eitaa logo
فلسفه اسلامی
1.6هزار دنبال‌کننده
507 عکس
85 ویدیو
34 فایل
مرکز آموزش تخصصی فلسفه اسلامی مدیر: آیت الله فیاضی قائم مقام: آیت الله حسن معلمی مجله علمی پژوهشی: nasim-e-kherad.ir تارنما: mfalsafe.ir پیشنهادوانتقاد از این کانال و تارنما و ارسال محتوای فلسفی کلامی: @mfalsafe_ir هنگام ضرورت: @admin2020
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نام کتاب : بر کدامین مصیبت باید گریست ؟ ✍ نویسنده : سید محمد تقی قادری 🔵 موضوع : گزارش تاریخی واقعه عاشورا همراه باتحلیل به گونه پرسش و پاسخ 👥 مخاطب : عمومی ‼️‼️ توصیه ویژه به کسانی‌که 👇👇 علاقه مند به مباحث تاریخی تحلیلی هستند و شبهات یا سوالات تاریخی و عقلی درباره واقعه عاشورا دارند
این کتاب از ۳۰ بخش تشکیل شده است که : هر فصل از یک گزارش کوتاه تاریخی از وقایع مرتبط با عاشورا ( بصورت مستند و از کتب معتبر ) و سپس به طرح سوالاتی که ممکن است برای خواننده پیش بیاید پرداخته و بعد از آن به سوالات مطرح شده پاسخ تحلیلی، تاریخی داده و بخش را به اتمام می رساند.‌ از جمله سوالاتی که در این کتاب مطرح و پاسخ داده شده است : 👇👇👇 ❓❓ ریشه تاریخی واقعه عاشورا چیست ؟؟ ❓❓ چرا یزید اقدام به حذف فیزیکی امام حسین علیه السلام کرد ؟ ❓❓آیا علم به شهادت با آیه ی (( و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه )) منافات ندارد؟ ❓❓چرا مردم مدینه امام حسین را همراهی نکردند ؟ ❓❓چرا برخی شخصیت‌های بنی هاشم ، امام علیه‌السلام را همراهی نکردند ؟ ❓❓چرا امام علیه‌السلام زنان و کودکان را همراه خود بردند ؟ ❓❓چرا مسلم بن عقیل وارد خانه مختار شد ؟ @mt_falsafeh 📘📒📘📒📘📒📘 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم الحرام ، و آشنائی بیشتر مخاطبان عزیز با تاریخ واقعه عاشورا و مطالعه کتب معتبر در این زمینه تصمیم گرفتم تا هر روز ۲ گزارش کوتاه از وقایع تاریخی قبل تا بعد از عاشورای سال 61 هجری را در کانال بارگذاری کنم . به دلیل اینکه قرار است با محوریت کتاب ( بر کدامین مصیبت باید گریست ) پیش برویم ، در مجموع 30 گزارش در کانال بارگذاری خواهد شد و مخاطب عزیز با خواندن این ۳۰ گزارش میتواند یک دوره فشرده و کوتاه تاریخ واقعه عاشورا را با استفاده از منابع معتبر و دست اول پشت سر بگذراند . ✅ مدت مطالعه برای هر گزارش ، یک الی دو دقیقه می باشد .
📚📚📚 🖋🖋🖋گزارش یکم 📝 معاویة بن ابی سفیان پس از هفتاد و چند سال زندگی که ۴۲ سال از آن را به امیری شام و حکومت بر مسلمین گذراند سرانجام در چهارشنبه شب نیمه رجب سال ۶۰ هجری دفتر زندگی اش بسته شد و از دنیا رفت . فرزندش یزید که هنگام مرگ پدر در خارج از شان شام به سر می برد پس از سه روز از مرگ پدر به شام بازگشت و زمام حکومت را به عهده گرفت و در در اولین اقدام سیاسی بیعت گرفتن از حسین بن علی علیه السلام و عبدالله بن زبیر را در دستور کار خویش قرارداد وی نامه کوتاهی را توسط زریق ( یکی از کارگزاران حکومت شام ) برای فرماندار مدینه ولید بن عتبه فرستاد و از او خواست حسین بن علی علیه السلام نام و عبدالله بن زبیر را احضار کند و از آنان بیعت بگیرد و اگر از بیعت امتناع نمودند گردن هر دو را بزند و سرهایشان را که شام بفرستد : « فاحضر الحسین و عبدالله بن زبیر فخذهما باالبیعه فان امتنعا ، فاضرب عنقهما وابعث إلیّ برؤسهما » 📙 منابع : بر کدامین مصیبت باید گریست ؟ ، به نقل از ⬅️ تاریخ طبری ج 4 ص ۲۵۰ ، تاریخ یعقوبی ج۲ ص ۲۴۱ ، کامل بن اثیر ج۲ ص ۸ و... @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📚📚📚 🖋🖋🖋گزارش دوم فرمان کوتاه یزید بن معاویه توسط زریق در جمعه ۲۵ رجب سال ۶۰ هجری به دست ولید بن عتبه فرماندار مدینه رسید ولید بن عتبه در اجرای فرمان حکومت شام مروان بن حکم را که از ریش‌سفیدان بنی امیه بود و سابقه ۱۲ ساله فرمانداری مدینه را داشت جهت تبادل نظر به فرمانداری دعوت نمود. مروان بن حکم به هنگام مذاکره با ولید بن عتبه گفت : « همین امشب و پیش از آگاه شدن حسین بن علی علیه السلام و عبدالله بن زبیر از مرگ معاویه آنها را به فرمانداری احضار کن و از آنان بخواه که با یزید بیعت کنند و اگر امتناع کردند گردن هردو را زده و سرهای آنان را به شام بفرست ، اگر اینان از مرگ معاویه آگاه شوند پرچم مبارزه را بر افراشته و به همراه پیروانشان اقدام به قیام خواهند کرد. » ولید بن عتبه پیشنهاد مروان را پذیرفت وی عبدالله بن عمر ابن عثمان آن را که جوان کم سنی بود به نزد حسین بن علی و عبدالله بن زبیر فرستاد تا از آنان بخواهد که در همان شب در فرمانداری حاضر شوند . 📙منابع : بر کدامین مصیبت باید گریست به نقل از ⬅️ الفتوح ابن عثم ج ۵ ص ۲۵ تاریخ طبری ج ۷ ص ۲۱۶ ، تاریخ یعقوبی ج۲ ص ۲۱۵ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📚📚📚 🖋🖋🖋 گزارش سوم عبدالله بن عمر بن عثمان ، پیک فرماندار در مسجد النبی با حسین بن علی و عبدالله بن زبیر ملاقات نمود و پیام ولید بن عتبه را به آنان رساند آن دو به عبدالله بن عمر گفتند تو‌برگرد ما به فرمانداری خواهیم آمد. مدتی از بازگشت پیک به فرمانداری گذشت ولی آنان در فرمانداری حاضر نشدند همین موجب شد بار دیگر پیک ولید بن عتبه به جانب آنان برگشته و بگوید ولید بن عتبه همین امشب در انتظار شماست ، این بار امام علیه السلام در فرمانداری حاضر شد ولی عبدالله بن زبیر به جانب مکه گریخت. ولید در این ملاقات نخست مرگ معاویه را به آگاهی امام علیه السلام رساند و سپس گفت یزید بن معاویه از من خواست که از شما برای او بیعت بگیرم امام علیه السلام ضمن قرائت آیه استرجاع « انا لله و انا الیه راجعون » به ولید گفت : رای من نمی تواند پنهان باشد هر گاه شما مردم را فراخواند ای من نظرم را بیان خواهم نمود . ولید گفت : من هم این چنین می پسندم پس از این توافق، امام علیه السلام قصد خروج از فرمانداری را داشتند در این هنگام مروان گفت اگر او بیعت نکند دیگر بیعت نخواهد کرد هم اکنون او را زندانی کن تا بیعت کند وگرنه گردنش را بزن. امام علیه السلام با کمال قاطعیت فرمود : وای بر تو ای پسر زرقاء! تو فرمان کشتن مرا می دهی به خدا سوگند دروغ میگویی . این برخورد قاطع امام علیه السلام با مروان موجب شد توطئه کشتن یا بازداشت خنثی شود. 📚 بر کدامین مصیبت مصیبت باید گریست به نقل از ⏪ مقتل الحسین خوارزمی ج ۱ ص ۱۸۱ ، تاریخ طبری ج ۴ ص ۲۵۱ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📚📚📚 🖋🖋🖋 گزارش چهارم پس از خروج امام از فرمانداری و پیش از خروج از مدینه منوره ، امام علیه السلام در شبهای بیست و هفتم و هشتم ماه رجب سال ۶۰ هجری به سر تربت جدّ ، مادر و برادر خود رفت و در شب دوم تا صبح کنار قبر جسدش ماند و خوابش برد و در عالم خواب رسول خدا را در خواب دید که به او میگوید : تو را می بینم که به زودی به خون خود آغشته گشته و در کربلا کشته خواهی شد .کأَنّی أَراکَ عَن قَریبٍ مُرَمَّلاً بِدِمائِک مَذبوحاً بِأَرضِ کَربلاء . در فردای آن شب امام با امّ سَلمه همسر رسول خدا دیدار نمودند ، ام سلمه به امام عرض کرد : من از جدت رسول خدا شنیدم که فرمودند : « فرزندم حسین در سرزمین عراق در دشت کربلا کشته خواهد شد » ، و امام فرمودند : ای مادر به خدا سوگند من نیز این را می دانم و یقین کشته خواهم شد . همچنین با عمر اطراف برادر ناتنی خود دیدار داشت ، عمر اطراف می گوید : امام علیه السلام در ضمن گفت‌وگو فرمودند : تو را به حق پدرت سوگند آیا تو را به کشته شدن من با خبر ساخت ؟ به امام عرض کردم : آری ، امام علیه السلام فرمودند : پدرم نقل کرد که پیامبر وی را از شهادتش و شهادت من باخبر ساخت . همچنین دیداری با محمد حنفیه برادر دیگرش نمود و زمان مذاکره با او وصیت نامه الهی و سیاسی خود را در اختیار او قرار داد 📚 بر کدامین مصیبت مصیبت باید گریست به نقل از ⏪ مقتل الحسین خوارزمی ج ۱ ص ۱۸۹ ، تاریخ طبری ج ۴ ص ۲۵۳ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📚📚📚 🖋🖋🖋 گزارش پنجم در شب یکشنبه ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری ، حسین بن علی علیه السلام با کاروانی مرکب از : ۷ نفر از برادران ناتنی و ۷ نفر از فرزندان عقیل پسر عموهای امام علیه السلام ، ۳ تن از فرزندان عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب علیها السلام و ۴ نفر بچه ها نفر از فرزندان امام حسن علیه السلام ، نیز ۳ نفر از فرزندان خود امام علیه السلام و ۹ نفر از غلامان امام علی و امام حسین و امام زین العابدین علیه السلام ، ابوذر غفاری و رباب و همچنین گروهی از زنان و کودکان در حالی که امام علیه السلام آیه مبارکه : « فَخَرَجَ مِنها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ القَومِ الظّالِمین » مربوط به خروج حضرت موسی از شهر مصر را تلاوت می نمودند از راه عمومی از مدینه به سمت مکه حرکت کردند. 📚 همان، به نقل از ⏪ مقتل الحسین خوارزمی ج ۱ ص ۱۸۹ ، تاریخ طبری ج ۷ ص ۲۲۰ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📚📚 🖋🖋گزارش ششم پس از پیمودن مسافت ۴۵۰ کیلومتر از مدینه تا مکه امام حسین علیه السلام و جمعی از بنی هاشم چون حضرت ابوالفضل ، جعفر ، عبدالله ، عثمان ، عبدالله اصغر ، عمر ، محمد الاصغر علیه السلام ( فرزندان علی علیه السلام ) و نیز مسلم ، جعفر ، عبدالرحمان ، عبدالله اکبر ، عبدالله اصغر ، عبدالله بن مسلم ، محمد بن مسلم ( فرزندان و نوادگان عقیل ) و نیز عبدالله اکبر ، عبدالله الاصغر ، قاسم علیه السلام ( فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام ) ونیز عبیدالله ، عون ، محمد علیهم السلام ( فرزندان عبدالله بن جعفر و حضرت زینب ) و امام زین العابدین علی اکبر و علی اصغر علیهم السلام ( فرزندان امام حسین علیه السلام ) و محمد بن عباس فرزند حضرت ابوالفضل و ۹ تن از غلامان و جمعی از زنان در روز سوم ماه شعبان همزمان با تولد امام حسین علیه السلام وارد مکه مکرمه شده‌اند و در خانه عباس بن مطلب واقع در شعب ( درّه ) ابیطالب مستقر گردیدند 📚 انساب الاشراف جلد ۳ صفحه ۲۹ تاریخ ابن عساکر صفحه ۲۹۳ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙📙 🖋🖋🖋گزارش هفتم ۳۷ روز ( یعنی از سوم شعبان تا دهم رمضان ) از حضور امام علیه السلام در مکه مکرمه می‌گذشت که مردم کوفه در برابر خروج امام علیه السلام ابراز حمایت نمودند و اولین نامه را با این مضمون که : اکنون امام نداریم بیا شاید خداوند همه ما را زیر سایه رهبری تو و راه حق وحدت بخشد لَیسَ عَلَینا إمامٌ فَاقْدِم عَلَینا ، لَعَلَّ اللّه یَجمَعُنا بِکَ عَلی الْحَقّ این نامه که به امضای رهبران شیعه ، سلیمان بن صرد خزاعی ، مسیب بن نجبه رفاعة ، بن شداد ، حبیب بن مظاهر رسیده بود توسط عبدالله ب مسمع و عبدالله بن وال تقدیم امام علیه السلام شد دو روز بعد یعنی روز دهم رمضان ۱۵۰ نامه دیگر که امضای یک نفر تا ۴ نفر را داشت توسط قیس بن مسهر و عبدالله و عبدالرحمان پسران شداد ارحبی به دست امام علیه السلام رسید این نامه ها همچنان ادامه پیدا کرده تا جایی که در یک روز ۶۰۰ نامه به مکه رسید که در بعضی از این نامه ها فوریت حضور امام علیه السلام در کوفه تقاضا می شد در یکی از این نامه‌ها آمده است : مردم چشم به راه تو هستند و نظری جز به تو ندارند بشتاب بشتاب ای پسر رسول خدا فان الناس ینتظرونک لا أری لهم فی غیرک ، العجل العجل یابن رسول الله . » این نام‌ها ادامه یافت تا اینکه در پانزدهم ماه رمضان تعداد نامه ها به ۱۲ هزار رسید 📚 انساب الاشراف جلد ۳ صفحه ۱۵۷ تاریخ طبری جلد ۴ صفحه ۲۶۱ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
