ای غرب
است. اگرنه آنها دین فردی و منزوی و غیرسیاسی را تشویق هم می کنند و در دامان سرمایهداری و فردگرایی مخصوص به آن ارزیابی میکنند.
روحیه ملی، دینی و جمعی که تضعیف شد، تنهایی انسانها بیشتر شده و این، جامعه تودهایتر و قابل کنترلتر توسط دولت را رقم میزند. این جامعه به جای انسانی بودن، ماشینی است و زمینه قویتر شدن دولت امنیتی و کنترل گر مجهز میشود.
در این سو، جمهوری اسلامی، دولت قانون و دولت فطرت است و عمدتاً امنیت آن نیز هستی شناختی، نرم و چند بعدی و مردمی و افقی است نه از بالا به پایین. این امنیت، امنیت صرفاً سخت و از بالا به پایین و یکسویه نیست بلکه از جانب مردم و چند ضلعی و عمیق و در یک کلام مردم نهاد است. همچنین این امنیت وجودی، برخاسته از مبانی الهی و فلسفی (صدرایی) انقلاب است که نه تنها منافی آزادی فردی نیست که عامل و پایه محکم آن است.
نگاه جمهوری اسلامی مبتنی بر حضور شهروندان است. درحالی که دولتهای غربی این مسأله را حذف یا مورد بیاعتنایی قرار داده و به شهر و جامعه ماشینی و خودبخ
ودی تن دادهاند. در این شرایط آزادی هم بیمعنا یا کممعنا میشود و به آزادی انتخاب به جای آزادی به مثابه توانستن تقلیل مییابد. حتی ماشینها و هوش مصنوعی هم توان انتخاب دارند (بازی شطرنج با رایانه را در نظر آوردید که رایانه هم انتخاب میکند).
آزادی اصیل بر استقلال فردی و ملی و آگاهی و مبارزه و شجاعت مبتنی است. استقلال بینظیر سیاسی ایران در دنیا، مبنایی محکم برای آزادی فردی و شرافت و اصالت و شجاعت و تمایز شهروندی است. این استقلال هرچند توأم با سختی است اما مردم را در ایده پیشرفت که مستلزم سختی است نگه داشته است. تا حدی که عمده مردم ایران خواهان پیشرفت کشور و اهداف بزرگ هستند و به قدرت دفاعی و علمی کشور میبالند. تحریمهای سخت و هوشمند نیز در همین راستا سبب پیشرفت کشور و هوشمندی ملی شد. در نهایت، رفاه و اعتدال و تعالی و در یک کلام پیشرفت، محصول همزمان استقلال و آزادیهای جمهوری اسلامی است.
انقلاب اسلامی اولاً و بالذات برای آزادی به وجود آمد. حتی امنیت کشور محصول آزادی است و این در برابر دوگانه آشتیناپذیر یا ثنویت سخت امنیت و آزادی در اندیشه سیاسی غرب است. مصداق این مدعایمان این که بسیج یک نیروی مردمی و خودجوش بود که مبتنی بر آزادی شکل گرفت و در دفاع مقدس و اوایل انقلاب، امنیت کشور را تأمین کرد و همچنان تأمین میکند.
در این شرایط، اندیشه غربی از جمعگرایی، احیای جامعه و همدلی و تعاون و خودجوشی (مشخصه بسیج) ناامید شده و خود را در بنبست افق میبیند(بیافقی) و حکیمانه است که رهبر انقلاب القاکنندگان بنبست و نامید را ایرانستیز میدانند.
افول حماسه و تلاش و سختی کشیدن برای سعادت جمعی و حتی سعادت فردی یکی دیگر از معضلات غربیهاست. آنها تحت سیاست شادکامی از آرمانهای بزرگ خود دست کشیدند؛ آرمانهای که علم را انباشتی و نجات بخش می دانست.هرچند علم بدون دین بود که علم را از اخلاقیات و آرمان بودن انداخت و فجایعی چون جنگهای بین الملل اول و دوم و کشتار جمعی در جای جای دنیا را به وجود آورد.
