eitaa logo
|عطرمشکاتـــ
1.5هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
107 فایل
اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج:)🌱 برای‌‌ِآمدنت تمامِ‌مردمِ‌شهررا دعوت‌گرفته‌ام‌! چرانمی‌آیی‌؟ انتقادات‌وپیشنهاداتتو‌ناشناس‌بگو:) : payamenashenas.ir/موسسه عطر مشکات ادمین: @Ghorbat1190 "موسسه‌عطرمشکات‌و‌بنیادمهدی‌موعودعج‌استان‌همدان"
مشاهده در ایتا
دانلود
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سی سال است نخوابیده ام... روزت در آسمان ها مبارک سردار🌹@Etr_Meshkat
بیان امتحان شیعه در ایام غیبت شیخ طوسی در کتاب «الغیبه» از محمد حمیری، او از پدرش، او از ایوب بن نوح، او از عبّاس بن عامر او از ربیع بن محمد مسلی روایت نموده او گفته که؛امام صادق(ع) فرمود ؛ هر آینه شکسته می شوید مانند شکسته شدن شیشه و شیشه بعد از شکستن اگر گداخته شود باز به صورت اوّل عود می کـند.لیکن شما مانند شکستن کوزه سفال شکسته می شوید که هرگز به صورت اوّل بر نمی گردد. به خدا سوگند هر آینه امتحان کرده می شوید و به خدا سوگند هر آینه به غربال زده خواهید شد، چنان که زوان به غربال از میان گندم بیرون کرده می شود. غیبت شیخ طوسی،ص۳۴۰ مهدی موعود،علامه مجلسی @Etr_Meshkat
می دانستم که آقا صبح ها تشریف می برند حرم. یک روز صبح رفتم حرم و خدمت آقا رسیدم. همراه آقا برگشتیم سمت منزل رو به سمت من کردند عصا هم دستشان بود به شوخی گفتند: «طاقت چوب خوردن دارید شما یا نه؟» گفتم: «شما بزنید بالأخره ما یک کاری می کنیم. آقا دست کردند توی جیب یک سکه دو تومنی در آوردند. گفتند:« اگر امکان دارد یک نان سنگک برای ما بگیرید .»خودشان راه منزل را گرفتند و من هم با عجله رفتم نانوایی سنگکی که روبه روی کوچه ارگ است. وقتی برگشتم و در زدم. آقا خودشان در را باز کردند با لباس سفید و عرق چین با روی باز تعارفم کردند که بروم داخل و با هم صبحانه بخوریم. من از خدایم بود که بروم داخل همیشه دنبال همچنین فرصتی بودم. ده دقیقه ای گذشت. آقا با یک سینی بزرگ دم در ایستادند. سینی از در اتاق رد نمی شد لنگه دوم در را من باز کردم. چه صبحانه ساده و خوشمزه ای ؛مربای به اش هم خانگی و دست پخت حاج خانم بود. ذکرها فرشته اند(خاطراتی از سیره زندگی آیت الله بهجت ره) براساس خاطره یکی از شاگردان @Etr_Meshkat
به روی دست علی(ع) ماه هویدا شده است، این قمر آینه هیبت بابا شده است...🌱 ولادت آقای ادب،روشنگر آفتاب،تفسیر زلال آب،حضرت عباس بن علی(ع) بر تمامی شما مبارک باد.🌹 @Etr_Meshkat
25.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر والیَ الولی اومده، قمر مرتضی علی اومده❤️ دَخیلَکَ یا أَبوفاضل... @Etr_Meshkat
10.Yunus.031.mp3
1.96M
🌱 سوره‌ی‌ یونس آیه ۳۱ @Etr_Meshkat
بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم به نام خدای مُهَیمِن❤️🌱
سلام بر مهدی زهرا(س)❤️ یابن الحسن! جان بر لب عشاق رسیدست کجایی‌...؟ اللهم عجل لولیک الفرج بحق اباالفضل العباس🤲 @Etr_Meshkat
إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا… خدايا من در توجهم به نفس خود بر خويش ستم كردم پس اى واى بر نفس من اگر تو او را نيامرزى… مناجات شعبانیه @Etr_Meshkat
