eitaa logo
تکیه مداحی فابک للحسین علیه السلام
142 دنبال‌کننده
16 عکس
30 ویدیو
16 فایل
ارتباط با مدیر emadi99@
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
Nariman Panahi - Ghafele Salar Man [128].mp3
**** آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذیت نکند پیرهنش را . اصلاً بگذارید روی خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را . این ساقِ به هم ریخته کتمان شدنی نیست دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را . این مرد الهی مگر اولاد ندارد بردند چرا مثل غریبان بدنش را . این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را . این هفت کفن روضه ی گودال حسین است ای کاش نیارند برایش کفنش را . نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت مدیون حصیرند مرتب شدنش را .
زمینه شهادت امام کاظم علیه السلام عالم عزادار، موسی بن جعفر دوباره خون شد بر قلب پیمبر جاری شده اشک، ضامن آهو خاک عزا ریزد معصومه بر سر ای وای از این داغ و عزا دلها پریشان است هر دیده گریان است واویلتا، واویلتا واویلا واویلا، واویلا واویلا غریب آقام، غریب آقام آقام آقام، آقام آقام عمری به این زندان و به آن زندان دور از وطن و از عیال و طفلان سندی یهودی خون به دلش کرد آن دشمن دین و اسلام و قرآن عجل وفاتی بر لبش نور دل زهرا آن جلوه طه واویلتا، واویلتا واویلا واویلا، واویلا واویلا غریب آقام، غریب آقام آقام آقام، آقام آقام تشییع جنازه بر تخته پاره هنوز غل و زنجیر بر بدن داره شکر خدا سر از تنش نبردن ناموس و عیالش نشد آواره آه و فغان از کربلا بر خاک بیابان جسم شه عطشان واویلتا، واویلتا واویلا واویلا، واویلا واویلا به فاطمه، تو نور عین حسین حسین حسین حسین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲 شعر مبعث حضرت رسول ص آن روز در غار حرا خیلی خبر بود در انتظاری حضرت خیر البشر بود دنیا فقط شب بود خورشیدش نهان بود بازار خفاشان بساطش بیشتر بود فرهنگ جاهل ننگ می دانست زن را دختر کشی آداب اَعراب پدر بود بت ها خدای مردم گمراه بودند راه نجات مردم از آفات و شر بود آنجا حضور نور را از حق طلب کرد در جان او عشق الهی جلوه گر بود بانگ الهی گفت اِقراء یا محمد جبریل بود و حامل حکم دگر بود * او حامل حکم پیمبر بود آنروز ختم رسُل محبوب داور بود آنروز 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹حبیب من🔹 راه خوشبختی با تو می‌شه کوتاه هرکی با تو باشه نمی‌شه گمراه با وجود تو معلومه راه از چاه دیگه از امشب، هستی رسول الله ای، حبیب من! ای، امین من تو، رسولم باش! رو، زمین من تو، بگو از ایمان، بگو از یزدان برای مردم، بخون از قرآن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بخون از «نور» و، ظلمتو بیرون کن بخون از «فجر» و، شب رو پریشون کن بخون از «نجم» و، شهرو چراغون کن بخون از «شمس» و، آینه‌بندون کن ای گل هستی، ای گل هاشم! ای حبیب من، یا اباالقاسم! تو، بخون از «انسان»، بخون «الرحمان» برای مردم، بخون از قرآن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکنه گاهی، غم بده آزارت که خودم هستم، یار و نگهدارت من نگهدارت، دست علی یارت حیدرم می‌شه، مَحرم اسرارت یا علی گفتم، از دَمِ خِلقت یا علی می‌گم، باز برا بعثت تو، شدی پیغمبر، تا روز محشر، برای مردم، بگو از حیدر شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4566@ShereHeyat_Nohe
جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده نوری از جنس خدا در همه جا تابیده مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات دست پر آمده امروز محمد صلوات آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان او که از روز نخستین و ازل احمد شد او که در غار حرا، منتخب ایزد شد شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد جبرییل آمده و جام نبوت در دست تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند او رسول است و شده حرف حسابش قرآن هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید از یَد بولهب مکه کم آزار ندید دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار بخوان به نام خدایت که باغ را ببری به میهمانی گل‌ها، به بار عام بهار بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم جهان