و بررسی دارد این است که آیا این رویکرد، نهایتا به تربیت آنها می‌انجامد؟ آیا آنطور که رهبری وعده حل آنرا دادند، خواهد شد و موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ •• به نظر می رسد در یک وجه می‌توان گفت این موضع، بیرون از دایره تربیتی نیست و می‌شود برایش محملی جست؛ و آن این که آنرا شکل دیگری از رویکرد ارسطویی در تربیت اخلاقی بدانیم. طبق این رویکرد- که می‌توان از آن به تربیت سیاسی تعبیر کرد-، تربیت منش افراد برای سعادت آنها کافی نیست، بلکه باید اجتماع نیز به سمت سعادت باشد. توصیه وی آن است که ارزش‌های حاکمیت برای زندگی سعادتمندانه شهروندان با روش تکرار به آنها القا شود تا سبک و شیوه زندگی آنها با ارزش‌های جامعه یکسان شود. بر این اساس، «واجب سیاسی» عبارت دیگری از ارزش حاکمیت است که برای سعادت شهروندان بر آنها الزام می‌شود. در این راستا مسئولیت «تبیین» که از تریبون‌های فکری و فرهنگی انتظار می‌رود آن است که ملت را توجیه کند که سعادت شما در این نظام است؛ بیایید ارزشهای حاکم را بپذیرید و آنها را برای سعادت زندگی خود برگزینید. •• بر فرض که رویکرد تربیت سیاسی ارسطو و رویکرد جمهوری اسلامی در تربیت شهروندان را یکی بدانیم، پس می‌توان در مورد موفقیت و عدم موفقیتش طبق معیار این رویکرد قضاوت کرد؛ یعنی اگر همراه با تربیت منشی و فردی شهروندان (بویژه بانوان) در خصوص پوشیدگی، عفت، سکس، زیبایی، آزادی، مد و سایر ارزشهای مرتبط به آن باشد و تبیین موردنظر به شکل گسترده و مکرر صورت بگیرد، موفقیت‌آمیز خواهد بود و الا خیر. ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)- ۱۴۰۲/۱/۱۷ @abdollahemadi
(۸) 🌻 خوشگل و خوب یه چیزایی هست فقط خوشگله. یه چیزایی هست فقط خوبه. اما یه چیزایی هست هم خوشگله هم خوبه🥰 در لغت قرآن، «جمیل»، یعنی «قشنگ»... «خیر»، یعنی «خوب» و «حسن»، یعنی «قشنگ و خوب» با این واژه در قرآن، ۹ نمونه «قشنگ و خوب» ذکر شده: _حرف زیبا و خوب (بقره، ۸۳) _قرار و پیمان زیبا و خوب (طه، ۸۶) _رزق و درآمد خوشگل و خوب (نحل، ۶۷ و ۷۵) _امکانات خوشگل و خوب (هود، ۳) _آزمایش و چالش زیبا و خوب (انفال، ۱۷) _پذیرش زیبا و خوب (آل‌عمران، ۳۷) _قرض و وام خوشگل و خوب (بقره، ۲۴۵) _پاداش خوشگل و خوب (کهف، ۲) _نتیجه و ثمر قشنگ و خوب (آل‌عمران، ۳۷) به نوعی قرآن با این واژه، ارزش‌های اخلاقی و ارزش‌های زیبایی‌شناسی را ترکیب می‌کند و راهنمای زندگی خوب و زیبا می‌شود. ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) 📅 ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ ••• پ نوشت: تولد امام حسن، امام زیبا و خوب مبارکباد. 🌷🌷❤️❤️ @abdollahemadi
(۹) 🌻نه کارد نه گارد مقابله با افراد و احساسات منفی، سبک های مختلفی دارد. یکی از سبکهای نادرست، گارد گرفتن است که اصطلاح روانشناسی به آن سبک دفاعی یا حالت تدافعی می‌گویند. در این سبک یا حالت، وقتی احساس منفی ایجاد می‌شود، شخص برای آنکه حالش را خوب کند، حالت تدافعی به خودش می گیرد، گارد می گیرد، دست به توجیه می زند، طفره می رود، ذهنش را از آن منحرف می کند و به مسائل حاشیه یا طرف مقابل گیر می‌دهد. یکی دیگر از سبکهای نادرست، کارد گرفتن است؛ شخص حالت تهاجمی دارد نه به منظور دفاع از خودش بلکه به منظور گند زدن به حال طرف و تحقیر و آزار وی. •• امروز یک درس زیبا از سوره اعراف یاد گرفتم که یک الگوی ارتباطی و مقابله‌ای خوب را پیشنهاد می‌دهد:👇 🔸وقتی کسی رفت روی اعصابم، نه سپر و گارد به دست بگیرم نه