eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم دولابی میفرمایند در بهشت هیچ وقت جا تنگ نمی شود همیشه وسیع است چون هم رحمت خداست هم بهشتیان آنقدر محبت دارند که توی هم میروند تا جا باز شود جا زیاد است وهیچ وقت پر نمی شود. اما جهنم این طور نیست از روز اول پر است هرکس وارد جهنم می شود جهنمیان راهش نمی دهند می گویند عقب تر برو اینجا جای ماست ببین در دنیا وقتی می خواهی ملک بخری دیگری می گوید این را من می خواستم بخرم ونمی گذارد شما بخری .از دنیا بوی جهنم می آید هرجا بروی می گویند تو چرا آمدی.. @faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 (ص) ♨️پیامبر اکرم(ص) به شهادت رسیدند یا رحلت کردند؟ 🎤پاسخ حجت الاسلام را بشنوید. 👌 بسیار شنیدنی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز @faghatkhoda1397
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
💝به جای چرخیدن در ایتا بخوانید. کلام مولا نور است؛ صفا است؛روشنی چشم است.🌺 کلام امام در نهج البلاغه ، معجزه ای آشکار است. کلامی است زیبا که وقتی با وجدان خود آن را میخوانی، میفهمی که جنس حرفهایش آسمانی است.💕 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819
تبیینه جهاد فرهنگی برای فتنه اخیر.pdf
343.4K
فریاد تبیین جبهه فرهنگی انقلاب 🔹متن کامل تبیینیه فعالان جبهه فرهنگی انقلاب در تشریح صحنه آرایی جدید جبهه حق و باطل منتشر شد.
✨﷽✨ 💠 پیش‌گویی مرتاض ✍ آقایی از نواده‌های مرحوم آسید محمدباقر حجةالاسلام شفتی به نام آسید فرج‌الله فقیهی نامش در «نقباء البشر» به تناسبی ذکر شده است. ایشان مدّتی متصدی کتابخانه مدرسه فیضیه بود و به مراجعین کتاب می‌داد. از ایشان شنیدم: آسید محمّد‌باقر حجّت در کربلا رئیس بود. بعضی از بزرگان از جمله مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم و آشیخ محمدرضا مسجدشاهی با ایشان رفیق بودند و در منزل وی جمع می‌شدند. ایشان از نواده‌های صاحب ریاض بود. آسید فرج‌الله می‌گفت: من در آن موقع کوچک بودم و با پدرم به منزل آسید محمّدباقر می‌رفتیم. یک وقت آنجا بودم، یک نفر آمد که می‌گفتند او مرتاض یا جفّار است و از نیّت یا آتیه اشخاص خبر می‌دهد. او آمد و دست آسید محمّدباقر را بوسید. ناگهان متوجه آقای حاج شیخ عبدالکریم شد و مثل کسی که فانی در طرف مقابلش باشد، به آقای حاج شیخ گفت: شما شاه می‌شوید، ولی من را هم فراموش نکن. اهل مجلس برای این که ببینند که آن مرتاض چیزی دارد یا نه، از او راجع به مسائل ریاضت و... سؤالاتی کردند. آسید فرج‌الله تفصیل این امتحان را نقل نکرد. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ‼️راه رسیدن به حاجت های مهم و بزرگ! ✍توصیه‌ی حضرت آیت‌الله بهجت(ره):باید بدانند کسانی که حاجت مهمی دارند در یکی از همین نمازها، از این عبادت‌هایی که برای حاجت ذکر شده.. گر بخواهند برسند به حاجت خودشان بدون شک،پس بعد از طلب حاجت و دعاها و نمازها بروند به سجده.در سجود سعی کنند اندازه بال مگسی تر بشود چشم (یعنی به مقدار اندک هم شده اشک بریزند) (این آمدن اشک)علامت این است که مطلب تمام شد. (بدین معنا که این دعا و مناجات مورد قبول قرار گرفته است).