جوان شود از نو، به احترام بهار بخوان که عالم و آدم قرار می‌گیرند به زیر سایۀ فیض عَلی‌الدّوام بهار بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم که دامن گل یاسین شود مقام بهار.. در آستانِ شکوهت شکوفه‌باران است که بوی عشق رسیده‌ست بر مشام بهار.. طلوع فجر رسالت رسید و آمده‌اند فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه که اقتدا به پیمبر کند امام بهار تو ماه چلّه‌نشینی، «خدیجه» منتظر است که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست بس است هرچه به بیراهه‌ها سفر کردند بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان بس است هرچه که سرمایه‌ها ضرر کردند بس است، هرچه خزان‌باورانِ غارتگر تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند بس است هرچه ستم‌بارگان جادوگر دعا و ناله و نفرین بی‌اثر کردند بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان «هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند.. بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب قبیله را همه تاراج و دربه‌در کردند بس است هرچه که خون ریختند در صحرا بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند بس است هرچه که با غنچه‌های زنده به گور نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند.. اَلا که می‌شود از جلوه‌ات جهان روشن! اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد جهان‌گشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن زمانِ درس محبت، به این و آن دادن الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش! تمام مزرعه را آب می‌توان دادن اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری ثواب اگر چه بود، رسمِ‌ آب و نان دادن غذای روح، به این مردم فقیر بده که سعی توست طراوت به بوستان دادن درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن.. بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن.. مسیح از نفس آسمانی‌ات آموخت ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله» از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟.. چه جای صحبت بیگانگان که سهم علی‌ست تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات یکی‌ست ذکر خدا و فرشتگان، به پای خیز! که دل‌ها ز شوق آب شوند به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی» که لاله‌ها همه پیمانۀ گلاب شوند امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله» بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد که بی‌عدالتی و جهل، هم‌رکاب شوند.. رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار که پلک‌های فروبسته، گرم خواب شوند شتاب کن که روان‌های تشنۀ ایمان رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند به یک اشارۀ تو، برگ‌های پاییزی لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه در این کویر درخشان‌تر از شهاب شوند بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین که این شکسته‌دلان مالکُ‌الرّقاب شوند یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو طلایه‌دار ظفرمند انقلاب شوند سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» می‌خوانند امیدوار دعاهای مستجاب شوند بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه به جانشینی خورشید انتخاب شوند بعید نیست که پروانگانِ اهل‌البیت اسیرِ معنی این شاه‌بیت ناب شوند «به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند» «به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند» شاعر: استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹 🌹 ✍️شاعر:حاج رضا یعقوبیان 💫💫💫💫💫💫💫💫 گلی از گلشن احساس آمد عزیز و جان خیر الناس آمد به دنیا از کرامات خداوند گل ام البنین عباس آمد ◾️ نوری ز سوی حی مبین می آید جانان امیر مؤمنین می آید شادند محبان ولایت زیرا عباس گل ام بنین می آید ◾️ بر خسته دلان عطر گل یاس آمد یک شاخه گلی ز باغ احساس آمد ای شیعه نما شادی و خوش باش امشب بر یاری دین حضرت عباس آمد ◾️ ای روح وفا و بردباری عباس سرمطلع شعر پایداری عباس در راه حسین ز هستی ات بگذشتی ای اصل گذشت و جان نثاری عباس ◾️ ماهی ز سپهر دین حق پیدا شد از یمن قدومش