eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
22.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
111 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi مدیریت👇 @khadeem110 #هشتک کانال حذف نشود❌ لینک گروه👇 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
https://eitaa.com/joinchat/3835953196C18be46e1a6 @mmhghmaazaker سلام باتوجه به مشکل پیش آمده ی نرم افزار ایتا کانال جدید ما این شد👆 مارا به دوستانتان معرفی کنید
‍ 🍃🌸 ایام بهاریتون ‌معطر به ‌عطر خوش صلوات بر حضرت مُحَمَّد (ص) و خاندان مطهرش🌸🍃 🌺🍃🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌺🍃🌸مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺🍃🌸وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
يا محول الحول والاحوال ، حول حالنا الى احسن حال ، برحمتك يا ارحم الراحمين.
🌷 سلام صبح شما بخیر روز طبیعت مبارک دلتون سبز روزتون سبز زندگیتون سبز الهی روزی زیبا و پراز شادی  در کنار خانواده ، عزیزان و دوستانتان داشته باشید. سیزده به در مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر شهریار در مورد سیزده بدر عاقبت از ته این کوچه سفر خواهم رفت به هوای سر کوی تو به سر خواهم رفت قید عالم بزنم مایه زجان بگذارم در خط چشم تو تا مرز خطر خواهم رفت تا مگر نرم کنم سنگ دلت مجنون وار دامن دشت و دمن کوه و کمر خواهم رفت یار انگار سر مهر ندارد، زین شهر با دلی خسته و پر شور و شرر خواهم رفت بشکف ای دوست مرا بدرقه ای شبنم باش تا ببینی که چه با دیده ی تر خواهم رفت دل سودا زده زین راه به جایی نرسید چاره ای نیست، پی راه دگر خواهم رفت تا به کی اشک من و دامن … گره هایم هفت تا نشده… @ewwmajmamolodi
ﺑﺎﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻧﺬﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁورد یاد ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﻭﻝ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺕ کردند مجید تال
دلم از عشق در به در شده است شب تنهايي ام سحر شده است مي پرم تا مدينه بي پروا نوبت اين شكسته پر شده است شعله هاي قديمي يك عشق در وجودم چه بيشتر شده است خبر آمد كه آمده از راه آنكه بر عشق برگ و بر شده است ملكي ميدهد ندا كه حسين مژده اين بار هم پدر شده است صحن خشك دو چشمم امشب از قدم نو رسيده تر شده است دختري كه قرار سينه ي ماست حرمش مكه و مدينه ي ماست دل ما و دل صنوبري ات سر ما و سرير سروري ات با دو دستت بيا هواييم كن آرزويم شده كبوتري ات پري خانه ي امام حسين دست ما و عطاي كوثري ات زلف ما از ازل گره خورده به سر گوشه اي ز روسري ات به در خانه ات گدا هستم شده شغلم هميشه نوكري ات چِقَدَر شكل فاطمه هستي به فداي نگاه مادري ات آسمان پاي مقدمت پا شد با قدومت مدينه غوغا شد هر دو چشمت هميشه شيداتر هر يكي از يكيست درياتر كسي مانند تو نيامده است مثل خالق هميشه يكتاتر اوج فهمت فراتر از درك است از عروج خيال بالاتر از تو گفتن چه كار دشواريست واژه در واژه ات معماتر بوده ارباب صاحب فرزند تو رسيدي شده است باباتر تو رسيدي و با وجودت شد خانه اش از بهشت زيباتر از زبانت پدر شنيدني است چقدر ناز تو خريدني است چشم خود را همين كه وا كردي همه جا را پر از صفا كردي با همين سن كوچكت كار حضرت خضر و نوح را كردي غير تو پرده دار عشق نبود سر عشق را تو بر ملا كردي با حضورت دل از همه بردي همه را مست و مبتلا كردي جاي گريه حسين ميگفتي بعد از آن عمه را صدا كردي لحظه اي بعد روي دوش عمو تو خودت را چه خوب جا كردي نذر تو يك سبد شكوفه و ياس شده هم بازي ات عمو عباس رونق بزم عرشيان شده اي حسرت اهل آسمان شده اي در زلال نگاه اين دنيا رود جاري و بيكران شده اي بانوي من درست مي بينم ؟ چه شده اين همه كمان شده اي ؟ كاش مي مُردم و نمي ديدم هدف سنگ شاميان شده اي سر بازار خنده مي كردند خسته از دست اين و آن شده اي كنج ويرانه پر زدي رفتي بوسه بر زخم سر زدي رفتي
