بنابراین نه تلمود نه داستان های درون اون نمیتونن حقیقت داشته باشن چرا که بیشتر حاصل داستان سازی انحرافی و خرافه گرایی خاخام های یهودی هستن...

و اما.. ببینیم توی این کتاب درمورد حضرت ادم و حوا و شخصیتی بنام لیلیث چی گفته شده...

توی کتاب تلمود گفته شده: وقتی که خدا حضرت آدم رو خلق کرد واسه اینکه اونو از تنهایی دربیاره و همچنین نسل آدم گسترش پیدا کنه،زنی به اسم لیلیث رو از جنس خودش یعنی از خاک خلق میکنه و به عقد حضرت آدم درمیاره...

اما وقتی که لیلیث متوجه میشه که هر دو از جنس خاک آفریده شده اند و با هم برابر هستن از حضرت آدم فاصله میگیره..

این فاصله گیری های لیلیث از حضرت آدم باعث میشه که حضرت آدم شکایتش رو به پیش خدا ببره و از این خلع طاعت گله کنه...

خداوند به لیلیث دستور میده تا از همسرش اطاعت کنه اما لیلیث میگه که اون و حضرت آدم هر دو از یه عنصر همسان هستن و دلیلی بر برتری آدم نمیبینه که. بخواد از اون اطاعت کنه...

در این بین ابلیس که از ادم کینه داشت مخفیانه پیش لیلیث میره و اون رو تحریک به فرار میکنه و لیلیث هم که شخصیتی متزلزل داشت با اون همراه میشه...

لیلیث بهشت رو ترک میکنه و به دریای سرخ که محل زندگی ابلیس و اهریمنان هست کوچ میکنه...

اون که ابلیس رو از جنس آتش و برتر از خودش میدونست از ابلیس اطاعت کرد و از رابطه ی نامشروع اونها صدها بچه شیطان متولد شد که همگی خوناشام بودن🤦🏻‍♂ نویسنده ی تلمود سناریو چیده با این داستان های تخیلیش😐

بعد از فرار لیلیث از بهشت خداوند واسه حضرت آدم زنی دیگه آفرید به اسم "حوا"

آدم و حوا در بهشت روزگار خوشی رو سپری میکردن تا اینکه خبر ازدواج مجدد حضرت آدم به گوش لیلیث رسید و لیلیث دچار حسادت شد..

اون خودشو به شکل ماری درآورد و وارد بهشت شد