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سال ۲۶ هجری قمری بود که در خانه امیرالمومنین علیه السلام، ذخیره کربلا، ذخره‌الحسین، ابالفضل، قمر منیر بنی هاشم حصرت عباس علیه‌السلام چشم به جهان گشود. امیرالمومنین علیه السلام او را به آغوش می‌گرفت و بازویش را می‌بوسید... ام البنین که علت را جویا شد، همسرش فرمود: "این دست‌ها در راه کمک به حسینم، قطع خواهند شد" برق شادی در نگاه ام البنین درخشید و این اجر مادر بودنش بود عباس بزرگ می‌شد و با هر لحظه زیباتر و شجاعتر و باشکوهتر شدنش، عشق حسین علیه السلام در دلش بیشتر می‌درخشید آری! عباس از مادرش آموخته بود وفا و ادب را در برابر مولا... و این شد که هر جا نامش آورده شود، امام زمان‌مان آنجا حاضر است و از ما می‌خواهد که یاری همچون عباس علیه السلام برایش باشیم مجموعه موسسه طلیعه عطرمشکات میلاد با سعادت حضرت عباس علیه‌السلام را خدمت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه محبین آل‌الله تبریک عرض می‌کند @Etr_Meshkat
علی در مسجد نشسته بود و گرد او یاران و دوستان و اصحاب حلقه زده بودند. در این حال پیرمردی بیابانی که محاسنی سپید و چهره ای آفتاب سوخته اما نمکین داشت به مسجد درآمد. با لهجه ای شیرین به همه سلام کرد، حلقه جمع را شکافت، بر دست و روی علی بوسه زد و زانو به زانوی او نشست؛ «علی جان خیلی دوستت دارم. دلیلش هم این است که این شمشیر عزیزم را آورده ام به تو هدیه کنم.» علی خندید؛ ملیح و شیرین، آنچنانکه دندانهای سپیدش نمایان شد. «دلیل دلِ توست عزیز دلم اما این هدیه ارجمندت را به نشانه می پذیرم.» پیرمرد عرب خوشحال ،شد دوباره دست و روی علی را بوسید و رفت. فراوان داشت علی از این عاشقان بینام و نشان. شمشیر را لحظاتی در دست چرخاند و نگاه داشت انگار که منتظر خبری بود. خبر،عباس بود که بلافاصله آمد.هفت یا هشت ساله اما زیبا،رعنا و بلند بالا،سلام و ادب کرد اما چشم از شمشیر برنداشت. علی فرمود؛عباسِ من!دوست داری این شمشیر را به تو هدیه کنم؟ عباس خندید.آرزوی دلش بود که بر زبان پدر جاری شده بود. «بله پدر جان!قربان دست و دلتان» علی فرمود؛بیا جلو نور چشمم! عباس پیش آمد.علی شمشیر را با وسواسی لطف آمیز بر کمر او بست،او را در آغوش گرفت،بوسید و گریه کرد: «این به ودیعت برای کربلا...» کتاب «سقای آب و ادب» سید مهدی شجاعی @Etr_Meshkat
در کتاب غیبت شیخ طوسی از فضل او از حسن بن محبوب روایت نموده او گفته که: به خدمت امام محمد باقر علیه السلام عرض کردم که علی علیه السلام فرمود که؛ تا هفتاد سال شدت و بلا هست و می فرمود که بعد از بلا وسعت و استراحت است و حال آنکه هفتاد سال گذشت و ما وسعت و استراحت ندیدیم. حضرت فرمود؛ خدای تعالی این امر را در این هفتاد سال قرار داد. وقتی که امام حسین علیه السلام کشته شد غضب الهی بر اهل زمین شدت نمود، پس آن را تا به صد و چهل سال تأخیر نمود ما آن را به شماها خبر دادیم شما آن را پنهان نداشته فاش نمودید و پرده پنهانی را از روی آن برداشتید به حدی که مشهور گردید. پس از این جهت خداوند عالم آن را از این وقت تأخیر نمود و بعد از این دیگر خدای تعالی در خصوص آن امر به ما خبر نداده( يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الكِتابِ. )«سوره رعد،آیه ۳۹» یعنی خدای تعالی هر چیز را که بخواهد محو بکند می کند و هر چیز را که بخواهد ثابت گرداند می کند و حقیقت علم در نزد اوست. غیبت شیخ طوسی،ص۴۲۷ مهدی موعود؛علامه مجلسی @Etr_Meshkat