مشکل دیگر غرب، کشتن نسبت آزادی و حقیقت است که پوچ گرایی پست مدرن را در پی داشته است. تناقض آنها در آزادی در خصوص کشورهایی مانند افغانستان و... که دیدار با مدرک اصفهان مورد اشاره رهبر حکیم انقلاب هم قرار گرفت محصول یقین ستیزی و قطع نسبت حقیقت یا واقعیت با آزادی در اندیشه دولتها و سیاست رسمی غرب است.
کانون محوری آنها نه حقایق و فلسفه سیاسی و عدالت و آزادی که منافع اقتصادی است(حتی در مرتبه دانشگاهی و علمی نیز معمولاً چنیناند تا چه رسد به عرصه عمل سیاسی و رسمی). در این میان، چون از ایدهها و آرمانهای فلسفی و کلاسیک خود(یونانی) دست کشیدهاند، دچار روزمرگی، بیآیندگی، یأس اجتماعی، بیافقی و تناقض شده و تأکید میکنیم حتی ایده پیشرفت که ایدهای مبتنی بر باور به انسان و علم است را از کف دادهاند. ایده امروز آنها زندگی رفاهی معطوف به زمان حال و دل کندن از ایده ملی و دینی و جهانی (مشخصاً علم) است. بیهوده نیست که اعتراضات اخیر در ایران نیز هدفی جز حضور در خیابان نداشته و هیچ افق و آرمانی برای آینده و بدیلی ندارد.
یک وجه دیگر اینکه غرب از ایده پیشرفت و تکامل تاریخی دست کشیده یا تا حد زیادی دست کشیده این است که خود را پایان تاریخ میداند. نظریه پایان تاریخ فوکویاما با وجود برخی تعدیلات صورت گرفته توسط او و نظریه پایان ایدئولوژی دانیل بل و نظریه پایان آرمان صورت دیگر این ماجراست. اما مدل پیشرفت و مردم سالاری جمهوری اسلامی، آرمانگرا، واقعبین، آیندهگرا و مبین خلاقیت و تفاوت-تفاوت با سیستم مرسوم، مختوم و محتوم غربی است. نظریه پیشرفت آن مردم بنیاد و دمکراسیِ یا مردم سالاری گذرکردن است اما دمکراسیِ تردیدگرای غرب نیست. در این دمکراسی، فرد مردممدار و مردمی،
قابل ذکر
ا
ست که نظریههای لیبرال، عمدتاً عنصر عاطفه را در دستگاه نظریه خود حذف با کمرنگ کرده و انسان را به منزله یک ماشین محاسبهگر و انسان اقتصادی در نظر گرفتهاند.
قابل تأکید است که در عین تأکید بر اصالت سود و لذت اما اندیشه سیاست رسمی غرب همچنان زیر سایه لویاتان(غول آبی) و بهیومت (غول خشکی) بوده و مبتنیبر ترس و امنیت و نومیدی به انسان و آزادی و فضیلت خودجوش او است؛ ترس و امنیت و ناامیدی و سنت اعتراف که در کلیسای قرون وسطی و دیدگاه آبای کلیسا نیز مشهود است که معتقد بودند انسان موجودی گناهکار است و شمشیر باید بالای سر او باشد. و در غیر این صورت و در صورت نبود دولت، به تعبیر هابز جنگ همه علیه همه شکل میگیرد.
این همان امنیتیسازی و پروژه جنگ همه علیه همه است که ضدانقلاب خارجی و داخلی و برخی فریبخوردگان و القاکنندگان دوقطبی بودن جامعه و تضعیف دولت یا القای نظام ضعیف در پی آن هستند تا زمینه جنگ همه علیه همه و خشونت بیهدف و ویرانگر فراهم آید.
