eitaa logo
فانون | موفقیت و رشد تحصیلی
7.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
164 ویدیو
5 فایل
رسانه تخصصی دانشجوها اینجا یادمیگیری چطور یه دانشجوی معمولی نباشی! همراه با آموزش های مساله محور و تجربه شده😉 هدفگذاری و برنامه‌ریزی🎯 مهارت‌آموزی💻 کسب‌درآمد💰 تندخوانی📚 و... دوره های رایگانمونُ از دست ندی❗ . سوالی داری من اینجام🙋‍♀️ @fanoun_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلااااام👋 من فاطمه نظری ام فارغ التحصیل مهندسی برق💡 دانشگاه دولتی بین المللی امام خمینی قزوین درس📚 خوندم. ساکن تهرانم تو قبولی های کنکور اون موقع رتبه دوم ریاضیای مدرسه شدم😁 همونطور که تو تجربه های فانونی گفتم از همون ترم ۱ دنبال پیدا کردن راهی واس آشنایی بیشتر با رشته ام و کارای پژوهشی بودم😎 ترم ۲ گروه خودروالکتریک🚘 دانشگاه رو دوباره راه انداختم.
. در کنارش رفته بودم پارک علم و فناوری قزوین و یه ایده داشتم و میخواستم اونجا هسته رشد داشته باشم. پس باید از ایده ام جلوی داورا دفاع میکردم خداروشکر قبول شدم😍 و کوچکترین عضو پارک علم و فناوری قزوین بودم😁 تابستونِ بین ترم ۲ و ۳ بخاطر گروه خودروالکتریکی🚘 که گفتم قرار گذاشتیم ۵ شنبه جمعه ها بریم دانشگاه همه برگشته بودن و خوابگاه ها هم که خالیِ خالی بود یادمه یه شب من چادرمو پهن کردم زمین کوله مم گذاشتم زیر سرم خوابیدم تا فرداش بالاخره بهمون لحاف و تشک دادن که اینطوری با چرخ دستی حملش کردیم😂 .
. ترم ۳ هست... کنفرانس های مختلف رو داخل دانشگاه شرکت میکردم تا علاقه ام دستم بیاد...😉 باز هم پیش میومد ۵شنبه جمعه هایی که خونه بودم ساعت ۶ صبح پا میشدم یه مسیر طولانی با تاکسی🚖 و مترو تا تو کنفرانس های مختلف شرکت کنم و سر در بیارم چی به چیه.... در کنار همه اینها کلاس ها و آزمایشگاه های دانشگاه هم پابرجا بود (عکس سمت چپ) ترم ۴ دستمون بیشتر راه افتاده بود و داشتیم تجربه فنی میکردیم... وسایل الکتریکی خریده بودیم و تست میکردیم🔌 (عکس بالا سمت راست)
. عکس بالا همون عکس خودروالکتریکِ دستیازیه که خود دانشجو ها ساخته بودن😁 تو اون تابستون تو کارگاه مشغول یادگرفتن مهارت های رشته مون و کسب تجربه بودیم... تو کارگاه فقط من و دوستم چادری🧕 بودیم... حتی با قطعات الکترونیکی یه پاور بانک رو خودم ساخته بودم و واقعا هم کار میکرد و گوشیمو باهاش شارژ میکردم🔋😂 از چیزی که خودم ساختم استفاده کاربردی میکردم انقدررررر شیرین بود که نگو😍 .
. ترم ۵ به اصرار و علاقه مندی من تو یه رویداد استارتاپی با همسرم شرکت کردیم😍 همسرم سرکار بود و من بیشتر کارا رو انجام دادم😁 فقط به ارائه روز آخر رسید و اونجا رتبه دوم🥈 رو کسب کردیم. بی نهااااایت از این تجربه خوشحال بودم 😍 عکس سمت چپ هم تقدیرنامه شه😌 . ترم ۶ بود و درسها سختتر و اساتید سختگیر تر...😖 ترم ۶ کمی فعالیت های غیر درسیمو کمتر کردم و بیشتر به خوندن درسها و البته خانواده و دوران عقد رسیدم😍 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ترم ۷ مصادف بود با ۲۰ واحد تخصصی و عروسی ای که نزدیک امتحاناتت در پیش بود😶‍🌫 تو همون مشغولیت های زیاااااد عروسی نونمون نبود آبمون نبود تو یه مسابقه علمی خارج دانشگاه هم شرکت کرده بودیم🤦‍♀😐 تازه یکی از درسای خودمونم پروژه داشت... بعد عروسی ۱۰ روز مونده بودم خوابگاه فقط بخاطر امتحانات یکی دو روزی برگشتم باز رفتم بقیه امتحانا رو بدم و بعدم فقط من و دوستم و چندتا برقی بیچاره دیگه😂 مونده بودن واس تحویل پروژه ها🥴 ولی خداروشکررررر موفقیت آمیز بود و بالاخره برگشتیم خونه واس تعطیلات...