کارد. بلکه اساساً قرار نیست چیزی به دست بگیرم و باید قاطع و محترم و آرام برخورد کنم. مثلا به جای اینکه به آن شخص توهین کنم، باید توهین او را جواب بدهم و بدون توجیه و طفره و پرخاش، واقعیت را بگویم یا وقتی فحش داده به من، به جای اینکه به او بگویم «فلان خودتی»، بگویم «من فلان نیستم» ◀️به حضرت نوح گفتند تو گمراهی!! ایشان نفرمود خودتون گمراهید! فرمود: من گمراه نیستم. من فرستاده خدایم. (اعراف، آیه ۶۰ و ۶۱) ◀️به حضرت هود گفتند تو احمق و سبک مغز و دروغگویی!! ایشان فرمود: من احمق و سبک مغز نیستم. من فرستاده خدایم.(اعراف، آیه ۶۶ و ۶۷) پی‌نوشت: إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ * قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَ لَٰكِنِّي رَسُولٌ من رب العالمین••••• إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ * قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَ لَٰكِنِّي رَسُولٌ من رب العالمین ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) 📅 ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ @abdollahemadi
🌻فیلم برادران لیلا فیلم غم‌انگیز، خوش‌ساخت، واقعی و ارزشمندی بود. محور فیلم بر خلاف اسمش، روابط خواهر و برادری نیست بلکه بر محور روابط فرزندان با پدر پیش می‌رود؛ روابط خانواده جورابلو که مثل جوراب پاره بدبویی، جلوی چشم شما به نمایش گذاشته می‌شود. مثل همه فیلم‌های سعید روستایی، با فیلم جذاب و سیاهی درباره طبقه ضعیف جامعه روبرو هستیم. واضح‌ترین مسئله‌ای که در فیلم به چالش کشیده می‌شود، چالش رایج اقتدار-فردیت است. قبل از ظهور خانواده مدرن تا عصر کارگری، اصل اقتدار و پس از آن اصل فردیت حاکم است اما در این فیلم شاهد نوعی «فردیت قلابی» هستیم که در اکثر خانواده‌های ایرانی عصر حاضر وجود دارد. در این گونه، نه والدین اقتدار کافی دارند نه فرزندان. نه الگوی والد مقتدر در آن کامل است نه فردیت تک تک اعضای خانواده به رسمیت شناخته می شود. بلکه شکل بلبشویی از فردیت است که اعضای خانواده با آنکه مرد گنده شده‌اند، خودشان را وابسته به پدر می‌دانند و از او انتظار دریافت دارند. از آن طرف به تصمیمات او گردن نمی‌نهند و برای او حق فردیت قائل نیستند که هر طور می‌خواهد درباره خودش و اموالش تصمیم بگیرد. در یک سکانس، حاج اسماعیل با فریاد و اعتراض به این وضع می گوید: «تا حالا خرجتونو دادم بزرگتون کردم برید گم شید آخه کی گفته تا چهل سالگی خرج شما رو بدم؟ آخه کی گفته؟!» در چنین خانواده ای، پدر به عنوان رئیس خانواده یا بزرگتر از نظر عقلی و تجربی مورد احترام نیست. بلکه به عنوان حامی خانواده دیده می‌شود؛ اگر حمایت و ساپورت کند، احترامش واجب است اگر نکند، باید با سیلی تنبیه شود. البته رگی از عطوفت در آنها بلند می‌شود وقتی قلبش بگیرد یا بی‌حال شود یا در را به روی خودش ببندد یا بمیرد. نویسنده یا کارگردان فیلم برای نشان دادن اسماعیل جورابلو پدر خانواده جورابلو به عنوان یک پدر کودن و بی مسئولیت، از چیزی کم نگذاشتند از دروغگویی و بامبول بازی و بدخلقی گرفته تا خماری و ادرار کردن در سینک آشپزخانه! همچنین برای نشان دادن فرزندان به عنوان افرادی قربانی، متوقع، بی عرضه، حق بجانب که بدبختی وصف یک دقیقه از عمر آنهاست. ممکن است شما با دیدن فیلم، پدر احمق را مقصر بدبختی خانواده بدانید یا پسران بی‌عرضه را یا خواهر جسور را، اما در خانواده جورابلو وضعیت «همه_مقصری» وجود دارد که هیچ کس خوب نیست، هیچ کس متخلق نیست، همه