✨﷽✨
#پندانه
✅ با مشکلات بجنگ
✍مراد، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!
مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است. ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد، از او پرسیدند: برای چه از حال رفتی؟مراد گفت: فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!
مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ
@faghatkhoda1397
امام جعفر صادق (علیه السلام)فرمودند
دو مرد وارد مسجد شدند، یکی از آنها عابد بود و دیگری گنهکار
وقتی که از مسجد بیرون آمدند،
مرد گنهکار، مؤمن راستین بیرون آمد
ولی مرد عابد، فاسق و گنهکار بیرون آمد!
از این رو که عابد وقتی وارد مسجد شد، به عبادت خود می بالید و در اندیشه خود به عبادتش مغرور بود، ولی گنهکار در فکر پشیمانی از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود.
🍃 خداوند به حضرت داود (ع) خطاب کرد:
(بشر المذنبین و انذر الصدیقین)
[گناهکاران را مژده بده و درستکاران راستگو را بترسان]
حضرت داود (ع) عرض کرد:
چگونه گناهکاران را مژده بدهم و درستکاران را بترسانم
خداوند فرمود:
به گناهکاران مژده بده که من پذیرای توبه و بخشنده گناه هستم و درستکاران را بترسان که به اعمال خود، مغرور و خودبین نشوند.
زیرا بنده ای نیست که او را به پای حسابرسی بکشم، مگر اینکه بر اثر ناخالصی های عبادتش به هلاکت بیفتد
📚اصول کافی
@faghatkhoda1397
📚 داستان کوتاه
طنــــاب و خدا
داستان طناب درباره کوهنوردی است که می خواست از بلندترین کوهها بالا برود..
او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد.. ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود ...
او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی می رفت.. ولی قهرمان ما به جای-آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند به صعودش ادامه داد تا اینکه هوا کاملا تاریک-شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی شد...
سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره ها-پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند..
کوهنورد همان طور که داشت بالا می رفت در حالیکه چیزی به فتح قله نمانده بود ناگهان -پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام تر سقوط کرد...
سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس تمامی خاطرات خوب و بدزندگی اش را به یاد می آورد.. داشت فکر می کرد چقدر به مرگ نزدیک شده..که ناگهان احساس کرد طناب به دور کمرش حلقه خورده و وسط زمین و هوا مانده ...
حلقه شدن طناب به دور بدنش مانع از سقوط کاملش شده بود ..
در ان لحظات سنگین سکوت چاره ای نداشت جز اینکه فریاد بزند : "خدایا کمکم کن."
ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد:"از من چه می خواهی؟"
- نجاتم بده!
- واقعا فکر می کنی می توانم نجاتت دهم؟
- البته تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی.
پس آن طناب دور کمرت را ببر!
برای یک لحظه سکوت عمیقی همه جا را فرا گرفت.. و مرد تصمیم گرفت با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نکند...
روز بعد گروه نجات رسیدند و جسد منجمد شده یک کوهنورد را پیدا کردند که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و در حالیکه تنها یک متر با زمین فاصله داشت...
@faghatkhoda1397
#آموزنده
💫 داستان کوتاه
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
حکیمی جعبهاى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بستههاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت:
شوهر من آهنگرى بود که از روى بىعقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بىحال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مىگفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمىخورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بستههاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
اى کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بستهها را نفرستادم. یک فروشنده دورهگرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!
حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود. در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم
@faghatkhoda1397
#تلنـگــــر
فقط به نداشته ها فکر نکنیم، بلکه
به خود و دیگران نعمتهای خدای مهربان را یادآوری کنیم تا بر نعمتش بیفزاید
برخی از نعمتها مانند: سلامتی بدن اعم از : دیدن، شنیدن، بوییدن، خوردن، جویدن، بلعیدن، هضم کردن، دفع کردن و... نعمت امنیت، پدر و مادر، فرزند سالم، دوستان خوب، فامیل با معرفت، آبرو، آزادی، کسب، کار ، درآمد حتی کم، سرپناه واز همه مهمتر محبت خدا و اهلبیت و دینداری و میلیونها میلیون نعمت دیگر که اگر یکی از آنها گرفته شود میتواند کل زندگی ما مختل کند...
@faghatkhoda1397
#دفن_غریبانه_با_چاشنی_جنون_کتک!
🌷دو نفر از اسرا که در کاروان ما بودند، به دلیل تشنگی و جراحات وارده شهید شدند و از عراقی ها اجازه گرفتیم که آنها را دفن کنیم. آنها مانند بیمارانی که جنون کتک زدن و آزار دیگران را دارند گفتند: به شرطی اجازه میدهیم که کتک بخورید.
🌷من و دو نفر از برادران این شرط را قبول کردیم. پس از تحمل ضربات کابل و باتوم آن دو شهید را در یک قبر کوچک قرار دادیم و مقداری خاک روی آنها ریختیم. مدارکی که از آن دو برادر به دست آوردیم و یکی پاسدار وظیفه ای بود به نام کرامت پورحسینی و دیگری یک برگ مرخصی داشت به نام نادر رستمی که ظاهرا اهل مراغه بود.
🌹خاطره ای به یاد شهیدان معزز، کرامت پورحسینی و نادر رستمی
راوی: آزاده سرافراز حمیدرضا جهانی
@faghatkhoda1397
📚داستان زن مرده شور و تهمت ناروا
هنگامیکه یکی از زنان مدینه منوّره فوت کرده و جنازه اش را به مغسله (مرده شور خانه) آورده بودند، زن شوینده وقتیکه آب را بر بدنش جاری کرد، او را به بدی نسبت داده و به زنا متهم کرد. در این هنگام دست غاسله (زن غسل دهنده) بر بدن میت چسبید طوریکه نتوانست دستش را حرکت دهد و از بدن او جدا کند.
پس از مدتی از پشت در، زن غاسله را صدا زدند که آیا غسل میت تمام نشده است. زن غاسله جواب داد: مهلت بدهید اکنون تمام میشود. دوباره همراهان میت صدا زدند: کفن حاضر است مگرغسلش تمام نشده است؟ باز جواب داد کمی مهلت بدهید. در این هنگام یکی از زنان دیگر داخل مغسله شد و آنچه را که اتفاق افتاده بود با چشم خود دید و به دیگران نیزخبر داد.
جماعت به علماء رجوع کردند تا رأی آنها را در اینباره جویا شوند. یکی از علماء گفت: دست غاسله را باید قطع کرد تا اینکه بتوان میّت را دفن نمود چون دفن میّت امری واجب است. برخی نیز گفتند: باید از اعضای بدن میّت قطع شود تا زن غاسله نجات پیدا کند، چون زنده از مرده برتر میباشد.
اختلاف بین آنها شدت گرفت و هر کدام دلیل خود را قویتر میدانستند. از طرفی دلیل سومی نیز وجود داشت که از هر دوی آنها قویتر بود و آن فرمایش حضرت رسول الله صلی الله علیه وال سلم بود که درباره تهمت به بی گناهان فرموده است: تهمت و بهتان کردن زنی بی گناه، عبادت یکصد سال را بر باد میدهد.
برخی از علمای مدینه نیز بودند که از این واقعه متحیّر شده و در اینباره توقف کرده بودند. سپس به این نتیجه رسیدند که پیش عالم بروند و جواب آن واقعه را از ایشان بخواهند. وقتی عالم موضوع را فهمید فوری خود را به محل واقعه رسانید و از پشت در مغسله، زنِ غاسله را صدا زد که تو در حق میّت چه گفته ای که به چنین دامی گرفتار شده ای؟ زن غاسله که واقعاً پشیمان شده بود جواب داد: او را به زنا نسبت دادم درحالیکه آن زن پاک بوده و من از دروغ این تهمت را به او نسبت داده بودم.
