🌱
رای ما هم با دستان کوچک شما به صندوق پیوست 🥰
امروز، ما فردای شما را میسازیم تا روزی که بزرگ شوید و شما، فردای ما را بسازید...
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#رای_امروز_من_سازندهی_فردای_تو
🌐 @f_mohaammadi
سلام عزیزان✋
عصر جمعهتون بخیر
نظرتون چیه بریم با هم دو تا بازخورد انتخاباتی به انضمام توضیحات من ببینیم؟😁
یه بازخورد مثبت😍
یه بازخورد منفی😅
🌱
روزی که تصمیم گرفتم روایت های مادرانه ی انتخاباتیم رو باهاتون به اشتراک بذارم با خودم گفتم شاید حتی یکی با خوندن پیامها ، ترغیب بشه به تبیین. نه اینکه من بخوام کاری کنم! دلها دست خداست و ما مامور به وظیفه ☺️
یادمه اولین پیام که گذاشتم، یکی از دوستان دانشگاهم که اتفاقا خوش صحبت هم هست، پیام داد و ناراحت بود که نمیتونه بره صحبت کنه...
حالا دیشب از همون دوستم پیام بالا رو دریافت کردم😍😍
درباره اینکه گفته "شاید نتونستم اثرگذار باشم" ، نظر من اینه حرف باید تو ذهن مخاطب بخیسه تا اثرگذار باشه، پس ما وظیفه مون رو انجام میدیم و میسپاریم به خدا 😍 دلهای مردم دست خداست☺️
ان شاا... این #جهاد_تبیین به بهترین وجه ازش قبول بشه🤲
#انتخابات
#بازخورد
🌐 @f_mohaammadi
🌱
همیشه قرار نیست ما بازخورد مثبت دریافت کنیم😁
فارغ از تمام جوابهایی که میتوانم به او بدهم و از حوصله این متن خارج است...
یک وقت فکر نکنی او با من و تو فرق میکند، او را خوب میشناسم
او هم مثل من و تو مادر است
مادری که در دلش محبت اهل بیت وجود دارد، محرم که میشود دست فرزندش را میگیرد و میبرد روضه و در وقت عید، مثل من و تو خوشحال است.
درست است که دشمن ما بی وقفه کار میکند تا دلهای جوانهای این سرزمین را به انقلاب سرد کند😢
اما قبول کن ما هم یک جاهایی کم گذاشتهایم که حالا او گلهمند است و همه را به یک چشم میبیند.😔
او که اندک تلاشِ مرا برای عقایدم میبیند و میگوید کاش همه مثل تو مسئولیت پذیر بودند، قطعا اگر کارهای خوب این انقلاب را ببیند با من و تو متحد میشود
مشکل از من و توست که دم انتخابات یادمان می افتد مردم داریم
اگر در کل سال به فکرشان باشیم و پای صحبتهایشان بنشینیم و گرههای ذهنیشان را باز کنیم و برایشان از نظام بگوییم و اهدافش، از دست آوردها و سربلندیهایش در مسیری که آمده ، شاید امروز خیلیها کنار ما بودند و رای میدادند...💪
باید بپذیریم ما یک جاهایی کم گذاشته ایم و حالا داریم چوبش را میخوریم وگرنه مگر میشود دلی حب امام حسین داشته باشد ولی #هیهات_من_الذله او را نشنیده باشد؟
#انتخابات
#بازخورد
🌐 @f_mohaammadi
••✾•🍃🌺🍃•✾••
پیامبر خدا (ص) : نباید چیزی شخص با ایمان را از تشکیل خانواده باز دارد؛ زیرا با ازدواج امید میرود خداوند، فرزندی روزیِ او گرداند که زمین را با گفتن "لا اله الا الله" گرانبها سازد.
منبع : الصحاح: ج ۵ ص ۲۰۴۰ "نسم"
••✾•🍃🌺🍃•✾••
پ.ن: خداوندا به من فرزندان بسیاری عطا فرما که در راه اعتلای کلمه توحید لا اله الا الله از هیچ تلاشی فروگذار نکنند 🤲
#حدیث_هفته
🌐 @f_mohaammadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱
🔻 دیروز صبح، برق امید از پشت دوربین هم در چشمانتان هویدا بود...
عصایتان را پشت درها، جا گذاشتید و با صلابت قدم برداشتید تا مبادا ما دلمان بلرزد...
🔻 شاید همین آتشِ درونمان را دیدید که اینطور پدرانه و زیبا لبخند زدید تا این آتش را برای فرزندانتان " بردا و سلاما" کنید.
🔻 و ما حالا در میانهی راهی ناتمام، به تاسی از امیدِ چشمانتان، نا امیدی را از دلها میزداییم و دوباره، به میدان میآییم تا کار نیمه تماممان را به احسن وجه به اتمام رسانیم...
۹ تیر، شنبه بعد از انتخابات...
✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ
#انتخابات
🌐 @f_mohaammadi
همراهان مادرانه سلام🤚
با لطف و عنایت خدا قراره یه هفته پرتلاش رو با هم رقم بزنیم💪
ان شاا... این هفته از تجربههای گفتگوها و جهاد تبیین دوستان در کانال عکس میگذارم.
