فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️غیبت کردن⛔️
🔴 میدونستیدچهل روز اعمال انسان میره تو نامه اعمال اون کسی که ازش غیبت کردیم...
♦️♦️زمان کلیپ : ۴۶ ثانیه
@faghatkhoda1397
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌روایت زیبای کفاشی که
با امام زمان(عج) شوخی داشت!
سهم شما پنج صلوات به نیت
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج)
@faghatkhoda1397
💠آیت الله #بهجت:
🍃شخصی پسر نابینایش رانزد مرحوم شیخ جعفر شوشتری برده بود که به جهت استشفای او سوره حمد بخواند. ایشان فرموده بود: ما جوانها هنوز حال و نَفَس پیرها را نداریم، به نزد پدرم بروید.
🍂وی نزد پدر ایشان رفته بود و ایشان هم دست روی چشم بچه گذاشته و مشغول خواندن سوره حمد شده بود، مقداری که خوانده بود بچه گفته بود:
🔹بابا! از میان انگشتانِ آقا می بینم و وقتی که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چیز را کاملا دیده بود.
📚در محضر بهجت/ج1/ص17
@faghatkhoda1397
#پندانه
🌷 وقتی شیطان فشار زیادی آورد ، بفهمید که متاع قیمتی در دست دارید...
☘ آنجایی که امتحان سخت میشود ، گنج و خیرات الهی همانجاست.
👌 متقی کسی است که وقتی شیطان فشار میآورد ، میفهمد که متاع قیمتی [در دست] دارد ؛ پس اگر استقامت کنید به آن گنجها و بهای قیمتی آن میرسید.
@faghatkhoda1397
✍داستان_آموزنده
شخصی میگوید نزد پیامبر اکرم نشسته بودیم، آن حضرت فرمود: «اکنون شخصی بر شما وارد می شود که از اهل بهشت است.»
پس مردی از انصار درحالی که آب وضو از محاسنش می چکید وارد شد و سلام کرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن سخن را تکرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تکرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یکی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینکه هنگام رفتن به رخت خواب ذکر خدا را می گفت و بعد می خوابید و برای نماز صبح بیدار می شد.
بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم که چه اعمال و عباداتی انجام می دهی که باعث شده پیامبر صلی الله علیه و آله تو را بهشتی بخواند؟ مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیشتری] سر نمیزند، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمیبینم و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به او عنایت کرده، حسدی نمیورزم (و در یک کلام خیرخواه مردم هستم). آن صحابی گفت: این حالت است که تو را به این مرتبه (عالی) رسانده و این صفتی است که تحصیل آن از ما (و از هر کسی) بر نمیآید.
🌹
ما چقدر خیرخواه مردم
@faghatkhoda1397
حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟.
عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم.
مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام.
مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید
عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود.
عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دید مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن.
ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد.
عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد.
عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید.
عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟
مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر
📚 منهاج الشارعین .منهج13
@faghatkhoda1397
📚داستان کوتاه
پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه هایش غذا گیر نمی آورد. ناچار با منقارش از گوشت تنش می کَند و توی دهان جوجه هایش می گذاشت. آنقدر این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد.
یکی از جوجه ها گفت:
آخیش! راحت شدیم از بس غذای تکراری خوردیم.
وقتی فداکاری می کنیم، انتظار داریم در مقابلش ناسپاسی نبینیم اما بیشتر اوقات می بینیم. مرز میان ناسپاسی و خودخواهی باریک است. هر دو جزو صفت های بد به شمار می روند اما هر آدمی حق دارد زندگی کند. حق دارد خودخواه باشد. کسی برای فداکاری بی اندازه هم مدال نمی دهد.
👈🏻عموماً آدم های خیلی فداکار در تنهایی شان گله می کنند از ناسپاسی اما ترجیح می دهند فداکار شناخته شوند تا آدمی که به فکر خودش است.
گاهی به فکر خودتان باشید. از زندگی تان لذت ببرید. اینطور در گذر زمان کمتر پشیمان می شوید. کسی برای فداکاری بی اندازه به آدم مدال نمی
@faghatkhoda1397
❤️ امام على عليه السلام فرمودند:
🍀 اِرضَ مِنَ الرِّزقِ بِما قُسِمَ لَكَ تَعِش غَنِيّا
🍃به روزى اى كه قسمتت گشته راضى باش تا توانگرانه زندگى كنى
📖 غررالحكم، حدیث2332
@faghatkhoda1397
✍پیامبر خدا صلى الله عليه وآله:
💠إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاْ هْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی مِنَ الْمُنْکَرِ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ...
از نشانههاى فرا رسيدن و نزديک شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگداشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمک در آب حل مىشود، قلب مؤمن در درونش آب مىشود، به خاطر منكراتى كه مىبيند و توانِ تغيير دادن ندارد.