بله، چیزی که هست عینک ما درست و صاف نیست(کنایه از گناه و تاریکی قلب)، ما نمی‌فهمیم... ما از خدا فرض کنید خانه می‌خواهیم، خدا مصلحت نمی‌داند برای ما خانه‌ای را که ما می‌خواهیم، چکار می‌کند؟! باطل می‌کند دعای این را؟! نخیر! بالاتر از خانه به آن می‌دهد! [مثلا] به ملک می‌فرماید چندسال بر عمر این بیفزا ! [اما] این بیچاره فکر می‌کند این همه زحمت کشیده آخر اثری (نتیجه‌ای) از خانه و از دعای خودش ندید!! و دعایش مستجاب نشد؛ نمی‌فهمد بالاتر از استجابت این دعا را به او داده‌اند. حین اجابت، حسن‌ظن به خدا باید داشته باشید عینکت باید واسع باشد، صاف باشد، کدورت نداشته @faghatkhoda1397
🌺آیت الله : کسی که قلبش را از غفلت مراعات کند و مواظب باشد و قلبش همیشه متوجه خدا باشد. 🍀از صبح تا شب و ازشب تا صبح مراعات کند که قلبش از غافل نشود و مراعات کند نفسش از پیروی نکند، نگاه به نامحرم نکند، دنبال شهوت‌رانی نرود عقلش را از جهل حفظ کند و برود دنبال علم، اگر کسی این سه چیز را مراعات کند، نامش در دیوان نامه ی عمل کسانی که آگاهند نوشته میشود. @faghatkhoda1397
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
# فوری # اطلاعیه_وزارت_آموزش_و_پرورش ♦️ کانال اخبار فرهنگیان 👇🏻 1⃣ اخبار مدارس 2⃣ های آموزش و پرورش 3⃣ شدن حق‌التدریس ها 4⃣ مدارس در سال تحصیلی جدید 5⃣ اخبار مربوط به آزمون مدارس خاص 6⃣ بخشنامه‌ها، اطلاعیه‌ها، ضمن خدمت های فرهنگیان 7⃣ تغییرات کتب درسی و محتوای آموزشی و... 🔴 جهت ورود کنید 👇🏻 🆔 eitaa.com/joinchat/1246101504C337d88e1e8 eitaa.com/joinchat/1246101504C337d88e1e8
📚 داستان کوتاه در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی و داشت تکالیف درسی ‌اش را انجام میداد بودم زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید. پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشی‌ات. پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد و چند لحظه بعد گفت: بابا بزرگ باز هم که از این جنس‌های ارزون قیمت خریدی الان مداد رنگی‌های خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره. مادر بچه گفت: می‌بینید آقاجون؟ بچه‌های این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند. اصلا نمی‌شه گولشون‌زد و سرشون کلاه گذاشت. پدربزرگ چیزی نگفت. برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست، همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوه‌اش نیست. و این داستان را برایشان تعریف کردم آن زمان که من دانش‌آموز ابتدایی بودم، خانم بزرگ گاهی به دیدن‌مان می‌آمد و به بچه‌های فامیل هدیه می‌داد، بیشتر وقت‌ها هدیه‌اش تکه‌های کوچک قند بود. بار اول که به من تکه قندی داد یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد هر چه برایتان بیاورد هدیه است، وقتی خانم بزرگ رفت، پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچه‌ها آرزو می‌کردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند. خانم بزرگ هنوز هم خیال می‌کند که قند، چیز خیلی مهمی است. بعد گفت: ببین پسرم