همه جا غوغا شد عباس گل ام بنین آمده است جشنی به مدینه بهر او برپا شد ◾️ ز طفلی عاشق کرب و بلایم به درگاهت ابوفاضل گدایم گه میلاد تو باب الحوائج نما از مرحمت مولا دعایم ◾️ ادب را مظهر احساس آمد مهی از بیت خیر الناس آمد علی مرتضی شاد است امشب گل ام البنین عباس آمد ◾️ امید عالمین آمد خوش آمد علی را نور عین آمد خوش آمد زند ام البنین لبخند شادی علمدار حسین آمد خوش آمد ◾️ هدیه از حضرت دادار آمد پسر حیدر کرار آمد گل گلزار ولایت عباس بر حسین بن علی یار آمد ◾️ نوری ز سوی حی مبین آمده است جانان امیرمؤمنین آمده است دردانه ی حیدر و علمدار حسین عباس گل ام بنین آمده است ◾️ ما بر علی و آل علی حساسیم ما ریزه خور سفره ی خیرالناسیم این فخر بود تا به جزا ما را بس ما سائل بیت الشرف عباسیم ◾️ در این عالم سرور دیگر آمد نگر عباس با جاه و فر آمد مدینه پر شده از شادی و شور گل ام البنین و حیدر آمد ◾️ گلی از گلشن احساس آمد به مشام عطر و بوی یاس آمد پسر ام بنین و حیدر به جهان حضرت عباس آمد ◾️ امشب به جهان حامی دین آمده است فرزند امیرمؤمنین آمده است از سوی خدا ماه بنی هاشمیان نور بصر ام بنین آمده است ◾️ بر آل علی هدیه ز دادار آمد زیبا پسر حیدر کرار آمد با آمدن گل پسر ام بنین از بهر حسین میر و علمدار آمد ◾️ روح ایثار و شهامت آمد جان صبر و استقامت آمد پسر حضرت حیدر عباس منشأ جود و کرامت آمد ◾️ در جهان گوهر نایاب آمد رحمت واسعه را باب آمد عاشقان روح کرامت عباس نمک سفره ی ارباب آمد ◾️ بر خسته دلان عطر گل یاس آمد یک شاخه گلی ز باغ احساس آمد ای شیعه نما شادی و خوش باش امشب بر یاری دین حضرت عباس آمد ◾️ ماهی ز سپهر دین حق پیدا شد از یمن قدومش همه جا غوغا شد عباس گل ام بنین آمده است جشنی به مدینه بهر او برپا شد ◾️ نوری از سوی خدا شد منجلی عالمی روشن از این نور جلی در جهان امشب ز لطف کبریا آمده دنیا ابوالفضل علی ◾️ به درگاهت ابوفاضل گدایم ز طفلی عاشق کرب و بلایم شب میلاد تو، باب الحوائج نما از مرحمت مولا دعایم
🌹 🌹 ✍️شاعر: استاد سازگار 💫💫💫💫💫💫💫💫 مادر ماه بنی‌هاشم! قمر آورده‌ای نخل امید ولایت را ثمر آورده‌ای بحر موّاج کرامت را گهر آورده‌ای کلک صنع کبریایی را اثر آورده‌ای هر چه در وصفش بگویم خوب‌تر آورده‌ای بــر امیــرالمؤمنین زیبــاپســر آورده‌ای این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است این پسر دست علی دست علی دست خداست این پسر یک مطلع الانــوار مصبـاح الهداست این پسر تـا حشــر ثــاراللّهیان را مقتداست این پسر قربانــی کـوی حسین از ابتـداست این پسر دست خدا با دست از پیکر جداست این پسر روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست این پسر ماهی است در بین دو مهرِ فاطمه این بـود باب الحسین و باب حاجات همه بیت مولا، بـاغ جنّت، یاسمن، عباس توست روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست هاشمیّـون را چـراغ انجمـن، عبـاس توست وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست ملجـأ و بـاب المراد مرد و زن، عباس توست بت‌شکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کس کیست عباس آن که وجه‌ الله محو روی اوست آل هاشـم را همه دل در کمند موی اوست غـرق گل از بوسـۀ دست خدا بازوی اوست ذوالفقـار فاتـح خیبـر، خــم ابـروی اوست نخـل سرسبـز ولایت قامت دلجـوی اوست آبـروی آبرومنــدان ز خــاک کوی اوست از دل گهـواره تـا امـواج خون در علقمه لحظه‌ای غافل نگردید از حسین فاطمه آفتـاب طلعـتش خورشیـد رخســار حسین! دیــدن رخســار او، تکــرار دیــدار حسین! از شـب میــلاد بـودش دل، گرفتار حسین! نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین! با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین! حامـی و سـردار و سقّـا و علمــدار حسین! با وجود آن که خود مظلوم ظالم‌سوز بود مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود مـادر سـادات زهــرا خوانده خود را مادرش حیــدر کـرّار می‌خوانــد حسیـن دیگـرش عمّـۀ ســادات مــی‌بالد کـه باشد خواهرش ایستـاده بـا ادب حتّـی ادب در محضـرش آفـرینش تـا قیــامت تشنــه‌کام ساغرش حاجت کونین جوشیده است از خاک درش در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است کم مخـواه از او کـه او بـاب المراد عالم است او کـه بــا مــاه جمـالش عالم‌آرایـی