آیتالله میرباقری:
رزقِ محبّتِ امام یکی از مائدههای آسمانیست که خداوند در غدیر از آسمان نازل کرد.
در غدیر امکان دستیابی به این سِّر و این حقیقت فراهم گشت. بنابراین این باب گشوده شد و به شفاعت پیامبر اکرم(ص) این سفره و این مائده آسمانی بیپرده باز شد و حجابها کنار رفت.
به همین خاطر غدیر «عِیدُ اللَّهِ الْأَکْبَر» شد. در غدیر از این سرِّ الهی پرده برداشته شد و این نعمت ظاهر گشت و لذا پس از آن این آیه نازل شد:
«الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُم» (مائده/۳)
⬅️ پس اولین ثمره غدیر این است که کفار از دین شما ناامید شدند که کفاری که عُمَدِ نار میباشند
✔️ مراد از «الَّذینَ کَفَرُوا» ابلیس و امثال اوست که از نزول وحی آگاه میشوند.
✔️در روایت آمده است:
هنگامی که غدیر برپا شد و پیامبر امیرالمؤمنین را معرفی کردند،
👹 ابلیس نالهای زد که از ابتدا تا آن زمان چنین ناله هراسانگیری نزده بود.
تمام فرماندهان ابلیس به سمت او سرازیر شدند و گفتند چه اتفاقی افتاده است؟
گفت پیامبر(ص) کاری کرد که اگر محقق شود هیچ کسی معصیت نمیکند.
پس از اعطاء مأموریت رهبری جامعه به امیرالمؤمنین(ع) و قبول ایشان و پرده برداری از ولایت حضرت، با طلوع خورشید ولایت دوران ظلمتِ شب به پایان رسید و به همین خاطر ...
✔️«الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُم» نازل شد.
هرچند جبهه باطل دوباره به میدان آمدند و ابلیس دست برنداشت...
✔️همانگونه که روایت صحیحهای از تفسیر علی بن ابراهیم که در آن آمده است:
پس از غدیر، شیاطین با نگرانی پیش ابلیس آمدند. ابلیس به آن ها گفت: نگران نباشید. بعضی از این مردم به من قول دادهاند و از عهد خود نمیگذرند.
✔️در روایتی دیگر میفرماید:
هنگام برگزاری سقیفه، ابلیس لشگریانش را صدا زد و در حضور آنان تاج پادشاهی بر سر گذاشت و گفت بروید خوشحال باشید و عیاشی کنید.
❌خلاصه مطلب:
زمانی که امیرمؤمنان(ع) به مقام ولایت و جانشینی پیامبر(ص) دست یافت، شیطان از گمراهی مردم ناامید شد، اما در روز سقیفه که خلافت امام علی(ع) را غصب کردند شیطان به شادی پرداخت و دوباره جان تازهای گرفت.❌
har-shiee-ze-nor (1).mp3
4.51M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هر شیعه ایی ز نور رخ حیدر است و بس
این دل همیشه بر در او نوکر است و بس
#حیدر_امیرالمؤمنین
#علی_مولا
#عید_غدیر
#شیعه
#علی_فانی
چه عالمیست عالم بابالحوائجی
با توست، نورِ اعظم بابالحوائجی
#میلاد_امام_کاظم
#باب_الحوائج
#موسی_بن_جعفر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅آیات شهادت🔅
📚تفسیر یک آیه از قرآن را بشنوید...
🎤خطیب: حجت الاسلام محسن قرائتی
✊🏻شهیدان زندهاند، الله اکبر✊🏻
💠وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ💠
ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ .(١٦٩)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#تفسیر
#آل_عمران
#جزء_چهار
#آیات_شهادت
#استاد_قرائتی
#یک_آیه
#شهیدان_زندهاند
مروری بر مطالبات رهبری در متن حکم ریاست جمهوری
#تنفیذ
#مطالبات_رهبری
#مدیر_باکفایت
#رفع_موانع_تولید
#پول_ملی
#رئیسی
#روحانی
«وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»
#مباهله
#ولایت_امیرالمؤمنین
✅ با خیال راحت بخورید...
همسر شهید برونسی:
نخستین فرزندمان هفتماهه بود که به شهر مشهد مقدس آمدیم. ابتدا خود آقای برونسی آمده بودند و بعد هم نامهای برای پدر نوشتند که اگر دوست دارید دخترخانمتان را بفرستید به مشهد، اگر هم دوست ندارید من حرفی ندارم، فقط فرزندمان را نزد من بفرستید. من حتی اگر کلاهم نیز در آن روستا بر سر نیزه بیفتد نمیآیم آن را بردارم! چون تقسیم اراضی صورت گرفته و اشکال شرعی دارد و عوایدش حرام است. ...