عالم فرمود: تا چند زن بر او داخل شوند و زن غاسله را هشتاد تازیانه بزنند زیرا این زن غاسله، مصداق آیه «وَ الَّذِیْنَ یَرْمُوْنَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِاَرْبَعَة شُهَداء فَاجْلِدُوْهُم ثَمَانِیْنَ جَلْدَةً وَّ لاتَقْبَلُوا لَهُم شَهادَةً اَبَداً وَّ اُولئِکَ هُمُ الفاسِقُوْنَ. یعنی کسانیکه زنان بی گناه را به زنا نسبت میدهند و سپس چهار شاهد (عادل) را نیاورند آنها را هشتاد بار شلاق بزنید و پس از آن شهادتشان را قبول نکنید و آنها از فاسقین میباشند / نور4» بوده و لازم است حد شرعی بر آن جاری شود. بنا به فرموده ان عالم چند زن داخل مغسله شده و زن غاسله را هشتاد تازیانه زدند. بعد از اینکه هشتاد ضربه کامل شد دست غاسله از میّت جدا گردید.
بنا به گفته پیامبر اکرم صلی الله علیه وال سلم «مَن کَانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومِ الآخِر ِفَلیَقُل خَیرًا اَو لِیَصمُت. یعنی کسیکه به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن نیک بگوید و یا سکوت اختیار کند» باید در گفتارمان دقت نظر داشته باشیم تا مبادا حرفی از دهانمان خارج شده و به سرنوشت آن زن غاسله مبتلا شویم . نعوذ بالله من ذلک.
📚منبع: حكايتهاي حكمت آميز.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@faghatkhoda1397
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند. نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا نمود و روزهای بسیاری آن کودک را کنارش می نشاند و تصویر او را می کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند. حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید، نقاش به جاهای بسیاری می رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هرچند اشتباهی نمودہ بودند. سالہا گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد.
پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شہر یافت. از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود. چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد. از او علت آن را پرسید؟گفت : شما قبلا هم از چهره ی من نقاشی کشیده اید،من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی. امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده.
داستانی بسیار تامل بر انگیز است،خداوند همه ما را همانند فرشته ای معصوم آفرید، این ماییم که با اعمال ناشایست قدر خود را نمی دانیم و خود را به شیطان مبدل می کنیم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@faghatkhoda1397
#فرشته_و_شیطان🔥🧚♂
حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار ، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند.
نقاش به جستجوپرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا نمود و روزهای بسیاری آن کودک را کنارش می نشاند و تصویر او را می کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند.
حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید،نقاش به جاهای بسیاری می رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود ،اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هرچند اشتباهی نمودہ بودند...
سالہا گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد.
پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت به هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود.نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شہر یافت.از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود.
چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد.
از او علت آن را پرسید؟ گفت : شما قبلا هم از چهره ی من نقاشی کشیده اید،من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی.امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده
داستانی بسیار تامل بر انگیز است،خداوند همه ما را همانند فرشته ای معصوم آفرید،این ماییم که با اعمال ناشایست قدر خود را نمی دانیم و خود را به شیطان مبدل می کنیم...
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌ اون دنیا، دست انسانهایی که صاحب نفس هستند،باز تره...
🖤 #استاد_فاطمی_نیا
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️امام زمان عجل الله کاری با گذشته تو نداره!!فقط کافیه بهش ملحق بشی...
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️ در مشکلات چه باید بکنیم؟
از کلام آیت الله بهجت رحمهاللهعلیه
#فیلم
#قالب_دوم
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
@faghatkhoda1397
📚فرشته و شیطان
حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند. نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا نمود و روزهای بسیاری آن کودک را کنارش می نشاند و تصویر او را می کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند. حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید، نقاش به جاهای بسیاری می رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هرچند اشتباهی نمودہ بودند. سالہا گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد.
پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شہر یافت. از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود. چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد. از او علت آن را پرسید؟گفت : شما قبلا هم از چهره ی من نقاشی کشیده اید،من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی. امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده.
