eitaa logo
خانواده و مهارتهای زندگی
188 دنبال‌کننده
431 عکس
381 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به عبارت دیگر مختصر و مفید، می گوید و انجام می دهد. [/راض عن الله عز و جل/] مؤمن از خدایش خشنود است. و هیچ گاه از خدایش شکوه نمی کند. [/مخالف لهواه/] با هوای نفسش مخالفت می کند. [/لا یغلظ علی من دونه/] مؤمن به زیردستش خشونت ندارد. [/و لا یخوض فی مالا یعنیه/] در کاری که به او مربوط نیست فرو نمی رود. خوض به معنای فرو رفتن است. «خاض فی الماء» یعنی به طوری در آب فرو رفت که از دیده ها پنهان شد.مثلا می گویند طلبه ها در مطالب خوض می کنند یعنی دقت زیاد به خرج می دهند، انگار در مطلب فرو می روند. [/ناصر للدین/] یاری کننده دین است. [/محام عن المؤمنین/] حامی مؤمنین است. در این کلام، علی (ع) یک مطلب را مفروض دانسته اند و آن اینکه مؤمن به برادر دینی اش ضرر نمی زند.اما اگر ضرری متوجه برادر ایمانی شد، طبق این حدیث مؤمن به حمایت از او اقدام می کند و در صدد رفع مشکل او بر می آید. چه، بی تفاوتی با ایمان ناسازگار است. [/کهف للمسلمین/] پناهگاه مسلمان است. [/لا یخرق الثناء سمعه/] تعریف دیگران، او را از خود، بی خود نمی کند.خرق به معنی پاره کردن است.در این تعبیر، امیر المؤمنین علی (ع) استعاره ای به کار می برند که مؤمن از شنیدن تعریف گوشش پاره نمی شود.و به تعبیر دیگر خود را گم نمی کند.بزرگترین خطر برای انسان تعریفهای بی جاست که شخص را گول می زند. [/لا ینکی الطمع قلبه/] (8) طمع قلب او را نمی خراشد. «ینکی» در لغت به معنی خراش زدن است.از این جمله ظاهرا در می یابیم که طمع نمی تواند دل مؤمن را بخراشد، یعنی توان نفوذ در آن را ندارد. خراشیدن طمع، چه آسیبی به قلب می رساند؟ طمع حالتی است که برای نفس در برابر دنیا پدید می آید.دل آنچه را دیگران از نعم مادی دارند، طلب می کند، اگر چه بدان احتیاج نداشته باشد. طمع از رذائلی است که از شعبات حب دنیاست و روایات بسیاری در نکوهش آن وارد شده است، پیامبر (ص) فرمودند: [/ایاک و الطمع فی الناس فإنه فقر حاضر/] (9) بپرهیز از طمع که تهیدستی حاضر است. چون آدم طمعکار همواره با احساس نداری و نیاز زندگی می کند.به هر جلوه مادی چشم طمع می دوزد، اگر چه به آن احتیاج نداشته باشد، لذا پیوسته احساس نداری می کند.حرص با طمع از این نظر اختلاف دارد که حریص چیزی را که دارد، بیشتر می طلبد، امام باقر (ع) فرمود : [/بئس العبد معبد له طمع یقوده/] (10) «چه بد بنده ای است، بنده ای که طمع جلودار اوست.» حال ببینیم خراشیدن طمع چه آثاری دارد؟ میان طمع و ایمان ضدیت است.دنیا و آخرت با یکدیگر جمع شدنی نیستند.وقتی در دلی طمع وارد شد، ایمان از آن خارج می شود.و چه خطری بالاتر از بی ایمانی است؟ لذا در نقطه مقابل طمع، ورع قرار دارد.از امام حسین (ع) پرسیدند که چه چیز ایمان را در بنده، پا بر جا می کند؟ حضرت پاسخ فرمودند: «ورع» .و سپس فرمودند: [/و الذی یخرج منه الطمع/] آنچه موجب خروج ایمان از دل می شود، طمع است. طمع انسان را در معرض زوال ایمان قرار می دهد.