9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب پایان غافلگیر کننده ای داشت
مثل یک فیلم مافیایی بود 😳
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشت خشک در افغانستان و تعریف خوشمزه بودن آن از زبان یک ایرانی
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گورکن عسلخوار در برابرِ پلنگ
🔹جانوری از خانواده راسوها، بومی آفریقا، آسیای غربی و شبهقاره هند
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بین بردن جای لکه خون با آب اکسیژنه
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علت ارزانتر بودن برخی مرغها چیه ؟
مرغ درجه یک را از روی رنگ پلاستیک تشخیص دهید
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معجزه ای از نماز که کمتر کسی
ازش خبر داره...!
#ارسالی اعضای کانال
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دفعه چه اتفاقی افتاد که بعد از عملیات وعدهی صادق۲ موشکهای حزبالله داره به هدف میخوره؟
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوشمصنوعی و متحرک کردن عکسهای زمان ناصرالدین شاه
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامانش رو برده مسافرت تو هتل ... 😄
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت کلیدی رفتار با دختر در کودکی و نوجوانی!
🎙دکتر سعید عزیزی
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاد باد آن روزگاران یاد باد 😢
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
طبقه بالای دفتر یکی از دوستانم یک مرکز ترک اعتیاد هست. هربار که میروم به دوستم سر بزنم، یکی را توی پلهها، آسانسور، جلوی در، توی پاگرد میبینم. اغلب سربهزیر و درخود فرورفتهاند. تو را که میبینند، خودشان را کنار میکشند، جلوی در اگر باشید در را برایت نگه میدارند، جلوی آسانسور میایستند تا اول تو سوار یا پیاده شوی، و معمولا وانمود میکنند سرشان به گوشی گرم است، در سکوت.
چند روز پیش جلوی ساختمان زنگ زدم، تا در را از بالا برایم بزنند، یکیشان در را باز کرد و خواست بیاید بیرون. یک قدم رفتم عقب. گفت: "نترس"
لبخند زدم: "نترسیدم"
گفت: "مرسی"
و با من برگشت توی ساختمان: "یه چیزی جا گذاشتم" لبخند زد.
با هم رفتیم توی آسانسور و سربهزیر ایستادیم. تیشرت سفید پوشیده بود، با شلوار جین خسته. سینهاش وقت نفس کشیدن، غمانگیز صدا میداد.
وقت پیاده شدن گفتم: "موفق باشی." و به طبقه بالا اشاره کردم.
زد روی سینهاش و گفت: "داداش..."
خندیدیم.
و راستش دلم گرفت. از اینکه خودشان را بدهکار، در حاشیه، نفر دومِ سوار و پیاده شدنها، رسوا و ترسیدنی میبینند دلم گرفت.
من آدم معتقدی نیستم، ولی یک نذر دارم. نذر دارم یک روز برای این مرکز یک ظرف بزرگ میوهی پوستکنده و خردشده ببرم.
میخواهم خلعت ببرم برای کسانی که در مسیر بازگشت از جهنم گلویشان خشک شده.
راستش میفهمم که بعضی از ما از بعضی از آنها آسیب دیدهایم، ولی لطفا اگر خواستند برگردند آغوش باشید، نه دیوار.
این روزها همهی آدمها بیپناه و طفلکیاند، هرکس به نوعی
✏️ سودابه فرضی پور
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb