✍امام علی علیه السلام
امانت را برگردانید، حتی اگر به قاتل فرزند پیامبران باشد.
📚(کافی:5:133)
➫
@faghatkhoda1397
💌 دعا یعنی...
دعا یعنی تکرار حرفهای خوب و بیان آرزوهای بلند در محضر خدا. حیف است در خانه خدای با عظمت حرفهای کوچک بزنیم. دعاهای بزرگ، ما را همنشین خدا میکند.
«استاد پناهیان»
⇝
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
#پندانه
🔴برای الماس شدن تلاش کن
✍همگی لبوفروشها را دیدهایم که فریاد میزنند:
لبو لبو...
و همیشه هم سرشان شلوغ است و مشتریانشان زیاد.
اما تا به حال الماسفروشی را ندیدهایم که فریاد بزند:
الماس الماس...
آنها صبور هستند، مدتهای زیادی حتی سالیان زیادی زمان میبرد تا الماس آنها به فروش برود چون هرکسی سراغ الماس نمیآید.
کسانی خریدارش هستند که قدرش را میدانند، قیمتش را میپردازند و شیوه نگهداری از آن را بلد هستند.
هیچوقت الماس برای اینکه دور و برش شلوغ باشد و زود به فروش برود، لبو نمیشود.
برای الماس شدن باید صبوری کرد، باید با تمام وجود تلاش کرد و خالص بود.
➫
@faghatkhoda1397
#آیه_نگار
💌 وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ
آیا من برنداشتم از دوشت باری که میشکست پشتت را...؟
📖 سوره مبارکه شرح
➫
@faghatkhoda1397
#آیه_نگار
ربَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
💌 خدایا، ما بر خویش ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رحمت و رأفت نفرمایی سخت از زیانکاران خواهیم بود.
📖 سوره اعراف | آیه ۲۳
➫
@faghatkhoda1397
💌 عقل و عشق
انسان اگر عاشق نباشد زود پیر میشود و صفای جوانی را از دست میدهد و اگر عاقل نباشد دیر بزرگ میشود و در جهالت کودکی باقی میماند. عشق نابجا عقل را میگیرد و عقل نابجا عشق را نابود میکند. عقل نابجا این است که دائماً در اندیشه دنیا باشد و عشق نابجا این است که به غیر خدا علاقمند باشد.
«استاد پناهیان»
⇝
@faghatkhoda1397
🔰خوشا به حال فروتنان
✍️امام على عليه السلام: خوشا به حال كسى كه (تلاش برای اصلاح) عيبهايش، او را از پرداختن به عيبهاى مردم باز دارد و بى آنكه او را نقص و كاستى باشد فروتنى كند.
📚ميزان الحكمه، ج13، ص217
➫
@faghatkhoda1397
چشم من خیره به عکس حَرمَت بند شُده
با چه حالی بنویسم که دِلَم تَنگ شُده؟
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
#پندانه
🔴سعادت ما در گروی سعادت دیگران
✍دوستی میگفت:سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود، به هر یک از دعوتشدگان بادکنکی دادند.
سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که 50 نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن را در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند.سپس از آنها خواست که در پنج دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورند.من به همراه سایرین دیوانهوار به جستوجو پرداختیم، همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم، هرج و مرجی به راه افتاده بود.
مهلت پنج دقیقهای با پنج دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.این بار سخنران همه را به آرامش دعوت کرد و پیشنهاد داد که هرکس بادکنکی را بردارد و آن را به صاحبش بدهد.بدین ترتیب کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند.
سخنران ادامه داد:این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد.دیوانهوار در جستوجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که سعادت ما در گروی سعادت و خوشبختی دیگران است.با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید.
