💠ای خدایِ شاهد ،کمکم کن تا با در نظر گرفتن تو به عنوان یک شاهد قدرتمند و یاری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیتشان(ع) که شاهدان دیگر من هستند بتوانم کارهای با ارزشتری را انتخاب کنم تا در پیشگاه تو آبرومندتر باشم و سبب شود اولویتهای برنامههایم را به خوبی تشخیص دهم🤲🌱
#سوره_بروج
@fahmeguran2
💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠
🌱اوستا مراد مدتیه که سرش آسیب دیده و حالش زیاد خوب نیست
🌱برای همین امام جماعت مسجد رفت به دیدنش.وارد منزل که شد اوستا رو دید که ایستاده.بلند گفت سلام علیکم چطوری؟
🌱اوستا سرش رو به طرف حاج آقا کرد و گفت:سلام
و چیزهایی زیر لب زمزمه کرد که حاج آقا نفهمید
🌱حاج آقا اومد بره یه گوشه بشینه که اوستامراد با دست به پشتی اشاره کرد و گفت:الله اکبر...الله اکبر....الله اکبر
🌱امام جماعت متوجه شد که اوستا سره نمازه و میخواد بهش بگه که به پشتی تکیه بده.
رفت سمت پشتی و نشست و منتظر شد تا اوستا نمازش تموم بشه.
🌱بعداز نماز حاج آقا گفت الحمدلله سرت خیلی بهتر شده ولی به جاش چرا لُپت باد کرده؟؟؟
🌱اوستا لبخندی زد و گفت چیزی نیست.این کشکه چون خیلی سفته برای خوردنش باید تو دهنم نگهش دارم تا نرم بشه گفتم از فرصت استفاده کنم و تو نماز نرمش کنم😳
🌱بعد یه کاسه کشک خشک شده که کنارش بود و یکیش هم رو زمین افتاده بود به حاج آقا تعارف کرد و گفت بفرمایید شما هم دهنتون رو کشکی کنید
🌱حاج آقا گفت :خداروشکر که سالمی ولی من باید چندتا از احکام نماز رو بهت یاد بدم
فکر کنم باید دوباره نمازت رو بخونی😊😊
🌱اوستا مراد با تعجب گفت آخه چرا؟؟؟
🌱حاج آقا گفت اوستاجون آدم برای نماز باید مهر بذاره!!من اوّلش اومدم چون مهری جلوت نبود، اصلا نفهمیدم سر نمازی.برای همین بهت سلام کردم.
🌱اوستا لبخندی زد و کشکی از روی زمین برداشت و گفت اینکه حلّه.مهرم ایناهاش
🌱حاج آقا گفت :اوستا این چیه ؟؟؟!!!
آدم باید به سنگ و چوب یا برگ سجده کنه تازه اونم اگر خوراکی نباشند.ماشاءالله چیزی که تو این ده زیاده همین هاست
🌱دومین علت باطل شدن نمازت اینه که، آدم سر نماز صورتش رو که از قبله برنمی گردونه
🌱سومین علت اینکه آدم سر نماز با خدا حرف میزنه با بنده های خدا که نباید حرف بزنه حتی با الله اکبر...
🌱چهارمین علت هم اینکه اوستا جون این کشک رو میذاری تو دهنت نرم بشه کم کم آب میشه و باعث میشه سر نماز چیزی بخوری .مانباید سر نماز چیزی بخوریم ...😊
🌱اوستا مراد رفت توفکر🤔
🌱حاج آقا که فهمیده بود اوستا احکام نمازش رو درست بلد نیست به اوستا پیشنهاد داد تا یه مدت به مسجد بیاد تا احکام نمازش رو کم کم یاد بگیره....