نسیمی آمد و درهای آسمان وا شد در آسمان مدینه ستاره پیدا شد همینکه غنچه‌ی یاسی دگر شکوفا شد خبر رسید دوباره حسین بابا شد سحر شد و شرف‌الشمسی از سما آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد عروس فاطمه این بار دختر آورده برای حضرت صدیقه کوثر آورده چه کوثری، چه بگویم چه گوهر آورده برای حضرت ارباب، نوبر آورده دهید مژده که نوری ز کبریا آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد لباس پولکیِ این بنفشه الماس است و عطر و بوی تنش از عصاره ی یاس است شبیه فاطمه این نازدانه حساس است و در شگفتی‌اش این بس، عموش عباس است بشیری آمد و گفتا گل خدا آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد به روی دست اباالفضل تا تبسم کرد فرات، از هیجان در خودش تلاطم کرد کبوتری به مناره شد و ترنم کرد فرشته دور و برش، دست و پای خود گم کرد حسین را گلی از باغ هل‌اتی آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد کشیده پای لبش قطره قطره دریا را اسیر خویش نموده وجود سقا را نوشته‌اند به پایش نگاه زهرا را و زنده کرد به یک یاحسین، دنیا را برای تهنیت از عرش، مرتضی آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد نگینِ شمسیِ انگشتر علمدار است کنار حضرت ارباب، گرم اذکار است علیِ اکبر لیلا بر او گرفتار است جمال حضرت زهرا در او پدیدار است ستاره‌ی شب تاریک نینوا آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد چه قدر غنچه‌ی لبهای او عسل دارد گرفته شاخه‌ای از یاس و در بغل دارد که گفته دختر ارباب ما بدل دارد ؟ به زیر هر قدمش کوهی از زُهَل دارد کسی به شکل بشر با فرشته‌ها آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد کلام و حرف خدا بوده ذکر آغازش همیشه و همه جا بوده عمه هم‌رازش حسین، از دل و جان می‌خرد به دل نازش به روی دوش ابالفضل اوج پروازش بهشت گفت، بهشت من از کجا آمد؟ رقیه دختر سلطان کربلا آمد
به روى پر جبرئيل آرميده همانكه دلم را به مستى كشيده فرشته بيا در زمين بار ديگر ببين كودكى هاى زهرا رسيده عجب سيب سرخ قشنگى خداوند براى خود سيب سرخ آفريده گمان مى كنم اينكه مانند زهرا فداها ابوها ز بابا شنيده همانكه به پاكى بود شهره آمد به دامان خورشيدمان زهره آمد پدر، عاشق بوى پيراهنش بود و گرم طواف ضريح تنش بود ميان همه خانواده يكى هم هميشه خراب عمو گفتنش بود سحرها سرش روى دامان بابا شبى هم پدر بر روى دامنش بود شبى كه رد ريسمان هاى اين راه به جامانده بر بازو و گردنش بود همان شب كه از گريه او بى رمق شد و يك مرتبه روبرو با طبق شد سلام آنكه بى تو دلم وا نمى شد كوير زمين مثل دريا نمى شد اگركه نمى آمدى تا هميشه كسى مثل تو شكل زهرا نمى شد به غير از تو و عمه زانوى سقا براى كس ديگرى تا نمى شد تو در كربلا تشنه،بى آب بابا ولى آب هم بود بابا نمى شد چه شد در ميان بيابان بماند چه بهتر كه اين راز پنهان بماند مسيح از نگاه تو درمان گرفته به يمن تو درشهر باران گرفته براى سفر تا خدا بار ديگر نخ چادرت را سليمان گرفته نگاه شما مى برد سمت دريا كسى را كه راه بيابان گرفته تو مانند زهرا تو بانوى آبى تو هم بازى طفل ناز ربابى شبى كه بهارنگاهت خزان شد زمان وداع تو با كاروان شد زمين خوردى از ناقه،دربرهه اى كم تمام تنت پاره اى استخوان شد تو ديدى كه قران برنيزه رفته ورق در ورق خيزران خيزران شد تو ديدى كه بر نيزه مى رفت بابا و انگشترش قسمت ساربان شد خلاصه ترك خورد بغض گلويت پدر آمد اما بدون عمويت