از این رو در روایات از «بی نیازی از مردم» و «استغنا از خلق» به عنوان فضیلتی بزرگ یاد شده است. علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: [/لیجتمع فی قلبک الافتقار الی الناس و الاستغناء عنهم/] باید در قلبت دو حالت «احتیاج به مردم» و «استغناء از مردم» جمع شود. [/فیکون افتقارک علیهم فی لین کلامک و حسن وجهک/] با داشتن روحیه نیازمندی، کلامت نرم و روایت گشاده می شود. همان طور که انسان اگر از کسی چیزی بخواهد و احساس احتیاج کند، هم سخنش نرم می شود و هم چهره اش باز و شکفته می شود. همچنین است اگر در دلت استغنا از ناس هم باشد، زیرا: [/فی نزاحة عرضک و بقاء عزک/] آبرویت و عزتت را حفظ کنی. در این روایت، جنبه های اجتماعی مورد نظر است.اما در بعد معنوی امام باقر (ع) می فرماید : [/ثلاثة هن فخر المؤمن و زینه فی الدنیا و الاخرة/] سه چیز افتخار و زینت مؤمن در دنیا و آخرت است. [/الصلوة فی آخر اللیل/] نماز در آخر شب [/و یأسه مما فی ایدی الناس/] مأیوس بودن از آنچه در دست مردم است. کنایه از استغنا از مردم است [/و ولایة الامام من آل محمد/] (11) و پذیرش ولایت و امامت ائمه اطهار علیهم السلام حال تصور شود آنچه در دست دیگران است، در اختیار کسی باشد، چه فایده ای برای شخص به بار می آورد؟ اهل دنیا همه همتشان این است که بهتر بخورند و شهوترانی کنند و یک حیوان تمام عیار شوند.اما مؤمن چگونه است؟ مؤمن دنیا را مزرعه ای برای جهان دیگر می داند.امام حسن (ع) فرمودند: [/ابن آدم انک لم تزل فی هدم عمرک منذ سقطت من بطن امک/] ای فرزند آدم، عمرت از روزی که از بطن مادر خارج شده ای، در حال نزول و سقوط است. [/فخذ مما فی یدیک لا بین یدیک فان المؤمن یتزود/] مؤمن در این دنیا برای سفرش زاد و راحله تهیه می کند. اما کافر چه سرنوشتی دارد. [/فو الکافر یتمتع/] پس کافر در کشتزار طبیعت می چرد.
البته مؤمن و کافر هر دو، از دنیا بهره مند می شوند اما نگرش این دو، به دنیا مختلف است. از نظر مؤمن دنیا ابزار برای تحصیل آخرت است اما کافر به دنیا به عنوان هدف و غایت می نگرد . [/و لا یصرف اللعب حکمه/] مؤمن از کارهای بیهوده دوری می گزیند، به دلیل بینش حکیمانه ای که دارد. این معنا در صورتی است که حکم را به معنی حکمت بگیریم.اما می توان آن را به معنای قضاوت هم گرفت.یعنی امور دنیوی قضاوتهای وی را تغییر نمی دهد.مؤمن به حق حکم می کند و دنیا او را از حق باز نمی دارد. [/و لا یطلع الجاهل علمه/] و مرد نادان به دانشش پی نبرد.این معنا در روایتی دیگر آمده است: [/کلم الناس علی قدر عقولهم/] (12) با مردم به مقدار فهمشان تکلم کنید. سیره انبیا و اولیا این بود که وضع مخاطب را در گفتن حقایق در نظر می گرفتند، چون در غیر این صورت، هم علم ضایع می شد و هم مخاطب.کسی که قابلیت و ظرفیت ندارد ممکن است با شنیدن حقیقت به گمراهی و ضلالت بیفتد. برخی در این روایت، جاهل را به کسی که علمش اندک است، اطلاق کرده اند.بعضی هم غرض از جاهل را در این روایت، مخالفان ائمه (ع) گرفته اند و مسئله «تقیه» را مطرح کرده اند . البته معنای دوم بعید است و مراد همان معنای اول است. [/قوال عمال عالم حازم/] بسیار گوینده عمل کننده است، دانشمندی است و دوراندیش. در اینجا به نسبت میان قول و عمل در مؤمن اشاره شده است.آنچه را که از نیکی می گوید، خود به آن عامل است. «حزم» به معنی دوراندیشی و هوشیاری است.مؤمن حساب شده کار می کند.