ابتدا که ایشان آمدند مشهد، در یک کارگاه ماستبندی و مغازه لبنیاتی مشغول کار شدند و روزی پنج تومان به او حقوق میدادند. ... یک هفته بعد از آنکه ما آمده بودیم مشهد، آقای برونسی روزی آمد و گفت که من دیگر نمیروم در آن لبنیاتی کار کنم. گفتم به چه دلیل؟ آنجا که نزدیک خانه است و از این حرفها. جواب داد صاحب آنجا هر وقت میخواهد شیر به مردم بفروشد، از قبل مقادیر زیادی آب به شیرها اضافه کرده است.
آن آبهای اضافه را خود من باید با شیرها مخلوط کنم. بعد هم شیرهای ناخالص و تا حدی تقلبی را من باید پای ترازو ببرم. حالا از من و شما گذشته، ما هیچی! این بچه چه تقصیری دارد![؟] اگر او الان نان حرام بخورد، فردا میخواهد چه موجودی بار بیاید؟ بدین ترتیب شهید برونسی از آن لبنیاتی بیرون آمدند و بلافاصله در یک مغازه سبزیفروشی ... مشغول کار شدند ولی دوباره چند روز بعد دیدم که آمده و میگوید اینجا هم دیگر سر کار نمیروم.
یک سری بیل و کلنگ و وسایل مربوط به بنایی خریده و با خود به خانه آورده بود. گفتم با اینها میخواهی چهکار کنی؟ گفت از فردا میخواهم با این وسائل سر گذر بایستم تا برای کسانی که کار بنّایی دارند کار کنم. سبزیهایی که صاحبکارم در آن سبزیفروشی به دست مردم میدهد پر از گِل و زائدات است و پولی که مردم میپردازند صرف هزینه سنگینیِ افزوده و غیرواقعی به این سبزیها میشود. بنابراین هر نانی که از آنجا در بیاید دارای اشکال شرعی است. ...
آن زمان من سن و سال کمی داشتم و گاهی که بین من و همسرم حرفی سخنی رد و بدل میشد، میپرسیدم ما این همه راه را از روستا هم آمدهایم و شما مدام شغلت را عوض میکنی، حالا مردم روستا و فامیلها آیا به ما نمیخندند؟ آیا نمیگویند این آقا عبدالحسین، ملکی را که از ناحیه تقسیم اراضی سهم قانونی خودش محسوب میشده قبول نکرده و رفته سر گذر ایستاده و میخواهد کار بنایی کند؟
ایشان در پاسخم گفت این حرفها و سخنها هیچ عیبی ندارد، بلکه درآوردن نان حرام با عیب و اشکال همراه است. این بچه اگر با نان آمیخته با حرام بزرگ شود، خدا میداند که فردا چگونه بار میآید و در جامعه چگونه ظاهر میشود. ولی در مقابل اصلاً ننگ نیست که من سر گذر جویای کار باشم و نان سالم و حلال دربیاورم. خلاصه، چند روزی رفته بود سر گذر که ایشان را بردند سر کار ...
روزی را به خاطر دارم که ایشان از صبح رفتند سر کار بنّایی. غروب که شد، دیدم در بازگشت، اسباببازیهایی برای بچهها خریدهاند، از آن طرف هم پاکتهایی مملو از موز و چند نوع میوه دیگر خریده بود و با افتخار و غرور میگفت نگاه کن! من امروز خیلی خوشحالم، چرا که هرچه از اینها بخورید کاملاً حلال و طیب و طاهر است.
خب من که او را کاملاً میشناختم و میزان تقیدات شرعیاش را میدانستم، با تعجب میپرسیدم درآمد شما که همیشه حلال است، مگر درآمد امروزتان چه فرقی با دیگر روزها دارد؟ میگفت: «امروز با همیشه فرق دارد، چون آنقدر عرق ریختهام که هرچه حساب کنید نانمان حلال و پاک و سالم است؛ با خیال [راحت] از اینها ... بخورید، هیچ غشی در آن نیست، خیلی برای این نان زحمت کشیدهام، من همینطور کارها را دوست دارم».
📚شاهد یاران - شماره ۹۴ و ۹۵
#شهید_برونسی
#رزق_حلال
#سبک_زندگی_اسلامی