eitaa logo
فانوس خیال
257 دنبال‌کننده
37 عکس
1 ویدیو
0 فایل
🔹مجموعه درونزای انیمیشن «فانوس خیال»🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 روایت اکران | گلزار شهدای کرمان 📝 آخرین بخش سفر کوتاهمان به کرمان قرار بود به زیارت گلزار شهدا ختم شود. عصر پنجشنبه بود. مزار شلوغ‌تر از حالت معمول نشان می‌داد. البته که شب جمعه بود ولی ما هم به طور اتفاقی چهلم شهدای حادثه تروریستی، آنجا رسیده بودیم. در فضای بازِ گلزار، بالای سر مزار سردار جایگاهی وجود داشت که مقابلش صندلی چیده شده بود و عده‌ای آنجا نشسته بودند و برنامه‌هایی هم برایشان در حال اجرا بود. پشت جایگاه هم یک ویدیو-وال به عرض شاید سه-چهار متر وجود داشت که تصاویر گرافیکی، حین اجرای برنامه‌ها پخش می‌کرد، ولی چون نور خورشید، مستقیم به آن می‌تابید اصلا تصویرش مشخص نبود. افراد بیشتری هم بین صندلی‌ها و بر سر مزار شهدا رفت و آمد داشتند. دو تا ایستگاه صلواتی هم سمت مقابل، نزدیک شهدای جدیدتر بود. زیارتمان را کرده بودیم و دیگر کم کم داشتیم جمع و جور می‌کردیم که آقای روحی گفت: -بابا این همه راه تا اینجا اومدیم، یه بار این کار رو سر مزار پخش نکنیم؟! ایده پخش کردن کار، سر مزار قبلاً هم مطرح شده بود. آقای احمدی گفت: -رو فلش داریش؟ -بله. -بیا بریم! آقای احمدی دست آقای روحی را گرفت و هر دو از جلوی چشم من و اردلان به سمت جایگاه رفتند و لابه‌لای جمعیت محو شدند. 🔻
🔺(ادامه ) خسته بودم و کمی از بحث‌های روز قبل دلسرد. روی یکی از صندلی‌ها سمت جایگاه نشستم و شروع کردم وَر رفتن با گوشی. اردلان هم با آرامشِ دریادلیِ همیشگی‌اش نشست کنارم. بعد از چند دقیقه آقای روحی برگشت و خبر داد که قبول کرده‌اند کار را پخش کنند! توی دستش هم دو تا چای شیرین ایستگاه صلواتی بود. من از این که قبول کردند غافلگیر شدم ولی باز هم امید چندانی نداشتم. پیش خودم می‌گفتم اگر هم پخش کنند با این وضعیت صدا و تصویر چه فایده‌ای دارد؟ زمان می‌گذشت و خبری نمی‌شد. داشتیم به غروب نزدیک می‌شدیم. احتمالاً اگر قرار بود پخش شود باید همین قبل از غروب پخش می‌شد چون بعید بود بعد از نماز مغرب اصلاً برنامه ادامه داشته باشد. ما خسته و منتظر رو به جایگاه نشسته بودیم. چون باتری گوشی‌ام وضع خوبی نداشت از گوشی بیرون آمدم و به چهره‌ زائران چشم دوختم. دم غروب بود اما چون روی کوه بودیم همچنان نور خورشید روی ویدیو-وال می‌تابید. بلند شدم بروم وضو بگیرم و آماده نماز شوم. آقای روحی گفت: -چند دقیقه دیگر بشین اگر پخش نکردند با هم می‌رویم. قبول نکردم! دیگر حوصله نشستن نداشتم. شاید ناامید نبودم برای همین رفتم سراغ تک شیر پشت جایگاه تا اگر پخش شد از دستش ندهم. داشتم پشت جایگاه وضو می‌گرفتم که مجری اعلام کرد قرار است یک انیمشین از کودکی حاج قاسم کار بر و بچه‌های اصفهان پخش کنند! سریع برگشتم و روی صندلی نشستم. چشم به ویدیووال دوخته بودم. اُپراتور چند بار پخش را شروع و کمی بعد متوقفش کرد. انگار یک مشکل فنی وجود داشت. بالاخره شروع شد. ازینجا به بعد چیزی که خاطرم مانده کمی سورئالیستی است! کار که کمی جلو رفت سکوت مطلقی بر کل کوهستان حکم فرما شد. نور که تا لحظاتی پیش مستقیم به ویدیووال می‌تابید حالا کاملا رفته بود و تصویر واضح واضح بود. همه به ویدووال چشم دوخته بودند! حتی ایستاده‌ها چرخیده بودند سمت تصویر و خیره شده بودند. من سرم سمت جایگاه نبود و فقط داشتم مردم را ورانداز می‌کردم. کمتر کسی در حال رفت و آمد بود. چند دقیقه‌ای همه چیز از حرکت ایستاد! کار که تمام شد همه چیز دوباره به حرکت افتاد. رفت و آمدها از سر گرفته شد و سر و صداها سکوت را شکست. شاید بتوانم هزار و یک دلیل بیاورم که چرا این‌طور شد و احتمالاً دو سه تایش هم واقعاً منطقی و درست باشد. اما اینکه چرا اصلا ذره‌ای انتظار چنین صحنه‌ای را نداشتم، برایم مسأله مهم‌تری است. اشتباه نکنید! نمیخواهم بگویم کار صاحب دارد و خودش همه چیز را جور کرد و ازین جور حرف‌ها! اصلا مال این حرف‌ها نیستم! اما آن لحظاتی که مردم به قاب تصویر خیره شده بودند یک فکر مشترک از ذهن همه ما چهار نفر عبور می‌کرد: «آیا فیلم‌ها الزاماً باید در سالن‌های سینما دنبال مخاطب بگردند؟» ✍️ حسین جمشیدی 🔹@fanoosekhial
📚 تصویر جان می‌گیرد، راه می‌رود و عجیب‌تر این که حرف می‌زند. و این ظهور زمان و مکان در تصویر، سینما را به «مثلی محدود برای خلقت» مبدل کرده است. (آینه جادو جلد سوم ص ۱۸۷) ✍ اگرچه این توصیف شهید آوینی درباره پیدایش سینما است؛ ولی قبل‌تر از اختراع دوربین تلاش‌های بسیاری برای جان بخشیدن نقاشی صورت گرفته و رفته رفته با پیدایش و تکامل سینما، انیمیشن یا همان پویانمایی از دیگر هنرها متمایز شده است. پس اصلی‌ترین عامل در پیدایش عالم انیمیشن جان گرفتن نقاشی است. 🟢 ما در این دوره به صورت گام‌به‌گام اصول و مبانی جان بخشیدن و ایجاد حس در شخصیت را دنبال می‌کنیم. و تلاش خواهیم کرد همین طور که براین مهارت مسلط می‌شویم، آن را در خدمت روایت قهرمان ایرانی سوق دهیم. 🔸 برای اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: ☎️ ۰۹۱۳۸۸۹۹۷۱۰ 🔹@fanoosekhial
رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند شهادتت مبارک...🖤