eitaa logo
ستاد ازدواج دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد
174 دنبال‌کننده
135 عکس
40 ویدیو
0 فایل
آدرس: مشهد، میدان آزادی، دانشگاه فردوسی، مسجد حضرت زهرا (س)، دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری 📞 تلفن تماس: 38806430-051 🌐 پست الکترونیک: nahad.um.ac.ir ✅ ادمین: @Nahadferdowsi
مشاهده در ایتا
دانلود
پس از مرحله همکلامی، به مرحله و مهارت همفکری می‌رسیم که مبحث مفصلی است و سعی می‌کنم بطور مختصر نکات مهم آن را بیان کنم.
همفکری یعنی بهبود و اصلاح مهارت‌های فکری و عملی در راستای کمک گرفتن و کمک کردن برای رسیدن به مقصد است. فکر کردن موجب می‌شود که انسان وضعیت کنونی خود را به وضعیت مطلوب تر ارتقا دهد. پس اگر در ارتباطات همفکری صورت گیرد، این سیر باید تسریع و تسهیل گردد و گرنه نه تنها همفکری صورت نگرفته بلکه حتی موجب اختلال در مسير فکری فرد هم می‌شود.
با توجه به محدود بودن عمر انسان، فرد می‌تواند از محصول تفکر دیگران استفاده کند و البته آن افکار را متناسب با شرایط خود تغییر دهد نه اینکه صرفا به یک مقلد تبدیل شود و بهترین راه ها و افکار را انتخاب کند.
روشهای همفکری گاه از طریق القای یک‌سویه اتفاق می افتد یعنی ممکن است طرف مقابل متوجه انتقال فکر نشود. القای فکر به صورت مستقیم صورت نمی‌گیرد اما در واقع از ایده و فکر افراد استفاده می‌شود. مثلا همسری که با ایجاد روحیه نشاط در همسرش، ولایت پذیری عملی را به او القا می‌کند.
برای رسیدن به مقصد همفکری، داشتن روحیه ازخودگذشتگی، به یاد و فکر دیگران بودن و همچنین توانمند شدن در انجام امور مختلف زندگی را باید تمرین کرد.
اگر همه اینها رو دلتون می‌خواد👆 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 *چاره کار همفکری کردن است* یعنی با ارائه ایده و راهکار نیازی را از اعضای خانواده برطرف کنیم حتی غیرمستقیم؛ مثلا با القای این حس که نیاز تو برای من مهم است و من همه تلاشم را برای برطرف شدنش انجام می‌دهم؛ چرا که رفع این نیاز مایه رشد توست و این رشد مورد پسند خداوند است.
زمینه های بروز همفکری
نیازها و مشکلاتی که در زندگی ما و دیگران با آن مواجه می‌شویم، زمینه بروز همفکری را ایجاد می‌کنند. بنابراین اصل نیاز و مشکل موهبتی برای فعال شدن تفکر و بهره بردن از توان های علمی و عملی یکدیگر است. پس تا مساله ای نباشد تفکری هم نیست!
نکته مهمی که در برطرف کردن مشکل دیگران وجود دارد این است که نباید حل مشکلی از آنها به بروز مشکلی بالاتر منجر شود. مثلا اگر همسرتان مشکل مادی دارد، یک همفکری این است که به او پیشنهاد ربا گرفتن بدهید. این پیشنهاد و همفکری نه تنها مشکل مادی را حل نمی‌کند بلکه موجب مشکلات اخلاقی و معنوی هم می‌شود.
همچنین نباید برطرف کردن مشکلی در شرایط فعلی، موجب مشکلی سخت تر در آینده شود.
کسانی که با ما نسبت بیشتری دارند در مشارکت و همفکری از سایرین دارای اولویت بیشتری هستند.
