✅نکات و #مباحث_جانبی_و_مفيد
❇️ کتابی که شهید صدر در سیزده سالگی نوشت، موضوع پایاننامه دکترا در دانشگاه تلآویو
🔸 راشل کنتز فیدر، پژوهشگر بنیاد پژوهشی موشه دایان (وابسته به دانشگاه تلآویو) در طرحنامه دکترای خود که آن را در مجله مطالعات خاورمیانه بریتانیا منتشر کرده است، مینویسد: «تألیف این کتاب از سال١٩۴۶ آغاز شده است؛ سالی که صدر از کاظمین به نجف مهاجرت کرد تا تربیت دینیاش را آغاز کند. او علیرغم سن کم، بلوغ فکریاش را ثابت کرده بود؛ زیرا پیشتر در اوان نوجوانی در مباحث فلسفی و حقوقی تسلط پیدا کرده بود… گفتاری تاریخنگارانه و محققانه درباره اختلاف نظر بر سر فدک، بخش اصلی این کتاب است؛ زیرا تا کنون تحقیقی نقادانه و جدی در این موضوع انجام نشده است. منابع اندکی درباره این واقعه هستند که نوعاً به حواشی پرداختهاند و یا واقعیتها درباره نزاع فدک را خیلی ساده بیان کردهاند…»
🔹 این کتاب اگرچه در نوجوانی صدر (١٣سالگی) تألیف شده، یکی از عمیقترین و دقیقترین کتابهایی است که در تحلیل بخشی از زندگانی حضرت زهرا(س) به نگارش درآمده است. فدک در این کتاب نقش تنهای تنومند از پژوهشی پر شاخه را ایفا میکند؛ پژوهشی که در ۵ فصل سامان مییابد و با نظمی خاص افزون بر نقل و نقد دقیق ماجرای فدک، به موضوعاتی عمیقتر در اندیشه دینی نیز میپردازد. تاآنجاکه شاید بتوان گفت که اساساً صدر فدک را بهمثابه دستمایهای برای بررسی نوع برداشت مسلمانان صدر اسلام از معنای دین، برگزیده است و از اینرو همانقدر که این کتاب ماهیتی تحلیلی-تاریخی دارد، میتواند پژوهشی در حوزه فلسفه دین نیز قلمداد شود. شاخههای این پژوهش، در عین اختصار، گستره پردامنهای دارد و برای مثال به دیدگاههای شخصیتهای صدر اسلام در حوزههایی مانند اقتصاد نیز میپردازد.
🔸 صدر با فصل پنجم کتاب، دادگاهی برپا میکند و شکایت حضرت فاطمه(س) از خلیفه اول را طرح و پاسخها و ادعاهای خلیفه اول را در بوته نقد میگذارد. او در این فصل که مجموعهای از بحثهای فلسفی، زبانی، حدیثی، اصولی و فقهی را در خود دارد، قدرت علمیاش را بهرخ میکشد. مبانی مختلف علمای شیعه و سنی در موضوعات گوناگون را نقل و نقد میکند. برای نمونه در ضمن بررسی معانی مختلف حدیثی که خلیفه اول درباره ارثگذاری انبیا به پیامبر(ص) نسبت داده است به بررسی حقیقت معنای ارثگذاری پرداخته و مینویسد: «در حقیقت، مال از فرد ارثگذارنده به فرد ارثبرنده انتقال مییابد و علم و نبوت به صورت حقیقی انتقال نمییابند. بر اساس نظریۀ اتحاد عاقل و معقول میتوان به طور کاملاً واضح نشان داد که انتقال علم ممکن نیست. اما اگر به مغایرت وجودی میان عاقل و معقول اعتراف کنیم، باید گفت: در تجرّد صورتهای علمی و اینکه آنها به نحو صدوری، قائم به نفس هستند، هیچ تردیدی نیست؛ یعنی معلول نفس هستند و معلول واحد به حسب ذات - نه فقط به مجرد اتصال - به علت خویش وابسته است و هویتش با آن ارتباط دارد. پس محال است که به علتی دیگر انتقال یابد…»
◀️ متن کامل یادداشت:
✴️ khabaronline.ir/news/1229853
@fiqh_osoul
May 11