کانون طه آبپخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠
🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی
🌺 سن شهادت: ۲۵ سال
🌺 اهل شهرستان تهران
🌺 قسمت 8⃣
🌺 #مسابقه_در_حضور_ولیعهد
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃ابراهیم با توصیه دوستان سراغ کشتی رفت. مربیانش همیشه می گفتند یه روز این پسر را در مسابقات جهانی می بینید. سال های اول دهه ۵۰ در مسابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهیم همه حریفان را با اقتدار شکست داد. او در حالی که پانزده سال بیشتر نداشت برای مسابقات کشوری انتخاب شد. ولی ابراهیم در این مسابقات شرکت نکرد. مربی ها خیلی از دست او ناراحت شدند. بعدها فهمیدیم مسابقات در حضور ولیعهد برگزار می شد و جوایز هم توسط او اهداء شده. برای همین ابراهیم در مسابقات شرکت نکرده بود.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
📚کتاب سلام بر ابراهیم، صص ۳۰ الی ۳۱
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠
🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی
🌺 سن شهادت: ۲۵ سال
🌺 اهل شهرستان تهران
🌺 قسمت 8⃣
🌺 #مسابقه_در_حضور_ولیعهد
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃ابراهیم با توصیه دوستان سراغ کشتی رفت. مربیانش همیشه می گفتند یه روز این پسر را در مسابقات جهانی می بینید. سال های اول دهه ۵۰ در مسابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهیم همه حریفان را با اقتدار شکست داد. او در حالی که پانزده سال بیشتر نداشت برای مسابقات کشوری انتخاب شد. ولی ابراهیم در این مسابقات شرکت نکرد. مربی ها خیلی از دست او ناراحت شدند. بعدها فهمیدیم مسابقات در حضور ولیعهد برگزار می شد و جوایز هم توسط او اهداء شده. برای همین ابراهیم در مسابقات شرکت نکرده بود.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
📚کتاب سلام بر ابراهیم، صص ۳۰ الی ۳۱
@Fahma_KanoonTaha
👧🏻 #ویژگی_پدر_و_مادر_خوب
پدر یا مادر خوب کسی است که حداقل ۴ ویژگی داشته باشد:
1⃣ آگاهی از شیوه تربیت
2⃣ وقت گذاشتن برای آنچه نسبت به آن آگاه شده اند
3⃣ حوصله کافی برای اجرای این امور
4⃣ توکل بر خدا
📚 برگرفته از کتاب تا ساحل آرامش، ج ۵، محسن عباسی ولدی
#تربیت_فرزند
@Fahma_KanoonTaha
🔴 بزرگواری تعریف میکرد؛
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم،
🔹 در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست #در_بزم_غم_حسین_مرا_یاد_کنید
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه می رفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست!!!
وقتی آرام شد #راز_گریستن خودش را برای من این گونه تعریف کرد:
در #جوانی چند روز مانده به #ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند. از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد، من که همین طور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم، ناگهان پدرت گفت: حسین آقا قربان اسمت، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد. من همین طور هاج و واج پدرت را نگاه می کردم و در دلم به خودم می گفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم!! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد. گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدت ها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته. آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم. وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده، زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت. وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد: آن روز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در می زند، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است. #حواله ی آقا #امام_حسین علیه السلام است، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم!! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده، به گونه ای که آن روز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم!!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده، دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است...
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا والاخره
دل مردم در تلاطمه اگر کاری از دستت تو این روزگار سخت بر اومد بخاطر خدا و امام حسین(ع) انجام بده که حتما نتیجش را تو همین دنیا خواهی دید. یاعلی مدد
@Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کارشناس برنامه سمت خدا:
امروزه بخت جوانان ما را دلار ۲۰ هزار تومانی و سکه ۸ میلیون تومانی و اجاره نشینی بالای پشت بام بسته است
#بخت #جوانان #ازدواج #دلار
#سکه #اجاره_نشینی #پشت_بام
@Fahma_KanoonTaha
#توصیه_اخلاقی
استاد حجت الاسلام #فاطمی_نيا:
🔹بعضی ها گمان می كنند در #دستگاه_خدا هم می شود #زرنگی كرد؛ خيال می كنند اگر يك #نمازی بخوانند و #روزه ای بگيرند و #محاسن بگذارند و #انگشتر_عقيق در دست كنند، #اهل_بهشت هستند و ديگر هر كاری كردند مهم نيست!
هر چقدر هم ظلم و ستم و ناحقی بجا آورند، مهم نيست!
متاسفانه بعضی از متدينين، #اعمال_نيك خود را با #گناهان از بين می برند!
تا از #مسجد و #هيئت به منزل می آيد با #همسر و #فرزندان #بدخلقی می كند و تن آنها را می لرزاند! به #مومنين #تهمت می زند و #غيبت می كند! و...
عزيزان سيئات با حسنات نمی سازد و آن را از بين می برد!
بايد #خيلی #مواظب_اعمال خود باشيم.
#توصیه_اخلاقی
@Fahma_KanoonTaha