قنددان خانه پر از قند است، اما این تکه قند که مادرجان داده با آنها فرق دارد، چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست. این تکه قند معنا دارد ، آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند اما مهربان نیستند. وقتی کسی به ما هدیه می‌دهد، منظورش این نیست که ما نمی‌توانیم، مانند آن هدیه را بخریم، منظورش کمک کردن به ما هم نیست. او می‌خواهد علاقه‌اش را به ما نشان بدهد می‌خواهد بگوید که ما را دوست دارد و این، خیلی با ارزش است. این چیزی است که در هیچ بازاری نیست و در هیچ مغازه‌ای آن را نمی‌فروشند. چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش می‌افتم، دهانم شیرین می‌شود، کامم شیرین می‌شود، جانم شیرین می‌شود ... ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ... @faghatkhoda1397
💚گرد معجزه آسای سپاسگزاری 🌼هیچ عملی اضطراری تر از ابراز تشکر نیست🌼 🕊آموزه ای معنوی اظهار می داردکه چندین برابرِ آنچه ما صمیمانه به کسی بدهیم،به خودمان برمیگردد. بنابراین قدردان بودن و ابراز تشکر به فردی دیگر بابت آنچه از او دریافت میکنی،نه تنها ضروری بلکه برای بهبود زندگی ات اساسی است. 🌾شکرگزاری🙏 دارای انرژی قدرتمندی است. 🌾بنابراین انرژی قدردانی را به سمت هر کسی تنظیم کنی ، به همان جا هم میرود. 🌾اگر انرژی تشکر را مثل گرد معجزه آسای درخشنده ای درنظر بگیری،وقتی از آن فرد بابت لطفی که درحق تو کرده تشکر کنی،در اصل روی او گرد معجزه آسا میپاشی . اگر انرژی قدرتمند و مثبت گرد تشکر را مثل گرد معجزه آسای شکرگزاری روی نعمت هایی که خداوند به تو داده است بپاشی ! در زندگی تو تاثیر میگزارد و تو چندین برابر نعمت و برکت در زندگی ات از جانب خداوند دریافت @faghatkhoda1397
حضور قلب در نماز 🔻استاد فاطمی نیا 🔹برای حضورقلب در نماز و عدم هجوم تخيلات وافكار حين نماز ، آن مقداری را كه ميتوانيد كنترل كنيد و اختياراً دنبال نكنيد، آنچه راهم كه غيراختياری وارد ميشود، اهميت ندهيد؛ 🔹خدای متعال وعده داده است كه هركس درراه معنويت تلاش كند ،من دستش را ميگيرم. اگر مامتعهد شويم كه آن قسمتی كه ميتوانيم ودراختيار ماست، كنترل كنيم،از بركت اين مجاهده ، ان شاءالله خداوندﷻ به تدريج آن مهمان های ناخوانده را از قلب ما بيرون ميفرمايد. @faghatkhoda1397
‍ ‍ ‍ تفاوت_میان_عشق_شخصيت_و_عشق_الهى فرشتگان عشق الهى به شما عشق روحانى ارزانى مى دارند . زمانى كه عشق آنها به مثلث شما ، فرشته خورشيدى و روح شما جارى مى شود ، اين عشق به عاملى بسيار شفابخش تبديل مى شود . با سرشار شدن ذهن و قلب تان از اين عشق ، ممكن ﺍﺳﺖ چندین احساس عاطفى نظير رهايى از نگرانی ، کرامت ،قدرشناسى و همدردى در شما پدیدار شود . اين عشق با عشق هاى رمانتيك و خانوادگی يا از هر چه در چارچوب عشق شخصيت مى گنجد متفاوت است . اين عشق بر يك شخص يا گروه خانواده متمركز ﺍﺳﺖ و به شما مى آموزد كه چگونه به روشى كاملاً شخصى به كسى ايثار كنيد . اما عشق روحانى كاملاً فراگیر است . همچون خورشيد به گونه اى برابر هر چیز و ھر کس می تابد . شما بدين سبب به ديگران عشق مى ورزيد كه از عشق لبريز هستيد . حالات عاطفى ناشاد و ناخوشايند بدين سبب انرژی از دست مى دهند كه شما آنها را با توجه تان تغذيه نمى كنيد . آنها خيلى زود ته خواهند كشيد و به دليل فقدان انرژی پژ مرده خواهند شد . با فرونشستن ترس ، اين هيجانات منفى ديگر انرژی کافی دريافت نخواهند كرد تا در ميدان انرژی شما ماندگار شوند . 📚 شفا گرفتن از فرشتگان 🖊 لایونا @faghatkhoda1397