شما هم اگه تجربهای دارید برام بفرستید تا به اشتراک بگذارم🥰
این تجربیات باعث قوت قلب و انگیزه بقیه دوستان خواهد بود، شک نکنید😍💪
#جهاد_بیان
#انتخابات
🌐 @f_mohaammadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 یک روزهایی در کشاکش زندگی دلت میخواهد بار سفر ببندی و بروی مشهد
دست های تشنهات را دخیل پنجره های حرم کنی و شروع کنی از همه چیز برای آقا حرف زدن
اصلا بچهها را بسپاری به همسرت و بروی یک گوشه از صحن گوهرشاد بنشینی و دل را با نگاه به گنبد طلایی جلا دهی
🍃 روحات تشنهتر میشود وقتی چند باری صحبت زیارت به میان میآید ولی انگار روزی و قسمتت نیست و دو سالی باید درد فراق را تحمل کنی😭
اینبار که صحبت زیارت شد، تصمیم بر آن شد که سفر باشد برای شنبه بعد از انتخابات تا بشود بی دغدغه یک دل سیر زیارت کرد...
🍃 حالا شنبه بعد از انتخابات است و من راهی سفر! البته نه آنطور که فکر میکردم...
من سفری بی دغدغه میخواستم ولی شاید آقا جور دیگری بپسندند. به قول باباطاهر:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
🍃 حالا من تصمیمم را گرفته ام
نمازهای مستحبی با فراغ بال، خلوتهای طولانی در حرم، زل زدنهای ممتد به گنبد طلایی و... بماند برای سفر بعدی ان شاا... اگر عمری بود😢
این سفر را میخواهم پای دردودل زائرانتان بنشینم؛ خودتان آنچه بهترین است بر زبانم جاری کنید 🤲
۱۴۰۳/۴/۹
✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ
#انتخابات
#مشهد
🌐 @f_mohaammadi
🌱
ساعت به وقتِ خوابِ بچهها و مامانی که دلش برای کتابش تنگ شده🥰
و جادههایی که قراره ما رو به محبوب برسونه ❤️
#مامان_باید_کتابخون_باشه
#سفر_مشهد
🌐 @f_mohaammadi
🌱
#ارسالی_اعضای_کانال
گفتگوها اگر منطقی و مبتنی بر واقعیت و به دور از تعصب باشه تاثیر خودش رو میگذاره😍💪
جهادتون قبول باشه ان شا...❤️
#جهاد_بیان
#انتخابات
🦋 دخترک جوراب فروش
🌱 ساعت نه و نیم صبح است و پنجاه کیلومترِ دیگر تا مشهد راه مانده.
سوخت ماشین کم است و با اولین تابلوی سوخت، مسیر را به سمت آن کج میکنیم
در صف ماشینها که میایستیم، از آینه بغل به عقب نگاهی میاندازم. دخترکی ۸،۷ ساله جوراب به دست توجهام را به خودش جلب میکند
کنار هر ماشین میایستد و جورابهایش را بالا میآورد
🌱چه بیمهرند آنهایی که قصد خریدِ جوراب ندارند ولی حاضر نیستند دخترک را به لبخندی مهمان کنند!
و چه مغرورند آنها که حاضر نیستند حتی پنجره ماشین را پایین بکشند و نیم نگاهی به او بیندازند!
🌱 مادرانگیام دارد جریحهدار میشود!
از ماشین پیاده میشوم تا خودم را به او برسانم؛ او که از ۶،۵ ماشین گذشته ولی هنوز یک جوراب هم نفروخته!
به او نزدیک میشوم و تمامِ مِهر مادرانهام را در صدایم میریزم و به او سلام میدهم.
او اما مثل همان رانندهها با سردی نگاهم میکند.
میپرسم جوراب مردانه جفتی چند؟
و او یک کلام میگوید: ۲۰ !
شاید لطافت دخترانه اش را بین این ماشینها و دود و دَمشان گم کرده😢
در حال حساب کردن از او میپرسم اسمت چیست؟
و باز همانطور سرد جواب میدهد: افسانه!
من اما از گرمی کلامم چیزی کم نمیکنم و با ذوق میگویم چه اسم قشنگی داری، درست مثل خودت☺️
حالا چشمانش برق میزند و میتوانی لبخندی پنهان گوشه لبش ببینی.
دستش به سمت روسریاش میرود تا آن را مرتب کند تا قشنگتر جلوه کند ولی از نگاه من او با همان روسری نامرتب هم قشنگ بود.
برای ثانیههایی کوتاه با لبخند به چشمان برق زدهاش نگاه میکنم
🌱 او میرود تا جورابهایش را بفروشد و من به ماشین برمیگردم ولی تمام مسیر را به او فکر میکنم و به آنها که مثل او کودک کارند...
به مشهد رسیدهایم و حالا میتوانم گنبد را به خوبی ببینم...
در دلم میگویم محال است بابارضا به فکر بچههای کار نباشد
بچههایی که به زائرانِ بابا رضا جوراب میفروشند.
از همسرم میخواهم تا جوراب جدید را به پا کند و با آن به زیارت برود تا او هم در ثواب زیارت شریک شود.
🌱 دلم میخواهد برای آنها کاری کنم، به ذهنم میرسد چه خوب است اولین زیارت حرمم را نه برای خودم، بلکه از طرف کودکان کار تقدیم حضرت کنم و بعد دعای عاقبت بخیریشان را ضمیمه اش کنم
آنها را به بابارضا میسپارم، او که مِهرش را نثار یک آهو میکند مگر میشود برای آنها پدری نکند؟
۱۴۰۳/۴/۱۰
✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ
#کودکان_کار
#مشهد
🌐 @f_mohaammadi