با این توضیحات، مشخص است چرا دشمن سعی میکنند شرایط کشور را امنیتی و مبتنی بر ترس همه از همه کند. قصد نهایی آنها توقف پیشرفت معنوی و مادی ایران (ایران قوی) و الگو و رقیب و بدیل نشدن برای سایرکشورها است که در بیانات رهبر الهی و جامع انقلاب اسلامی قابل استخراج و تبیین بود
17.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اعترافات بازیخوردگان اینستاگرام
✅ #بصیرت
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄

مجله معارف خرداد 1388 - شماره 66
معنای زندگی[1]
نویسنده : ابوذر رجبی
29
معنای زندگی از مسائلی است که امروزه به صورت جدی برای متفکران و اندیشمندان فلسفی مغرب زمین مطرح است. با مروری اجمالی در مسائل حوزه های فلسفه، روانشناسی، اخلاق، فلسفه دین و کلام جدید به این نتیجه می رسیم که معنای زندگی پر رنگ تر از دیگر مسائل در شاخه های یاد شده از دانش، مطرح است. در جهان معاصر پدیده های گوناگونی چون اضطراب، افسردگی، یأس و نومیدی، پوچی و... در ارتباط مستقیم با مسئله معنای زندگی است. رواج روزافزون اموری مانند خودکشی، سست شدن پیوندهای خانوادگی، طلاق، افزایش اعتیاد به مواد مخدر و توهم زا همگی ناشی از نحوه نگرش خاص انسانها به مسئله معنای زندگی است. آلبرکامو معنای زندگی را فوری و فوتی ترین مسئله می داند.[2]
چیستی معنای زندگی
پرسش از معنای زندگی همواره برای آدمی مطرح بوده است. در تاریخ فلسفه از سقراط، افلاطون و ارسطو پاسخهایی برای چیستی معنای زندگی نقل شده است. متفکرین رواقی و اپیکوری نیز در صددیافتن معنا برای زندگی بشر برآمده اند. اما به صورت مدون و جدی در دوره های جدید در مغرب زمین به این مسئله پرداخته نشده است. فیلسوفان اگزیستانسیالیست و فلاسفه اخلاق عمده همتشان در یافتن پاسخ برای معنای زندگی انسان عصر مدرن است. گر چه پاسخ واحدی نمی توان در میان آنان یافت.
واکاوی واژگانی معنای زندگی ما را به این امر رهنمون می سازد که مراد از معنای زندگی برای موجود آگاه و دارای اختیار و آزادی یعنی انسان مطرح است.[3] پاسخ به چیستی معنای زندگی به گونه ای سهل و ممتنع است. هر کسی با نگرش خاص حاکم بر فضای ذهنی خود متفاوت از دیگری به این امر می اندیشد. فیلسوف پاسخی فلسفی، روانشناس پاسخی روان شناختانه، زیست شناس پاسخی متفاوت از این دو به چیستی معنای زندگی می دهد.
بسیاری از متفکران براین باورند که علت اصلی برای مطرح شدن معنای زندگی آن است که آدمی با پدیده ای به نام مرگ مواجه می شود. چرا که مرگ پایان و محدودیت زندگی این جهانی است. اگر برای پس از مرگ قائل به حیات و عالمی نباشیم دیگر توجیه منطقی برای زنده بودن نخواهیم داشت و زندگی بی هدف و بی معنا خواهد شد. اما اگر در ورای این عالم باور به زندگی و حیات دیگری باشد اعمال و رفتار آدمی معنادار خواهد شد.