اشتباه عمل می‌کنند و به قول فرهاد- پسرکوچک خانواده- «اگر بخواهند دنبال مقصر بگردند همه باید همدیگر را پاره پوره کنند» و اگر دنبال راه حل باشند، تصمیمات اشتباه آنها نه تنها اشتباهات قبلی را جمع نمی‌کند، بلکه پایه اشتباهات بعدی است که گاه غیرقابل جبران است و به مرگ منتهی می‌شود. کثافت‌کاری و استفاده درست از هم تمییز داده نمی‌شوند. سقف بالای سر داشتن و آه پدر و زنده بودن بابا فقط برای علیرضای خانواده با بازی خوب نوید محمدزاده- که کمی خوبتر از بقیه نشان داده میشود- قیمت دارد و برای لیلای خانواده با بازی خوب ترانه علیدوستی، خوب بودن یعنی عقل اقتصادی و دلسوزی برای رسیدن به امکانات زندگی به هر قیمتی که شده حتی تنبیه و مردن پدر. فیلم به خوبی تقابل این دو نگاه و طرزفکر علیرضا و لیلا را به تصویر کشانده و کشمکش آنها را بی‌نتیجه و به ضرر هر دو نشان داده است. چرا که هدف هیچ‌یک از آنها تأمین نشد. هر چند با توجه به نامگذاری فیلم بر محور لیلا و دادن نقش فعال‌تر به وی، این برداشت نیز دور از نظر نیست که طرز فکر وی درباره خوشبختی تقویت می‌شود. قطعا برای کسانی که به سرنوشت خانواده در جامعه کنونی علاقه دارند، دیدن این فیلم جالب و لازم است. البته باید بپذیرند که احتمالا مجبور خواهند شد با بغض و اشک، فیلم را دنبال کنند! ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)- ۱۴۰۲/۱/۱۹ @abdollahemadi
در یادداشت قبل با عنوان «واجب سیاسی» با یک احتمال، تحلیل خوش بینانه ای ارائه دادم که شاید نظام در مسأله حجاب، راهبرد تربیت دارد اما از نوع ارسطویی آن. در حالی که از طرح جدید پلیس برمی آید که هیچ راهبرد تربیتی وجود ندارد و مسأله همان خط امنیتی و قضایی را دنبال می کند. هدف، سالم سازی ظاهر جامعه است نه تربیت واقعی افراد. هدف این نیست که جامعه بفهمد که حجاب خوب است هدف این است که جامعه بفهمد حجاب قانون است. در شرایطی که می رفت پلیس زدایی از امر حجاب صورت بگیرد، در قانون کیفری مربوط تجدیدنظر شود و در موقعیتی که در برخی مجموعه های فرهنگی و هنری انگیزه و تحرک بیشتری برای تبلیغ متقاعدکننده حجاب ایجاد شده بود، جای افسوس دارد که دوباره پلیسی شد. دوباره گوی به خانه اول برگشت و پلیس مقتدر جان برکف، در خط مقدم کار قرار گرفت. گشت ارشاد باشد یا دوربین نامحسوس، در اشکال مواجهه یعنی مواجهه پلیسی بودن قضیه تفاوتی نمی‌کند و مشکل اجتماعی قضیه یعنی نقض اتحاد ملی و افزایش گسست دولت و ملت را به جای خود باقی می‌گذارد. واقعا اینکه آقای خامنه‌ای فرمودند دشمن با برنامه وارد شده ما هم باید با برنامه وارد شویم، برنامه نظام یعنی همین؟ دوربین و توقیف؟ کاش دست کم پز آن را به عنوان طرح ابتکاری نمیدادیم. کاش صدایی هم از فرافراجا در می آمد تا بفهمیم فقط آنها نیستند که غیرت و شجاعت دارند! در عجبم حاصل اندیشه این همه اندیشمند در کشور شده است این طرح ؟! یا اساسا اندیشه‌ای به کار گرفته نشده! آیا متفکران و دلسوزان فرهنگ و تربیت می‌ترسند اعتراض کنند ؟! @abdollahemadi