#احکام_نماز
#اوستامراد
@fahmeguran2
💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
💫گُلهای قرآنی سوره ی بروج را هر شب قبل از خواب بخونید و سوره رو حفظ کنید و صوت سوره رو اینجا برای من ارسال کنید↙️
@fadaeivelayatt
💫بچه های گُلم تا جلسه ی بعدیمون ان شاءالله در پناه قرآن و اهلبیت علیهم السلام باشید🤲🌱
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عرض سلام و ادب؛
💫کانال تدبر سوره ها ویژه ی والدین و مربیان محترم ایجاد شده↙️
https://eitaa.com/joinchat/2321875424C9bd145903d
💫کانال بالا را از دست ندید⬆️
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
💠سلام و نور به نعمت های زیبای خداجون
دانش آموزان عزیز قرآنی🌱🌱
💠حالتون چطوره بچه ها؟
💠اوقاتتون بخیر و نیکی باشه ان شاءالله🤲🤲
💠بچه ها این جلسه ان شاءالله مهمان سوره ی مبارکه ی انشقاق هستیم🌱🌱
💠و این جلسه هم قراره در قالب قصه های اوستامراد با احکام نماز آشنا بشیم😊😊
💠پس بریم که اول سوره ی مبارکه ی انشقاق رو با هم همخوانی کنیم☘☘
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ترتیل سوره ی انشقاق👆
☘باهم بخونیم و تکرار کنیم 😊😊
#ترتیل_سوره_انشقاق
@fahmeguran2
💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠
بچه ها این جلسه میخوایم یه کم در مورد سوره ی مبارکه ی انشقاق صحبت کنیم ☺☺
✔بچه ها می دونستید ما با انجام کارهای خوب،شاد و با نشاط می شیم.
❇کارهای خوب زیاد هستند.شما می تونید چندتا کار خوب بهم بگید؟👈@fadaeivelayatt
💠بچه هاکارهای خوب انواع مختلفی دارند :
🔹️بعضی کارهای خوب هزینه دارند مثل وقتی که برای خوشحال کردن کسی هدیه ای میخریم
🔹️بعضی کارهای خوب فقط یک رفتار ساده هستند مثل لبخند زدن
🔹️بعضی کارهای خوب مدلش اینطوریه که ما یه کاری رو نباید انجام بدیم
🔹️بعضی کارهای خوب مدلش اینطوریه که ما باید یه کاری رو انجام بدیم
🔹️بعضی کارهای خوب آسانترند بعضی کارهای خوب سخت ترند
🔹️بعضی کارهای خوب رو وقتی انجام میدیم همون موقع نتیجه ش رو می بینیم
🔹️بعضی کارهای خوب رو وقتی انجام میدیم نتیجه و ثمراتش رو ممکنه بعدتر ببینیم
بچه ها هر کسی بیشترکارخوب انجام بده حال بهتری خواهد داشت😇😇
⬇️کلیپ پایین رو ببینید.زمان به سرعت درحال گذرهست ما باید از فرصتها برای انجام کارهای خوب استفاده کنیم
✅
✅یکی از بهترین کارهای خوب، خوشحال کردن دیگران ،مخصوصا خانواده است😊😊
#سوره_انشقاق
@fahmeguran2
💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠❇💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱یکسال در ۴۰ ثانیه😊😊
🌱ساعتها و ماه ها به سرعت در حال گذر است و ما باید از این فرصتها بهترین استفاده را بکنیم✅
@fahmeguran2
🍃شعر:شادی کار خوب
انجام می دهم من هر روز کارهائی
هر کار خوب دارد یک ارزش و بهائی
باید همیشه باشم مرتب و منظم
اینگونه شاد هستم دورم همیشه از غم
به خاله ام رساندم پیغام مادرم را
وقتی که مادرم بود بیمار و دست تنها
زیاد می شود گاه در خانه کار مادر
کارم به جای غرغر بازی است با برادر
یک هفته ای است دیگر حتی «پفک» نخوردم !
گفته است مادر من : ” دورش بریز کم کم ! “
با کارهای خوبم هستند دیگران شاد
شادم که هدیه ای خوب ، بابارضا به من داد !
شاعر: بتول محمدی
#شعر_شادی_کار_خوب
@fahmeguran2
🌱🌱🌱به نام خدا🌱🌱🌱
💠داستان مزه کار خوب
🌱حامد در اتاقش نشسته بود؛ دفتر و کتابهایش را روی زمین پخش کرده بود و تکالیف مدرسهاش را انجام میداد. مادرش وارد اتاق شد و گفت: حامد جان! لطفا هر وقت کارت تمام شد، به نانوایی برو و سه تا نان سنگک بخر.
🌱 حامد گفت: چشم مامان! و دوباره مشغول نوشتن شد. وقتی تکالیفش را انجام داد، به آشپزخانه رفت و گفت: مامان! کار من تمام شد.