برای یافتن یار و معشوق حقیقی، در ابتدا باید خودت رو بشناسی. وقتی تو ناآرامی، ناآرامی رو به طرف خودت جذب می کنی. وقتی سرشار از نفرت و کینه ای، همان نفرت رو به سمت خودت می کشونی . وقتی نادانی، جهل رو می پذیری. پس تو همان چیزی رو جذب می کنی که بهش فکر میکنی پیش از طلب کردن یار، خودت رو بساز. از نقاط قوت و ضعف ات ، شناخت پیدا کن. هر وقت یار نامناسبی در مسیر زندگی ات پیدا شد ، از خودت بپرس؛ در انتخاب او، چه بخش هایی از وجودم رو نشناخته بودم ؟ نقاط تاریک من کجاست؟ چه پرسش هایی رو، در برابر هستی ام بی پاسخ گذاشته ام ؟ آن وقت می بینی که یار نامناسب، بخشی از خود تو بوده که به کمال نرسیده و تو با ناآگاهی، این بخش رو، به سمت خودت جذب کردی. بخشی که نمی تونه کاملت کنه. و تو رو در چرخه سرخوردگی و نارضایتی رها می کنه و به آرامش نمی رسونه. @faghatkhoda1397
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش عباس هست🥰✋ *آخرین حلالیت...*🕊️ *شهید عباس معصومی*🌹 تاریخ تولد: ۷ / ۴ / ۱۳۷۲ تاریخ شهادت: ۵ / ۱۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: آسیاب‌سر‌،بهشهر محل شهادت: محور میناب-جاسک *🌹مادرش← دو سال آخر زندگی‌اش خیلی عوض شده بود💫 اخلاق و رفتارش رنگ و بویی خدایی گرفته بود.🌙از سرکار که برمی گشت، می‌آمد و به دست و پای من می‌افتاد و بی‌دریغ محبت می‌کرد.💕 من را می‌بوسید و می‌گفت مادری مثل من پیدا نمی‌شود.💕 قربان صدقه‌ام می‌رفت.🍃 گاهی در میان این محبت‌ها می‌خواست من را آماده کند.🕊️ می‌گفت: «بالاخره منم میرم و شهید میشم، شما میشی مادر شهید!‼️یک‌بار با ناراحتی برایم تعریف کرد که در عالم بچگی وقتی به پیش دبستانی می‌رفت🪄 بی‌اجازه خوراکی کسی را برداشته است.🥀بابت این حق‌الناس خیلی ناراحت بود.🥀دلش می‌خواست حلالیت بگیرد🥀اما مدتی قبل آن شخص فوت کرده بود.🍂یک‌بار رفتم به سر قبر آن شخص، از خانواده‌اش خواستم پسرم را حلال کنند.🌙 گفتند اشکالی ندارد، آن زمان بچه بودند و این حرف‌ها مطرح نیست،🍂خوشحال برگشتم خانه و خواستم به عباس خبر بدهم که برایش حلالیت گرفته‌ام🌙اما هر چه زنگ زدم نتوانستم پیدایش کنم.📞ساعتی بعد خبر شهادتش رسید.🕊️انگار آن حق‌الناس آخرین زنجیرش در این دنیا بود🥀که با باز شدنش، به بی‌نهایت پر کشیده بود.🕊️او از پرسنل پلیس راه جاسک میناب بود🌙که اسفند ماه 95 توسط اشرار مسلح💥 ترور و به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید عباس معصومی گرجی* @faghatkhoda1397
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
🔴سرانجام کانال حاج آقا عالے در ایتا افتتاح شد. 👈از همه ی هموطنان عزیزم میخوام تا در کانال《 استاد عالے 》عضو شوند و از مطالب و سخنرانی های جذاب آن استفاده کنند.🙏 http://eitaa.com/joinchat/3474259983C7b462f497c پیشنهاد عضویت 👆👆