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
#پندانه
🔴 الفبای حقکشی
✍خانم "الف" به بانک میرود و نوبت میگیرد، شمارهاش 135 است. همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زودتر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی 24 و یکی 25. شماره 25 را از او میگیرد و کارش را زودتر از 110 نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
آقای "ب" راننده تاکسی است. هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند. امروز باران شدیدی میآمد. آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
آقای "ت" در اتوبان میبیند که همه ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانه خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
خانم "ث" فروشنده است. کیفی میفروشد با قیمت 20 هزار تومان. توریستی از همهجا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را میپرسد، در جواب میشنود: 60 هزار تومان.
آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش هرهر میخندد.
یک لحظه با خودتان روراست باشید و بپذیرید که همه ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایعکننده حق دیگران.
▫️حالا شما بیا و این عده از مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین میکنند، بگذار بهعنوان مسئول یک کشور.
▫️سوءاستفاده از قدرت و دیگر کارها، طبیعیترین نتیجه ممکن خواهد بود.
▫️مسئولین از هوا نازل نشدهاند.
➫
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ سال 2012 مردی در ژاپن، در سالن بزرگی جشن عروسی گرفت. مهمانان زمان ورود به سالن دو درب بزرگ دیدند. بر سر در یکی نوشته شده بود: «محل ورود عروس و داماد» و در سر در دیگری نوشته شده بود: «محل ورود مهمانان». دعوت شدگان وقتی از درب ورود مهمانان وارد شدند، دو درب دیدند، بالای سر یکی نوشته بود: «محل ورود مهمانانی که کادو به همراه دارند» و بر سر در دیگری نوشته بود: «محل دعوت مهمانانی که کادو نخریدهاند».
هر کس از درب مهمانان دارای کادو وارد میشد، کادو را تحویل میداد و پرده را کنار میزد و درب را باز میکرد، به بیرون از تالار راه پیدا میکرد که باید بعد از دادن کادو به خانهاش برمیگشت. داماد، دوربین مخفی در بالای درب کار گذاشته بود. داماد بعد از چند روز مهمانانی را که کادو داده بودند، و به جای ورود به درون تالار به بیرون هدایت شده بودند، همه را به تالار دعوت کرد.
گروهی که در آن لحظه عصبانی شده و غر زده بودند، مشخص شدند. داماد کادوی همه آنها را پس داد. و گفت: شما دوستان من نیستید، شما برای شام و غذا آمده بودید نه برای تماشای لحظه شادی دوستتان. شما به درد دوستی نمیخورید چون شاد کردن شما، بسته به پر کردن شکمتان است. داماد به دسته دوم که کادو داده، و بی منت، همراه با تبسمی سالن را ترک کرده بودند، گفت: اینها دوستان بیمنت من هستند و مرا بخاطر خودم دوست دارند.
@faghatkhoda1397
❇️بیانات آیت الله جوادی آملی:
"ما همّتمان این نباشد كه امام زمان را ببینیم، همّتمان این باشد كه آقا ما را ببیند؛ وقتی دید تمام دنیا و آخرتمان تأمین است، می توانیم این طور باشیم! می توانیم طرزی زندگی كنیم كه مردم وقتی ما را می بینند به یاد دین بیفتند، مردم وقتی ما را ببینند به یاد قرآن و عترت بیفتند، می شود این طور زندگی كرد، چرا ما خودمان را هدر بدهیم! چه چیزی از این بهتر!"