. ترم ۸ ما ترمی بود که کرونا شروع شد و همه چی تعطیل شد😁 همچنین دیگه باید پروژه کارشناسی مونم تحویل میدادیم. تعطیلات کرونا باعث شده بود وقتم باز تر بشه و تو همین حین فکر کنم اردیبهشت بود تو یه مسابقه علمی شرکت کردم و جزو ۱۰ نفر برتر شدم😍 (تاریخ تقدیرنامه برای مرداده چون چندماه بعد فرستادن) یعنی تو اوج کرونا و اینکه همسرم هم شغلش تو بیمارستان بود و استرس زیادی داشتیم بابت مبتلا شدنش بازم نمیتونستم آروم بشینم😂 از اونجا دیدم چقدر به برنامه نویسی👩‍💻 نرم افزار بیشتر از برق علاقه دارم .
. بنابراین همونجایی که کارآموزی میرفتم بعنوان برنامه نویس💻 استخدام شدم و بخاطر کرونا دورکار بودیم واقعا کارمو خیلی دوست دارم و تلاش و تلاش و تلاش...✌️ برنامه نویسی تو یه استارتاپ و نفس کشیدن تو این فضا خیلی برام جذاب بود. و البته تغییر حوزه کاری از برق به نرم افزار یه مقدار کارو برام سخت کرد بود . الانم که در کنار برنامه نویسی در خدمت شما فانونی های عزیزم هستم😍 پ.ن: سعی کردم خیلیییی مختصر فقط در حد آشنایی بهتون بگم وگرنه فعالیتا خیلییی بیشتر از این حرفاس😁
. ممنووووونم از لطفی که دیشب به بیوگرافیم داشتین😍 میخوام براتون بیوگرافی سارای فانون رو بذارم بچه های علوم انسانی خصوصا حسابییی دل بدین🤩 .
. سلام من سارا هستم!🧕 از نوع جعفری اول شون! من رو به سین جیم الف هم میشناسند!😉 ورودی ۹۶ بودم و روانشناسی دانشگاه دولتی بیرجند خوندم و الانم ساکن مشهدم از بدو ورودم به دانشگاه، با هدف مشخص و برای یک مسیر مشخص تلاش کردم و دنبال رسالت زندگیم✨ بودم و همچنان بعد از فارغ التحصیلی هم هستم؛ و از همون اول دنبال راه های ورود حرفه ای به رشته ام بودم🧐 .
. تو دوران دانشجویی خیلی فعال بودم از کانون همیاران سلامت گرفته تا انجمن علمی😁 اون موقع همراه بچه های تشکیلات از 150 دانشجو نیازسنجی کردیم📝 بر اساس نیازهای دانشجوهای دختر🧕 کارهای مختلفی انجام دادیم. در همین راستا تو رویداد استارتاپی سلامت روانی اجتماعی دانشگاه فردوسی شرکت کردیم و جزء گروه های برگزیده شدیم😍 (عکس بالا تقدیرنامه اون رویداده) ترم 3 به بعد بود و با جمعی از رفقای خوبم ری را هسته زنان و خانواده بسیج دانشجویی دانشگاهمون شکل گرفت! و ما بنیانگذاران این هسته بودیم ری‌را یعنی بانوی هُشیـار و آگاهِ این سـرزمین🌸🍃 درتلاش‌برای‌تعالی ناگفته نماند که مخالفت های خیلی زیادی هم در مقابل شکل گیری این هسته وجود داشت...! ولی ما کارمونو انجام دادیم💪 .
. کارهای عملی و تجربی برای ما دانشجوهای رشته های علوم انسانی از جذابیت های وصف ناشدنی و متمایز دوران دانشگاهه!🤤😍 منم واحدهای عملی رو فرصت خوبی برای این شروع این تجربه ها میدونستم و روی هوا میقاپیدمشون و به جدی ترین حالت ممکن اونها رو طی میکردم!😁 آزمایشگاه روانشناسی تجربی و وسایل هاش و شرایط کنترل شده اش و حساسیت های ثبت موقعیت و زمان و...!❤️ آزمون های شخصیت...🥺❤️ و پیدا کردن آزمودنی... و تفسیر کردن ها... و خرده مقیاس ها.. و بعدها دانشجوی فعالِ دوره صلاحیت حرفه ای روانشناسیِ دانشگاه تربیت مدرس هم شدم .