عرش از نورِ خدا غرقِ تلاطُم شُده بود بَسکه می‌ریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود   باز هنگامه‌یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است  - چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد - لاله شوریده‌یِ هر لحظه‌ی دیدارش بود ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود مِهر همسایه‌یِ دیوار به دیوارش بود خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد - موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت اولین آینه‌یِ جاریِ کوثر آمد دومین فاطمه‌یِ خانه‌ی حیدر آمد - آسمان از قدمش تا که شکوفا می‌شد عشق شیرازه‌ی هر واژه‌ی دنیا می‌شد هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا می‌شد عالم از یاس‌ترین عطر مسیحا می‌شد باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود لحظه‌ی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود - کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت - نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری بینِ منظومه‌ی خورشیدیِ دل جا داری زیرِ پا وسعتِ شش گوشه‌ی دنیا داری که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است - حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت پایِ پُر آبله‌اش با تنِ تبدارش سوخت از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید از همان فاصله‌یِ دور لبش را بوسید
ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه ، از دار دنیا تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تار أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بار أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنار أُمِّ إِسحاق در چشمهای تو نجابت خانه کرده ای سوگلی باوقار أُمِّ إِسحاق دختر به خوبی تو این دنیا ندارد غمخوار بابا ! خانه دار أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقینا خورشید زاده ! شاهکار أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثار أُمِّ إِسحاق کل میکشم امشب به یمن مقدم تو کف میزنم به افتخار أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه ات می آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشید روی بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماه شب های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو یا اینکه تو گرم تماشای حسینی سر تا به پا آیینه ی مادربزرگی هانیه ، حسنا ، زهره ، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد "حورای حسینی" با مادری هایی که کردی میتوان گفت در کودکی أم أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل میبرد چادر نمازت از ملائك مأموم شبهای مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده ! خیر مقدم ارباب زاده ! شاهزاده ! خیرمقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی پر از مهر و دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتما در هر نفس هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه ای بر شانه ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون ! نگاهی به عوام الناس داری ؟ جودِ حسن ، مهرِ علی ، احسانِ زهرا در تو نهفته ، بی گمان "میراث داری" آيینه دار نور ناب پنج تن تو زهرا ، حسین و مرتضی ، احمد ، حسن تو از عزم جزم ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کر کرد آنقدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سر بر روی نی سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالم به هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه ی تدبیر تو کلی ضرر کرد با ناله ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ... با همت ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعا کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه ات امروز عالم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد
جانم رقیه....جان حسین گفتند : اصلاً نیستی ! ❤️ گفتم : که ای جانم حسین❤️ با دختری که نیست هم ،🌸🍃 دارد قیامت می کند...🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
javadmoghaddam-@yaa_hossein.mp3
3.9M