۹۶/۰۵/۱۲
@faghatkhoda1397
✍امام على عليه السلام:
دادِ مردم را از خودت و خانواده ات و نزديكانت و كسانى كه به آنها گرايش و علاقه دارى، بستان و با دوست و دشمن به عدالت رفتار كن
📚غررالحكم حدیث 2403
💠:
@faghatkhoda1397
✍امام على عليه السلام:
كسى كه عبرت شناس باشد، چنان است كه با گذشتگان زيسته است
📚تحف العقول صفحه 165
امیرالمؤمنین علیه السلام: من اگر چه تمام عمر پیشینیان را نداشته ام، ولى در اعمال آنها نظر افکنده ام، و در اخبارشان اندیشه نموده ام، و در آثارشان سیر کرده ام آن چنان که گویى یکى از آنان شده ام، بلکه گویى به خاطر آنچه از تاریخ زندگى آنها به دست من رسیده، با همه آنها از آغاز تا آخر من عمر کرده ام
📚برگرفته از وصیت امام علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام، نهج البلاغه
@faghatkhoda1397
✍امام على عليه السلام:
بزرگوار از آنچه فرومايه به آن افتخار مى كند، دورى مى نمايد
📚غررالحكم حدیث1771
سادیو مانه، ستاره فوتبال تیم ملی سنگاله که سالانه حدود میلیونها پونددرآمدداره. بعد ازاینکه مردم تو یه عکس متوجه شدن موبایلش شکسته،تبدیل به سوژه خنده شد،خودش هم شوخیارو با خنده قبول میکرد.به یکی از شوخیا که کمی هم زشت بود این جوابُ داد:چرا من ۱۰تا ماشین فراری،۲۰ساعت الماس و ۲جت بخوام؟پولش رو دارم ولی چرا؟چه کمکی به پیشرفت دنیا میکنه؟من گرسنهی نان بودم،من تو مزرعه های زیادی شخم زدم،پابرهنه تمرین کردم،مدرسه نرفتم.الان که میتونم دوست دارم به اونایی که زندگیشون سخته کمک کنم.ترجیح میدم مدرسه بسازم و به مردمی که کم دارن،لباس و غذا بدم.مدرسه و استادیوم ساختم.من و دوستام پوشاک،کفش و غذا ارائه میدیم. به هرفقیری که تو استان سنگاله 70یورو میدم تا وضعیت مالی خانوادشون بهتر بشه. مجبور نیستم ماشین های لوکس رو به نمایش بذارم،خانه های لوکس داشتن مال من نیست،همینطور سفرها و پروازها. ترجیح میدم افراد نیازمند از من بگیرن. سادیو مانه تو محل تولدش بیمارستان هم ساخته
💠:
@faghatkhoda1397
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
یڪبار هم که شده با خودت و خدایت
خلوت کن، نکند مجازی شدنت مساوی
شود با سقوط ایمانت!!
خیلـی از چتها، گــروههای مختلط و
دوستـیهای مجـــازی، پـرتگاه ایمــان
توست...!
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 میگویند دعای پدر در حق فرزند مستجاب است. یا امیرالمومنین میشود برایمان دعا کنی تا فرزندان صالحی برای امام زمانمان باشیم، تا مگر قرنها یتیمیمان به پایان خوش ظهور برسد.
🌺 و
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨صفات اهل بهشت... ☝️
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ هر کسیکه به مقام قرب الهی رسیده است، با یک عمل آن درب بر روی او گشوده شده و معمولا با اتفاقی همراه بوده است.
مانند دوری از یک موقعیت گناه، یا یک بخشش، یا یک صبر و... که به آن تغییر مبدا میل میگویند؛ که امری آسمانی است.
مثال: کسیکه میداند، کبوتر بازی بد است، ولی نمیتواند این کار را رها کند، در لحظهای کار نیکی میکند که مقبول خدا میافتد و خدا مبدا میل او را عوض میکند و در یک روز از کبوتر متنفر میشود و آن را رها میکند. طوری که امروز به کار دیروز خود میخندد.
یکی از اساتید اخلاق حقیر که از اولیاالله بود پرده از راز زندگی خود برداشت. گفت: روزی در ایام جوانی از کوچهای رد میشدم، جوانی را دیدم که با حالتی آشفته به من رسید و یقه مرا گرفت؛ و بر سینهی من کوبید و فحش داد و گریه کرد. فهمیدم دلش از جایی پر است. سکوت کردم تا مشت خوردم و فحش شنیدم. بعد فهمیدم، چند جوان به او توهین کرده و او را زده بودند٬ از دست آنها فرار کرده و چون دلش پر بود، به من حمله کرد و ته دلش را به من خالی کرد. بهخاطر خدا صبر و سکوت کردم تا خالی شد و رفت. از آن روز به مقام صبر عظیمی دست یافتم که هرچه به من توفیق شد٬ از اتفاق آن روز بود.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@faghatkhoda1397
📚ریشه
راننده کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطعشده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. بعد از اینکه مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جاده جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبه سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند.