(۱۰) 🌻 یا شریف یا ضعیف! شنیده‌ام که روزی پیامبر به حضرت علی فرموده بوده میدانی چرا خدا تو را بیش از بقیه دوست دارد؟ بخاطر اینکه تو انسانهای ضعیف و مسکین را دوست داری و به آنها توجه میکنی. قشر ضعیف جامعه اعم از: افراد فقیر، معلول، بی ریخت، پابرهنه، کهنه پوش، سوفور و آبدارچی، بیسوادها و دیپلم ردی ها، دهاتی ها، بدبخت بیچاره ها، معتادها، بدسرپرستها، آنهایی که اگر حقشان را بخوری کسی پشتشان درنمی‌آید، آنهایی که جورابشان بو میدهد، آنهایی که خل مشنگ تشریف دارند، آنهایی که بریده‌اند، آن‌هایی که از جاهای ارزان خرید می‌کنند.… دو قسم هستند؛✌️ ۱- برخی از آنها بی کلاس و حال به هم زن هستند. ۲- و برخی معصوم و ترحم برانگیزند. اگر جزء دسته دوم باشند که هیچ. ترحم میکنیم بهشان. و ممکن است مهربان بشویم. (بخصوص اگر خوشگل باشند!) یا دست‌کم بی‌مهری نمی‌کنیم اما اگر دسته اول باشند، چطور برخورد میکنیم؟ ته دلمان چه فکری درباره‌شان می‌کنیم؟ آیا آنها را در جرگه آدمها به حساب می‌آوریم؟ یا از خود طرد میکنیم و به آنها توجه چندانی نمی‌کنیم. ما غالبا ژست و پرستیژ را دوست داریم و البته باید دوست داشته باشیم ولی آدم‌های بی‌پرستیژ هم آدمند؛ لایق صحبتند. گویا در فرهنگ برخی از ما، انسان‌ها بر دو دسته‌اند: یا ضعیفند یا شریف! یا کثیفند یا شریف! جان کلام:↪️ باکلاس باشید اما بیکلاس ها را با زبان و نگاه و رفتارتان کوچک نکنید. •• خدا یک سوره درباره آدم مغروری فرستاد که وقتی شخص کور و کهنه‌پوش و فقیری کنارش نشست، ﭼﻬﺮﻩ ﺩﺭﻫﻢ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺭﻭﻯ ﺑﺮﺗﺎﻓﺖ و لباس خود را جمع کرد. خدا در این سوره او را سرزنش کرد که: ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰﺩﺍﻧﻰ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻭ پاک باشد؟ یا اگر حواسش باشد و متذکر شود، تغییر کند. پی‌نوشت: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ،*أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ * وَ مَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَىٰ (سوره عبس، ۱_۴) ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) 📅 ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ @abdollahemadi
🔸«ولی» یعنی سرپرست. سرپرست خانوار، حوائج و نیازهای آنها را تأمین می کند و آنها را در سختی ها حمایت می کند. یا علی! مگر نه این است که تو «ولی» من هستی. و من شیعه تو. دل من مثل همان بچه‌هایی است که برای خوب شدنت، برایت کاسه شیر آورده‌اند. مرا سرپرستی کن مولای من. قربان مهربانی‌ات بالای سرم باش. قربان فرق سر زخم خورده‌ات مرهم دلم باش. فدای دل پر درد تنهایت. بخدا من ایمان دارم به این آیه که یکی از صدها آیه‌ای است که درباره‌ات نازل شد:🔽 ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺭﻫﺒﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻭ، ﻭ ﺁن ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﻰﺩﺍﺭد ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﻛﻮﻉ به فقیر زکات می‌دهد.(سوره مائده، آیه۵۵) إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) 📅 ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ @abdollahemadi
(۱۱) 🌻بدانند یا ندانند؟ _ وقتی کادوی خوبی برای یک مراسم فرستادی و اسم تو در بین بقیه کادوها قاطی شود، کفری می‌شوی؟ _ وقتی برای کسی نذری فرستاده‌ای و به جای صاحبخانه، بچه کوچکش گرفته و یادش رفته به مادرش بگوید، حالت خوب است؟ _ بیشتر دوست داری حضوری به کسی کمک کنی یا بصورت صدقات و کمک‌های غیرحضوری؟ مثل عضویت در طرح ایتام، که ماهانه با پرداخت مبلغ معینی، تکفل او را به عهده می‌گیری بدون اینکه او خبر داشته باشد؟ _ اگر برای نیازمندی، مبلغی را کارت به کارت کنی و او نداند از کجا برایش واریز شده، چقدر حرص میزنی که کاش میدانست؟ _ وقتی برای کار خیری پول جمع می‌کنند و تو مبلغ کلانی دادی و نگویند فلانی فلان قدر داده، اصرار می‌کنی که بگویند؟ _ وقتی دانشجویی را راهنمایی کرده‌ای و او راهنمایی‌ها را به اسم خودش یا استاد دیگری زده، چه احساسی داری؟ _ وقتی میانه دو نفر را صلح داده‌ای یا گریه بچه‌ای را آرام کرده‌ای یا کسی را راهنمایی کرده‌ای.. اما کسی نفهمید اینها کار تو بوده، چه حسی داری؟ خداوند در قرآن فرمایش می‌کند: ﺍﮔﺮ کمک‌ها ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻨﻴﺪ، ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ! ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ پنهان ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است و از گناهان شما می‌پوشاند. (آن کس که باید بداند)،"خدا"، ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﻫﻴﺪ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ. تلاش برای اینکه دیگران بفهمند، ریاست ولی خوشحال شدن از اینکه دیگران فهمیدند، ریا نیست. البته احتمالا نشانی ست از جاه طلبی. ولی به خودی خود بد نیست. تعارض «بدانند یا ندانند»، تعارض بین بد و خوب نیست بلکه تعارض بین خوب و خوبتر است. درود بر مردی که کمک‌هایش، بعد از شهادتش معلوم شد.❤️ پی‌نوشت۱: إِن تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِي وَ إِن تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُم. و الله بما تعملون خبیر. (سوره بقره، آیه ۲۷۱) ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) 📅 ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ @abdollahemadi
🌻 آیین شب قدر در آستانه مهمترین رویداد سال و مهمترین شب سال هستیم؛ «شب بیداری» «شب عشق» «شب برنامه‌ریزی»، «شب پرواز» شب قدر یعنی بشین و فکر کن ببین قدر و اندازه‌ات چقدره. باید کجا باشی و چه کنی. و تا الان کجا بودی و چه کردی. «قدر انسان کوچک، در پیوند با خدای بزرگ است که بزرگ می‌شود.» پس چندان نگران حاجتهای خودت نباش. بیشتر به فکر عبادت کردن باش. نه مقدار کمی؛ بلکه سرتاسرش را به عبادت بگذران؛ عبادت خالصانه بعد از شناخت معبود و عشقبازی با او حضرت فاطمه فرمود: کسی که خالص‌ترین عبادت هایش را برای خدا بالا فرستد، خدا نیز بهترین مصلحت هایش را برای او پایین می‌فرستد. باید توجه کنیم خدا که یک شخص نیست. خدا انتهای خوبی هاست. خدا مجموعه کمالهاست. پس «رسیدن به خدا» یعنی رسیدن به انتهای خوبی‌ها. هر چقدر که آدم کمالات و صفات خوبش زیاد شد، و هر چقدر صفات بد و هوس‌های درونش کم شد، یعنی به خدا نزدیک شده. به این خاطر است که عارفان گفته‌اند مهم‌ترین هدف زندگی و مهمترین هدف هر کار، باید «قُرب به خدا» باشد. ما شب قدر را به هم تبریک نمی‌گوییم و در فرهنگ عمومی ما به عنوان بهترین شب و بهترین مناسبت، تقدیر نمی‌شود و برنامه‌های جاری و رسمی، بعضاً متناسب با اصل هویت و فلسفه آن نیست! غلط نیست اما باید فقط بخشی از شب قدر را دربربگیرد نه قالب غالب را. بخش اصلی، ارتباط با قرآن و امام زمان است؛ چرا که ماهیت شب قدر با دو رکن تعریف می‌شود: نزول قرآن بر پیامبر و نزول جبرئیل در عالم خاک و بر امام زمان تا آنکه او را از برنامه خدا آگاه سازند و مأموریت یکساله سامان اوضاع و احوال هستی را به او بدهند. شب قدرتون مبارک🌺🌺 التماس دعای خیر از همه عزیزان 🙏❤️ دکتر عبدالله عمادی (معین) @abdollahemadi
