eitaa logo
فهم قرآن در دبستان۲
1.5هزار دنبال‌کننده
366 عکس
126 ویدیو
2 فایل
‹ ﷽ › ‏فهم قرآن برای مقاطع چهارم وپنجم دبستان 🍃هزینه ی آموزشها: 🤲دعا برای ظهور امام زمان عج الله ✴لطفا سوالات،نظرات و پیشنهادات خود را به آیدی زیر ارسال بفرمایید↙ @fadaeivelayatt
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر:نمایشگاه نقاشی می خوانم از چشمانِ مادر                  من گاه گاهی خستگی را می خواهم او سرحال باشد                مثلِ گلی شاداب و زیبا هی راه رفتم ، راه رفتم                    هی فکر کردم ، فکر کردم آخر به راهِ حل رسیدم                     راهِ رهایی از دلِ غم با رنگ هایی گرم و خوشحال           من چند نقّاشی کشیدم آن برگه ها را دانه دانه                   بر روی میزِ مبل چیدم دستانِ مادر را گرفتم                  بوسیدمش با مهر و لبخند گفتم بیا یک لحظه بنشین             در پیشِ این فرزندِ دلبند! او آمد و کارِ مرا دید                     احساسِ من را خوب فهمید من را در آغوشش کشید و           با چشم هایی خیس خندید حالا تمام برگه هایم                    تزیینِ دیوارِ اتاق است رویِ لبانِ من و مادر                    آیاتِ خوبِ “انشقاق” است شاعر: فایزه زرافشان @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ امام صادق عليه السلام: هر كه به خانواده اش نيكى كند، خداوند بر عمرش بيفزايد. مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأهلِهِ زادَ اللّهُ في عُمُرِهِ 🌺🌿 کیا دوست دارن عمرشون طولانی بشه ⁉️ چقدر خوبه زندگی طولانی تر کارهای بهتر وبیشتر زندگی خوش تر به این میگن عمر بابرکت 🍃🍃 خداوند در سوره مبارکه انشقاق شدیداً به رعایت حقوق خانواده تأکید می کند. خانواده که حقوق یکدیگر را رعایت کنند خانواده بهشتی هستند. @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌱🌱داستان قالی سوخته چند🌱🌱🌱 👇👇👇👇👇
🌱🌱🌱به نام خدا🌱🌱🌱 💥داستان قالی سوخته چند؟؟👌👌 🌱مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ از مال دنیا يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ که ﮔﻮﺷﻪ اون ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ هم ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ. 🚶ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ٥٠٠ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ١٥٠ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﻤﯿﺨﺮﯾﻢ. 🌱مرد ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ شاید کسی ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮه ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت ... 🌱داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩی سوخته؟ 🌱مرد ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ چپه شد، ﺫﻏﺎﻻ ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.. 🌱حالا چند میتونی ازم بخری؟ خیلی ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ... 🌱ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟؟ گفت: آره بخدا.. 🌱مغازه دار گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ٥٠٠ تومن ﻣﯽ ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ارزش پیدا کرده ﻣﻦ یک ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ تومن ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ .!!!.