ای کاش خیلی از مسئولین کشور وقت می گذاشتند این کتاب را کامل مطالعه می کردند تا بفهمند برای تصاحب این صندلی، چه عزیزانی از دست رفته اند.
روح همه شهدای هشت سال دفاع مقدس برای دفاع از ناموس و خاک ایران، از تمام هستی شان گذشتند شاد
شادی روحشان صلوات🙏
🌹قسمت هایی از کتاب دا:
پا در شکم جنازه
همان طور که بین شهدا چرخ می زدم، یکهو احساس کردم پایم در چیزی فرو رفت.
موهای تنم سیخ شد، جرئت نداشتم تکان بخورم یا دستم را به طرف پایم ببرم. لیزی و رطوبتی توی پایم حس می کردم که لحظه به لحظه بیشتر می شد. یک دفعه یخ کردم.
با این حال دانههای عرق از پیشانی ام می ریخت، آرام دستم را پایین بردم و به پایم کشیدم؛ وقتی فهمیدم چه اتفاقی افتاده است، تیره پشتم تا سرم تیر کشید و چهار ستون بدنم لرزید.
پایم در شکم جنازه ای که امعاء و احشایش بیرون ریخته بود، فرو رفته بود. به زحمت پایم را بالا آوردم؛ سنگین و کرخت شده بود، انگار مال خودم نبود؛ کشان، کشان تا دم تکه زمین خاکی آمدم، پایم را از کفش درآوردم و روی زمین کشیدم.
نویسنده کتاب دا از سال ۱۳۴۷ شروع می کند، آن وقتی که ۵ ساله داشته و در بصره زندگی می کردند.
زهرا حسینی از خانواده اش تعریف می کند از مادرش که به او “دا” می گفتند، از پدرش که توسط بعث عراق دستگیر شده و با مهاجرت خانواده زهرا به خرمشهر ادامه پیدا می کند در آن زمان زهرا فقط ۱۷ سال دارد.
زهرا روز اول مهر که می خواهد خواهرش را به مدرسه ببرد، می بیند مدرسه تعطیل است، کوچهها خلوت است و پرنده در شهر پر نمی زند، آسمان تیره است و شهر بمباران شده، زمانی به بیمارستان می رود بوی خون را حس می کند، فاجعه ای اتفاق افتاده، اما زهرا اصلاً فکر نمی کند این فاجعه ۸ سال ادامه پیدا کند.
۱۷ سال بیشتر ندارد، او آه و نالههای مجروحان را می شنود و بدنهای زخمی را می بیند، طاقت نمی آورد. می خواهد کمک کند، اما کاری بلد نیست، برای کمک کردن به مرده شورخانه رفت.
“بیشترین چیزی که توی غسالخانه از آن می ترسیدم جنینهای سقط شده بود، شکل و شمایل عجیبی داشتند صورت بعضی از آنها به هم فشرده بود. انگار آنها را پرس کرده بودند.
می گفتند: زنها از هول و هراس انفجارها و آوارها، حملشان را سقط کرده اند؛ تا عصر اصلاً طرفشان نرفتم، ولی تعداد نوزادها و جنینهای کفن پیچ شده گوشه غسالخانه زیاد شد، برای آنکه آن قسمت را خالی کنم مجبور شدم بهشان دست بزنم.
خسته از رفت و آمدهای بین قبرها و غسالخانه دو تا از آنها را برداشتم. خیلی سنگین شده بودند؛ سردی تن شان توی دستها و بغلم می نشست و تمام تنم را می لرزاند.
وقتی یادم می افتاد یکی از نوزادان هنوز پستانک توی دهانش بود، آن یکی پیش بند دور گردنش داشت و شیری که خورده بود، گوشه لبش خشک شده بود، می خواستم بمیرم.” (بخشی از کتاب)
زهرا حسینی پس از مدتی در زمان محاصره ۳۳ روزه خرمشهر دچار آتش سوزی و ترکش در نزدیکی ستون فقراتش می شود؛ ترکشی که باعث می شود او یک ماه در بیمارستانی خارج از خرمشهر بماند؛ ترکشی که تا به امروز و پس از ازدواج هنوز با آن دست و پنجه نرم می کند.
