حرف از یه احساس و اعتقاد واحده ڪه ما رو شش ساله کنار هم جمع کرده.
روزها میگذره و ما مشتاق تر از همیشه این راه رو ادامه میدیم.
امسال تصمیم گرفتیم شادی شش ساله شدنمان را با بچههای "خیـــریه زنجیره مهــر ماندگار" شریڪ بشیم و چه ارمغانی بزرگ تر از خنده و شادی بچهها.
به قول سردار فرهنگی، شهید سید محمد علی رحیمی :« نیاز نیست بروی دنبال کارهای بزرگ، اگر وظایف در ظاهر کوچکٺ را درست انجام دهی، خود به خود کارهای بزرگ در مقابلت قرار میگیرد و توفیق انجام دادنشان را پیدا میکنی و پله پله در این راه رشد میکنی».
🌷شش ساله شدنت مبارک فدڪ 🎂
هنوز ابتدای راهی
حرفهاے زیادی مونده ڪه باید بزنی
راههاے زیادی مونده ڪه باید بری ...
#شش_ساله_شدنمان 🎉
#سالگرد_تأسیس ✨
#شهید #شهادت #شهدای_گمنام 🥀
#خیریه_زنجیره_مهر_ماندگار 🍃
#خادمین_شهدا_فدک 🌷
🆔 @fadak44_ir
...بالاخره توانش را در برابر حملات روحی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) از دست داد و راهی به جز خودکشی به ذهنش نرسید. در تنهاییهایش با خدا نجوا میکرد:«خدایا! میدونم خودکشی حرامه، اما بیام پیش خودت و با تو طرف باشم بهتره تا اینجا بمونم.»
تصمیمش را گرفت و در فرصتی مناسب، لیوانی شیشهای را زیر لباسش پنهان کرد و به دستشویی رفت. رگ دستها و گردنش را زد. یادش نرفت که حتما اشهدش را بخواند. محافظها که متوجه تاخیرش در خروج از دستشویی شدند به سراغش آمدند. علی را غرق در خون خود، کف دستشویی پیدا کردند. اما قصه علی اینجا تمام نشد. با همان وضعیت به دادگاه برده شد و به حبس ابد محکوم شد. پس از بخیه زدن زخم هایش او را به انفرادی انداختند. انفرادی برای علی حکم بهشت را داشت. روزها از آنجا بیرون نیامد. بعد از سالها به آرامش دست یافته بود.
بعد از هشت ماه حکمش زده شد و او را به زندان مخوف ابوغریب منتقل کردند. برگشتن به ایران مانند آرزویی دست یافتنی همیشه همراهش بود، اما امیدی به دیدار مجدد خانواده و کشورش نداشت...
🔻 در شماره ۲۰۷ ماهنامه فکه میخوانیم👇
💠 از سرِ نو
🔻مصاحبه با آزاده سرافراز آقای علی بیگلری ؛ به روایت خادمین شهدا_فدڪ
🔴 با ارسال عدد یک به شماره ۰۲۱۷۷۹۸۲۸۰۸ به جمع خوانندگان #فکه بپیوندید.
#روایت_فدک
#علی_بیگلری
#آزاده
#ماهنامه_فکه
#خادمین_شهدا_فدک 🌹
🆔 @fadak44_ir