میریبرایرفیقیمیگیکهازبچگیباهمبزرگشدیدمیدونیمثلخودتهرفیقیکهرگگردنشبادمیکنهغیرتیمیشه...
یکمسکوتکردگفتآقایونامامحسنتوفاطمیهرفیقاشومیاره...
+رفیقبهدادمبرس
_چیشده
+مادرمزمینخورده😭
:
اصلامنازکجابگم؟
ازدستیکهازسرآقازادهگذشتوبه.مادررسیدبگم؟💔
ازاربابمونبگمکهمادروصیتشکرد؟
مباداحسینمتشنهبماند😭
شببود
وصیتمادراینبود
علیجانمراشبانهغسلکن
شبانهدفنکن
واحدیراازنشانیقبرآگاهمساز.
سختاینجابود
بچههایکوچیکتازهمادرازدستدادهشوکزدهتنها
نهخالهاینهداییایهیچکسنبود.
آخهاگهگریهمیکردنبقیهآگاهمیشونازمزارمادرآشکارمیشد . . .
آستینهایلباسعربیروتودهانمیذاشتن
مبادصدایگریشونبلندبشه؛بقیهبیداربشن😭
تاامیرالمومنینمادرروغسلبدنسلمانماموراینبودکهحواسبچههاروپرتکنه...
ولییهوقتیمصدایگریهمولابلندشد😭