*مامان آخه چرا همیشه اونی که شما میگی درسته؟ آخه چرا من و حرف‌ها و فکرهام برات مهم نیستند؟ چرا نمیخواهی باورکنی منم آدمم نظر دارم فکر دارم؟ چرا قد یک نقطه من را قبول نداری؟* حرفهایش سیل ویرانگری بود که تمام سدهای وجودم را به یکباره شکست. نگاهم قفل صورتش بود و فکرم در مرور گذشته... روزهایی که او را از نهالی کوچک به درخت تناور امروز رسانده بود، من در گیر و دار روزهای رفته بودم که به سمت اتاقش شتاب کرد... صدای بلند در، بند بند وجودم را لرزاند... صدایش زلزله مهیبی بود که ستونهای وجودم تاب تحملش را نداشت به یکباره فرو ریختم... *واقعا چرا؟ واقعا من اینگونه بودم؟ آخر کی ،کجا؟ کی گفتم هرچه من بگویم درست است ؟!!!!!* هرچه فکر کردم نتوانستم در دادگاه وجدانم خودرا گناهکار بدانم، واقعا من جز خوبی‌اش هرگز چیزی نخواسته بودم، اما ... پای استدلال هایم سست بود؛ *نه نمیشود، حتما یکجای مسیر اشتباه بوده ؟؟ اما کجا؟ * این که امروز چنین سربرآورده و در مقابلم قد کشیده و ایستاده، همان انتخابهای من است در پیچ و خم رساندنش به جوان رشید امروز... اما... خیره به مسیر رفته‌اش، غرق در دنیای امّاها و ای‌کاش‌ها شده‌ام . *او اشتباه میکند، من هرگز چنین مادری نبوده‌ام ... مثلا همین دیروز وقتی باهم درمورد لباسی که میخواست بپوشد حرف زدیم، خب من همه چیز را برایش توضیح دادم و بعد هم گفتم چرا نمیشود آن را بپوشد دیگر!!!* کمی بیشتر فکر میکنم، کمی عمیق تر... *خب در واقع من گفتم او هم قبول نکرد!* آخر مگر میشد؟! اصلا لباس مناسبی نبود او هم اصلا نمیخواست گوش کند حتی وقتی کلی توضیح دادم بعد کلی *مشورت!!!* یا مثلا امروز... آخر مگر میشود دختر بزرگ موهایش را کوتاه کند؟! مردم چه میگویند!؟ هرچه برایش توضیح دادم اصلا قانع نشد که نشد ... خب آخر او که تجربه ندارد. زندگی را فقط از لابه‌لای شوخی‌های دوستانه و کتابها و فیلمها میشناسد؛ چه میداند نتیجه هر انتخاب چطور میتواند در زندگی‌اش تاثیر بگذارد، آخر مگر میشود چیزی نگویم؟!!... آرام آرام راهم را به سوی آشپزخانه کج میکنم. در کنج میز مینشینم. حس میکنم بار همه دنیا روی دوشم است و خستگی عالم به تنم، سرم را که بالا میاورم نگاهم مات تابلوی روی دیوار میشود... *ربِّ إنّی لِما أنزلتَ إلی مِن خَیر فَقیر* *پروردگارا! من به هرخیری که برایم بفرستی محتاجم* خدایا! دستم را بگیر، از این جنگ فرسایشی خسته شدم! نمیدانم چه کنم؟ چشم‌های دختر کوچکترم هربار که فضا متشنج میشود به من این نوید را میدهد که دیرزمانی نمیگذرد اونیز بازیگر همین میدان خواهد شد! خدایا! این حلقه معیوب را چگونه بشکنم؟؟؟ *چرا باورم نداری؟ چرا نمیبینی بزرگ شدم؟ چرا؟ چررررررا؟!* حرف‌هایش در سَرم میچرخد و قلبم را میلرزاند! باید کاری کنم. خدایا! خودت دستم را بگیر باید طرحی نو بیندازم... هرآنچه تا کنون کردم اگر قرار بود نتیجه بدهد حتما من الان اینجا نبودم .... سریع مداد و کاغذی میاورم. خدایا به امید تو *بسم الله الرحمن الرحیم* دو ستون میکشم و شروع میکنم به نوشتن. مینویسم و مینویسم و مینویسم. دوباره نگاه میکنم. بیشتر فکر میکنم؛ چندتایشان را خط میزنم. الان که دوباره نگاه میکنم بعضی از دلایلم شاید آنقدر هم مهم نبود یا مبنای درستی نداشت ؟!!!! کاملا از دنیای بیرون غافل شده بودم که صدای دخترم زنگ بیدارباش من شد: *مامان چی مینویسی؟ * نگاهش میکنم غرق در چشم‌هایش میشوم. دوست دارم ریسمان ارتباطمان را قوی‌تر کنم نه سست‌تر. در طوفانها و گردبادهای روزگار من همیشه همراه او نیستم ولی این طناب اتصال حتماً یاریگرمان خواهد بود. *مامان باهم قهری؟ حرف نمیزنی؟ مامان ؟؟* خدایا به هرخیری محتاجم! دستم را بگیر! هیچی مامان‌جان. نگاه کن! *این طرف صفحه دارم مینویسم چرا با نظرت مخالفم، آن طرف هم مینویسم نظرت چه حُسن و فایده‌ای داره.* چشم‌هایش ستاره باران شد. لبخند بزرگش همان تصویری بود که دلم برایش لک زده بود. محکم بغلم میکند، صدایش نجوای زیبای فرشتگان است... *بهترین مامان دنیا! میشه باهم بنویسیم؟!
اولین مقوله در مهارت همفکری کشف و ارائه فکرهای نو است. یعنی افکار و ایده هایی که می‌تواند مبدأ تصمیمات و فعالیت های جدید شود. فکرهای نو در اثر خوب دیدن، خوب شنیدن و توجه به نیازهای خود و دیگران شکل می‌گیرد و نقطه شروع همفکری است.
فکرهای نو یعنی اینکه بتوانیم زمینه انجام کار یا تحقق باور را در خود و دیگران ایجاد کنیم. این زمینه سازی می‌تواند بصورت القای سطحی، پیشنهاد، ارائه طرحی کلی یا تفصیلی باشد.
مثال: وقتی شما یا همسرتان به مشکلی برمی‌خورید، می توانید زمان مناسبی را پیدا کنید و در مورد مشکل بارش فکری انجام دهید و هر فکر نویی که به ذهنتان می‌رسد پیشنهاد دهید و معایب و محاسن آن را باهم بسنجید و بهترین فکر را انتخاب کنید.
نمونه ی دیگر اینکه با دقت و توجه به توانمندی ها و استعدادهای همسرتان جرقه‌ای برای شروع کار و فعالیت جدید و برنامه ریزی در این زمینه را برای یکدیگر فراهم کنید.
گاهی فرد واقعا خود متوجه استعدادش نیست و یا خود را دست کم می‌گیرد و وظیفه همسر بعنوان مکمل این است که او را متوجه این استعدادها بکند.
کمی بیشتر خیرخواهی را در زندگی مان جاری کنیم.
افراد دارای ایده های نو چه ویژگی هایی دارند؟
از تقلیدگرایی پرهیز می‌کنند برای افکار دیگران ارزش قائل می‌شوند برای افکار نوی خود ارزش قائل می‌شوند و آن را بیان می‌کنند فکرهای نو را در محل خود بیان می‌کنند تا با برخورد سطحی دیگران روبرو نشوند.
کتاب زیاد می‌خوانند با افراد باتجربه معاشرت می‌کنند تجربه کارهای متعدد و متنوع دارند
راه های فعال سازی ایده ها و فکرهای نو
بی تفاوت نبودن نسبت به وضعیت موجود خود و دیگران آموختن مهارت هایی که ما را از نیازمندی به دیگران می رهاند. آموختن مهارت هایی که نوع افراد به آن نیازمندند. باخبر بودن از مشکلات رایج و سعی در برطرف آن بدون سلب مسئولیت از خود. داشتن لیستی از افراد مشکل گشا از هر رشته ای. داشتن دفترچه ای برای نوشتن فکرهای نو در جهت برطرف کردن نیازهای خود و دیگران
در زندگی مشترکتان چقدر بدنبال یافتن راه ها و ایده های جدید برای حل مشکلات و بهبود رابطه تان بوده اید؟