#حڪـایــت
عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد.
دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد.
دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد.
لذا گفت: عموجان چه گربه ی قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟
رعیت گفت: چند می خری؟
گفت: یک درهم.
رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد...
و گفت: خیرش را ببینی.
عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت:
عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه ی آب را هم به من بفروشی.
رعیت گفت: قربان، من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام، کاسه فروشی نیست.
➮
@faghatkhoda1397
»
#حڪـایــت
🐴شخصى سوار بر اسب به نهرى رسید كه آب كمى داشت و اسب مى توانست به راحتى از آب عبور كند لكن اسب ایستاد.
❗️صاحب اسب هرچه افسار حیوان را كشید، اسب جلو نرفت، به پشت او كوبید باز هم اسب نرفت.
👈مرد حكیمى كه این صحنه را مشاهده مى كرد به او گفت: آب را گل آلود كن، اسب از نهر رد مى شود.
🔶 او آب را گل كرد، اسب حركت كرد و از نهر گذشت.
🔘صاحب اسب، حكمت این كار را پرسید،
💠 مرد حكیم گفت: آب كه تمیز است، اسب خود را در آب مى بیند و حاضر نمى شود پا روى خود بگذارد، لذا حركت نمى كند.
👌انسانهایى هم كه خود را ببینند (مقام خود، منافع خود، قبیله خود، حزب خود و...) حاضر نمى شوند پا روى آن بگذارند، لذا حركت و تكاملى ندارند.
@faghatkhoda1397
»
🌿آیت الله قاضی(ره):
در دنیا به صاحبان خانه دو هزار
متری و ریاست و ماشین میگویند
اشراف مملکت؛ اما در قیامت
اشراف آن کسانی هستند که
نمازشبخوان هستند.
@faghatkhoda1397
#حڪـایــت
💥تسلیم در برابر حکمت خداوند
🌳 روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد.
🌸 گنجشک هر روز با خدا راز ونیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به این رازو نیاز هر روزه خو گرفته بودند.
💨 تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت!
✨فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: " مي آيد، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست.
🔶 فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
✨"با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست.
🌑 "گنجشك گفت:
" لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست.
سكوتي در عرش طنين انداز شد.
👈فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:
🐍"ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي."
💥گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.
🕊خدا گفت: "و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي."
💦 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد...
➮
@faghatkhoda1397
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 آیتالله بهجت (ره) :
خداوند ما را از #شـــر خودمان
حفظ کند.
@faghatkhoda1397
»
🌹حاج اسماعیل دولابـے(ره)
دنیا را یڪبار نگاه ڪن!
آخـــــرت را چـــــند بار!
و صاحبـخانه را همیشه!
➮
@faghatkhoda1397
»
🌷آیت الله بهـجت (ره):
کسالت در #نمازشب بهاین شکل
رفـــع میشود که بنا بگذارید هر
شبی ڪه مـوفق به خـواندن آن
نشدید قضای آن را به جا آورید.
@faghatkhoda1397
❤️ امام مهدى عليه السلام :
ما از همه خبرهاى شما آگاهيم
و چيزى از خبــرهاى شما از ما
پنهان نيست.
📚 بحارالأنوار ج۵۳
@faghatkhoda1397
chera-emam-zaman-nemibinim.darestani.mp3
1.85M
📲 فایــل صوتــے
🎙واعظ:حاج آقا #دارستانی
@faghatkhoda1397
#حڪـایــت
❤️احـــتـــرام به پــدر
✨🍃پيرمردي تصميم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگي کند. دستان پيرمرد مي لرزيد و چشمانش خوب نمي ديد و به سختي مي توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذايش را روي ميز ريخت و ليواني را بر زمين انداخت و شکست.
✨🍃پسر و عروس از اين کثيف کاري پيرمرد ناراحت شدند: بايد درباره پدربزرگ کاري بکنيم، و گرنه تمام خانه را به هم مي ريزد. آنها يک ميز کوچک در گوشه اتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهايي آنجا غذا بخورد.
✨🍃بعد از اينکه يک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، ديگر مجبور بود غذايش را درکاسه چوبي بخورد. هروقت هم خانواده او را سرزنش مي کردند، پدربزرگ فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت.
✨🍃يک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود شد که داشت با چند تکـه چوب بـازي مي کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داري چي درست مي کني؟ پسر با شيرين زباني گفت: دارم براي تو و مامان کاسه هاي چوبي درست مي کنم که وقتي پير شديد، در آنها غذا بخوريد! و تبسمي کرد و به کارش ادامه داد.
✨از آن روز به بعد همه خانواده با هم سر يک ميز غذا مي خوردند.✨
@faghatkhoda1397
ღ
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ امام على عليه السلام :
نجاتورستگارى در سهچيز است:
پايبندى به حقّ
دورى از باطـــل
و سوارشدن بر مَرڪبجدّيت.
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞خـــــداوندا
دنیای آشــفتهی درونم را ڪه
تنها از #نــــگاه تو پیداست..
با لالائے مـهربان خود #آرام ڪن
بگذار نزدیک بودنت از رگ گردن
را به وضوح احساس ڪنم.
@faghatkhoda1397