(۱۲) 🌻 مذهب علیه مذهب در یک تقسیم رایج اجتماعی، آدم‌ها را به مذهبی و غیرمذهبی تقسیم می‌کنیم. بر اساس تیپ و ظاهر یا طرز حرف زدن یا مدل خانواده و ... اما این تقسیم اشتباه است. یعنی غلط انداز است.× ➖مذهبی داریم که توروی پدرمادرش می‌ایستد! ➖مذهبی داریم که نمازش را نمی‌خواند! ➖مذهبی داریم که خمس نمی‌دهد! ➖مذهبی داریم که گند گره ابروهایش را با هیچ دندانی نمی‌شود باز کرد! ➖مذهبی داریم که با قوم و خویش خودش قهر است! ➖مذهبی داریم که خودارضایی می‌کند! ➖مذهبی داریم که پورن گراست! ➖مذهبی داریم که از کار کم می‌گذارد! ➖مذهبی داریم که اصلا مرجع تقلید ندارد! پس لطفا بیایید آدم ها را به مذهبی و غیرمذهبی تقسیم نکنیم. به جای آن بگوییم: متدین و غیرمتدین. یا باتقوا و بی‌تقوا ✓ خداوند ۸ بار در قرآن فرمایش کرد: ای کسانی که مذهبی هستید؛ باتقوا باشید. «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله» [آیات توبه، ۱۱۹- احزاب، ۷۰- زمر، ۱۰ - حدید، ۲۸ و...] ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) 📅 ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ @abdollahemadi
🌻چشمانت را ببند و حقیقت را ببین وارد مجلس که شدم، هیچکس مرا ندید. همه دور تا دور دیوار نشسته بودند و چند نفر هم وسط. نگاهی چرخاندم و اولین جای خالی که پیدا کردم نشستم. باز هم کسی تحویل نگرفت. بی‌درنگ چشمم افتاد به بغل‌دستی که دارد اشک میریزد؛ در حال دل دادن به مرثیه‌خوانی مداح جلسه، پرده چشمانش گویا فقط برای اشک ریختن باز بود! دیگر برای دیدن همه چیز بسته بود حتی من که میهمان ویژه مراسم بودم! به این طرفم نگاه کردم دیدم او هم در همین حال است. سری چرخاندم به بقیه، دیدم همه مشابه همین حال را دارند. چند دقیقه که گذشت، مداح- که او هم مرا نمی‌دید- اسمم را صدا زد تا ببیند آمده‌ام یا نه. جوابش را که دادم با خوشحالی دعوتم کرد تا جلوی جایگاه بروم. برای یک نابینا اصلا جایگاه چه جایگاهی دارد! به هر حال بلند شدم و در جایگاه قرار گرفتم. اولین بار بود بدون اینکه شصت تا چشم مرا بخورند، می‌توانستم صحبت کنم در کمال آرامش و امنیت! اولین بار بود که هیچ‌کس مرا با ظاهرم قضاوت نمی‌کرد و فقط با حرفم مرا می‌شنید و می‌شناخت. احساس جدید و خوشایندی داشتم. احساس میکردم در جمع کسانی قرار گرفته‌ام که اصیل‌تر و انسان‌تر از کسانی‌اند که خود را در محیط می‌بینند و بدون محیط و تعلقات و ارتباطاتش نمی‌توانند خود را بشناسند. آنها این موهبت را داشتند؛ فراغت نسبی از محیط، از آنها انسان‌های اصیل‌تری ساخته بود. مثلا سخنرانی که تمام شد از یکی از آنها که حافظ قرآن بود پرسیدم شما نور قرآن را دیده‌اید؟ با سرعت و قاطعیت گفت نور قرآن در قلبمه اگر نور قرآن نباشه نفس نمی‌تونم بکشم. یا محمد که سر سفره با ذوق و شوق عجیبی از آرزوی حورالعین می‌گفت و می‌خندید. با خنده‌اش همراه شدم و گفتم حورالعین فقط زن نیست ها! حورالعین یعنی چشم‌درشت که هم شامل زنان بهشتی می‌شود هم مردان بهشتی! پس زنان هم می‌توانند این دعا را کنند گفت چه بهتر، پس من یکی از آن چشم‌درشت‌ها می‌خواهم. تجسم کردم حتما خدا به جای عینک دودی درشتش، یک حوریه چشم‌درشت به او خواهد داد.. افطاری نابینایان، تجربه‌ای بود تا بفهمم چشم- همین چشم که نمی‌توانیم زندگی بدون آنرا تصور کنیم- یکی از مزاحمان جدی انسانیت و شرافت آدمیزاد است. تجربه‌ لذتبخشی بود تا به دیدنی‌هایم بصیرت و آگاهی بیشتری پیدا کنم و به این سخن امام رضا بیشتر ایمان بیاورم که «خوشبختی از آنِ کسی ست که قلبش به آن چیزهایی که می‌بیند مشغول و گرفتار نشود» ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) 📅 ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ @abdollahemadi