کار خطرناک فرهنگستان آیت الله العظمی امام خامنه ای ❇️ بیانات بسیار مهم و تذکرات جدی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به حجت‌الاسلام میرباقری و اعضای دفتر قم در ۱۳۸۹/۴/۱۴ : ❗️در آموزش‌های بنیانی با طلبه ها سر و کار دارد، دست زدن به پایه های اساسی است، می‌کنید؟ ❗️چه در زمینه‌ی منطق، چه در زمینه‌ی اصول، چه حتی گاهی در زمینه‌ی نحو و ادبیات. ❗️یک وقت آدم می‌بیند که به یک پایه‌ای دست می‌زنند و یک چیزی کنارش درست می کند این پایه‌ها طاقت نمی آورد و سقف می‌آید پایین. یعنی خیلی باید به این داشت. ❗️چون پایه‌ها هم در طول سال‌های متمادی و با تراکم اذهان بسیار برجسته و پیچیده و والا به وجود آمده. 🔆یعنی واقعاً "" را هیچ نمی شود دست کم گرفت، 🔆یا فرض کنید "" را 🔆یا مثلاً فرض کنید در زمینه مسائل عقلی منطق "" را 🔆یا "" را 🔆یا "" را. 🔆اینها بودند 🔆آنی هم که الان دست ماست این محصول و این کار متراکم و در هم تنیده مجموعه‌ی این هاست. ❗️اگر چنانچه بنا کنیم این پایه ها را کردند یک وقتی می‌بینیم که نتوانستیم آن پایه‌ی مناسب محکم را کنارش درست کنیم آن وقت سقف می‌آید پایین؛ یعنی به این باید بشود! ❗️دو سه سال قبل از این، بعضی از این نوشته ها را (که نمی دانم مربوط به منطق بود یا چی بود) آوردند پیش من، به نظرم این معنا آمد و منتظر بودم یک وقتی با جنابعالی ملاقات بشود و این را عرض بکنم. خیلی خوب، حالا غرض همین؛ مهم است؛ این که این را بکنید. منشور حوزه و روحانیت ج۵ ص۶ و۷. @mt_falsafeh 🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙🎙 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙📙 🖊🖊🖊گزارش هشتم در پانزدهم رمضان سال ۶۰ هجری برای ارزیابی میزان آمادگی مردم کوفه امام علیه السلام مسلم بن عقیل را به همراه قیس بن مسهر عماره ابن عبدالله سلولی عبدالله و عبدالرحمان ارحبی به کوفه اعزام نمود ، و در حکم مأموریت مسلم بن عقیل به مردم کوفه نوشتند : من برادر پسر عمو و شخص مورد اعتماد خاندانم مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادم به او فرمان دادم که تصمیم برنامه و افکارتان را برای من بنویسد اگر نوشت که بزرگان اندیشمندان و خردمندان شما با آنچه که در نامه هایتان آمده همراه و هماهنگ اند به زودی به سوی شما خواهم آمد مسلم بن عقیل و همراهان از مکه به مدینه رفتند و پس از دو رکعت نماز در مسجد النبی و خداحافظی با خانواده و انتخاب ۲ راهنما از مدینه به جانب کوفه حرکت کردند . 📚 تاریخ طبری ج ۳ ، ص ۲۷۸ مقتل الحسین خوارزمی ج ۱ ، ص ۱۹۶ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
🏴 انا لله و انا الیه راجعون ◾️ درگذشت دانشمند تاریخ اسلام، حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی ◾️ استاد برجسته حوزه علمیه قم در رشته تاریخ اسلام، جناب حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی نیز بر اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت. ضمن ارج نهادن به سالها تلاش و مجاهدت علمی این اندیشمند تاریخ اسلام، این ضایعه جبران ناپذیر را تسلیت عرض کرده و جوار رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان و صبر جمیل و اجر جزیل را برای وابستگان و شاگردان ایشان خواهانیم. @mt_falsafeh 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙📙 ✍✍ گزارش نهم همزمان با اعزام مسلم بن عقیل به کوفه ، امام علیه السلام نامه‌ای در جهت قیام و مخالفت با یزید بن معاویه خطاب به اشراف و سران اخماس بصره نوشت و توسط سلیمان بن زرین برای آنان فرستاد . نوشت : من من فرستاده خود را با این نامه به سوی شما اعزام کردم من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر از فرا می‌خوانم چرا که این گروه سنت پیامبر را از بین برده و بدعت را احیا کرده‌اند اگر سخنان مرا بشنوید و فرمان مرا اطاعت کنید شما را به راه راست هدایت می کنم . همچنین نامه دیگری برای محمد حنفیه فرستادند و در این نامه نوشتند : بسم الله الرحمن الرحیم ازحسین بن علی به محمد حنفیه و کسانی از بنی هاشم که نزد وی هستند هر کس به من بپیوندد به شهادت می‌رسد و هرکس هم نپیوندد پیروزی را درک نخواهد کرد و السلام . 📚 تاریخ طبری جلد ۴ صفحه ۲۶۶ تاریخ الاسلام ذهبی جلد ۲ صفحه ۳۴۳ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