داستانی بسیار تامل بر انگیز است،خداوند همه ما را همانند فرشته ای معصوم آفرید، این ماییم که با اعمال ناشایست قدر خود را نمی دانیم و خود را به شیطان مبدل می کنیم.
کمی
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
✅الان با امام زمان نباشی وقت ظهور مقابل او خواهی بود!
💠 «وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» و با صادقان باشید [صادقانی كه كاملترینشان پیامبران و اهل بیت رسول بزرگوار اسلام هستند.] (توبه، 119)
✍ خب این «با صادقان بودن» چطور باید باشه؟ فرمودند: «مِن جهادِ عدوّه» یعنی با دشمنان خدا باید پیکار کنید! آقا من منتظر امام زمان هستم! خب چیکار میکنید؟ هیچی، نشستیم دعا میکنیم انشاءالله آقا بیاد دشمنان رو نابود کنه! خب او بیاد دشمنان رو نابود کنه، او نابود کرده پس تو چی؟ تو کجا با امام زمان بودی؟ میگه آقا وقتی ظهور کرد با او خواهیم بود! خیر، اگر الان با امام زمان نباشی وقتی ظهور کرد در برابر او خواهی بود!
مردم کوفه رو فراموش کردیم؟ موقعی که امام حسین (ع) حضرت مسلم رو که پسرعموی او و فردی محدث، دانشمند و فرمانده بود بهعنوان نماینده فرستاد اما مردم پشتش رو خالی کردند، گفتند حالا کار سخته، ابنزیاد قدرتش زیاده، از شام داره لشکر میاد، پس چکار کنیم؟ ما که نمیتونیم پیروز بشیم، مسلم هم که نمیتونه! صبر کنیم تا آقا خودش بیاد! مسلم شهید شد، یک ماه بعد امام آمد، همونهایی که پشت مسلم رو خالی کردند و گفتند صبر میکنیم تا آقا خودش بیاد، همونا در کربلا در برابر امام ایستادند!
📚 برگرفته از کتاب «دکترین انتظار و مبانی قرآنی آن»صفحات 60 و 61
@faghatkhoda1397
❇️آیت الله بهجت:
🔹هرجا گرفتاری و بلایی و عذابی بر سر ما آمد، بدانیم جلوتر از آن، زمینه گره و گرفتاری و ابتلا را خود فراهم کردهایم؛
🔸 یا با ترک واجب، و یا با ارتکاب کار حرام، و یا ترک مستحبِ خیلی شدید و مؤکد، و یا با انجام شبهات...
📚در محضر بهجت، ج۱،
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 امام صادق(عليه السلام) :
✍ أفضَلُ الصَّدقَةِ إبرادُ الكَبِدِ الحَرّى، و مَن سَقى كَبِدا حَرّى مِن بَهيمَةٍ أو غَيرِها أظَلَّهُ اللّهُ عزّوجلّ يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ.
☘ بهترين صدقه ، خنك كردن جگر تفته است. هركه جگر تفته حيوانى يا جز آن را سيراب كند خداوند عزّوجلّ او را ، در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست ، به سايه درآورد.
📒 ميزان الحكمه ، ج5 ، ص330
🌷 امام باقر(عليه السلام) :
✍ إنّ أوَّلَ ما يُبدَأُ بهِ يَومَ القِيامَةِ صَدَقةُ الماءِ
☘ نخستين چيزى كه در روز قيامت به آن رسيدگى مى شود ، ثواب آب دادن به تشنه است.
📒 ميزان الحكمه ، ج5 ،
↶【به ما بپیوندید
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری📽
🟡 ستون های زندگی ✔️
⚪️مبحث #رضایتمندی در زندگی
حاج آقا #لقمانی🎤
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@faghatkhoda1397
شور | دلم گرفته ، نمیدونم چه حالیم... - @Baboljjonon.mp3
19.06M
🎧 #زمینه احساسی و شنیدنی🖤
🎼 دلم گرفته ، نمیدونم چه حالیم...