دین به این چیستی چه پاسخی می دهد؟
پاسخ ادیان به این امر متفاوت از نگرش های یاد شده است. جهان بینی دینی به جهت پذیرش موجود ابدی و متعالی و زندگی اخروی، حیات انسانها را معنادار می کند. معنا و هدف زندگی از نظر ادیان کاملا مشخص است. حتی ادیان غیر توحیدی پاسخ روشنی به چیستی معنای زندگی می دهند. در دین بودا رهایی از رنج، هدف از زندگی است و همین امر زندگی را معنادار جلوه می دهد. در ادیان توحیدی زندگی دنیوی مقدمه حیات اخروی است. البته پاسخ همه این ادیان نسبت به این امر یکسان نیست. در برخی از مذاهب با اسطوره های مذهبی به معنای زندگی توجه می شود. در بودائیسم معنای زندگی در رهایی از رنج است
در برخی از ادیان آفریقایی به معنای زندگی دایره وار قائل اند. یعنی بر این باورند که انسانها به صورت های مختلف به زندگی بر می گردند و اگر کاری نیمه تمام دارند با مرگ آن کار به اتمام نمی رسد؛با برگشت به زندگی آن کار نیمه تمام، اتمام می یابد. در این صورت زندگی معنادار و هدف دار می شود.
در مغرب زمین نیز متفکران زیادی به این مطلب اذعان کرده اند که دین پاسخگوی حقیقی به معنای زندگی است. ویتگنشتاین می گوید: چیزی که واقعا به زندگی انسان معنا می دهد، امری متعالی است. داستایوفسکی وکرکگور براین باورند که با ناپدید شدن خدا از صفحه آسمان همه چیز عوض شده و ما ظاهراً در جهان مرده ای زندگی می کنیم که تاریکی آن دامن گستر است. استیس هم بر این باور است.[4] استیس آشفتگی انسان در جهان مدرن را ناشی از نبود ایمان و دست برداشتن از خدا و دین می داند.[5] امروزه آنان که زندگی خود را بی معنا هم می دانند چاره ای جز معنادهی به زندگی خود ندارند. ولف از متفکران مغرب زمین می گوید: «کسانی که جهان را بی احساس می دانند استدلال می کنند که گرچه زندگی ما معنا ندارد اما باید چنان زندگی کنیم که گویی معنادار است.»[6] کوبین از متفکرین معاصر مسیحی بر این باور است که در این روزگار باید از آموزه های دینی برای معنای زندگی بهره گرفت.[7]
معنای زندگی به طور مستقیم با پدیده ای به نام پوچی در ارتباط است. از خصوصیات زندگی مدرن پوچ گرایی است. شیوه مواجهه با این مسئله از سوی روان شناسان، فلاسفه و ادیان مختلف است. حاکمیت نهلیسم در غرب سبب شده مسئله معنای زندگی، نفی یا اثبات آن جدی تر از گذشته مطرح شود. پوچ گرایان زندگی را چون با نفی خدا تلقی می کنند معنایی متفاوت تر از دیگران در زندگی را دنبال می کنند. بیشتر آنان معنای زندگی را در درون انسان دنبال می کنند. فلاسفه ای چون سارتر وکامو در
یقینگ
را است و به آزادی و عدالت و ارزشهای انسانی_ جهانی(الهی) مانند علم، استضعاف، ظلمستیزی، عدالت و... باور یقینی دارد.
در عین حال شناخت از واقعیت را متدرج میداند و از این رو از مطلقگرایی دوری میکند: یقینگرایی در عین پرهیز از مطلقگرایی. این در برابر دمکراسی همزمان تردیدگرا و مطلقگرای (!) غربی است که در عین مطلقگرایی دچار روزمرگی، خودخواهی و بیآرمانی و ندیدن انسان و ملل دیگر است.
چی کسی واقعگرا است؟ جمهوری اسلامی یا واقعگرایی مسلط بر غرب؟
با وجود نگاه امنیتی و نگاه بدبینانه به انسان، مکتب واقعگرایی خود را مدعی مطابقت واقعیت میداند. اما واقعیت را برش میدهد و تجزیه میکند(تقلیل و تنزل میدهد). آنها تنها بخشی از واقعیت را دیده و درباره آن هم دچار اغراق و بزرگبینی میشوند . در مقابل در الگوی جمهوری اسلامی، واقعیت به معنای طبیعت و نیز به معنای بالقوهگی و بالفعلی یا تماما آفرینش خداوند است یا امتداد آفرینش اوست. اما بالقوهگیهای طبیعت و واقعیت را خداوند مقدر کرده و انسان در مقام فعلیتسازی است.