قالیت قیمتی شده. ✨از سوره انشقاق یاد می گیریم که کارهای خوب باعث خوشحال شدن می شوند. هم خوشحال شدن خودمان و هم خوشحال شدن دیگران، خدا پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و مردم. ✨انسان ها وقتی کار خوب انجام بدهند، می‌توانند هم از خود کار خوبشان و هم از نتایج خوب کارشان خوشحال باشند. @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعالیت 🍃دانش آموز گلم نامه‌ای به پدر و مادرت بنویس و از زحمات ایشان تشکر کن🌱🌱 @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعالیت 🌿بچه هایکی از کارهای خوبی که شما رو خوشحال کرده در قالب یک صوت برای من بگویید↙️ @fadaeivelayatt @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿شعر:عطر ابدی باغبان با مهربانی یک نهال      می نشاند در دل این خاک سخت چند سالی منتظر می ماند او       تا نهال کوچکش گردد درخت دست در دستان باران بهار       شاخه های خشک هم گل می کنند دسته ی زنبورها شادند چون       خوب از شهدش تناول می کنند کارهای خوب هم، چون دانه ای        با شکیبایی ما گل می دهد عطر و زیبایی گل ها بعد از آن        توی دل ها می نشیند تا ابد توی قرآن درس های زندگی ست       یاد میگیرم ازان با اشتیاق صبر خواهم کرد در هر کار خیر       در پناه آیه های انشقاق شاعر: ندبه محمدی @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان دست هایی که بوی مهربانی می داد 👇👇👇👇
🌱🌱🌱به نام خدا🌱🌱🌱 🍃داستان دست‌هایی که بوی مهربانی می‌داد 🍀بابابزرگ نشسته بودند توی اتاق و اسکناس می‌شمردند. کنارشان نشستم و با چشمان‌ گرد شده گفتم: وای چقدر پول… خیلی زیادند… اجازه می‌دهید من هم بشمارم بابابزرگ؟ بابابزرگ خندیدند و گفتند: بیا حسنا جان، بیا هزار تومانی‌ها را بشمار ببین چقدر می‌شود. فقط دقت کن که درست بشماری! از اینکه بابابزرگ اجازه دادند من هم پولها را بشمارم خیلی خوشحال شدم. چون شمردن چیزهای مختلف را دوست دارم.‌ مثل شمردن قدم‌هایی که از خانه تا مدرسه برمی‌دارم. همینطور که اسکناس‌ها را می‌شمردم بابابزرگ گفتند: راستی به امیرحسین ریاضی یاد دادی؟ با ناراحتی گفتم: من یاد می‌دهم بابابزرگ، اما اصلاً فایده‌ ندارد، امیرحسین یاد نمی‌گیرد. بابابزرگ گفتند: مطمئنی که فایده ندارد؟ 🍀اسکناس‌ها را کنار گذاشتم و گفتم: بله چون هر چقدر برایش ساعت را توضیح‌ می‌دهم یاد‌ نمی‌گیرد. آن‌وقت به بابا می‌گوید برایم ساعت بخر. تازه، همه عددها را هم‌ بلد نیست به حروف بنویسد و اشتباه می‌کند. انگار امیرحسین هوش و استعداد ریاضی ندارد. من که فکر می‌کنم واقعاً فایده‌ای نداشته باشد. 🍀بابابزرگ گفتند: اینطوری نگو دختر جان. من مثل تو فکر نمی‌کنم، اگر کمی صبر و حوصله کنی بالاخره زحمت‌هایت نتیجه می‌دهد، قول می‌دهم. گفتم: من هم از خدا می‌خواهم، چون مامان قول دادند اگر امیرحسین توی امتحان ریاضی‌اش نمره خوب بگیرد، برایم جایزه می‌خرند. بابابزرگ گفتند: نگران نباش، امیرحسین امتحانش را خوب می‌دهد. تو هم به جایزه‌ات می‌رسی. هر چیزی زمانی دارد. مثل همین پول‌ها. 🍀 با تعجب پرسیدم: پول؟! منظورتان چیست بابابزرگ؟ بابابزرگ خندیدند و گفتند: راستش این پول‌ها را خٌرد خٌرد جمع کرده‌ بودم تا به کسی کمک کنم. امروز زمانش رسیده که به آن بنده‌ خدایی که لازمش دارد بدهم‌شان. 🍀به چهره خندان بابابزرگ نگاه کردم. چقدر خوشحال بودند که زحماتشان نتیجه داده بود و می‌توانستند به کسی کمک کنند. با خودم گفتم، من هم باید از بابابزرگ یاد بگیرم. وقتی شمردن پول‌ها تمام شد، رفتم پیش امیرحسین و خیلی جدی شروع کردم با او تمرین کردن. آنقدر تلاش کردم و به قول بابابزرگ حوصله به خرج دادم تا بالاخره امیرحسین ساعت و حروف و اعداد را یاد گرفت. 🍀 چند روز بعد امیرحسین باخوشحالی از مدرسه آمد. برگه امتحان ریاضی‌اش را به مامان‌ نشان داد و گفت: ریاضی‌ام را خیلی خوب شدم. مامان خوشحال شد وگفت: آفرین پسرم، نمره خوب امروزت را مدیون تلاش‌های خواهرت هستی، برو صورتش را ببوس و از او تشکر کن. 