eitaa logo
تکیه مداحی فابک للحسین علیه السلام
146 دنبال‌کننده
17 عکس
31 ویدیو
16 فایل
ارتباط با مدیر emadi99@
مشاهده در ایتا
دانلود
سوز بده بر سخنم، ‌به دل سوخته خواهرت ‌تا كه بگويم سخن از تن صدچاك علي اكبرت ناله زنم ياد كنم ز لب خشك علي اصغرت ‌گوهر اشكم شده ايثار تو ‌گريه كنم ياد علمدار تو ‌اي پدر و مادر من به فداي لب عطشان تو نيزه و شمشير و سنان كفن پيكر عريان تو بر سرني جلوه كنان،‌ سر همچون مه تابان تو ‌مران مرا، ‌مران مرا از درت به پهلوي شكسته مادرت شعله دل جاي نوا،‌ همه شب سر كشد از ناي من ناله برآيد همه دم به سما از همه اعضاي من كز چه جدا شد ز بدن لب عطشان سر مولاي من ‌واي من و واي من و واي من شسته شد از خون رخ مولاي من
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال اجرا شده شب هفتم محرم ۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ‌•|حسینِ من|• . دادی به خنده پاسخ قاتل به قتلگاه بر روی ما بخند که جان ها فدای تو .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال اجرا شده شب هفتم محرم ۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره حتی ازت دمِ اذان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره غروب شد، خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد .. اذان شد، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد .. یک زن تنهام چطور شمرُ ازت جدا کنم ؟! پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم ؟! نیزه رو نیزه .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت با مرکب از روی تنت برادرم گذشت .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت خودم دیدم چیا به مادرم گذشت .. خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت می‌دونم این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم لب گودال، مادر افتاده ته گودال یک سر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. از روی نیزه، یک سر افتاده از روی نیزه، اکبر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
دلم به یاد حرم تا کربلا راهیه می خونه تو قتلگاه زیارت ناحیه . فرقهٌ بالسیوف فرقهٌ بالرماح جدمو می زدن گوشه ی قتلگاه . وای حسین وای حسین . زمان خون گریه هات درست دم مغربه روضه ی برگشتن یه اسب بی صاحبه . فرقهٌ بالسنان فرقهٌ بالحجر جدمو میزدن بی کس و بی سپر . با پرچم انتقام فاطمه العجل مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل . فرقهٌ بالسِهام فرقهٌ بالعصا جدمو میزدن کوفیا بی هوا .
به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلو تر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من عزیز خواهر غریب مادر **** یه گوشه گودال مادر و دیدم من که رفته بود از حال دیر رسیدم من صدا زدی من رو خودم شنیدم من صدای رگهات بود دیر رسیدم من عزیز خواهر غریب مادر **** افتان و خیزان و نفس بریدم من پیروهنو بردن دیر رسیدم من با بوسه از رگهات به خون تپیدم من میون خاک و خون دیر رسیدم من عزیز خواهر غریب مادر  
زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست بنی اسد متحیر شدند و در ماندند میان اینهمه جسم بدون سر ماندند سواری از طرف عرش بر زمین آمد برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد امام گفت: که من وارث شهیدانم نشانی همه را خوب خوب میدانم روی تن شهدای سپاه افتادند بنی اسد پی آقا به راه افتادند به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود تن نواده ی زهرا علی اکبر بود امام گفت که این تن، امام زاده ماست علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد میان هر دو کف دست خود حنا دارد تن یتیم حسن روی خاک افتاده است امام گفت که این قاسم است و داماد است رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله نشسته است کنارِ یتیم های حسن امام سینه زنی میکند بجای حسن امام آمد و بالای قتلگاه رسید زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید "بنی اسد! پدرم در میان گودال است تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است هنوز داخل گودال نیزه و تیر است چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است *نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..* بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد چه سخت در وسط ازدحام جان میداد حسین را ته گودال گیر آوردند برای دفن تن او حصیر آوردند امام جسم پدر را درون قبر گذاشت سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت *به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟... چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره... دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت...* امام رفت بیارد شهیدِ آخر را امام رفت بیارد علی اصغر را گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده تن برادر زینب در علقمه مانده کنار جسم عمو، مشک آب افتاده به روی خاک، امید رباب افتاده ترک ترک شده الماس را تکان ندهید بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید در علقمه به عمویم هجوم آوردند نگاه کن چه به روز عموم آوردند آرش براری *اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید... گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم... دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه... گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود...* مزارت عشق را بی تاب كرده فلك را بنده ی سرداب كرده گواهی می دهد این قبر كوچك كه مَردی را خجالت آب كرده :حیدر توکلی *حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: "هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا" بابم رو تشنه کشتن... بلند بگو:حسین...🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•زمانِ دفن شهیدان و... دفن ابدان مطهر شهدای کربلا : از امام حسین بخواهید❤️ و از خدا بخواهید.💔 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کشتی مرا ای دلبر نیزه نشینم آهسته رو تا روی ماهت را ببینم ای سایه سر من ؛ غریب مادر من پیشانی ات شکسته ؛ چرا برادر من مظلوم حسینم ....... کسی ندیده در جهان ای نور دیده قرآن بخواند روی نی سر بریده بهرِ تسلّی من ؛ بخوان زنیزه قرآن فدای آن صدای ِ ؛ گرفته ات حسین جان مظلوم حسینم ....... خون شد دلم از این همه آزارِ کوفه زینب کجا و کوچه و بازارِ کوفه حرمت خواهرت را ؛ اینجا زِ یاد بردند مرا میان بزمِ ؛ ابنِ زیاد بردند مظلوم حسینم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ آموزش مداحی و مرثیه خوانی مؤسسه نوای ستایشگری https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️سبک شعر بالا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ آموزش مداحی و مرثیه خوانی مؤسسه نوای ستایشگری https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی، خواهر من دختر حیدر کرار تویی، خواهر من خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد، خواهر من خواهرم! اکبر و عباس و علی اصغر من هدف نیزه و پیکان جفا خواهد شد، خواهر من جمله یاران حسین در سفر کرب و بلا سر به کف، جان به ره دین خدا خواهد شد، خواهر من خواهرم! خون شهیدان به بیایان بلا نهر جوشنده و پر شور و نوا خواهد شد، خواهر من چون که با دجله و با نهر فرات آمیزد خواهرم! خوب نگر تا که چه ها خواهد شد، خواهر من موج طوفنده و غرّان چو هزاران شمشیر بی امان بر سر عُدوان خدا خواهد شد، خواهر من چون که خون شهدا چشم عدو را بندد بزم طاغوت به یک لحظه عزا خواهد شد، خواهر من بعد من خواهر من باز نما قصه ما چو زبانت سپر آل عبا خواهد شد، خواهر من چون که بر نی سر پر خون حسینت بینی خواهرم! صبر نما! ظلم فنا خواهد شد، خواهر من اهل بیتم همه در سوگ پدر می گریند ام کلثوم در آن دم به نوا خواهد شد، خواهر من گر تو را مضطر و نالان و پریشان بینند شاد و خندان دو لب دشمن ما خواهد شد، خواهر من لشگر خصم شما را به اسیری گیرند شام غم مسکن و مأوای شما خواهد شد، خواهرمن
بر لب آبم و از داغ لبت می‌ میرم هر دم از غصّه‌ ی جان‌ سوز تو ، آتش گیرم . مادرم داد به من درس وفا‌داری را عشقِ شیرین تو آمیخته شد با شیرم . بوته‌ ی عشق تو کرده است ، مرا چون زر ناب دیگر این آتش غم‌ ها ندهد تغییرم . اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید سینه‌ ام تنگ شد از بس که بُوَد تأخیرم . تا که مأمور شدم ، علقمه را فتح کنم آیت قهر بیان شد ز لب شمشیرم . سایه‌ ی پرچم تو کرد سرافراز ، مرا عشق تو کرد عطا ، دولت عالم‌‌ گیرم . کربلا ، کعبه‌ ی عشق است و من اندر احرام شد در این قبله‌ ی عشّاق ، دو تا تقصیرم . دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان ، تصویرم . باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود ، حجّ من و تقدیرم . زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا ، چشم به راه تیرم . وصل شد ، حال قیامم ز عمودی به سجود بی‌ رکوع است ، نماز من و این تکبیرم . بدنم را به سوی خیمه‌ ی اصغر نبرید که خجالت‌ زده ز‌آن تشنه‌ لب بی‌ شیرم . تا کند مدح ابو‌الفضل ، امام سجّاد نارسا هست ، ” حسان ” ! شعر من و تقریرم . . . استاد حبیب الله چایچیان