🌱 مادر قابلمه را روی گاز گذاشت و گفت: خسته نباشی پسرم. پول نان را روی جاکفشی گذاشتم؛ بردار و برو. حامد پولها را برداشت و از خانه بیرون رفت.
🌱وقتی به نانوایی رسید، در صف ایستاد. از صحبت کسانی که جلوتر از او ایستاده بودند، متوجه شد، کٌلّ نانهای تنور صلواتی است و همه به جای اینکه پول بدهند، صلوات میفرستند و نانشان را میگیرند.
🌱او به فکرش رسید با پول نانها برای خودش خوراکی بخرد. داشت به بستنی مورد علاقهاش فکر میکرد که نوبتش شد. جلو رفت، سه تا نان سنگک برداشت، زیر لب صلوات فرستاد و از نانوایی خارج شد.
🌱نگاهی به مغازه بستنی فروشی انداخت. چند قدم به طرف مغازه حرکت کرد، اما با خودش گفت: نه! من اجازه ندارم با پولی که مامانم برای خریدن نان داده چیز دیگری بخرم. حامد نانهای داغ را روی دستش جابجا کرد و به طرف خانه رفت.
🌱وقتی به خانه رسید، یک راست وارد آشپزخانه شد و نانها را به مادرش داد. مادر سفره را باز کرد و نانها را داخل آن گذاشت. حامد از جیبش پول نانها را بیرون آورد و گفت: بفرمائید مامان ! نان امروز صلواتی بود، پول نگرفتند.
🌱مادر لبخند زد. پولها را از حامد گرفت و گفت: ممنون پسرم! حامد سرش را پائین انداخت و گفت: راستش وقتی فهمیدم نانها صلواتی هستند، به فکرم رسید با پولش برای خودم بستنی بخرم؛ اما چون اجازه نداشتم، پشیمان شدم.
🌱مادر او را بوسید و گفت: من فدای پسر خوبم بشوم، با این کارت واقعاً خوشحالم کردی. همین حالا به پدرت زنگ میزنم و میگویم موقع آمدن به خانه برایت بستنی بخرد.
🌱حامد از خوشحالی مادرش را بغل کرد و گفت: ممنون مامان! وقتی پدر به خانه آمد، حامد به طرف در رفت. به پدرش سلام کرد. پدر جواب سلامش را داد و از کیسهای که دستش بود، یک بستنی بیرون آورد و گفت: بفرمائید! این هم بستنی مورد علاقهات… زود برویم تا بستنی من و مادرت آب نشده .
🌱 حامد با خوشحالی بستنی را از پدرش گرفت و بلافاصله شروع کرد به گاز زدن.وقتی بستنیاش را میخورد به این فکر میکرد که این بستنی چقدر خوشمزهتر از آن بستنیای است که میخواست با پول نانها و بدون اجازه مادرش بخرد!
نویسنده: ساجده کارخانه ای
#داستان
@fahmeguran2
فعالیت
🍀دانش آموز عزیز فهم قرآن یک کار که باعث خوشحالی دیگران میشه (مثل کمک در نظافت منزل یا ...)انجام بده و عکس کارت رو برای من اینجا ارسال کن↙️
@fadaeivelayatt
@fahmeguran2
☘شعر:نمایشگاه نقاشی
می خوانم از چشمانِ مادر
من گاه گاهی خستگی را
می خواهم او سرحال باشد
مثلِ گلی شاداب و زیبا
هی راه رفتم ، راه رفتم
هی فکر کردم ، فکر کردم
آخر به راهِ حل رسیدم
راهِ رهایی از دلِ غم
با رنگ هایی گرم و خوشحال
من چند نقّاشی کشیدم
آن برگه ها را دانه دانه
بر روی میزِ مبل چیدم
دستانِ مادر را گرفتم
بوسیدمش با مهر و لبخند
گفتم بیا یک لحظه بنشین
در پیشِ این فرزندِ دلبند!
او آمد و کارِ مرا دید
احساسِ من را خوب فهمید
من را در آغوشش کشید و
با چشم هایی خیس خندید
حالا تمام برگه هایم
تزیینِ دیوارِ اتاق است
رویِ لبانِ من و مادر
آیاتِ خوبِ “انشقاق” است
شاعر: فایزه زرافشان
#شعر_نمایشگاه_نقاشی
@fahmeguran2