🍀 بابابزرگ با خوشحالی به من‌گفتند: دیدی حسنا جانم، بالاخره تلاش‌هایت نتیجه داد. آفرین به تو دختر خوبم که با صبر و حوصله نتیجه کار خوبت را دیدی. پریدم در آغوش بابابزرگ و دستانش را بوسیدم. دست‌هایی که بوی مهربانی می‌داد. نویسنده: مریم ایوبی راد @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعالیت 🌱دانش آموز گلم احادیثی از پیامبر صلی الله و ائمه علیه السّلام در رابطه با خیر رسانی به دیگران در دفترت بنویس و عکسش رو برای من ارسال کن↙️ @fadaeivelayatt @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعالیت 🌱بچه ها توی دفترتون با خط خوش جمله ی زیر را بنویسید: 🍃نام نیک گر بماند ز آدمی 🍃به کزو ماند سرای زرنگار ❓و بعد به سوالم پاسخ بدید👇 ❇ بنظرتون برای خوبی نسبت به دیگران چه کارهایی هستند که نتیجه و آثارشان را بعدا می بینیم و دراثر گذشت زمان نتیجه ی کارهای خوبمون مشخص می شه ؟مانند اینکه کسی که کم کم پولهای خودش را جمع می کنه و در نهایت بوسیله ی آن به یک نفر کمک می کنه و نیازی را برطرف میکنه .مثالهایی برای این مدل کارها بزنید و بعد داخل دفترتون نام یک کار خوبی که این ویژگی ها رو داره بنویسید. 🍃بنظرتون برای عملی شدن این کار خوب چطور باید برنامه ریزی کرد و چقدر طول می کشه تا کارِتون به ثمر بنشینه؟ 🤔🤔 @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"سوره انشقاق" 🎉 از سوره انشقاق یاد می گیریم که کارهای خوب باعث خوشحال شدن می شوند. هم خوشحال شدن خودمان و هم خوشحال شدن دیگران. 🎉 انسان ها وقتی کار خوب انجام بدهند، می توانند هم از خود کار خوبشان و هم از نتایج خوب کارشان خوشحال باشند. 🎉 از سوره مبارکه انشقاق انجام کارهای خوب و خوشحال شدن از نتایج آن هارا یاد می گیریم. 🎉 از سوره مبارکه انشقاق یاد می گیریم که آدم ها باید با انجام کارهای خوب در خانواده شان، هم خوشحال بشوند و هم دیگران را خوشحال بکنند. 🎉 کارهای خوب، خوشحال کردن و خوشحال شدن را از سوره انشقاق یاد می گیریم. @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘خدایا به احترام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و خانواده ی ایشان با بهره‌گیری از نور سوره انشقاق میل و رغبت انجام خوبی‌ها درباره خانواده را به ما عطاکن 🤲🌱 ☘خداوندا به برکت وجود اهل بیت علیهم السلام کمکم کن تا حقوق همه انسان‌هایی که بر گردنم حق دارند را بشناسم و بتوانم آنها را به جا بیاورم🤲🌱 @fahmeguran2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢 ☘بچه هایادتون هست که امام جماعت ده به دیدن اوستا مراد رفته بود و فهمیده بود که احکام نمازش رو درست بلد نیست ☘برای همین به اوستا پیشنهاد داد که یه مدت به مسجد بیاد تا کم کم احکام نمازش رو یاد بگیره😊😊 ☘اوستا هم خیلی استقبال کرد و برای نماز به مسجد رفت امممما..... ☘اوستا مراد با نمازش باعث شد نماز همه به جز امام جماعت باطل بشه ☘حالا بریم ببینیم تو مسجد چه اتفاقی افتاد.... ☘بعداز نماز در مسجد هیاهویی شد بیا و ببین😳😳 ☘آقاها از یه طرف به اوستا مراد اعتراض می کردند و خانم ها هم از پشت پرده... ☘اوستا مراد هم حاج و واج آدمها رو نگاه می کرد که چی میگن.گفت من به شما چیکار داشتم ؟به من چیکار دارید؟ ☘امام جماعت رو به اوستا مراد کرد و گفت:اوستاجون چرا آنقدر بلند بلند نمازت رو خوندی؟ ببین چه وضعیتی درست شد؟ اوستا جون قبل از امام جماعت نباید تکبیر بگی وگرنه نمازت باطله آنقدر تکبیر و حمد و سوره رو بلند خوندی همه فکر کردن امام جماعت هستی و با شما هماهنگ شدن بقیه هم چون زودتر از امام تکبیر گفتن پس نمازشون باطله و باید دوباره نماز بخونند ☘اوستا مراد گفت من دوست داشتم نماز رو زودتر شروع کنم ☘حاج آقا گفت نماز جماعت احکام خاص خودش رو داره،هرکار دوست داشتیم که نمیشه انجام بدیم ☘اوستا گفت: اومدم مسجد نمازم درست بشه نماز بقیه رم خراب کردم ☘حاج آقا گفت :حالا اشکال نداره دوباره نماز جماعت می خونیم اوستا جون فقط این بار: 🔹️بعداز امام تکبیر بگو 🔹️ذکرهای نماز رو آروم بگو که مزاحم بقیه نباشه 🔹️حمد و سوره هم نمیخواد بخونی @fahmeguran2 💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥💢💥