مؤمن آن نیست که تسبیحی در دست بگیرد و برود و گوشه ای بنشیند و ذکر بگوید.مؤمن در روایات چنین توصیف نشده است .این چنین کسی، تنبل است و فریب شیطان را خورده است. [/لا بفحاش و لا بطیاش/] ناسزا گو و سبک نیست. فحش به معنای از حد گذراندن بدی است. «فحش» یعنی بدی زیاد کرد، و وقتی به کلام و الفاظ تعلق می گیرد به معنای بد زبانی است. «طیاش» به انسان سبکی گویند که قدرت تصمیم گیری در امور ندارد.این معنا خیلی ظریف است .آدم طیاش همواره در تردید و دودلی است.اما مؤمن فکر می کند، تدبیر به خرج می دهد و تصمیم می گیرد.برخی از افرادی که دائما در مسائل ریز و درشت زندگی استخاره می کنند، مصداق این حالت هستند. [/وصول فی غیر عنف/] مؤمن معاشرتی است بدون زحمت. وصول به کسی گویند که زیاد معاشرت می کند اما در معاشرت مراقب است که افراد را در زحمت و تعب نیندازد. اصولا در باب صله ارحام، بهترین صله رحم، دستگیری از ارحام است و الا رفتن و مزاحمت «صله» نیست.امام رضا (ع) فرموده اند: [/صل رحمک و لو بشربة من الماء/] (13) صله ارحام کن اگر چه به دادن شربتی آب. [/و أفضل ما توصل به الرحم کف الاذی عنها/] (14) و با فضیلت ترین چیزی که با آن می توان صله رحم کرد، این است که ارحام را آزار ندهی . [/بدول فی غیر سرف/] اهل بذل و بخشش است بدون آنکه به اسراف دچار شود. برای روشن شدن روایت، توضیح مطلبی ضروری است.بخل که «اقتار» هم گفته می شود، نقطه مقابل اسراف است.بخل صفت شخصی است که در جایی که واجب است مصرف کند، نمی کند.اسراف مصرف مواهب الهی است در جایی که لازم و شایسته نیست. حد وسط اسراف و اقتار، جود و سخاوت است.سخاوت ملکه انسانی است که مواهب الهی را در جایی که لازم است و سزاوار، خرج می کند. بعضی فکر می کنند کسی که بریز و بپاش دارد، انسان سخاوتمندی است.در حالی که چنین نیست و برای تشخیص سخاوت از اسراف باید موقعیت، موارد، مقدار و ضرورت مصرف ملحوظ گردد.امام هشتم (ع) در ضمن روایتی فرموده اند که انسان به کمال ایمان نمی رسد مگر آنکه در وی سه خصلت باشد: [/التفقه فی الدین/] دین شناس باشد. [/و حسن التقدیر فی المعیشة/] در معیشت و زندگیش، اهل اندازه گیری باشد. [/و الصبر علی الرزایا/] (15) در گرفتاریها صابر باشد.حال ممکن است سؤال شود که موارد مصرف و محل شایسته برای انفاق کجاست؟ پاسخ را باید از فقه جویا شد.و ابتدا باید از واجب النفقة شروع کرد. امام رضا (ع) فرمودند: [/صاحب النعمة یجب أن یوسع علی عیاله/] کسی که خداوند به وی نعمت مادی داده واجب است که بر خانواده اش وسعت و توسعه دهد. این وجوب، وجوب استحبابی است.متأسفانه، برخی به نام ریاضت و خودسازی بر خانواده خود تنگ می گیرند.مقدس بازیها گاهی به چنین انحرافاتی منجر می شود.آدمی نمی فهمد که دارد به سوی جهنم سیر می کند. گاهی هم، بعضی فقط خود و خانواده شان را می بینند و از دیگران غافلند، این هم درست نیست .باید در انفاق، هر کس به وضع مالی خویش نظر کند و مطابق با درآمدش، انفاق کند. [/لا بختال و لا بغدار/] نیرنگ باز و حیله گر نیست. ختل در لغت، زشت ترین حیله ها را گویند.ختال هم به معنی فریب دادن است.اهل لغت می گویند ختل رعت الصید یعنی گرگ پنهان شد تا فریب دهد. معنی روایت این است که مؤمن نسبت به مؤمنان، مکر و حیله نمی کند.