کند او که بر خاکش سرافرازی جبین‌سایی کند او که بی وی عشق هم احساس تنهایی کند او کـه بـر خیـل شهیـدان نیـز آقایی کند آل عصمت را ز اشـک دیـده سقـایی کند خون خـود را وقف بر گل‌های زهرایی کند جسم‌ و جان و چشم و دست ‌و سر دهد در راه‌ دین گـل کنـد تقدیـم ثـارالله از زخـم جبین اوست سقایی که در آغـوش دریـا سوخته هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته همچو شمعی در شـرار دل سراپا سوخته آب گشتــه در میــان آب و تنها سوخته مشک هم از اشک آن لبْتشنه‌سقا سوخته مثـل تصویــرِ لــبِ فــرزند زهرا سوخته اشک صد ایّوب می‌جوشد به یاد صبر او تـا قیـامت آب مـی‌گردد به دور قبر او ای خـدا را تیـغ بــران در نیـامِ اهل‌بیت! ای علــی را شیــر غران در کنام اهل‌بیت ای بــه رخسـارت تجـلاّی تمـام اهل‌بیت ای مقامت در صـف محشـر مقام اهل‌بیت هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهل‌بیت هم بـه شمشیـرت نوشته انتقام اهل‌بیت می‌رسد روزی که حق را باز هم یاری کنی بـاز، بازآیـی و بـر مهـدی علمداری کنی تشنه‌ای و چشم ما دریا به پایت ریخته دل رویِ دل در حـریم با صفایت ریخته فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته همچو باران استجـابت از دعایت ریخته اشـک ثـارالله روی دست‌هـایت ریخته بال حورالعیـن رویِ پای گدایت ریخته جوشد از خاک درت اشک مناجات همه بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است زخم‌هـای پیکـرت آیـات قـرآن مـن است پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توام هر که هستم یا ابوفاضـل ثناگوی توام
🌹 🌹 💫💫💫💫💫💫💫💫💫 درون سینه دارد جا ابالفضل حضور عشق در دلها ابالفضل عجب گفتند یکفی بالاشاره در این دنیا و آن دنیا ابالفضل ابالفضل است پا تا سر حسین و حسین اوست سر تا پا ابالفضل سلام ای وسعتت ، دریا ابالفضل سلام الله علیکَ یا ابالفضل زمانی که تو را دارم کمم چیست کنار سفره ات اصلاً غمم چیست تو و بابای تو ساقی که باشید فرات و دجله ، نیل و زمزمم چیست تو هستی التیام درد عالم به غیر از ذکر نامت مرهمم چیست همیشه بیمه هستم با ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل همیشه فاتح پیکارها تو توئی آسانیِ دشوارها تو خدا داند که هستی رمز و رازِ گشایش در تمام کارها تو مسیحا درس ، پس داده به پیشت که مُرده زنده کردی بارها تو مسیحِ حضرت عیسی ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل مرا کردند حیرانت از اول نوشتند از غلامانت از اول چه دستان عجیبی داشتی تو علی بوسید دستانت از اول به دنیا آمدم با دست مادر شدم من نذر چشمانت از اول کنار سفرهء آقا ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل تمام انبیا چلّه نشینت امامان، عاشقِ ماه جبینت خودِ ارباب لذت بُرد هر بار صدا می زد یل ام البنینت تمام کائنات و ممکناتند گرفتار جمال نازنینت همه دیروز تا فردا ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل خدا وقتی که او را بر جهان داد به زیبائیش ، دنیا را تکان داد فقط یک درصد از زیبائی اش را به شکل یوسف کنعان نشان داد عجب سر مشق شیرینی نوشتیم همان اول معلم یادمان داد به جای آب ، نان ، بابا ، ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل شما را یک تنه لشگر نوشتند کُپی از فاتح خیبر نوشتند تو را از اول ای باب الحوائج نمک ، در روضه و منبر نوشتند نوشت الله ، حیدر را یدالله تو را اما یدالحیدر نوشتند پس از او لا فتی الّا ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل تو را مافوق دنیا می پسندم تو را فرزند زهرا می پسندم ببینم راستی آقا نگفتم ... ! ضریح تازه ات را می پسندم لقبهای تو بسیارند اما تو را با این لقبها می پسندم علمدار و یل و سقا ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل کشیدی عشق را یک عمر در بند به لبخند تو زینب داشت لبخند سخاوت را تو اصلاً بخش کردی نداری در سخاوت مثل و مانند تمام آرزویت شد اجابت که زهرا هم خطابت کرد فرزند صدا زد حضرت زهرا ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل شبیه حیدری ، شیری علمدار خودت بُرّنده شمشیری علمدار به قصد تربت زینب بگو کِی ؟ علم در دست می گیری علمدار که گیری انتقام خواهرت را ز نامردان تکفیری علمدار پناه زینب کبری ابالفضل سلام الله علیک یا ابالفضل شاعر:مهدی مقیمی