13.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سالروز آزادسازی خرمشهر بر رزمندگان ،ایثارگران و خانواده محترم و معظم شهدا مبارکباد🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر شما نبودید این عکسها هیچوقت ثبت نمیشد
- #استوری
🔴اسامی تقریبی تیپ و یگان و لشکر های سپاه وارتش که در عملیات آزاد سازی خرمشهر نقش داشتند
♦️یگانهای شانزده گانه رزمی سپاه که در این عملیات شرکت داشتند عبارت بودند از:
♦️تیپ ۳۵ امام سجاد، فرمانده: نبی رودکی
♦️تیپ ۴۳ بیت المقدس، فرمانده: حسین_کلاه_کج
♦️تیپ ۸ نجف اشرف، فرمانده: شهید_احمد_کاظمی
♦️تیپ ۱۴ امام حسین، فرمانده: شهید_حسین_خرازی
♦️تیپ ۲۱ امام راضا، فرمانده: شهید_ولی_الله_چراغی
♦️تیپ ۱۷ قم، فرمانده: شهید_حسین_درویشی
♦️تیپ ۲۷ محمد رسول الله، فرمانده: شهید_احمد_متوسلیان به استعداد ۱۴ گردان
♦️تیپ ۳۰ زرهی، فرمانده: فتح الله جعفری
♦️تیپ ۳۷ نور، فرمانده: شهید_علی_هاشمی
♦️تیپ ۴۱ ثارالله، فرمانده: قاسم_سلیمانی
♦️تیپ ۲۲ بدر، فرمانده: شهید سیدعبدالرضا موسوی به استعداد: ۶ گردان
♦️تیپ ۲۵ کربلا، فرمانده: مرتضی قربانی
♦️تیپ ۴۶ فرج، فرمانده اسحاق عساکره، به استعداد: ۸گردان
♦️تیپ ۳۳ المهدی ، فرمانده: علی_فضلی
♦️یگانهای نیروی_زمینی_ارتش که در این عملیات شرکت داشتند عبارت بودند از:
♦️لشکر ۱۶زرهی، فرمانده: سرهنگ سیروس لطفی به استعداد ۳ تیپ
♦️لشکر ۲۱ پیاده، فرمانده: سرهنگ_حسین_حسنی_سعدی، به استعداد ۴ تیپ
♦️لشکر ۹۲ زرهی، فرمانده: شهید سرهنگ مسعود منفردنیاکی، به استعداد ۳ تیپ
♦️شهیدان مسعود منفردنیاکی و علی صیاد شیرازی
♦️تیپ ۲۳ نوهد، فرمانده: سرهنگ محمد محمدی
♦️تیپ ۳۷ زرهی، فرمانده: سرهنگ مجید صارمی
♦️تیپ ۵۵ هوابرد، فرمانده: سرهنگ کریم عبادت
♦️تیپ ۵۸ ذوالفقار، فرمانده: سرهنگ یعقوب علی یاری
♦️تیپ ۳ پیاده از لشکر ۷۷، فرمانده: سرهنگ اسلوبی
🌹🌹🌹و هزاران بسیجی مخلصی که که یک هدف مشترک داشتند و به هدفشان رسیدند....
سلام و ادب بزرگوار گروهی داریم کارمی کنیم برای معرفی کتابهای خوب به کودک و نوجوان و مشاوره و امور تربیتی اگر مادرانی میشناسید فرزندان ۵تا ۱۴سال دارند معرفی بفرمایید .
https://eitaa.com/joinchat/3579249051Ce50ec89596
حلقه صالحین ۱۰
نام حلقه منتظر ان
موضوع: گرامیداشت یاد شهدای سوم خرداد
مدرسه حضرت ولیعصر عج
مدیر خانم عصاری
مربی خانم عظیمی
تاریخ۱۴۰۲/۲/۵
#کانون_بسیج_فرهنگیان_خوانسار
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و خداقوت خدمت فرهنگیان گرامی
فیلم آموزشی طریقه دریافت گواهینامه پایان دوره زیست عفیفانه در سامانه نسرا
https://lms.nasraa.ir/
آدرس کانال مربیان زیست عفیفانه در ایتا
@ziste_afifaneh
✅ جواب شبهات را با گلوله نمی شود داد، جواب فکر را باید با فکر داد.
علامه مصباح یزدی (رضوان الله تعالی علیه)
🆔 @hamzevasl
✅ فایلهای تبیین #کتب_طرح_ولایت
👈 فایل اصلی تبیین نظام محتوای کلی
فایل تبیین کتابها:
👈 تبیین کتاب مبانی١: معرفت شناسی
👈 تبیین کتاب مبانی٢: خدا شناسی
👈 تبیین کتاب مبانی٣: انسان شناسی
👈 تبیین کتاب مبانی۴: فلسفه اخلاق
👈 تبیین کتاب مبانی۵: فلسفه حقوق
👈 تبیین کتاب مبانی۶: فلسفه سیاست
#تبیین_طرح_ولایت
🆔 @hamzevasl