راننده کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند.
پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بیریشه را جابجا و واژگون کند.
همیشه سعی کن ریشه خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه میارزد به صد انسان بیریشه و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بیریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت میکند.
@faghatkhoda1397
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت : ایا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت :اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!
@faghatkhoda1397
💎داستان کوتاه " پرواز "
به خاطر فقط چند دقیقه تاخیر
از پروازجا ماند.
سفری که خیلی برایش اهمیت داشت و حرف چند صد میلیون پول در میان بود .
خسته، عصبانی به زمین و زمان ناسزا می گفت.
ناچار رفت و نشست داخل ماشینش تا به خانه برگردد
ناگهان بی اراده رادیوی ماشین را روشن کرد، موسیقی پخش میشد که یکباره قطع شد و گوینده با ناراحتی گفت
خبر فوری
خبر فوری
یک لحظه حواسش رفت به رادیو
ناگهان کامیونی از رو به رو آمد و محکم به ماشینش زد و او جا به جا، پشت فرمان تمام کرد.
رادیو هنوز کار می کرد و صدای مجری در فضای حزن آمیز و خون آلود پخش می شد
زلزله ی نسبتا شدیدی غرب و جنوب غرب کشور را لرزاند....
بقلم
شاهین بهرامی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@faghatkhoda1397
✅داستان زیبای تاثیر مال حرام بر زندگی
✍️جوانی خام در کسب و کار خود مراقب حرام نبود و پدر هر چه نصیحتاش میکرد در پاسخ میگفت: در اول زندگی سرمایه لازم است. قسم میخورم در آینده مال حرام را از زندگی خود بیرون کنم. روزی پدر، پسر را نزد خود خواند و ماسه و سیمانی را بر هم زد و گفت: میخواهم قدری آب بر این بیفزایم، عیبی نیست؟ پسر گفت: نه! پدر آب ریخت و بتونی درست کرد و آن را پشت در خانه فرزندش ریخت. پسر گفت: چه میکنی؟! پدر گفت: سیمان و ماسه است. پسر گفت: با آب آن را مخلوط نمودهای و اکنون بتون ساختهای. پدر گفت: آب را نباید جدی بگیری چون دو روز بعد از آن جدا خواهد شد و همان ماسه و سیمان خواهد ماند.
پسر گفت: هرگز چنین نخواهد شد، وقتی آب را با سیمان و ماسه مخلوط کنی آب آن جدا میشود و ماسه و سیمانی نمیماند بلکه بتونی سخت بر جای مینهد که درب خانه مرا نمیشود دیگر گشود. پدر گفت: آفرین! پس اکنون به حرف من رسیدی که اگر مال حرام در زندگی خود وارد کنی حتی اگر بعد بتوانی آن را جدا کنی و به صاحبانش برگردانی باز قادر به از بین بردن اثر مخرب آن در فرزندان و زندگی خود نخواهی بود.
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
@faghatkhoda1397
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود
از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند
سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه اوردند
هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار
بهلول گرفت : اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت این دومین دیوانه هست
عیسی با حالتی عصبی فریاد زد : وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی ؟
بهلول خندید و گفت : صاحب اربده سومین دیوانه هست
هارون از کوره در رفت و فریاد زد :
این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد
بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت : تو هم چهارمی هست هارون !
@faghatkhoda1397
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
مردی از دوست خود پرسید: تا به حال که شصت سال از عمرت می گذرد، آیا به یکی از آرزوهای جوانی ات رسیده ای؟
گفت: آری، فقط به یکی، هنگامی که پدرم در کودکی مرا تنبیه می کرد و موی سرم را می کشید، آرزو می کردم که به هیچ وجه مو نداشته باشم و امروز به این آرزو رسیده ام.😄😅
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@faghatkhoda1397