🖋🖋 گزارش دهم با رفتن مسلم بن عقیل به کوفه برای خواص مسلم شده بود که امام علیه السلام به کوفه خواهند رفت . خواص در مکه و مدینه وارد مذاکره با امام علیه السلام شده اند تا شاید بتوانند امام علیه السلام را از فتن به کوفه منصرف نمایند ،از همین رو محمد حنفیه در مذاکره خود به امام علیه السلام گفت : برادر تو بی وفایی مردم کوفه را با پدرت علی و برادرت حسن دیده‌ای میترسم این مردم با تو نیز پیمان شکنی کنند پس بهتر است به سوی عراق حرکت نکنی . عبدالله بن جعفر نیز در نامه‌ای به امام علیه السلام نوشت : ترس آن دارم که خود و خاندانت کشته شوید اگر کشته شوی بیم آن دارم که نور زمین خاموش گردد به سوی عراق شتاب مکن!! عبدالله بن عباس نیز در مذاکره با امام علیه السلام عرض کرد : ترس دارم تو در این سفری که در پیش گرفته ای کشته شوی و فرزندانت به اسارت دشمن در آینده چون مردم عراق پیمان شکن هستند . عبدالله بن زبیر هم به امام علیه السلام گفت : آیا نزد مردمی می روی که پدرت را کشتند و برادرت را بیرون راندند تا تو را هم بکشند ؟؟!! عبدالله ابن عمر هم به امام علیه السلام گفت : میترسم مردم کوفه به خاطر این زر و سیم به یزید بن معاویه بگروند. سپس هر یک از این خواص بسته پیشنهادی خود را مطرح نمودند از همین رو محمد حنفیه گفت : بهتر است به جای عراق به سوی یمن یا منطقه مورد اعتماد دیگری حرکت کنید . عبدالله بن جعفر نیز در نامه اش نوشت : من از یزید و همه بنی امیه برای تو و مال و فرزندان و خاندانت امان نامه می گیرم. عبدالله ابن عباس در پیشنهادش گفت : از نظر من بهتر است در مکه بمانی و از مردم عراق بخواهی برای اثبات حسن نیت خودشان استاندار یزید را از شهر کوفه بیرون کنند و شهر را در اختیار بگیرند آنگاه شما به سمت آنان حرکت نما اگر اینچنین نکردند به من یمن برو . عبدالله بن عمر به امام عرض کرد : من به شما پیشنهاد می کنم که شما نیز همانند مردم با یزید بن معاویه صلح کنید 📚 الفتوح جلد ۵ صفحه ۲۶ تاریخ طبری جلد ۲ صفحه ۲۹۴ مقتل خوارزمی جلد ۱ صفحه ۲۷۸ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
✍✍گزارش یازدهم مسلم بن عقیل و هیئت همراه پس از ۲۰ روز راهپیمایی از مکه و مدینه تا کوفه در پنجم شوال سال ۶۰ هجری وارد کوفه شدند و در خانه مختار ثقفی مستقر گردیدند. از همان آغاز ورود به کوفه تا بیستم ذیقعده به مدت ۴۵ روز در جهت اجرای فرمان امام علی علیه السلام برای ارزیابی نامه مردم کوفه و میزان وفاداری آنان به گرفتن بیعت از مردم و نیز مذاکره با خاص مشغول شدند و در این مدت ۱۸ هزار نفر از مردم کوفه با مسلم بن عقیل بیعت کردند ، پس از اینکه تعداد بیعت کنندگان به ۱۸ هزار نفر رسید سفیر ویژه امام علیه السلام ارزیابی خود را از میزان آمادگی و صداقت مردم کوفه توسط قیس بن مسهر به مکه فرستاد و در این نامه برای امام علیه السلام نوشت : پس از حمد و ثنای الهی به راستی که فرستاده و پیک به خاندان خود دروغ نمی گوید از مردم کوفه ۱۸ هزار نفر با من بیعت کردند و چون نامه رسید در حرکت کتاب فرما بلکه مردم همگی با شما هستند و به خاندان معاویه نظر و علاقه‌ای ندارند 📚 همان ، به نقل از : انساب الاشراف جلد ۳ صفحه ۳۷۸ تاریخ طبری جلد ۳ صفحه ۲۹۰ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📚📚📚 ✍✍گزارش دوازدهم پس از آنکه