میلاد حضرت علیه السلام 🎵 دل بی قراره آروم نداره 🎤 جواد @ewwmajmamolodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام آن که تا حشر مرا نوکر حیدر کرده روزی شعر مرا چند برابر کرده یا علی های مرا یا علی اکبر کرده روزی ما همه در دست علی افتاده سربلندیم درْ این خانه، ولی افتاده رحمت واسعه از عرش خدا می بارد گل لبخند به لب های زمین می کارد پسر ارشد ارباب خوش آمد دارد بنویسید که فرزند حسین آمده است بنویسید به او نور دو عین آمده است ما که دیدیم همه قوت ایمانش را ما که دیدیم همه رحمت چشمانش را ما که دیدیم همه سفره ی احسانش را صف کشیدند گداها که کریم آمده است صاحب سفره ی احسان قدیم آمده است صبح امید پس از شام سیاه آمده است بنویسید که خورشید که ماه آمده است حسن دوم این قوم ز راه آمده است دل ارباب جهان در هیجان آمده است حسنی خُلق ترین، خلقِ جهان آمده است چه بگوییم در اوصاف حسین و پسرش چه بگوییم در اوصاف سجود سحرش چه بگوییم در اوصاف رخ چون قمرش کرده روشن مه او راه بنی هاشم را می شود دید در او ماه بنی هاشم را این پسر نیز همانند علی شیر خداست ضربه ی تیغ علی ضربه ی شمشیر خداست در نفس هاش فقط نغمه ی تکبیر خداست بنویسید که او مست حسین بن علی است ذوالفقاری است که در دست حسین بن علی است این پسر یک تنه خود قدرت لشکر دارد باید او مثل علی تیغ دو دم بردارد هر چه خوبان همه دارند، فراتر دارد بنویسید که از رویش علی می بارد *چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد* بنویسید علی بن حسین و حسن است احمد و فاطمه و حیدرِ در یک بدن است به خداوند که او بند دل پنج تن است همه ی پنج تن آل عبا را یک جا هدیه داده است خداوند به ام لیلا وحید محمدی ۹۹/۱/۱۳ علیه السلام علیه السلام @ewwmajmamolodi
@babolharam.ir-Karimi-MiladeEmamZaman1397-001(rasekhoon.net).mp3
2.21M
🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ گل سرسبد عالم حضرت بقیه الله العظم مهدی موعود روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ @ewwmajmamolodi
🕊💕مدح و سرود ویژۀ میلادِ گل سرسبد عالم حضرت بقیه الله العظم مهدی موعود روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ امشب لبالب می شود دخل همه خمارها وا می شود با جام می از تشنگان افطارها گویند کافر می شوم مست و قلندر می شوم بی پا و بی سر می شوم سر دستۀ عیارها از شوق دست افشانم و شعر جنون می خوانم و در پای دار عشق چون حلاج ها ، تمارها تسبیح و جام و مُهر و مِی تکلیف عقل و عشق کی من خسته ام از این همه تکرار استغفار ها «عهد کردم مِی و مستی نکنم ، بجز از امشب و فرداشب و شبهای دگر» از قلب قرآن و زبور انجیل و تورات و صُحف موعود میاد برون از کل استفسارها از پرده گر آید برون توحید می گردد فزون بت می تراشند از قد رعنایِ او حجارها جایِ تمام فرش ها پیش قدوم یار ما می گسترانند انبیا عمامه ها،دستارها آیینۀ حق منجلی در آینه روی علی تکثیر شد در آینه تا آسمان کرارها امشب که عطرآگین فضا از بوی نرگس می شود پای و سر و دست و دلم از شوق و بی حس می شود «عهد کردم مِی و مستی نکنم ، بجز از امشب و فرداشب و شبهای دگر» از آب زمزم قطره ای بر رخ بزن بیدار شو از جام کوثر قطره ای بر رخ بزن هشیار شو بر لوح تقدیر دلت از عرش می آید قلم بر بندگی اصرار کن گنجینه اسرار شو از قیدها ازاد شو از اهل عشق آباد شو مستشهد بین یدیه حضرت دلدار شو هستی همه از هست او دل را بده بر دست او بردار خود را از میان بردار شو سردار شو دنیاست مملو از فِتن روح بصیرت بی بدن این جسم ناسوتی بِنه لاهوت را طیار شو نفس و نفَس خیرات کن حب علی اثبات کن پایِ رکاب نائبش مقداد شو عمار شو نور اباصالح ببین می تابد امشب بر زمین با حضرت روح الامین در سامره احضار شو بر دامن مادر گلی خوابیده از نسل علی لالایی مادر ببین مادر منم بیدار شو در آسمانِ عصمت چشم خدایِ دلبری پیداست مِهر مادر و برق نگاه حیدری امشب که عطر آگین فضا از بوی نرگس میشود پای و سرو دست و دلم از شوق بی حس میشود بیت کرم بیت خدا بیت امام عسکری دست پر از خالی من محتاج لطف داوری گوید فرشته زیر لب با خویشتن یاللعجب بعد از محمد آمده بار دگر پیغمبری از هوش رفته یاسمن بر روی دامانِ چمن افتاده یاس و نسترن بر شانۀ نیلوفری جمع کمال اَنبیا جمع جمال اولیا رُخسار ختم الواصیا در قاب دست عسکری عالم دم از او