با این مبنا، الهی بودن یعنی واقع نما بودن، یعنی مطابقت یا دست کم سازگاری با واقعیت.
دمکراسی الهی یا مردم سالاری دینی، دمکراسی صدق و مطابقت با طبیعت و نیز طبیعت انسانی (فطرت) است. به بیان دیگر، حقیقت، کانون این دمکراسی است. بر این اساس و برای مثال این دمکراسی با انواع انحصارگرایی میستیزد. جانب حقیقت میایستد و از اینرو در حصر و حصار جناح، سازمانها، دولتها، گروهها، جنسیت و هیچ چیز دیگر نمیماند و آنها را کالبدزدایی میکند.
به دیگر سخن، دمکراسی مخصوص به جمهوری اسلامی، نهایت خلاقیت و آزادی فردی است . همچنین نهایت سازگاری با طبیعت و پرهیز از خشونت و کشتار جمعی است.
در برابر تردیدگرایی دمکراسی غربی و آنچه به عنوان نسبیگرایی-به منزله شرط تساهل و دمکراسی- از آن یاد میشود نیز باید گفت اگر یقینگرایی نباشد، دچار فرد یا سوژهی لَخت میشویم که ای بسا بزودی یا آسانی منفعل میشود و مایوس و بدبین شده و براحتی نیز تن به امر غیراخلاقی و شاید فروش شرافت و اصالت خود میدهد. کاری که پس
ت مدرنیسم و لیبرالیسم متعارف با افراد میکند، در بسیاری موارد، چنین است. آنها یقین به انسان و ارزشهای انسانی را گرفته و همه اعتقادات را بعضاً به اسم تساهل در عرض هم القا میکنند. هرچند غرب در نهایت همین باور نسبیگرایی خود را درست و حتی مطلق دانسته و دچار تناقض و نقص غرض میشود.
دمکراسی غربی مصداق کنترل امنیتی، توتالیتاریسم و انحصارگرایی
آنچه در پی میآید نشان دهد مخالفت با حقیقت (امر توپر و دات دار) در دمکراسی غربی موجود آزادی نبوده است بلکه نوعی توتالیتاریسم و همه چیز خواهی انحصارگرایانه را پیشِ رو نهاده است. میتوان نئولیبرالیسم را به منزله لیتوگرافی، صنعت نشر و سطحیکردن، به بوته نقد گذاشت. در بعد زیبایی شناسانه، لیتوگرافی، اثر هنری را از ذات تهی و راززدایی کرده و به امر اقتصادی تقلیل میدهد. در بعد اقتصادی، با اختراع پول قابل چاپ به جای سکه، قدرت انتشار و اشغال سطوح را به دلیل عدم محدویت سکههای فلزی از حیث میزان موجود در عالم خارج، به دست آورده و ماهیتی همهگیر و توتالیتر مییابد.
در امر سیاسی نیز، دولت نئولیبرال بهعنوان نظامی سراسربین و یا مکانیزم کنترل نامحسوس، آزادی را بهگونهای نامحسوس تحدید میکند. روند «سکولاریزاسیون یا عرفیکردن» روندی است که ذاتزدایی و راززدایی را خودآگاه و ناخودآگاه در دستورکار قرار داده است. این ذاتزادیی و تهیکردن محتوای خویش، قدرت «انتشار» در سطح و اشغال وسیعتر را به نئولیبرالیسم میدهد و بدینطریق، نوعی توتالیتاریسم و فراگیریِ سراسری و ذاتزدوده را به رخ میکشاند.
دولت امنیتی غرب مانند دوربین کوچکشوندهای است که هرچه کوچکتر میشود بیشتر توان نظارت و سلب حریم خصوصی و آزادیهای اساسی افراد به بهانه امنیت را به دست میآورد. از این رو، دولت مینی مال یا حداقلی لیبرال نیز به شدت امنیتی است.