غدارهم نیست.غدار به معنی پیمان شکن است.پیمان شکنی هم ریشه در حیله و مکر دارد. البته مکر کردن در جنگ واجب است و مؤمن باید زیرک باشد.در تاریخ نوشته اند وقتی مسلم بن عقیل در خانه هانی بود، عبید الله به عیادت هانی آمد.هانی به مسلم گفت از پشت پرده بیرون بیا و عبید الله را به قتل برسان. عبید الله آمد و رفت و مسلم او را نکشت.وقتی مورد اعتراض واقع شد، فرمود، ما در صحنه جنگ نبودیم و من این عمل را با مروت سازگار ندانستم.به تعبیر ما، این کار نامردی بود . [/و لا یقتفی اثرا و لا یخیف بشرا/] مؤمن در جستجوی عیوب مردم نیست و بر هیچکس ستم نکند. کسانی که عیب جو هستند از نظر روایات، از ایمان خارج می شوند. امام صادق (ع) فرمودند: [/ادنی ما یخرج به الرجل من الایمان ان یوأخی الرجل علی دینه فیحصی علیه عتراته و زلاته لیعنفه بها یوما ما/] (16) نزدیکترین کاری که شخص را از ایمان خارج می کند نزدیکی شخص به مؤمن برای جستجو از عیوب ایشان است، برای آنکه مدرک و مستندی از ایشان برای کوبیدنش داشته باشد. پیامبر (ص) فرموده اند: [/یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الی قلبه لا تزموا المسلمین/] ای کسانی که به زبان اسلام آورده اید و در قلبتان وارد نشده است، مسلمانها را مذمت نکنید . [/و لا تتبعوا عوراتهم/] و لغزشهای آنها را جستجو نکنید. [/فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله عورته یفضحه و لو فی بیته/] (17) هر کسی جستجو کند عیوب آنها خداوند جستجو می کند عیوب او را و کسی را که خدا جستجو کند عیوبش را، رسوایش می گرداند اگر چه در درون خانه اش باشد. [/رفیق بالخلق/] با نرمی برخورد می کند. روحیه نرم دارد و با خلق با لطافت برخورد می کند. مؤمن دشمن ساز نیست.غلظت و خشونت ندارد.در «وسایل الشیعه» بابی است تحت عنوان «مدارا با مردم» ، روایات در این باب زیاد است.پیامبر (ص) فرمودند: [/مداراة الناس نصف الایمان/] (18) مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان است. در روایت «ناس» که عام است و اختصاص به مسلمان و مؤمن ندارد آمده: [/الرفق بهم نصف العیش/] (19) برخورد نرم با مردم نصف زندگی است.در این روایت به زیبایی، هم به جنبه معنوی و هم مادی، اشاره شده است.هم نصف ایمان تأمین می شود هم نصف معیشت دنیوی.در نقطه مقابل فرموده اند : [/الانقباض من الناس مکسبة للعداوة/] (20) تنگ نظری با مردم وسیله کسب دشمنی است. این روایات با آنچه قرآن در نسبت ارتباط مؤمن با مؤمنان، منافقان و کفار مطرح می کند منافاتی ندارد.این روایات از بعد اخلاقی مد نظر است و آیاتی همچون «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» مصداق مسائل حقوقی است.مثلا اگر در مسئله ای حقوقی، طرف تو مؤمن باشد با رفق و محبت و گذشت و اگر کافر بود، با غلظت و خشونت برخورد کن. [/ساع فی الارض/] کوشش کننده است در زمین. مؤمن اهل کار و تلاش است.دلبستگی مؤمن به خدا وی را از کار باز نمی دارد.برعکس، ایمان، انسان را به تلاش وا می دارد.از طرفی مؤمن خود خواه نیست و صرفا برای خود تلاش نمی کند، بلکه برای جامعه می کوشد.