می زند فریاد یاهو می زند خورشد سوسو می زند در پیش ماه دلبری در قاب قوسینش ببین محراب جبریل امین قد قامت ای اهل زمین سرو بلند حیدری تا من گدای او شدم حاتم گدای من شده دیوانه ام گر رو کنم بر آستان دیگری امشب به پای مَهد تو نور دعایِ عهد تو آماده کردم سینه را تا انتقام مادری پایِ رکاب حضرتت وقت ظهور قدرتت جبریل می آرد برای رو خودت شهپری وقت قیامت ای بنازم صور اسرفیل را خصم علی بیند در آن دم کار عزرائیل را امشب که عطر آگین فضا از بوی نرگس میشود پای و سرو دست و دلم از شوق بی حس میشود «عهد کردم مِی و مستی نکنم ، بجز از امشب و فرداشب و شبهای دگر» داشتم یک دل و آن هم به تو کردم تقدیم دل ندارم که دهم من به دل آرایِ دگر یا وَعَدَالله یا بقیه الله .. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ @ewwmajmamolodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊💕مدح بسیار زیبا ویژۀ میلادِ گل سرسبد عالم حضرت بقیه الله العظم مهدی موعود روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ در این سینه تیرِ محبت نشسته و چشمم به امیدِ اُلفَت نشسته بهشت آرزویِ گدایی نباشد که در سایۀ طاقِ نُصرت نشسته بگیر از رُخت پرده را تا ببینند که یوسف هم اینجا به زحمت نشسته به رویِ پَر و بالِ هم در مسیرت فرشته فرشته به حیرت نشسته هوایی ندارد بجز سجده بر تو بر آن سَر که گرد محبت نشسته دل ما رمیده ،اگر پَر کشیده شرابی چشیده، به شوقی تپیده دویده دیده بسویت که دیده که عطری وزیده که نوری دمیده که آقا رسیده و با دامنی پُر عنایت نشسته بیا تا که زهرا به قابَت بگیرد بیا تا که زینب گلابَت بگیرد علی پیشت آیاتِ قرآن گرفته بخوان تا دمِ مستجابت بگیرد بیا تا که عباس پشتت بتازد بیا تا که اکبر رکابت بگیرد که عالم ببیند حسین آمد امشب حسینی ترین انقلابت بگیرد بیا تا که ایوان طلای نجف هم صدو ده سَبو از شرابت بگیرد تو آبی جوابی حسابُ کتابی تو معمارِ صحنِ بقیعِ خرابی، شهابی شرابی تو پایان خوابی نفسهای نابی تو رسواگر چشمه های سَرابی به دل گفته ام نذرِ حال خرابت بگیرد بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقارت بزن تا که چرخد زمین در مدارت عَلَم را بکش رویِ دوشَت نفس زن که طوفان شود موقع تار و مارت زمان تقاصت عمو راصدا کن که حض می کند لحظۀ تار و مارت خنک می شود سینه ها و جگرها پس از کعبه باشد مدینه قرارت عجب گرد و خاکی کند انتقامت که جبریل سرمه کشد از غبارت تو مفتاح مایی تو عین البقایی ظهور خدایی تو وقت کَرَم مجتبایی تو وقت رجز مرتضایی توتیغ رهایی نفس های کربلایی تو بانگ رسایی که میریزد از سر به پا اقتدارت چه جای شگفتی که کافر گریزد که شیرِ نر از هولِ حیدر گریزد علی هستی و وقتِ هو هویِ تیغت سپاهی نداند که بی سر گریزد علی هستی قبل از آن که بیایی زِ برق نگاه تو لشکر گریزد مگر می شود آنکه روبرعلی نیست که از تیغ مولایِ قنبر گریزد فدای امیر سپاهت که دشمن ز هولِ ابالفضل و اکبر گریزد تو رمزِ قدیری تو ما را امیری،سعادت مسیری تو روح کویری تو آیات حق را نظیری، توبر ناکثین مارقین قاسطین ظمهریری تو جاءالحقی بی نظیری امیری حسین و نعم الامیری به سمت تو شیعه به محشر گریزد بیا بشنوم لحن نورانیت را کنارت مناجات شعبانی ات را سرِ جاده ی مشهدم تا ببینم شبی عاشقانِ خراسانی ات را قدم زیرِ باران قدم میزنم تا مگر حس کنم حال بارانی ات را تو و سیصدو سیزده مَرد ایمان بیا بشنوم شورِ طوفانی ات را ببین سیدِ ما،مهیا نموده برایت سپاه سلیمانی ات را به حیرانی ما،پریشانی ما،پشیمانی ما نگاهی به بغض غزلخوانی ما به این جمعه های زمستانی ما به شبهای طولانی ما نصیبی نما صُوتِ قرآنی ات را دعایی کن امشب جوانان ایرانی ات را شاعر : حاج حسن لطفی امن یجیب المضطر ... ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ @ewwmajmamolodi
Karimi Babolharam.mp3
1.67M
🕊💕مدح بسیار زیبا ویژۀ میلادِ گل سرسبد عالم حضرت بقیه الله العظم مهدی موعود روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ @ewwmajmamolodi