🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃
🍂🍃
#پارت_138
-بچه ها من میرم پیش کامران اینجوری آرش شبا بیدار میشه سر و صدا میکنه نمیذاره بخوابید نوشین
-راست میگی ها کامران
-پس واستین تا عوض کنم
-هرکی بازنش تویه اتاق نازلی
-خوب من که شوهر ندارم چی؟ همچین اینارو باز نازو لبخند رو به کامران گفت که میخواستم بگم نازیییییی موش بخوره تورو بیا خودم شوهرت میشم دختره خاک برسر کامران به سردی جواب داد
-شما با داداش گرامشتون تو یه اتاق تشریف ببرید بد خورد تو ذوقش بدبخت کنف شد کامران دوباره برگشت در اتاق و باز کرد و ساک و وسط اتاق ول کرد و خودشو پرت کرد رو ی تخت
-اخخخخخخخ مردم
با لبخند نگاش کردم که چشمک زد و دستاش و از هم باز کرد
-بدو بیا بغل عمووووو
-نوچ عمو جون پاشو برو حموم که بو میدی
-ها راست میگی ولی بعدش باید بیای لغل عموها خندیدم و گفتم
-خیل خوب تو فعلا برو حموم تا بعد خدا بزرگه رفت چمدون و باز کرد
-چی آوردی واسم؟
-همونطور که مانتوم و در میاوردم گفت چی اوردی واسم؟
-خوب ببین چی آوردم یه شلوارک سورمه ای اسپرت با تیشرت مشکی برداشت حولشو برداشت و رفت حموم منم لباسامو اماده گذاشتم تا کامران اومد بیرون برم حموم توی حموم رفته بود داشت واسه خودش کنسرت زنده اجرا میکرد حوصلم سر رفت رفتم در حموم و زدم اومد بیرون با چشای گرد شده نگاش کردمو گفتم
-برو تو ببینم بی تربیت خندید و گفت
-بیخیال چیه؟
-میخواستم بگم زود بیا منم میخوام برم حموم
-زود تر بیا مراقب آرش باش
-باشه تا چند دقیقه دیگه میام
-باشه فقط زود در و بست و دوباره رفت داخل بعد چند دقیقه لباس پوشیده اومد بیرون داشت با حولش موهاش و خشک میکرد تاپ پشت گردنی سفیدمو بود با یه شلوارک ب مشکی برداشتم
-مراقب آرش باش تا بیام
-خیل خوب برو دیگه تندی خودمو شستم و اومدم بیرون آخ که چه کیفی داد حموم کامران گرفته بود خوابیده بود حولمو شبیه این کلاهای هندی درست کردمو کنار کامران دراز کشیدم با صدای در از خواب بلند شدم کامران هنوز خواب بود یه ذره از در و باز کردم که نوشین درو هل داد و با نازلی اومد داخل نوشین
-ای بابا شما که هنوز خوابید خمیازه ای کشیدمو گفتم
-هیس بابا نمیبینی خوابن؟ نوشین اروم گفت
#پارت_138
🍂ازدواج به اجبار🍃
https://eitaa.com/joinchat/999555136Cde41e2ed56
🍂🍃
🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃
🍂🍃
#پارت_139
-بابا خوب حوصلم سر رفت نازلی با حرص سر تا پای من و نگاه کرد بعدم خیره شد به کامران دلم میخواست جفت پا برم تو دهنش دختره بیشور رفتم تو سرویس تا دست و صورتمو بشورم کامران خواب خواب بود نوشین روی صندلی میز ارایش نشسته بودو داشت واسه خودش لاک میزد نالیم داشت با گوشیش ور میرفت رفتم طرف تخت و کنار کامران نشستم -کامران عزیزم بلند شو
-تکونی نخورد
-کامی بلند شو دیگه چقدر میخوابی؟ چشاش و یه ذره باز کرد و با صدای خوابالودش گفت -بگیر بخواب بچه خوابم میاد گفتم -ای بابا ولم کن بلند شو بچه ها تو اتاقن این و گفتم تاشاید ولم کنه با چشمای بسته گفت
-غلط کردن اومدن تو اتاق چیکار؟ خواستم جوابشو بدم که نوشین سریعتر گفت
-خودت غلط کردی بچه پررو بلند شو ببینم
-اه نوشین ساکت شو میخوام بخوابم
-کامران بلند شو منم ول کن نازلی گفت
-چیکارش دارین خوابش میاد خوب کامران با صدای نازلی وولم کردو اروم گفت
-این مامانم اینا اینجا چیکار میکنه؟ خندیدم و بلند شدم موهام و شونه کردم آرش بغل نوشین بود و داشت باهاش بازی میکرد اونم صدای خندش هرچند دقیقه یه بار بلند میشد کامران روی تخت نشست و دستاش و کشید
-آخخخخخخخ که چقده چسبید
-سلام داماد کامران لبخندی به نوشین زد و گفت
-سلام به روی ماهت نوشین لبخندی زد و خودشو مشغول بازی با آرش کرد نازلی با لبخند به کامی سلام داد که اونم به سردی جوابشو داد انگار یه سطل اب یخ ریخته باشی رو سر نازلی رفتم طرف نوشین و گفتم
-این جیگر مامان و بده که باید شیر بخوره با لبخند بچه رو گذاشت بغلم کنار کامران روی تخت نشستم داشت با گوشیش ور میرفت داشتم به آرش شیر میدادم که برگشت طرف آرش و گفت
-به گل پسر ما رو باش چطوری نفسم؟
-آرش خندید و دوباره مشغول شیر خوردن شد کامران صورتشو بوسید و بلند شد تا بره دستشویی نوشین اومد کنارم نشست و رو به نازلی گفت
#پارت_139
🍂ازدواج به اجبار🍃
https://eitaa.com/joinchat/999555136Cde41e2ed56
🍂🍃
🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✅سه دعای مستجاب
✍️امام صادق عليه السلام: سه دعاست كه از درگاه خداوند متعال رد نمى شود: دعاى پدر براى فرزندش، هر گاه كه به او نيكى كند، و نفرينش در حقّ او، آن گاه كه از او نافرمانى نمايد؛ نفرين ستم ديده در حقّ كسى كه به او ستم كرده است، و دعايش براى كسى كه انتقام او را از ستمگرى گرفته است؛ و دعاى مرد مؤمن براى برادر مؤمنش كه به خاطر ما به او كمك [مالى] كرده است و نفرينش درباره وى، هر گاه بتواند به او كمك [مالى ]كند و برادرش به آن كمك نياز شديد داشته باشد و وى كمكش نكند✨
هدایت شده از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌یکبار هم که شده با روانشناس صحبت کنیم
روانشناس مشکلاتی مانند خیانت،مشکلات خانوادگی،مشاوره ازدواج،تربیتفرزند،استرس،افسردگیو... رو میتونه واسه همیشه حل کنه👍
ارتباط تلفنی با روانشناس متخصص👇👇
https://b60.ir/landing/main.html&id=TmpNNE5nPT0=
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از هردرےدرماندهرڪس آمداینجا🍃
درماندههاباب الرضا رامیشناسند🍃