قیس بن مسهر گزارش ارزیابی مسلم بن عقیل را به امام علیه السلام رساند ، شب هشتم ذیحجه سال ۶۰ هجری پیش از خروج از مکه ، امام علیه السلام در جمع یاران از بنی هاشم و نیز بعضی از شیعیان بصره و کوفه که به آن حضرت پیوسته بودند حاضر شدند و ضمن اعلام زمان حرکت از مکه خطبه کوتاهی به این مضمون اراده ایراد کردند : هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقای خداوند سازد با ما رهسپار شود زیرا من به خواست خداوند فردا صبح حرکت خواهم کرد . در صبح سه شنبه هشتم ذیحجه سال ۶۰ است روز ترویه حاجیان در حالی که حج گزاران به سمت عرفات در حرکت بودند امام علیه السلام به همراه بنی هاشم نیز جمع دیگری از شیعیان کوفه و بصره از مکه خارج شده‌اند و به سمت کوفه حرکت کردند. 📚 انساب الاشراف جلد ۳ صفحه ۱۶۰ بحارالانوار جلد ۶ صفحه ۳۶۷ ارشاد شیخ مفید صفحه ۲۱۸ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙📙 🖋🖋گزارش سیزدهم جاسوسان و بستگان حکومت بنی امیه همچون عبیدالله بن مسلم حضرمی ، عمر بن ابی وقاص ، محمد بن اشعث و عمارة بن ولید ، که از مماشات و مدارای نعمان بن بشیر با فعالیت‌های مسلم‌بن‌عقیل به تنگ آمده بودند نامه ای به یزید ( لعنة الله علیه ) نوشتند و خواهان عزل نعمان بن بشیر شدند و گفتند : مسلم بن عقیل به کوفه آمده است و از مردم برای حسین بن علی بیعت گرفته است . اگر به کوفه نیاز داری مردی نیرومند به این شهر بفرست چرا که نعمان بن بشیر مردی ضعیف است. یزید با دریافت این نامه، سرجون مسیحی مشاور سیاسی خود را به حضور طلبید و از او چاره جویی کرد ، سرجون ، عبیدالله ابن زیاد را که فرماندار بصره بود به عنوان فرماندار کوفه معرفی کرد؛ یزید پیشنهاد سرجون را پذیرفت و عبیدالله بن زیاد را با حفظ سمت در بثره ، مسئول مهار بحران کوفه نمود و به او نوشت : همین که نامه ام را خواندی به سوی کوفه حرکت کن و مسلم بن عقیل را دستگیر کن و سپس زندانی کن یا او را به قتل برسان! عبیدالله بن زیاد با دریافت فرمان ویژه ، برادرش عثمان بن زیاد را جانشین خود در بصره کرد و به همراه شریک بن اعور و عبدالله بن حارث نوفل و ۵۰۰ نفر دیگر به سمت کوفه روانه شد . شریک بن اعور و عبدالله بن حارث برای این که عبیدالله را معطل کنند دائماً خود را از اسب به زمین می‌انداختند تا شاید حسین بن علی علیه السلام پیش از او وارد کوفه شود ولی عبیدالله بن زیاد همه اینها را جا گذاشت و خود به تنهایی به جانب کوفه حرکت کرد و برای اینکه شناخته نشود از راه حجاز و با لباس مبدل حجازی آن هم در شب کوفه وارد کوفه شد. و به هنگام ورود زنی از کوفیان با صدای تکبیر همه را متوجه ورود عبیدالله کرد ، مردم ساده که فکر می کردند او حسین بن علی علیه السلام است به استقبال وی شتافتند و تا دارالاماره همراهی اش کردند و در آن هنگام بود که فهمیدند این عبیدالله بن زیاد است نه حسین بن علی علیه السلام . 📚 انساب الأشراف ج ۳ ، ص ۷۷ ، تاریخ طبری ج ۵ ، ۳۹ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙 🖋🖋گزارش چهاردهم عبیدالله بن زیاد شب سخت و اضطراب انگیزی را هنگام ورود خود به دارالاماره سپری کرد، برای این که آمدنش را به شکل رسمی اعلام کند و همچنین واکنش مردم را درباره خودش بسنجد صبح آن شب به مسجد « اعظم » کوفه رفت و خطبه ای با این مضمون خواند : امیرالمومنین یزید مرا امیر شما قرار داد تا با مظلومان به انصاف رفتار کنم و با نیکان شما چون پدری نیکوکار و با مطیعان ، همچون برادری مهربان باشم شمشیر و تازیانه ام را برای سرکوبی مخالفان و کسانی که با عهد من منازعه کنند آماده ساخته‌ام ، پس هرکس جان خود را حفظ کند . سپس به دارالاماره وارد شد و جلسه اضطراری و فوق‌العاده‌ای را با عرفا ( افرادی که جزو شبکه جاسوسی و امنیتی حکومت بودند ) گذاشت آنان را مامور بازداشت و دستگیری مخالفین و شورشیان