🌼داستان کوتاه ✍به بازار هفتگی شهر رفتم. دیدم شیطان به دست مردی بر روی زمین بساط قمار پهن کرده و سه ورق که پشت یکی خال سیاهی داشت در دستش بود. خال‌ها را عوض می‌کرد و می‌گفت: هر خال سیاه صد هزار تومان! عده‌ای دور او جمع شده بودند و وسوسه می‌شدند تا پول مفت در بیاورند. اما ترس از باختن داشتند. صاحب قمار را دوستی بود از نزد شیطان که ایستاده بود و کسی او را نمی‌شناخت و با هماهنگی صاحب بساط گفت: من بازی می‌کنم و در همان حرکت اول خال سیاه را پیدا کرد و صد هزار تومان برد. دیگران متعجب شدند و شک‌شان بر کار صاحب قمار به یقین تبدیل شد که کارش درست است و پول را می‌دهد. از تماشاگران کس دیگری وارد قمار شد و دو بار بازی کرد ولی هر دو بار را باخت.... یاد داستان طلسم و جادوگران و فال‌بینان شهر افتادم. شیطان را دیدم که مثل همین صاحب بساط قمار چگونه به جای کار کردن آنان را تشویق به درآوردن پول مفت می‌کند. آنان هم به جای این‌که در زمان رسیدن به بن‌بست و مشکلی در زندگی به سمت خداوند بروند و استغفار و توبه کنند تا خداوند از گناه‌شان که سبب این مشکل‌شان شده است بگذرد و رفع مشکل‌شان بنماید این گروه را هم از گناهان‌شان در زمان بلاء و استغفار و توبه غافل‌شان می‌کند و با طلسم و جادو مشکل‌شان‌ را حل می‌کند. کسی را که صاحب معصیت عاق والدین است و والدین‌اش را از خودش دور کرده است و صلۀ ارحام نمی‌کند که خدا روزی را در صلۀ ارحام قرار داده است ولی شیطان آن را در دست جادوگر به او نشان می‌دهد که به طلسم و جادو برای باز کردن روزی قفل شده‌اش متوسل شود و شیطان برای توجیه صداقت کار خود یک‌بار در جادوگر صداقتی بر او نشان می‌دهد. (این صداقت چنین است که خودش کسی را آزار می‌دهد و وقتی او را سمت جادوگر فرستاد از او دور می‌شود تا او به این باور برسد که جادوگر کارش درست بود....) و چنین به راحتی اعتقاد و دین انسان را از او می‌گیرد و در زمان مشکلات به جای این‌که انسان به سمت خداوند با توبه و استغفار روی کند دربدر به دنبال دعانویس و رمال و جادوگر می‌گردد.. @faghatkhoda1397
. 💫 داستان کوتاه 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود. من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم. با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم. اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند! حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین! حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود. در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌ @faghatkhoda1397
📚 گويند در گذشته دور، در جنگلي شير حاکم جنگل بود و مشاور ارشدش روباه بود و خر هم نماينده حيوانات در دستگاه حاکم بود. با وجود ظلم سلطان، تاييد خر و حيله روباه همه حيوانات، جنگل را رها کرده و فراري شدند، تا جايي که حاکم و نماينده و مشاورش هم، تصميم به رفتن گرفتند. در مسير گاه گاهي خر گريزي مي زد و علفي مي خورد. روباه که زياد گرسنه بود به شير گفت اگر فکري نکنيم تو و من از گرسنگي مي ميريم و فقط خر زنده مي ماند، زيرا