بھیمنمیلادت،ذرھذرھنورمۍشویموقطرھ
قطرھحضور..
ودلرابھسرا؎ڪرامتتدخیلمۍبندیمتادر
روزمقدستولدتوبادستها؎پاڪتتطهیر
شویم..♥️🌸
-#ولادت_حضرت_معصومهۜ و #رو_دختر
برتمامۍدخترانفرشتھمنانایرانمبارڪ✨
واما ....
#روز_دختر شد وما بازهم باخبرای خوش ازراه رسیدیم ، به مناسبت این روز فرخنده 🎉 #معرفی_کتاب داریم :
* (کتابی به اسم کلبه آرامش ) *
یکی از نقش هایی که برای خانم ها،خصوصا دردودهه آغازین زندگی تعریف شده است نقش دختری است .🧕
* ازنگاه اسلام دختر مایه برکت خانه دانسته شده است .😍
ورود دختر به خانواده ،فضای آن را پراز لطافت وشیرینی میکند .💐
دراین کتاب به هرآنچه که یک دختر باید درباره ارتباط مناسب بااعضای خانواده بداند، پرداخته شده است .📚
eitaa.com/etyhhbi
✅چند پیشنهاد برای ماندگار کردن #روز_دختر
۱.درست کردن غذای مورد علاقه دخترها با مشارکت پدر و مادر تو خونه🍝؛
۲.همراه دختر یا دختر خانم های گلمون یه سری به کتابفروشی ها بزنیم و یه کتاب که دوست دارن رو تهیه کنیم📔؛
۳. خونه را با بادکنک و وسایلی تزیینی آماده کنیم🎈؛
۴. گردش بردن گل دخترای عزیزمون فراموش نشه🚘؛
۵. اگه بشه با هماهنگی مامان های همکلاسی های دخترمون یه دورهمی دخترونه تو خونه یکی از بچه ها یا مسجد محل برگزار بشه، عالیه🎉؛
۶. هدیه کادوهای رنگی رنگی و خوشگل یادمون نره، حتما هم نمیخاد که هدیه خاص و گرون قیمت باشه🎀؛
۷. این جمله ها رو به دختر یا دخترای گلمون بگیم: «دوستت دارم» و «عاشقتم» «تو بهترین دختر دنیایی» و جمله های عاشقانه دیگه ♥️
خلاصه روز دختر، برای دخترای گل و عزیزمون سنگ تموم بزاریم😍
@etyhhbi
Iғ yoυ ɴever jυмp ιɴтo тнe wαтer, yoυ wιll ɴever leαrɴ тo ѕwιм
اگه هیچوقت نپری تو آب
هیچوقت هم شنا کردن یاد نمیگیری!
#بیوگرافی 💚✨'
@etyhhbi
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت48
📚#یازهرا
_________
چرا من اینقدر گُنَه کار شدم..
سرمو آوردم بالا..
بابام داشت نگام می کرد تو نماز خونه به غیر از منو بابام کسی دیگه نبود..
بابام یه ناراحتی تو چهرش بود.
از یک طرفم عصبی بود
-نرگس
(از بس که گریه کرده بودم نمیتونستم جوابشو بدم.
اصلا نمیدونم برا چی اینقدر گریه میکنم.)
-نرگس مایک خونواده ی مذهبیم هیچ،، هممون رو محرم نامحرمی خیلی حساسیم خودتم میدونی..
نه امیر علی تو مجردیش با نامحرمی ارتباط داشته..
نه ارمان..
(یعنی بابام چی فکر کرده راجبم من با نامحرم...... 💔
واقعا هیچکس به درد ادم نمیخوره تو دنیا😭:(
ولی تو داری خونواده رو......................
من فکرشومیکردم ارمان دوستاش به جاهای بد بکشنن ما تو رو نه
ولی من به تو خیلی اعتماد دارم نرگس
+اگه بهم اعتماد داشتی اونجور اخم نمیکردی گوشیم نمیگرفتی.. اون جوری عصبی نمیشدی ..😭.
ازم میپرسیدی کیه.. قضاوتم نمیکردی😭
-خب من که بخاطر تو عصبی نشدم
بخاطر حرفا امیر حسین عصبی شدم.
-از قبلش عصبانی بودی
بابا من هیچ وقت نمیتونم باور کنم راجبم اینجور فکرا کردی شما اصلا هیچ وقت نظر منو درمورد امیر حسین نپرسیدید 😭
امیر حسین مثل داداشم میمونه😭
اصلا
-توالان داری برا عصبی شدن من گریه میکنی یا حرفای امیر حسین..
+ولم کنید اصلا براتون که مهم نیست چرامیپرسین😭😭
(بلند شدم برم که چشام سیاهی رفت.. و هیچی نفهمیدم..
وقتی بلند شدم..
تو نگاهی به اطراف کردم دیدم که
سرُم به دستم وصله
خیلی خوابم میومد
حوصله نداشتم پاشم
فقط یه صدایی به گوشم میرسید
میگفت
فقط در اثر فشار عصبی شدید
دخترتون نیاز به یک همدل داره
بتونه باهاش درد دل کنه
موضوعاتی هستش که نباید بیار تو ذهنش..
ممکنه گاهی اوقات فشار عصبی بهش وارد بشه..
باید خیلی مواظبش باشید هیچ موضوع نگران کننده ای رو نباید بهش بگید...
نگران نباشید نزدیکه دیگه الان باید به هوش میاد
فعلا دورشو خلوت کنید
آرمان)
نرگس رو تختی خوابیده بود خدا خودش میدونه که من چقدر نرگسو دوست دارم..
بغضی گلومو گرفت هیچ وقت این جوری نمیشدم..
امیر علی اومد کلی اعصابش خورد بود
تنها راهی که میتونستم خونواده رو آروم کنم این بود که بگم نرگس امیر حسین نمیخواست..