کرد و به آنان گفت : نام غریبان این شهر و مخالفین یزید را برای من بنویسید و نیز باید ضمانت کنید که در منطقه تحت کنترل شما کسی با ما مخالفت نخواهد کرد و هر عریفی که مخالفت امیرالمومنین یزید را ببینید ولی تحویل ندهد او را بر در خانه‌اش به دار خواهم آویخت. روز دیگر به مسجد اعظم کوفه آمد و با زبان خشونت آمیز به مردم گفت : این مشکل حل نخواهد شد مگر اینکه بی گناه را به جای گناه کار و حاضر را به جای غایب مجازات نمایم 📚 الفتوح جلد ۵ صفحه ۶۷ تاریخ طبری جلد ۴ صفحه ۲۶۷ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فرا رسیدن روز را به محضر مبارک و غمناک حضرت بقیة الله الاعظم ( روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء ) تسلیت میگوییم 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✍✍گزارش پانزدهم در حالیکه مامورین امنیتی خانه به خانه به دنبال دستگیری مخالفین بودند مسلم بن عقیل از خانه مختار به خانه هانی بن عروه رفت ، شریک ابن اَعور که به همراه عبیدالله بن زیاد به کوفه آمده بود نیز مهمان هانی شد ، عبیدالله بن زیاد که از بیماری شریک بن اعور آگاه شده بود خبر داد برای عیادت او به خانه هانی خواهد رفت ؛ شریک بن اعور از این فرصت استفاده کرد و به مسلم بن عقیل پیشنهاد داد در اتاقی پنهان شود و هنگامی که عبیدالله بن زیاد به ملاقاتش می آید وارد اتاق شده و او را از پا درآورد ؛ با آمدن عبیدالله بن زیاد ، مسلم در اتاق دیگر پنهان شد و شریک به گفتگوی طولانی با عبید الله پرداخت و هرچه منتظر ماند مسلم‌بن‌عقیل اقدام به کشتن عبیدالله نکرد تا اینکه شریک با خواندن اشعاری خواستار اقدام سریع مسلم‌بن‌عقیل شد و گفت : چرا در سلام کردن به سلما در رنگ می ورزید و به سلمی و هر که به دو سلام می رساند سلام برسانید و جام مرگ را با شتاب به او بنوشانید . با این اشعار نیز مسلم‌بن‌عقیل اقدامی نکرد تا اینکه شریک فریاد کشید : آن را به من بنوشانید اگر به قیمت جانم تمام شود . غلام عبیدالله که متوجه خطر شده بود با چشم اشاره به عبیدالله کرد و هر دو از خانه هانی خارج شدند ، پس از خارج شدن از خانه ، مهران غلام عبیدالله به او گفت شریک تصمیم به کشتن تو داشت. 📚 تاریخ طبری جلد ۴ صفحه ۲۷۰ تاریخ یعقوبی جلد ۲ صفحه ۴۲۳ @mt_falsafeh 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
✍✍ گزارش شانزدهم عبیدالله بن زیاد برای ردیابی و شناسایی مسلم بن عقیل شخصاً اقدام کرد و معقول را که جاسوسی حرفه‌ای بود خواست و ۳ هزار درهم در اختیارش گذاشت و به او گفت : خود را از اهل و از شیعیان حسین‌بن‌علی نشان دهد و به عنوان رساندن کمک مالی جمعی از شیعیان خود را به مسلم بن عقیل برساند ، معقل به مسجد کوفه رفت و به دنبال شیعه گشت که ارتباط با مسلم‌بن‌عقیل داشته باشد و در همین حال مسلم بن عوسجه را دید که مشغول نماز بود پس از نماز خود را به مسلم بن عوسجه رساند و گفت : که از اهل شام و از غلامان ذوالکلاع است ، مالی نزد اوست و می خواهد آن را به نماینده امام علیه‌السلام تحویل دهد ، مسلم بن عوسجه که تحت تاثیر گریه های ساختگی معقول قرار گرفته بود او را نزد مسلم بن عقیل برد و زمان بیعت با مسلم بن عقیل سه هزار درهم را تحویل آن حضرت داد ؛ به این شکل معقل توانست مخفیگاه مسلم بن عقیل را شناسایی کند و به آگاهی عبیدالله بن زیاد برساند . عبیدالله بن زیاد که مخفیگاه مسلم بن عقیل را شناسایی کرده بود برای اینکه بتواند با احضار هانی مسلم بن عقیل را بازداشت کنند دست به حیله زد یعنی عمربن حجاج زبیده ، محمد بن اشعث و حسان بن خارجه را که از سران و قبایل به دوستان هانی بودند احضار کرد و از آنان خواست به ملاقات هانی رفته و از او بخواهند برای دیدار با عبیدالله به دارالاماره بیاید . 