در جمله بعد به این مطلب اشاره می فرمایند: [/عون للضعیف، غوث للملهوف/] کمک کار ضعیف و پناه بی کسان است. [/و لا یهتک سترا و لا یکشف سرا/] مؤمن پرده در نیست و اسرار مردم را افشا نمی کند. ستر به معنی پرده و هتک به معنای دریدن است.مؤمن نه پرده را می درد و نه پرده را بالا می زند.مسئله «هتک» در روابط اجتماعی موضوعی با اهمیت است.گاهی به قصد اصلاح ناخواسته، افساد می کنند.مکرر گفته ام که محور تربیت، پرده داری است نه پرده دری. خلق مؤمن، خلق الله است.خدای تعالی پرده در نیست و مؤمن که با حق تعالی پیوند خورده است، متصف به صفات اوست، بنابر این پرده دری نمی کند. مؤمن ستار العیوب است نه کشاف العیوب.در روایتی با سندی بسیار عالی شخصی به امام صادق (ع) عرض کرد: [/عورة المؤمن علی المؤمن حرام؟ /] عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟ حضرت فرمود: بلی.از حضرت سؤال کرد مقصودتان از عورت پایین تنه است؟ [/ «قال لیس حیث تذهب فکرک» /] فرمودند: خیر، فکرت در این مورد به انحراف رفته است.سپس حضرت فرمودند : مقصودم از حرمت عورت مؤمن، حرمت افشای اسرار مؤمن است. خوار کردن مؤمن، آدمی را از ولایت خداوند خارج و در سایه ولایت شیطان قرار می دهد.مفضل می گوید حضرت صادق (ع) به من فرمودند: [/من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه و هدم مروته من اعین الناس، اخرجه الله من ولایته الی ولایة الشیطان/] اگر کسی از مؤمنین چیزی نقل کند که وی را خوار و سبک و پیش مردم کوچک کند، خداوند او را از ولایت خویش خارج می کند و در ولایت شیطان قرار می دهد.
یعنی، تو لیاقت نداری که من خدا حاکم بر تو باشم.جالب است بدانیم که شیطان هم وی را نمی پذیرد [/فلا یقبله الشیطان/] (21) گاهی مسئله عیب هم در کار نیست.مؤمنی است که اهل یک سنخ عبادات است و نمی خواهد دیگران بفهمند. [/اضاعة السر/] مطلق است.در روایتی امام کاظم (ع) فرمودند: [/المجالس بالامانات/] (22) مجالس خصوصی در حکم امانات است. یعنی، اگر در مجلسی چند نفر مؤمن سخن خصوصی با یکدیگر می گفتند، نقل آن صحیح نیست. مؤمن خیر برادرش را می گوید و سرش را مستور می کند.یعنی مؤمن اصولا خوبیهای مؤمن را می بیند و زشتی ها را می پوشاند.در روایات متعدد آمده است که خداوند عملی را از مؤمن می نگرد و به ملائکه مباهات می کند اما هیچ گاه در برابر عمل زشت مؤمن، فرشته ها را خبر نمی کند که بیایید نگاه کنید. [/کثیر البلوی، قلیل الشکوی/] ابتلائات مؤمن زیاد است ولی شکایت و گلایه اش کم است. [/ان رأی خیرا ذکره و ان عاین شرا ستره/] اگر عمل خیر و پسندیده ای را ببینید آن را متذکر می شود، اما کارهای زشت و ناپسند را بازگو نمی کند. [/یستر العیب و یحفظ الغیب/] عیب را می پوشاند و حفظ غیب می کند. به اعتقاد من، حفظ غیب این است که در غیاب مؤمن، بیشتر احترامش را حفظ می کند. [/یقیل (23) العثره/] خطاها را نادیده می گیرد. «اقاله» به معنای برگرداندن است.در فقه، در باب بیع، می فرمایند طرفین می توانند معامله را اقاله کنند، یعنی معامله را بهم بزنند.در اینجا امیر المؤمنین (ع) جنبه اخلاقی بدان داده اند.