حاصل سخن
آنچه تاکنون گفته شد بر مبنای تعلیل و تحلیل بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مردم اصفهان بود.
رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود کار را به جای پول برجسته کرده و از این حیث درست در برابر منطق مانیتاریستی یا پولگرایی لیبرال و مادی غرب قرار گفت. ایشان همچنین امید را مورد تأکید قرار داد. امید متضمن شادی اصیل و و ماندگار و مبنامبند به جای شادی مبتنی بر هیجانات کاذب و زودگذر است که در آشوبهای اخیر هم دیدیم.
واقعیت آن است که الگوی جمهوری اسلامی هم دین هم پیشرفت مادی و هم استقلال فرد و هم آزادی او را تامین میکند و مانع از تنهایی و انزوا و بیمعنایی او میشود(مصداق آن جماعت ولایی و مسجد و نماز جماعت است). این عقلانیتی است که برخلاف عقلانیت لیبرال عاری از عاطفه نیست یا دچار دوگانه انگاری عقل و عاطفه نیست.
سازمان ملل جنایت جنگی اوکراین علیه اسرای روسیه را تأیید کرد
🔹کمیسیونر سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر صحت ویدئوهای منتشر شده از اعدام اسیران جنگی روسیه توسط ارتش اوکراین را تأیید کرد و گفت: اعدام صحرائی اسیران جنگی مصداق جنایت جنگی است.
🔹ولکر تارک از دولت اوکراین خواست درباره قتل این اسرا که روسیه آن را «اعدام» توصیف کرده تحقیقات انجام دهد.
🍃[ #زمانه: پویشی برای همه مردم ایران ]✨
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 | eitaa.com/joinchat/796000260C5d9fc9afdd
#ایتا #تلگرام #واتساپ #سروش #روبیکا
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹پنجم آذر سالروز تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان امام خمینی (ره) گرامیباد
مقدمتان را به این کانال
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم.
*آدرس کانال 👇👇:*
@farhangibasijmadahanfalavarjan
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ey basij_5974046664011284991.mp3
607.2K
🌺ویژه هفته بسیج
♦️ای بسیج ، ای سرفرازان ، افتخار میهنید
مقدمتان را به این کانال
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
*آدرس کانال 👇👇:*
@farhangibasijmadahanfalavarjan
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
هدایت شده از خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
مرکز نیکوکاری خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان به کمک شما خیرین محترم دوتخته فرش به یک خانواده نیازمند تحویل دادند شد خدا خیرتون بدهد
خیرین محترم بافرا رسیدن سرما و فصل زمستان نیازمند کمک های شما هستیم فرش بخاری پتو و سایل گرمایشی لباس گرم و وسایل آشپز خانه اجاق گاز گاز پیکنک به خادمان خبر دهید که از درب منزل شما جمع آوری کنند که تحویل نیازمندان بدهیم
آدرس دفتر مرکزی فلاورجان اول خیابان شریعتی آدرس پیربکران فلکه سردار سلیمانی (شهرداری سابق ) پاساژ سپاهان واحد 5
شماره حساب وکارت جهت واریزکمکهای به
مرکز نیکو کاری خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
110769749001شماره حساب بانک ملی شناسه واریز881105084
شماره کارت
6037997950411455
شماره دفتر03137432657
تماس۰۹۱۳۱۳۵۲۲۶۴
لطف کنید فیش واریزی را به این شماره ارسال کنید 09130857625
@kheiriyeh_shohaday_khatshekan
هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
تو اینستاگرام میتونید پاکش کنید
ولی از قلبمون نه!
قاسم هنوز زندهست...
قاسم هنوز با ماست...
محتوای ثامن پیربکران
این کانال برای طرح رزمایش سایبری ثامن ایجاد شده است.
https://eitaa.com/samen_pirbakran