📚 اخبار الطوال صفحه ۲۴۹ الفتوح جلد ۵ صفحه ۷۹ @mt_falsafeh 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙 ✍✍گزارش هفدهم حجاج زبیدی ( پدر زن هانی ) ، محمد بن اشعث و حسام بن اسماء ابن خارجه از طرف عبیدالله به دیدار هانی رفتند و به او گفتند : عبیدالله از شما گله مند است که چرا به دیدار او نمی‌روی ! وی گفت که بیماری اجازه دیدار با عبیدالله را نداده است . آنان به او گفتند که عبیدالله می‌داند که هانی از بیماری رهیده است و در دیدار با عبیدالله کوتاهی می‌کند ، پس از ما خواسته از تو بخواهیم به دیدارش بروی. هانی به گفته آنان اعتماد کرد و به دیدار عبیدالله رفت ، به هنگام ورود به قصر ، عبیدالله به شریح قاضی گفت : خیانتکار با پای خود آمده است ؛ هانی گفت : منظورت چیست ؟ عبیدالله گفت : چرا فتنه می کنی و خانه ات را پایگاه مخالفین قرار می‌دهی و مسلم بن عقیل را در آنجا پنهان می کنی ؟؟ هانی تکذیب کرد ، عبیدالله اصرار کرد که مسلم در خانه هانی است و در این موقع دستور داد معقل را با هانی روبرو کنند هانی با دیدن معقل چاره ای جز اعتراف نداشت و گفت : مسلم به خانه من پناه آورد اجازه بده بروم و به او بگویم از خانه من خارج شود ؛ عبیدالله گفت از اینجا خارج نمی شوی مگر اینکه مسلم را تحویل دهی ! هانی گفت : هرگز این کار را نمی کنم . عبیدالله که به خشم آمده بود با عصا سر و صورت هانی را شکست و دستور بازداشت او را داد در این هنگام قبیله مذحج که از بازداشت هانی آگاه شده بودند به فرماندهی عمر بن حجاج زبیدی به قصر یورش آوردند که به دستور عبیدالله شریح قاضی به بالای قصر آمد و به مردم گفت : من هم اکنون با هانی ملاقات کردم و هیچ خطری هانی را تهدید نمی کند و جان او سالم است. عمر بن حجاج گفت : اگر این چنین است ما نیز از تهاجم دست برمیداریم همین موجب شد تا قبیله مذحج پراکنده شوند 📚 الفتوح تو جلد ۵ صفحه ۸۲ ، مروج الذهب جلد ۳ صفحه ۶۷ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑ تعجب نکنید! فیلسوف معاصر حضرت آیت الله مصباح ( رحمة الله علیه ) : اگر همه دوستان (ع) نهایتا در روز قیامت آمرزیده شوند تعجب نکنید. البته ممکن است شرایطشان در عالم برزخ تفاوت بکند یا مقاماتی که به آنها داده می‌شود خیلی متفاوت باشد اما اگر کسی بگوید هر که محبت حسین (ع) در دلش باشد روز قیامت آمرزیده می‌شود تعجب نکنید. ۸۹/۹/۱۶ @mt_falsafeh 🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙 ✍✍گزارش هجدهم عبدالله بن حازم که از طرف مسلم‌بن‌عقیل مأمور پیگیری بازداشت هانی بود به سرعت خود را به مسلم‌بن‌عقیل رساند و خبر موقعیت خطرناک هانی و مجروح شدن او را به مسلم بن عقیل رساند . مسلم بن عقیل به او دستور داد با فریاد « منصور اَمِت » یارانش را دعوت به قیام نماید زمان کوتاهی نگذشت که چهار هزار نفر از مردم در محل زندگی مسلم بن عقیل اجتماع کردند ، مسلم بن عقیل در همان زمان کوتاه جمعیت را سازماندهی کرد و عبدالرحمان بن عزیزکندی را فرمانده قبیله ربیعه و مسلم بن عوسجه را فرمانده قبیله مذحج و ابوثمامه صائدی را فرمانده تمیم همدانی و عباس بن جعده را فرمانده ساکنان شهر قرار داد . سپس این جمعیت را به سمت دارالاماره به حرکت درآورد ، جمعیت در حالی که تکبیر می‌گفتند و عبیدالله را لعن و نفرین می‌کردند به دارالاماره نزدیک شدند . عبیدالله بن زیاد که در حال سخنرانی در مسجد اعظم کوفه بود با شنیدن فریادهای « مردم مسلم بن عقیل مسلم بن عقیل » آمد از مسجد خارج شد و به داخل دارالاماره رفت و همه دربهای قصر را بست تا مردم داخل نشوند این جمعیت بزرگ هر چه به قصر نزدیک می‌شد از تعدادش کاسته می‌شد تا اینکه وقتی به قصر نزدیک شدند تعداد آنها به ۳۰۰ نفر رسید و همین تعداد پس از نماز مغرب به ۱۰ نفر کاهش یافت . 📚 تاریخ طبری جلد ۴ صفحه ۲۷۵ الفتوح جلد ۵ صفحه ۸۶ @mt_falsafeh 📚📚📚📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96