می فرمایند اگر خطایی نسبت به مؤمن شد، اقاله می کند یعنی نادیده می گیرد.انگار چیزی نشده و وضع به حال اول خود است. [/و یغفر الزلة/] پوزش پذیر است. مؤمن نه تنها خطاها را اقاله می کند که اگر شخصی عذر خواست، فورا می پذیرد.در وصایای پیامبر (ص) آمده است: [/من لم یقبل من متنصل عذرا صادقا کان أو کاذبا.لم ینل شفاعتی/] (24) اگر کسی عذر خواهی کسی را چه راست و چه دروغ نپذیرد، شفاعت من شامل حالش نمی شود. چه رابطه ای میان شفاعت و پذیرش عذر در این دنیا است؟ انسان در این عالم باید نمونه ای از صفات و افعال الهی را نشان بدهد.به یاد دارم بزرگی که از وارستگان بود به من می فرمود فلانی من هر شش ماه یکبار، تمام کسانی را که به من بدی کرده اند اما من نمی دانم، عفو می کنم. یک وقت بحث عذر خواهی است که غالبا این چنین است اما مطلب آن بزرگ، فوق این مطلب است .افرادی به انسان تعدی کرده اند و برای عذر خواهی هم نیامده اند لکن او همه شان را بخشیده است.اما چه نفعی عاید اولیا از عذر خواهی می شود؟ این افراد قادرند روز قیامت سخن بگویند.زبان حالشان این است که خدایا من که بنده تو بودم، گذشت کردم تو هم که خالق من هستی از من بگذر.یعنی یک نمونه از صفات الهی را در عالم بارز کرده است و لذا حق تعالی درخواستش را رد نمی فرماید. [/لا یطلع علی نصح فیذره و لا یدع جنح حیف فیصلحه/] بنصیحتی آگاه نشود که آنرا رها کند و هیچ کجروی را اصلاح نکرده نگذارد. معنای دیگر این است که ممکن است اصلا جرمی از مؤمن صادر نشود تا محتاج اصلاح شود. [/امین رصین تقی نقی زکی رضی یقبل العذر/] امین با وفا، پرهیزکار پاکدامن، بی عیب، پسندیده نسبت به مردم و خدا و عذر پذیر است . مؤمن در جامعه به گونه ای رفتار می کند که مردم به او اعتماد می کنند. «رصین» است یعنی، در همه چیز یا در امانت داریش محکم است.تقی است و از آلودگیها مبراست.نقی است.چه بسا نقی اشاره به ذمائم اخلاقی است.نه تنها تقی است یعنی، افعالش به معصیت آلوده نیست که ملکاتش نیز آلوده به نفسانیات نیست.یعنی، اهل کبر و حقد و حسد و رذایل اخلاقی نیست. «زکی» است یعنی، اهل تزکیه نفس است.در دو صفت تقی و نقی جنبه سلبی مطرح است و در دو صفت بعد، جنبه اثباتی است.تزکیه نفس، مؤمن را رشد می دهد.راضی است یعنی، رضایت خالق را جلب کرده است و مرضی است یعنی، هم خالق از او راضی است و هم خلق. وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم*که در طریقت ما کافری است رنجیدن مؤمن مطلب بالاتری می جوید.نه تنها نمی رنجد بلکه همواره خشنود است. [/رضی الله عنهم و رضوا عنه/] آنقدر دلش با محبوب وابسته است که از تأدیب محبوب، لذت می برد.به تعبیر آن عارف بزرگ: اگر با دیگرانش بود میلی*چرا ظرف مرا بشکست لیلی او با اولیا سروکار دارد و آنها را هدف گیری کرده است.اگر چه این وادی، وادی دیگری است که بهتر است مکتوم بماند. [/و یجمل الذکر/] مؤمن در وقت یادآوری مؤمن، زیبا توصیف می کند. مؤمن آنگاه که می خواهد دیگران را توصیف کند، زیبا و آراسته وصف می کند. [/و یحسن بالناس الظن/] گمانش به دیگران نیک است.