فقط به امیر علی و مامانم گفتم
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت49
📚#یازهرا
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
تو نماز خونه بابامو دیدم نمیدونم چرا خیلی ناراحت بود..
بابام همیشه رو روحیه ی نرگس حساس بود.
از وقتی دکتر گفت بخاطر فشار عصبی بابام رفت و الان فهمیدم اینجاس..
امیرعلی کنار نرگس بود عاطفه پیش مامانم..
_بابا؟
-چیه چیشد؟!
_به هوش اومده
-باشه
(حال بابام جوری بود که انگار بغض داره اصلا بابام تا حالا اینجوری نبود..
_بابا نرگس امیر حسینو نمیخواست
شب خواستگاریش کلی گریه کرد
همیشه میگفت شهدا و خدا اماما کمکم میکنن
همیشه میگفت من میدونم اخرش جور نمیشه چون من ته دلم اصلا راضی نیست
اگرم جور شه خدا باید کاری کنه کلی دوسش داشته باشم..
-آرمان نرگس و امیر حسین از چند وقت پیش...
اصلا عموت نرگس وقتی بچه بود یادته میگفت همیشه...
_بابا بخدا راست میگم
-باشه
_بابا بخدا نرگس از بس که راست گفته شما دروغشم باور میکنین اه
اصلا بیا بریم از خودش بپرسیم
دکتر گفت صبر کنید سرم تموم بشه میتونید ببریمش خونه
-الان خوبه؟
_اره داشتن با امیر علی صحبت میکردن..
بیا ماهم بریم
-میام الان خود برو
_باشه..
-نه ارمان
_چیی
-این ببر بده بهش
_ عه گوشی نرگس چرا پیش شماست
داره زنگ میخوره
-بده من خودم جواب میدم
_خب با نرگس کار داره
بابا خب چرا بلند گو رو روشن می کنی دوسش شاید.
#ادامه_دارد😉
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت50
📚#یازهرا
___________________
بابام گوشیه نرگس و جواب داد و زد رو بلند گو
طرف صداش اومد گفت
_نرگس کجایی گوشیتو جواب نمیدی؟
دانشگاه رفتم نبودی
گوشیت پیش کیه؟
اتفاقی برات افتاده؟
چرا بلاکم کردی خب؟
میخواستم بپرسم چیشد گفتین بالا خره یا نه؟
زنگ زدم بهت کی جواب داد؟
باید ببینیم همدیگرو باید باهم صحبت کنیم
چیشدی یکدفه؟
(صدای مرد بود
کلا در تعجب بودم
-چکارش داری اقا؟!
_شما کی هستی
یکی بگه به من
گوشیو چرا جواب میدی
من نرگسو کار
بده گوشیو دستش اهه
خداا
-شما کی هستی نرگس رو از کجا میشناسی؟
_بابا من ارسلانم خب کیم دیگه همکلاسیش
گوشی بده بهش دیگه
-نرگس؟!
نرگس خانم؟!
(بابام گوشیو قطع کرد
نگران بود
نمیدونم چرا..)
_بده ببرم گوشیو بابا
-آرمان
_جانم
-بیا یه دقیقه اینجا بشین
همین پسره وقتی میخواستیم بیاییم زنگ زد به نرگس نرگس اسمشو شماره خود همین سیو کرده بود.
گفتم جواب بده
گفت ناشناسه ولش کن
خودم جواب دادم گفت با نرگس کار داشت
خیلی ازدستش عصبانی شدم
از یک طرفم خیلی بهش اعتماد داشتم
خودم میدونم از نامحرم بدش میاد
اصلا نمیدونم چرا چیشد همچین فکری راجبش کردم
پسره گفت تو کی هستی که گوشیو جواب میدی
اعصابم کلی خورد شد
گوشیشو کامل چک کردم
تمام قسمت های شخصی گوشیشو نگاه کردم چیزی نبود
به غیر از پریا و اتنا با کسی چت نمیکنه
تمام چتاشو با همه خوندم چیزی نداشت
تمام برنامه گوشیشو چک کردم چیزی نداشت
_خب این که از روزم روشن تر دیگه؟!
_نرگس دختر کاملا عاقل و بالغیه
-اره
از دست خودم عصبیم
چرا اینکار کردم
میدونم الان با من قهره مثلا گفت باورم نمیشه این جور فکر کردی
بابا اصلا نرگسو اعصاب باهم جور در میاد
اخهه
_خب بابا بهش حق بده
نرگس یه دختره خب همیشه خودتم میگی خیلی چیزا تو روحیه دخترا تاثیر گذارن
ولی خب نباید گوشیشو میگرفتی
اصلا بل فرض که همچین چیزی که شما فکر کردی باشه که اصلا امکان نداره
خودت خیلی چیزا رو راجب حریم خصوصی برامون تعریف کردی
درسته من از نرگس بزرگترم اما نرگس. این چیزا رو بهتر از من فهمید
خودت از همون شانزده سالگی که برا جفتمون گوشی خریدی بهمون گفتی گفتی که تا وقتی که به سن قانونی برسید کسی حق نداره تلفن شمارو چک کنه به غیر از والدینتون..
تا وقتی که به سن قانونی برسید اون موقع من خودم دیگه اجازه ی این کارو به خودم بدم که گوشی شما رو چک کنم خیلی آدم.......... 😂
بابا خب نباید گوشیشو چک میکردی
اگه ازش میپرسیدی شک نکن بهت میگفت که خواستگارشه
اگه تا الانم نگفته بخاطر اینه که میخواست ببینه تکلیفش با امیر حسین چی میشه بعد بگه
نرگس چیزی تو گوشیش نداره که بترسه گوشیشو نده به کسی