eitaa logo
انتشارات فراهنر
106 دنبال‌کننده
34 عکس
3 ویدیو
0 فایل
📌 انتشارات فراهنر 📌 🗂 صفر تا صد چاپ کتاب های خودتان را به ما بسپارید 👍 از یک نسخه تا هر تعدادی که بخواهید . 🌐 سایت و فروشگاه اینترنتی ما : http://Www.farahonar.net 🎧ارتباط با ادمین : @frahonar
مشاهده در ایتا
دانلود
https://farahonar.net/?p=11829 لینک خرید کتاب طنز خلاق و جذاب مغازه خودکشی اثر ژان تولی انتشارات فراهنر
*کتاب «رسانه و سرمایه‌گذاری صنعتی» منتشر شد* 🌎https://purson.ir/sntlgd
فکر اقتصادی؛ توسط انتشارات فراهنر؛کتاب «رسانه و سرمایه‌گذاری صنعتی» منتشر شد https://fekreeghtesadi.ir/?p=34756
🍂🍁🍂 ایدهٔ جذاب نامه نوشتن نویسنده به آینده‌‌اش «منِ عزیز»: نامه‌هایی است که آن ناپولیتانو رمان‌نویس به خودِ آینده‌اش نوشته است. «چهارده ساله بودم که اولین نامه را نوشتم، این ایده را از یک رمان گرفته بودم. داشتم در اتاق خوابم تنهایی امیلی در نیومون۱، مجموعه‌ای از ال. ام. مونتگومری را می‌خواندم که رمان معروف‌تر آن شرلی در گرین گیبلز۲ را نیز نوشته است. کتاب‌های مجموعۀ امیلی سه تا هستند و با اینکه عاشق آن شرلی بودم، با امیلی بیشتر ارتباط برقرار می‌کردم. آنه یک برون‌گرای جسور است اما امیلی تودارتر و جدی‌تر است. من یک بچۀ جدی و کرم کتاب بودم. در واقع، می‌توانم رد کودکی‌ام را در شخصیت‌های ادبی مونث مورد علاقه‌ام پیدا کنم: از تریکسی بلدن تا بتسی و تریسی، امیلی در نیومون تا مورگئین در مه‌گرفتگی‌های آوالون۳ و تمام زن‌های دفترچۀ طلایی۴ دوریس لسینگ. چهارده ساله بودم و تنهایی عمیق امیلی درونم طنین‌ می‌انداخت. وقتی بخشی از رمان دوم را می‌خواندم که در آن امیلی به خودش در آینده نامه می‌نویسد، کتاب را زمین گذاشتم و همان کار را کردم. برایم مثل یک‌جور تلنگر بود، ایدۀ نوشتن نامه مرا به شوق می‌آورد. کار فوق‌العاده‌ای بود و در عین حال بچه‌ای درون‌گرا مانند من می‌توانست بی آن که کسی بو ببرد از پس کار برآید. وضعیت موجود زندگی‌ام را توصیف کردم و از امیدها و آرزوهایم برای خودِ ده سال بعدم گفتم. نوشتن نامه که تمام شد، آن را مهر و موم کردم و از همان لحظه با میل خودم به بازکردنِ آن نامه مبارزه کردم. هنوز یادم هست که در ۱۶، ۱۸ و ۲۰ سالگی چقدر سخت بود که جلوی خودم را بگیرم و نامه را باز نکنم. موضوع همان به تأخیرانداختنِ لذت بود. در آن برهه از زندگی، یک دهه برایم به معنای ابدیت بود. حالا برایم عجیب است. واقعاً فکر می‌کردم بناست چه چیزی در آن صفحات پیدا کنم! حقیقتی دربارۀ خودم که اگر از آن آگاه می‌شدم، می‌توانستم شاد زندگی کنم؟ پاسخی به این سؤال که من که بودم و چه اهمیتی داشتم؟ صبح روز تولد بیست‌و‌چهار سالگی‌ام آن نامه را باز کردم؛ قبل از خواب نامه را کنار تختم گذاشتم تا صبح که چشم باز می‌کنم اولین چیزی باشد که می‌بینم. مانند حس‌وحال صبح روز کریسمس بود. منبع : مد و مه @Farahonar_pub