سوء ظن، بیماری است.بدگمانها معیوب اند، در جامعه ای که صلاح بر فساد غلبه دارد اگر کسی به برادر یا خواهر مؤمنش بدگمان شود این شخص بیمار روحی است.منشأ سوء ظن، جبن و حقارت نفس است.به دلیل ضعف نفس، شیطان در روح ضعیف نفوذ و او را وسوسه کرده و خواطر شیطانی را بدو القا می کند. مؤمن اهل حسن ظن به دیگران است و اجازه نمی دهد شیطان در زوایای روحش لانه کند. دو جمله ای که مولا فرمودند کاملا به یکدیگر مربوطاند.آنگاه که یادآور دیگران است، با زیبایی یادآوری می کند و گمان نیک به دیگران دارد.وقتی که مؤمن در روابط اجتماعی از برادر یا خواهر مؤمنش ذکر جمیل داشت، پیوندهای اجتماعی وثیق و محکم می شود.اصولا مؤمن مقید و متعهد است که پیوندهای اجتماعی مؤمنان را تحکیم بخشد. از نظر زبانی، خوب وصف می کند و از نظر درونی حسن ظن دارد.اساسی ترین عامل حفظ هر جامعه حسن اعتماد عمومی است.ریشه این حفظدر حسن ظن است.به دلیل حسن ظن، اعتماد می کنیم و اگر اعتماد نباشد، در جامعه از هم می گسلد، مؤمن باید به روابط اجتماعی استحکام ببخشد و مسائلی همچون ذکر جمیل نمونه ای از ایجاد حسن اعتماد عمومی است. پی نوشت ها: 1.اصول کافی، جلد 2، کتاب ایمان و کفر، باب مؤمن و نشانه ها و صفات او بحار الانوار، ج 67، ص .367 سند و مطلع و روایت چنین است: محمد بن جعفر، عن محمد بن اسماعیل، عن عبد الله بن داهر، عن الحسن بن یحیی، عن قثم بن ابی قتادة الحرانی، بن عبد الله من یونس، عن ابی عبد الله، قال: قام رجل یقال همام کان عابدا، تارکا، مجتهدا الی امیر المؤمنین (ع) و هو یخطب، فقال: یا امیر المؤمنین! صف لناصفة المومن کاننا ننظر الیه؟ ...الی آخره. 2.دعوات راوندی، ص .39 3.من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص .378 4.امالی شیخ صدوق، ج 1، ص .305 5.سوره ق، آیه .29 6.بحار الانوار، ج 67، ص .291 7.غرر الحکم، ج 6، ص .351 8.غرر الحکم، ج 3، ص .5 9.همان، ج 4، ص .238 10.غرر، ج 1، ص .85 11.غرر، ج 1، ص .145 12.غرر، ج 1، ص .176 13.غرر، ج 4، ص .30 14.غرر، ج 5، ص .387 15.جامع الاخبار، ص .35 16.غرر الحکم، ج 1، ص .356 17.وسایل، ج 9، ص .90 18.سوره آل عمران، آیه .129 19.سوره انشقاق، آیه .6 20.بحار الانوار، ج 72، ص 110 تا .112 21.وسائل، ج 8، ص .521 22.نسخه بحار الانوار «لا ینکی» . 23.میزان الحکمة، ج 5، ص 552 به نقل از بحار، ج 69، ص .408 24.بحار، ج 73، ص .170 25.بحار الانوار، ج 75، ص 107، به نقل از امالی شیخ صدوق. 26.وسایل، ج 11، ص .208 27.وسایل، ج 15، ص .274 28.وسایل، ج 15، ص .255 29.بحار الانوار، ج 78، ص .335 30.بحار الانوار، ج 75، ص .47 31.اصول کافی، ج 2، ص 354، چاپ آخوندی. 32.اصول کافی، ج 2، ص .117 33.همان. 34.همان، ص .638 35.بحار الانوار، ج 75، ص .168 36.همان، ج 48، ص .127 37.نسخه بحار الانوار، «یقبل» . 38.وسائل الشیعه، ج 8، ص .553
🌸🍃🌸🍃 پیامبر گرامی اسلام (ص) در سخنانی سه دسته از زنان را از فشار قبر استثنا کرده و فرمودند: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه (ع) محشور می‌شوند زنی که با فقر و تنگدستی شوهر خود بسازد زنی که با بد اخلاقی شوهر صبر و بردباری خود را از دست ندهد زنی که مهریه خود را به شوهر ببخشد.
14.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیک شکلاتی خیس🤩 بدون فر و همزن و تو قابلمه مواد لازم : آرد ۱ پیمانه روغن ۱ پیمانه شکر ۱ پیمانه پودر کاکائو نصف پیمانه بیکینگ پودر ۱ ق م شیر نصف پیمانه تخم مرغ ۲ عدد
. خداوند به حضرت آدم فرمود: "از جنس خودت موجودی می آفرینم که نماد من روی زمین باشد" . و خداوند زن را آفرید ❤️🍃🌺🍃❤️🍃🌺🍃🍃