یادش بخیر
.
سه سال پیش
اوایل تشکیل تیم پژوهش فدڪ، منزل شهید مدافع حرم حسن غفاری اولین جایی بود که برای مصاحبه و تصویربرداری رفتیم. شیطنتهای شیرین علی و مهلا نگذاشت یه مصاحبهی درست و حسابی از خانم غفاری بگیریم اما حس و حال خوبی که از اون خونه با خودمون آوردیم هنوز تو دل و ذهنمون پابرجا مونده. وقتی کارمون تموم شد فاطمه خانم همسر بزرگوار شهید جعبهی ارزشمندی رو رونمایی کرد از وسایلی که هنگام شهادت با حسن آقا بود.
این برگهی زیارت عاشورا هم لحظهی شهادت همراه شهید بوده که خودش یک روضهی مصوره ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ...
.
🆔@fadak44
☎️@fadak_44
.
#یادش_بخیر
#شهید_حسن_غفاری
#چهار_ساله_شدنمان
#خادمین_شهدا_فدک
خادمین شهدا_فدک
۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به وطن گرامی باد🌹
💠 جشن تولدی برای صدام
در حدی آب و غذا به ما می رسید که فقط از زنده ماندنمان اطمینان حاصل کنند. در بین ما اسرایی بودند که از کمبود آب و تشنگی به #شهادت می رسیدند. غذا بسیار مختصر بود. اغلب غذای اسرا آب و پیاز بود. یعنی پیاز را داخل آب می جوشاندن و این خوراک را به ما می دادند. هر ساله تولد #صدام جشنی برگزار می شد. آن روز بعثی ها سوپرایزمان می کردند. غذا مرغ با نوشابه می دادند، در شرایطی که یک مرغ برای ده پانزده نفر و سهمیه نوشابه ی هر کس هم یک قلپ بود. دیگرخودتان تصور کنید تحت چه شرایطی غذا را بین خودمان تقسیم میکردیم.
💠 گاه گداری بین بعثی ها انسان هم پیدا می شد
خاطرم هست یک سرباز عراقی به نام "مسلم"، شیعه بود و نسبت به باقی بعثی ها رفتار بهتری داشت. دوتا از برادرانش هم در جنگ کشته شده بودند. یک شب از تشنگی خوابم نمی برد، آن شب مسلم نگهبانی می داد، هنگام استراحت همیشه برق های اردوگاه روشن بود. بالای سرم آمد و دید بیدارم، گفت : "چرا نمی خوابی؟! " گفتم: "تشنمه" ، با همان شلنگی که بچه ها را می زد یک مقداری آب درون شلنگ ریخت. دو طرفش را گرفت، از پشت پنجره ها لیوانم را بالا بردم و آن را برایم پر کرد، نسبت به باقی هم شلاق ها را آرام تر می زد .
💠 دلم برای روزهای اسارت تنگ می شود
خیلی اوقات دل تنگ اسارتم. با این که اوقات سختی را گذراندیم اما خیلی شیرین بود. حال و هوای اسارت از بیرون و از منظر نگاه دیگران خوشایند نیست اما برای خود اسرا با توجه به اعتقاداتی که دارند در کنار شکنجه های روحی و روانی اش، لحظات شیرینی هم دارد . اکنون در آسایشیم اما لحظات معنوی که در همان اردوگاه داشتم فراموشمان نمی شود . شب ها گاهی خواب همان حال و هوا را می بینم. معنویات در سختی ها جلوه بیشتری دارد. دلم برای روزهای #اسارت تنگ می شود.
راوی: آزاده- آقای محمد عباسی
به کوشش کارگروه پژوهش- خادمین شهدا فدک
ماهنامه فكه شماره 183ص 28
🆔️ @fadak44