42.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣قیمت عمر
🎙#شیخ_احمد_کافی (ره)
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
❤️زندگی موفق
✍حضرت محمد مصطفی (ص) می فرمایند:
هر زنی که شوهرش را با زبان اذیت کند از او هیچ توبه و حسنه ای قبول نمیشود تا این که شوهر از حق او راضی شود، اگرچه روزها روزه بدارد و شبها را در عبادت باشد بندهها آزاد کند و اسب های نیکو در راه خدا برای جهاد بدهد پس او اول کسی است که وارد آتش میشود و همچنین است مردی که نسبت به زنش ظالم و ناسازگار باشد.
📚مکارم الاخلاق فی حق الزوج و المراه
💥ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﺗﺎﻥ ﺧﺪﺷﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪی ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﯿﺪ ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻏُﺮ ﻭ ﻧِﻖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ دو ﻧﻔﺮِ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ کند. ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺟﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﻨﯿﺪ چون ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺑﯿﺖ کنید.
👈برای داشتنِ زندگی موفق تلاش کنیم.
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
✅حکایت طبیب و قصاب
✍قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
💌
@faghatkhoda1397
🎙 #عارفانه
🌷 آیت الله العظمی وحید خراسانی :
✍ نه شهر الله را شناختيم، نه كلام الله را، نه حجت الله را.
👌 تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ
ملائکه و روح تنزل میكنند و به زمين میآيند.
❓در زمين چه خبر است؟!
👌 یک شخصیتی در زمين است كه جاذبه او به قدری قوی است كه تمام ملائكه را بلا استثنا با اعظم ملائكه كه روح است، از تمام عوالم بالا به زمين میكشد.
☘ همه بايد آنجا بيايند و زانوی ادب به زمين بزنند؛ هر امری را بياورند، اگر او امضا كند مُمضا است و اگر رد كند مردود است!
اين ماه رمضان است؛ نتيجه اين میشود كه ماه رمضان، ماه قرآن و ماه امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) است!
#سخنان_بزرگان
@faghatkhoda1397
✅فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که #موی_بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند
⭕️از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می گوید چشمتان رااز #نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه میکند!
✴️نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین!
☑️نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که #چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند .
⭕️ شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد .
📚کتاب بوستان حجاب صفحه ۱۰۹
@faghatkhoda1397
📖اعجاب و اهمیت خواندن سوره توحید هنگام خواب!
1⃣مرحوم #آیتالله_علی_سعادتپرور فرموده بودند: «مردنم را به من نشان دادند، واضح دیدم که انبیا و اولیای الهی در #تشییع جنازه ام شرکت کرده اند واین به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر ،صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را با توجه می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام»
2⃣از #رسول_خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب #حراستش کنند».
3⃣#امیر_المؤمنین علیه السّلام نقل مینماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام #خواب صد بار سوره #توحید را بخواند، خداوند #گناهان پنجاه سال او را میبخشد.»
4⃣#امام_صادق علیه السلام فرموده اند:
«هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن #بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.»
5⃣و«هر که به #بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.»
📘وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۴
📗ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، ص۱۲۸
📕الکافی، ج۲، ص۶۲۰ و...
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : غصه ها و شادی هایی که با امام گره میخورد
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_شریفیان
@faghatkhoda1397
💌 حرفهای خدا
خداوند بزرگ و مهربان با زبان مقدرات و حوادث تلخ و شیرینی که برای م رقم میزند، با ما سخن میگوید، خدا کند زبان خدا را بفهمیم. البته نباید دچار توهم و خیالپردازی شویم. ولی اگر کمی از شر علاقهها خلاص شویم، معنای حرفهای خدا و منظور حادثهها را خواهیم فهمید.
«استاد پناهیان»
⇝
@faghatkhoda1397
✍داستان واقعی
👈کلاغی که مامور خدا بود !
آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن.
سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی،نون .
دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم
همه ماست و سبزی خوردیم.
خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا
تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن.
وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگ هست!
و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
اگر اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت..
حالتو نگرفت، جونت رو نجات داد!
خدا میدونه این بلاهایی که تو
زندگی ما هست پشت پرده چیه.