📚 بحارالانوار، ج ۶ ص ۳۰۵
@faghatkhoda1397
✍پیامبر خدا صلى الله عليه وآله:
💠إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاْ هْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی مِنَ الْمُنْکَرِ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ...
از نشانههاى فرا رسيدن و نزديک شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگداشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمک در آب حل مىشود، قلب مؤمن در درونش آب مىشود، به خاطر منكراتى كه مىبيند و توانِ تغيير دادن ندارد.
📚 بحارالانوار، ج ۶ ص ۳۰۵
@faghatkhoda1397
✨عجیبترین وصیّتِ لقمان به فرزندش
💠یکی از شیعیان از #امام_صادق صلوات الله علیه پرسید: وصيّتِ #لقمان به فرزندش چه بود؟!
حضرت فرمودند:
در آن مطالبِ شگفت انگيزِ بسياری بود، اما عجیبتر از همه اين بود كه به پسرش گفت:
از خدا عزوجل چنان بترس كه اگر همه كردار نيکِ جن و انس را بياورى عذابت مىكند، و چنان به او اميدوار باش كه اگر همه گناه جن و انس را هم بياورى به تو رحم مىكند؛
🔹سپس امام علیه السلام فرمودند:
به راستى هيچ بنده مؤمنی نيست جز آنكه در دلش دو نور است، نورِ ترس از خداوند و نورِ اميد؛ كه اگر اين را وزن كنند از آن بيش نيست و اگر آن را وزن كنند از اين بيش نيست.
@faghatkhoda1397
📚زرهبافی حضرت داوود عليهالسلام
امام صادق عليهالسلام فرمود: خداوند به حضرت داوود عليهالسلام وحى كرد:
نِعم العَبدُ اَنتَ الّا اَنَّكَ تَأكُلُ مِن بَيتَ المالِ؛ تو نيكو بندهاى هستى، جز اين كه هزينه زندگى خود را از بيت المال تأمين مىكنى.
حضرت داوود عليهالسلام چهل روز گريه كرد، و از خداوند خواست كه وسيلهاى براى او فراهم سازد كه از بيت المال مصرف نكند، خداوند آهن را براى او نرم كرد، او هر روز با آهن يك زره مىساخت، و آن را میفروخت، به طورى كه در سال 360 زره بافت، و از بيت المال بى نياز گرديد.
آرى، قبل از آن عصر، جنگجويان وقتى به جنگ مىرفتند، لباسهاى آهنى میپوشيدند كه پوشيدن اين لباسها به خاطر سنگينى و انعطافناپذيرى، بسيار دشوار و خسته كننده بود.
داوود عليهالسلام كه به مسأله جهاد و دفاع، اهميت بسيار میداد، در اين فكر بود كه وسيله دفاعى رزمندگان در عين اين كه آنها را حفظ مىكند، نرم و استفاده از آن آسان باشد. همين مطلب را از خداوند خواست.
خداوند آهن را مانند شمع و موم براى داوود عليهالسلام نرم كرد، و از اين موهبت كمال استفاده را در زرهسازى نمود.
روايت شده: روزى حضرت لقمان عليهالسلام نزد داوود عليهالسلام آمد، او مشغول درست كردن نخستين زره بود، لقمان سكوت كرد و چيزى نگفت، همچنان تماشا میکرد و مىديد داوود عليهالسلام از آهن مقدارى مىگيرد و با آن مفتولهاى باريك مىسازد، و آن مفتولها را داخل هم میگذارد... لقمان همچنان منتظر بود ببيند كه داوود عليهالسلام چه میسازد؟! تا اين كه داوود عليهالسلام يك زره را به طور كامل ساخت و سپس برخاست، آن را پوشيد و گفت: به راستى چه وسيله دفاعى خوبى براى جنگ است.
لقمان با صبر و تحمل بدون سخن گفتن دريافت كه داوود عليهالسلام چه چيزى میبافته است، گفت: الصَّمتُ حِكمَة وَ قليل فاعِلُهُ؛ خاموشى حكمت است، ولى افراد خاموش اندكند.
جلال الدين مولانا در كتاب مثنوى مىگويد: لقمان وقتى كه ديد داوود عليهالسلام لباسى با حلقههاى آهن میبافد تعجب كرد، میخواست بپرسد، با خود گفت: خاموشى و تحمل بهتر است انسان در پرتو تحمل زودتر به مقصود مىرسد.
سرانجام بافتن آن تمام شد و داوود عليهالسلام آن را پوشيد و به لقمان گفت: اين زره لباس نيكويى براى جنگ است. لقمان گفت: صبر نيز يار و پناه خوب، و برطرفكننده اندوه است:
گفت لقمان صبر هم نيكو دمى است
كو پناه و دافع هر جا غمى است
صد هزاران كيميا حق آفريد
كيميايى همچو صبر آدم نديد
صبر گنج است اى برادر صبر كن
تا شفا يابى تو زين رنج كهن
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
@faghatkhoda1397