eitaa logo
کانال محمد فرجی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
90 فایل
@faraji_mohamad ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
تو یزد خانمم پسرا را بُرد بستنی بخره منم با دخترم رفتیم از مسجد جامع یزد چندتا عکس بگیریم. همین که وارد شدیم، دیدم یه خانومی وسط مسجد با شلوارک کوتاهی نشسته! خیلی آروم به آقایی که کنارش بود گفتم: به خانومتون بگید رعایت کنه و چادری‌چیزی بزاره رو پاش. آقا در جواب گفت: اینجا جای عمومیه به شما ربطی نداره مگه ماموری!؟ گفتم: منم چون محیط عمومیه گفتم. دیگه ادامه ندادم و بدون هیچ حرفی رفتیم تو‌حیاط مسجد، گشتی زدیم و موقع خروج، به خانمی که نگهبان مجموعه بود گفتم: اینجا مسجده و باید براتون مهم باشه. طرف با شلوارک تا بالای زانو تو خونه خدا نشسته و شما واکنشی ندارید!؟ حراست رفت سمتشون و ما هم از مسجد اومدم بیرون. هنوز درست وارد کوچه نشده بودیم که از پُشت سرم فریادی شنیدم:هوی هوی مردک چندتا فحشی که نمیشه بگم .... دخترم باهام بود و نمی‌خواستم درگیر بشم حتی لفظی! گفتم بابا جان بدو بریم ! بعدم به سرعت به طرف ماشین دویدیم تو پیچ کوچه‌ی دوم، دیگه نفس دخترم سوخت و به هن هن افتاد. سرعتمون کم شد و ایستادیم. یهو دیدم عه! طرف هم دوان دوان اومد و رسید! نمیخواستم بچه ام فحش‌هاشو بشنوه ولی راهی نبود. نزدیک تر که شد، دیدم تو دستش ی جور پنجه بُکس بود که انگار روش چیزی شبیه تیغ هم داره! فقط فرصت بود که فاطمه حسنا رو به گوشه دیوار هدایت کنم که هم در امان باشه و هم کمتر شاهد درگیری باشه. با فحاشی و فریاد به طرفم حمله ور شد. اولش فقط دفاع کردم ولی دست بردار نبود! تصور میکرد از ترس فرار کردم نه بخاطر دخترم، چون مدام وحشیانه تر حمله می کرد و الفاظش رکیک تر می شد. نمی‌تونستم بفهمم چشه و چرا از تذکر ساده من انقدر برآشفته شده، اما وقتی دیدم دست بردار نیست و خیلی تو جوه، مجبور شدم ادبش کنم. چند دقیقه‌ای درگیری داشتیم اجازه ندادم حتی دستش بهم برسه اماخب، حسابی یادش دادم که دعوا یعنی چی! وقتی دید دیگه نمیتونه کاری کنه، باز دهان گشادش رو باز کرد به فحاشی ناموسی و... اون خانمی‌هم که باهاش تو مسجد بود هم رسید شروع کرد به فحاشی و... دخترمو بردم سمت ماشین و‌اونهارو با تربیت خانوادگیشون تنها گذاشتم، همون موقع دونفر دیگه اومدن برای جدا کردن آرام کردن محیط و ... دوست نداشتم دخترم حرف‌ زشت بشنوه دوست نداشتم درگیری و تحقیر طرفو ببینه، اما خُب نمیشد دفاع نکنم....
هر وقت در زندگی حس کردید راه را گُم کرده اید، به دربِ خانه ی أبی عبداللّٰه الحسین علیه السلام بروید! | |
رفیـقِ دل شکستـه ها امام حُسینِ خسته ها
گزارش مهربانی شما
فرمودند: هنگامی که از ابرها بارانِ سختی بارید، چترِدوستان و برادران امتحان می شود! | |
اگر جلوی این عفریته گرفته نشه ، قربانی های ماجرای ایذه از اینم بیشتر میشه... از کسی که پسرشو سپر بلای ضد انقلاب کرد چه انتظاری دارید؟
سلام نزدیک میشیم به عید قربان ببینم چیکار میکنیدا 6037991947056184 شماره کارت برای کپی
آن ڪس که پناهم بدهد باز حسین است..🤍 -شب‌زیارتی
4_5792164239363805583.mp3
3.39M
عاشقی یعنی؛ هر شب برات شب‌جمعه باشه... همه زمین‌ها برات ڪربلا باشه... و تو فقط غرق نگاه معشوقت بشی و هیچی حواست رو پرت نڪنه... خلاصه‌ی عاشقی همینه :)
اصلاً از رحمت نگاه جواد، زندگی‌های ما شده آباد عاشق چشم نافذش شده‌ام، وَ تَوَکَّلتُ... هرچه بادا باد...
السَّلامُ عَلَىٰ مُهجَة قلب الرِّضَا، وَ بابه الَّذِي مِنْهُ يُؤتىٰ... السَّلامُ عَلَىٰ الجَواد. 📸 اثر «جواد الشهید» از حسن‌ روح‌الامین علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام
دلتنگ کاظمین