✨امام حسن عسکری فرمودند:
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه
نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
🔵چقدر به خدا حسن ظن
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
📖 داستانڪـــــ
✍جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر ون ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»😊
@faghatkhoda1397
📚#حکایت
بزرگمهر حکیم در کشتی نشسته بود که طوفان شد... ناخدا گفت: دیگر امیدی نیست و باید دعا کرد.
مسافران همه نگران بودند اما بزرگمهر آرام نشسته بود که گفتند: در این وقت چرا اینگونه آرامی؟! او گفت: نگران نباشید زیرا مطمئنم که نجات پیدا میکنیم.
سرانجام همان گونه شد که او گفته بود و کشتی به سلامت به ساحل رسید. مسافرین دور بزرگمهر حلقه زدند که تو پیامبری یا جادوگر؟ از کجا میدانستی که نجات پیدا میکنیم؟!
بزرگمهر گفت: من هم مثل شما نمیدانستم. اما گفتم بگذار به اینها امیدواری بدهم. چرا که اگر نجات نیافتیم دیگر من و شما زنده نیستیم که بخواهید مرا مواخذه کنید.
امید هیچ آدمی رو ازش نگیرید!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@faghatkhoda1397
🌹#داستان_آموزنده
مردی در کوهستان سفر میکرد که سنگ گران قیمتی را در رودخانهای پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
آن مرد کیف خود را باز کرد تا غذایش را با مسافر شریک شود.
مسافرِ گرسنه، سنگ قیمتی را در آن کیف دید و بسیار از آن خوشش آمد و پس از کمی درنگ از آن مرد خواست که آن را به او بدهد!
آن مرد بدون درنگ، سنگ را به او داد و از یکدیگر خداحافظی کردند.
مسافر از این که شانس به او رو کرده بود بسیار شادمان شد و از خوشحالى سر از پا نمىشناخت.
او مىدانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر مىتواند راحت زندگى کند.
بعد از چند روز مسافر برای پیدا کردن آن مرد به راه افتاد؛ بالاخره او را یافت و سنگ را به پس داد و گفت:
خیلى فکر کردم! میدانم این سنگ چقدر با ارزش است،
ولی آن را به تو پس مىدهم با این امید که چیزى را به من دهی که از آن ارزشمندتر است!
آن مرد گفت چه چیزی؟!
مسافر گفت اگر مىتوانى، چیزی را به من بده که باعث شد چنان قدرتمند شوی که راحت از این سنگ دل بکنی و آن را به من ببخشی.
@faghatkhoda1397
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی میکنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانهروز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید:
نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!
پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: بله پدر!
و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد، ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند، حیاط ما به دیوارهایش محدود میشود اما باغ آنها بیانتهاست!
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد:
متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که
ما چقدر فقیر هستیم ...
@faghatkhoda1397
💠اولاد صالح باعث رفع عذاب قبر:
حضرت رسول (ص) فرمود: عيسى بن مريم به قبرى گذشتند كه صاحب آن را عذاب مى كردند. سال بعد از كه برگشتند و به آن قبر رسيدند ديدند، عذاب از آن قبر برداشته شده است. عرض كرد پروردگارا سال قبل كه بر اين قبر گذشتم ديدم صاحب آن را عذاب مى كردند، ولى الان كه برگشتم مشاهده مى كنم عذاب از آن برداشته شده است علت چيست؟ وحى شد اى عيسى اولاد صالحى از او باقى مانده بود. امسال او بزرگ شده و جاده اى را اصلاح و تعمير كرده و يتيمى را پناه داده است.