او گياه خوار است، شير گفت: «چه فکري داري؟» روباه گفت: «خر را صدا بزن و بگو ما براي ادامه مسير به رهبر نياز داريم و بايد از روي شجره نامه در بين خود يکي را انتخاب کنيم و از دستوراتش پيروي کنيم. قطعا تو انتخاب مي شوي و بعد دستور بده، تا خر را بکشيم و بخوريم.» شير قبول کرد و خر را صدا زدند و جلسه تشکيل دادند، ابتدا شير شجره نامه اش را خواند و فرمود: «جد اندر جد من حاکم و سلطان بوده اند!» و بعد روباه ضمن تاييد گفته شير گفت: «من هم جد اندر جدم خدمتکار سلطان بوده اند.» خر تا اندازه اي موضوع را فهميده بود و دانست نقشه شومي در سر دارند گفت: «من سواد ندارم. شجره نامه ام زير سمم نوشته شده، کدامتان باسواد هستين آن را بخوانيد.» شير فورا گفت: «من باسوادم.» و رفت پشت خر تا زير سمش را بخواند. خر فورا جفتک محکمي به دهان شير زد و گردنش را شکست. روباه که ماجرا را ديد رو به عقب پا به فرار گذاشت، خر او را صدا زد و گفت: «بيا حالا که شير کشته شده بقيه راه را باهم برويم.» روباه گفت: «نه من کار دارم.» خر گفت: «چه کاري؟» گفت: «مي خواهم برگردم و قبر پدرم را پيدا کنم و هفت بار دورش بگردم و زيارتش کنم که مرا نفرستاد مدرسه تا باسواد شوم وگرنه الان به جاي شير گردن من @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ❣️فردى در پيش حكيمى از فقر خود شكايت مى‌كرد و سخت مى‌ناليد. حكيم گفت: خواهى كه ده‌هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ ❣️گفت: البته كه نه. دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمى‌كنم گفت: عقلت را با ده‌هزار درهم، معاوضه مى‌كنى؟ گفت: نه گفت: گوش و دست و پاى خود را چطور گفت: هرگز... ❣️گفت: پس هم اكنون خداوند، صدها‌هزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شكايت دارى و گله مى‌كنى؟! بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خويش را با حال بسيارى از مردمان عوض كنى و خود را خوش‏‌تر و خوش‌بخت ‏تر از بسيارى از انسان‌‏هاى اطراف خود مى‌‏بينى. ❣️پس آن‌چه تورا داده‏‌اند، بسى بيش‌‏تر از آن است كه ديگران را داده‌‏اند و تو هنوز شكر اين همه را به جاى نياورده، خواهان نعمت بيش‏‌ترى @faghatkhoda1397
✅ پندانه ✍فاضلی به یکی از دوستان نامه‌ای می‌نوشت تا راز خود را با او در میان گذارد. شخصی پهلوی او نشسته بود و به گوشه چشم نامه او را می‌خواند. بر وی دشوار آمد. بنوشت: اگر در پهلوی من دزدی ننشسته بودی نوشته مرا نمی‌خواندی، همه اسرار خود بنوشتمی.آن شخص گفت: به خدا من نامه تو را نمی‌خواندم. فاضل گفت: ای نادان پس از کجا دانستی که یاد تو در نامه است. همیشه امانتداری به نگه داشتن وسایل مردم نیست، امانتداری راز و حرف مردم، امانتداری از ناموس مردم هم نوعی از امانتداری است و باید سعی کنیم مبادا با زبان و چشم‌ها دزدی @faghatkhoda1397