🎤کربلایی #حسین_طاهری
🌙 #السلام_علیک_یااباعبدالله
🔹40 روز #تا_محرم 🏴
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کار عجیب آیت الله بهجت در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) به روایت علامه مصباح یزدی(رحمتاللهعلیه)
@faghatkhoda1397
💐حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
بندۀ با ایمان، باید تسلیم فرمان و حکم الهی باشد؛ نه تابع خواستههای خود و مطیع نفس و شیطان.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣۴١
@faghatkhoda1397
🌹آیت الله #بهجت (ره) :
حضرت رضا و حضرت معصومه با هم اتحاد و اتصال دارند بلکه همه نور واحدند لذا انسان به هر کدام که متوسل شود از دیگری جواب می گیرد.
📚 نکته های ناب ص ۱۵۱
@faghatkhoda1397
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
📝به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به دفتر شرع نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم.
📚 فریادگر توحید، ص٢٢٧
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
#پندانه
✅ بهدوش گرفتن بار سنگین نیازمندان، دلت را سبک میکند
✍در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (علیهالسلام) مشرف شد. هر روز به حرم میآمد اما دریغ از یک قطره اشک. دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایدهای ندارد. به همین خاطر، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچهای راه میرفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخدستیاش گذاشته و آن را به سختی میبرد.
تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟ پیرمرد گفت:ای آقا! دست روی دلم نگذار، دختر دمبختی دارم که برای جهیزیهاش ماندهام. همسرم گفته تا پول جهیزیه را تهیه نکردهام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابهجا کنم تا پول بیشتری در بیاورم.
تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی به خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون میآمد، خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه میکردند.
پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به شما بدهم. فقط دعا میکنم که عاقبتبهخیر شوید و از امام رضا (علیهالسلام) هدیهای دریافت کنید. تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی وارد حرم شد، چشمهایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید.
کمی تا بهجت🌷
@faghatkhoda1397
🔆فایده صلوات ما بر اهل بیت
🌕مرحوم علامه طباطبايي فرمودند:
1️⃣نخست اينكه ما با صلوات چيزي از خود اهدا نمي كنيم، بلكه به خدا عرض مي كنيم و از او مي خواهيم كه بر پيامبر و خاندانش رحمت ويژه بفرستد.
2️⃣اينكه گرچه اين خاندان به صلوات ما احتياجي ندارند؛ ولي به خداي سبحان نيازمند هستند و فيض الهي بايد به صورت دائم بر آنها نازل شود.
✅ما با اين صلوات، در واقع خود را به اين خاندان نزديك كرده ايم؛
🔅مثال : اگر باغباني در باغي كه همه گلها و ميوه هايش مِلك صاحب باغ است، كار مي كند و از صاحب باغ حقوق مي گيرد، روز عيد دسته اي از گلهاي باغ تهيه كند و به حضور صاحب باغ ببرد،
⁉️ آيا عمل او موجب نزديكي به صاحب باغ نمي شود؟ اين عمل نشانه ادب باغبان است.
⬅️صلوات هم ادب ما را ثابت مي كند، در غير اين صورت ما از خود چيزي نداريم، بلكه از خداي سبحان مسئلت مي كنيم كه بر مراتب و درجات اين بزرگواران بيفزايد كه همين عرض ادب موجب تقرب ما مي شود.
کمی تا
@faghatkhoda1397
#گناه_عملانسان_را_خراب_میکند❗️
❣آیت الله جاودان(حفظه الله):
🔰یک بار آقای حق شناس(ره) مرا صدا کردند و به من گفتند:
🍃من جان ندارم که آنچنان #عبادت کنم ولی سعی میکنم #گناه_نکنم تا آن دو رکعت نمازی که میخوانم بماند!
💠آدم اگر هر روز فقط #یک_آجر بفرستد و آن را خراب نکند بالاخره طی 10سال میتواند یک #خانه بسازد؛ اما اگر هر روز #یک_طبقه بسازد ولی آن را #خراب کند در آخر چیزی نمیماند.!
🚫گناه؛ عمل انسان را #خراب
@faghatkhoda1397