خداوند گناهان پدر او را به واسطه اعمال صالح فرزندش بخشيد و عفو نمود. هم چنين نقل شده است حضرت عيسى عليه السلام به قبرى عبور كرد ديد ملائكه عذاب ، صاحب آن را عذاب مى كنند، بعد از آن كه كار خود را انجام داد و برگشت .باز به همان قبر رسيد. ديد ملائكه رحمت با طبق هايى از نور كنار قبر او هستند
عيسى عليه السلام تعجب كرد و عرض نمود. خدايا علت چه بود كه اول او را عذاب مى كردند و الان با طبق هايى از نور در كنار او هستند؟خداوند به او وحى کرد اى عيسى اين بنده يكى از گناه كاران بود. وقتى از دنيا رفت زن او آبستن بود
بعد از آن كه طفل به دنيا آمد او را خوب تربيت كرد تا بزرگ شد مادر او را نزد معلم برد تا به او علم خداشناسى بياموزد. وقتى معلم بسم الله را به آن طفل ياد داد، ديگر خجالت كشيدم او را عذاب كنم در حالى فرزندش روى زمين اسم مرا به زبان جارى كرده است
📚 انسان از مرگ تا
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
🌼بی مهری خانواده
✍آقاي محققي(ره) كه از طرف مرحوم آيت الله العظمي بروجردي(رحمةالله علیه) براي تبليغ به آلمان رفته بود، داستان عجيبي نقل كرده است. او ميگفت: در بين كساني كه مسلمان شدند، يك پروفسور آلماني بود كه مردي عالم و دانشمند بود و ما با هم، رفت و آمد داشتيم.
وي، در اواخر عمر سرطان پيدا كرد و در بيمارستان بستري شد. من با عدهاي از مسلمانها به بيمارستان ميرفتيم و از پروفسور عيادت ميكرديم. روزي اين پيرمرد زبان به شكايت گشود و گفت: وقتي بيمار شدم و پزشكان تشخيص دادند كه سرطان است، پسرم و زنم آمدند و گفتند حالا كه تو سرطان داري، معلوم است كه ميميري. بنابر اين، خداحافظ! رفتند و مرا تنها گذاشتند. آقاي محققي فرمود: ما چون ديديم او كسي را ندارد، مرتب به عيادتش ميرفتيم.
روزی از بيمارستان خبر دادند كه پروفسور از دنيا رفته است. ما براي كفن و دفن جنازهاش به بيمارستان رفتيم. ديديم پسرش نيز آمده است. پيش خود گفتيم، خوب است كه لااقل براي تشييع جنازه آمده است. امّا وقتي تحقيق كرديم، معلوم شد آن جوان بي عاطفه، قبلاً جنازه پدرش را به بيمارستان فروخته و حالا آمده است تا جنازه را تحويل بدهد و پولش را بگيرد و برود!
📚انسان كامل(نوشته ی شهيد مرتضی مطهری، ص٢٩4
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
@faghatkhoda1397
✨روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
دلم خیلی به حال ابوذر_غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور؟
🦋مولا فرمودند:
✨آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان "علی" در دست اوست 👆قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او وخانواده اش هیچ نخورده بودند
📚منبع: الکافی،
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️دلبری از زن مردم ...
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ .
به مردان مؤمن بگو : چشمان خود را [از آنچه حرام است مانند دیدن زنان نامحرم] فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است، قطعاً خدا به کارهایی که انجام می دهند، آگاه است .
📙سوره نور ، آیه ۳۰ .
@faghatkhoda1397
قسم به خون گل سرخ در پگاه بهار
به سوز سينه بلبل به نالههاي هزار
به نغمه نغمه جانسوز ناي خرمشهر
به چلچراغ غم كوچههاي خرمشهر
زجام لاله نيفتد شراب عشق از جوش
چراغ خون شهيدان نميشود خاموش
🌷 #سالروز_آزادسازی_خرمشهر_گرامی_باد
#مهدے_جان
😔باراݩ گرفته بازهوایم هواے توست
درجاےجاے شهر پراز ردپاے توست
😔دلتنگ جمڪرانم و دلواپس شما
سه شنبه ها،پراز گریه هاے توست
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📚داستان کوتاه
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند!
عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند...
ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!
عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد...
مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند، عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست.
ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است...
عابد با خود گفت: راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم، و برگشت...
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت، روز دوم دو دینار دید و برگرفت، روز سوم هیچ پولی نبود!
خشمگین شد و تبر برگرفت و به سوی درخت شتافت...
باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: کجا؟!
عابد گفت: می روم تا آن درخت را برکنم!
ابلیس گفت: زهی خیال باطل، به خدا هرگز نتوانی کند!
باز ابلیس و عابد درگیر شدند و این بار ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست!
عابد گفت: دست بدار تا برگردم! اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟!
ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر ده چيز بين مردم ترك شود ،
ده چيز ديگر جاي ان را ميگيرد...‼️
۱-دعا کم شود👈بلا نازل میشود
۲-صدقه ترک شود👈مرض ها زیاد میشود
۳-زکات ترک شود👈چهارپایان میمیرند
۴-حکومت ظلم کند👈خشکسالی میشود
۵-زنا زیادشود👈مرگ ناگهانی زیادمیشود
۶-قاضی خلاف حکم کند👈دشمن برشما مسلط میشود
۷-ربا زیاد شود 👈زلزله زیاد میشود
۸-عهد شکنی شود👈قتل زیاد میشود
۹-کم فروشی شود👈قحطی می آید
۱۰-امر به معروف و نهی از منکر ترک شود،
شرار بر ایشان مسلط میشود
@faghatkhoda1397
﷽
📍 شب قدر تمام درب های آسمان گشوده و هیچ حجابی بین عبد و رب نیست❗️
📌پیرامون شب قدر، پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند: «تُفَتَّحُ ابوابُ السَّماءِ فِی لَیلَۀِ القَدرِ»؛1️⃣ تمام دربهای آسمان در شب قدر گشوده میشود؛ یعنی تمام حجابها برطرف میشود. در شب قدر هیچ حجابی بین عبد و ربّش نیست. البته این رفع حجاب از ناحیهٔ ربّ است؛ به این معنا که از طرف پروردگار، هیچ مانعی وجود ندارد؛ بنابراین از خصوصیّات لیالی قدر این است که هیچ حجابی در کار نیست، و اگر بنده بخواهد با پروردگارش سخن بگوید، هیچ مانعی وجود ندارد؛ لذا عبد در شب قدر باید در راز و نیاز کوشش کند و دردها و مشکلاتش را با ربّش مطرح کند و از او هم بخواهد که مشکلاتش را حل کند. شب نوزدهم، شب تقاضای ترمیم گذشته است. امشب از خدا چه بخواهیم؟ ابتدا ترمیم بخواهیم و پس از آن، ترسیم بخواهیم. از خدا بخواهیم که سال آیندهٔمان خوب باشد. ائمهٔ معصومین(ع) در ادعیه مأثوره به ما آموختهاند که خدا را خطاب کن و بگو: «عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِين»؛2️⃣ نه تنها خطاکاران را عقوبت نمیکنی، بلکه به ایشان احسان هم میکنی.
1️⃣وسائل الشیعه، ج8، ص 21
2️⃣بحارالانوار، ج 95، ص 389- زاد المعاد، ص16- مفاتیح الجنان
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
#حاج_آقا_مجتبی_تهر
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«مردم چهار دستهاند»
مردم چهار دسته هستند:
۱-کریم
۲-سخی
۳-بخیل
۴-لئیم
🎙#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ | فردا دیر است
جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا میکند. یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئلهی جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر میکنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.
🔺 بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی
۱۳۹۲/۰۹/۱۹
#امام_خامنه_ای
#ایران_جوان
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 اگر به حرف روحانیون دلسوز خرمشهر گوش میدادند، آن بخش از #خرمشهر سقوط نمیکرد!
📌 سخنرانی طوفانی رهبر انقلاب درباره وقایع #خرمشهر سال ۵۹
🔹 آقا برداشته در روزنامه عصر تهران سرمقاله زده که خامنهای را باید محاکمه کنید!
🔹 چرا؟ چون بنده در فلان مصاحبه گفتماگر به حرف #روحانیون دلسوز خرمشهر گوش داده میشد آن بخش خرمشهر سقوط نمیکرد!
🔹 محاکمه کنید تا ما هم حرفهایمان را بزنیم!
🔻 پینوشت: این نکته رهبر معظم بسیار جای مانور و بررسی و تحقیق دارد که #سقوط خرمشهر، بخاطر گوش ندادن به حرف روحانیت دلسوز و انقلابی بود!
و شاید هیچ کس تا کنون این مبحث را نشکافته باشد که گروه بنیصدر که از این حرف آشفتند، بخاطر سیاست منهای روحانیت حرف روحانیون دلسوز را پشیزی حساب نکردند و سقوط خرمشهر رقم خورد!
امروز هم طبق بیان صریح رهبری: خرمشهرها در پیش است و اگر به قول روحانیون عالم و دلسوز انقلابی گوش داده نشود، #سقوط حتمی است!
📆
@faghatkhoda1397