آیت الله مجتهدی تهرانی ره: روزی آیت الله العظمی ملا علی همدانی_رضوان الله علیه_ در مشهد بر آیت الله العظمی میلانی_نور الله قبره الشریف_ وارد می شوند. 🔹در آن جا علامه طباطبایی_اعلی الله مقامه الشریف_ صاحب تفسیر المیزان حضور داشتند. 🔹مدت یک ماه بین علامه طباطبایی و آخوند ملا علی همدانی، مناظرات عالمانه و حکیمانه واقع می شود. 🔹از علامه طباطبایی پرسیدند: آخوند را چگونه دیده اید؟ فرمودند: جا دارد که مردم از اطراف و اکناف و نقاط دور دست به همدان به قصد زیارت آقای آخوند بیایند. 🔹بعد از مدتی از آخوند پرسیدند: علامه طباطبایی را چگونه دیده اید؟ فرمودند: مدتی بود که من دعایی را می خواندم که درباره آن دعا آمده بود: هرکس این دعا را بخواند،خداوند متعال گنجی را نصیب او می کند، معلوم شد که دعای من مستحاب شده و آن گنج آقای طباطبایی است که در این مدت نصیب من شده بود. @faghatkhoda1397
📚حکایت مخترع دين و توبه امام صادق عليه السلام فرمود : مردي در زمانهاي گذشته زندگي مي كرد و مي خواست دنيا را از راه حلال بدست آورد ، و ثروتي فراهم نمايد كه نتوانست . از راه حرام كوشش كرد تا مالي بدست آورد نتوانست . شيطان برايش مجسم و آشكار شد و گفت : از حلال و حرام نتوانستي مالي پيدا كني ، مي خواهي من راهي به تو بياموزم كه اگر عمل كني به ثروت سرشاري برسي و عده اي هم پيرو پيدا كني ؟ گفت : آري مايلم . شيطان گفت : از نزد خودت ديني اختراع كن و مردم را به آن دعوت نما . او كيشي اختراع كرد و مردم گردش را گرفته و به مال زيادي دست يافت . روزي متوجه شد كار ناشايستي كرده و مردمي را گمراه نموده است ؛ تصميم گرفت به پيروانش بگويد كه گفته ها و دستوراتم باطل و اساسي نداشته است . هر چه گفت : آنها قبول نكردند و گفتند : حرفهاي گذشته ات حق بوده است و اكنون خودت در دينت شك كرده اي ؟ چون اين جواب را شنيد غل و زنجيري تهيه نمود و به گردن خود آويخت و مي گفت : اين زنجيرها را باز نمي كنم تا خداي توبه مرا قبول كند . خداوند به پيامبر صلي الله عليه و آله آن زمان وحي نمود كه به او بگويد : قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخواني و ناله كني كه بند بندت از هم جدا شود دعايت را مستجاب نمي كنم ، مگر كساني كه به مذهب تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودي به حقيقت كار خود اطلاع دهي و از كيش تو برگردند . نکته: توبه یعنی جبران. 📚پند تاریخ ج۴ ص۲۵۱، بحار ج۲ ص۲۷۷ @faghatkhoda1397
امام جعفر صادق (علیه السلام)فرمودند دو مرد وارد مسجد شدند، یکی از آنها عابد بود و دیگری گنهکار وقتی که از مسجد بیرون آمدند، مرد گنهکار، مؤمن راستین بیرون آمد ولی مرد عابد، فاسق و گنهکار بیرون آمد! از این رو که عابد وقتی وارد مسجد شد، به عبادت خود می بالید و در اندیشه خود به عبادتش مغرور بود، ولی گنهکار در فکر پشیمانی از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود. 🍃 خداوند به حضرت داود (ع) خطاب کرد: (بشر المذنبین و انذر الصدیقین) [گناهکاران را مژده بده و درستکاران راستگو را بترسان] حضرت داود (ع) عرض کرد: چگونه گناهکاران را مژده بدهم و درستکاران را بترسانم خداوند فرمود: به گناهکاران مژده بده که من پذیرای توبه و بخشنده گناه هستم و درستکاران را بترسان که به اعمال خود، مغرور و خودبین نشوند. زیرا بنده ای نیست که او را به پای حسابرسی بکشم، مگر اینکه بر اثر ناخالصی های عبادتش به هلاکت بیفتد 📚اصول کافی ‌‌‎‌ @faghatkhoda1397